• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تبرک به اشیاء مقدس

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در منظومه حدیثی امامیه تبرک جویی و بهره‌وری، به عنوان یک آموزه‌ای فراگیر است که تنها به ساحت اولیای الهی و آثارشان خلاصه نمی‌شود بلکه هر آنچه که سهمی از خیر و برکت را داراست، در این دایره می‌گنجد از همین روی؛ نیم خورده مومن، آب زمزم، لباسی که در آن نماز خوانده می‌شود و... به عنوان اشیاءی متبرک و قابل بهره‌وری معرفی شدند. این بخش به نوبه خود روایات قابل قبولی را به خود اختصاص داده است. در ادامه به بررسی این دسته روایات می‌پردازیم:

فهرست مندرجات

۱ - تبرک به نیم‌خورده مومن
       ۱.۱ - محتوای اول
              ۱.۱.۱ - بررسی سند روایت
       ۱.۲ - محتوای دوم
              ۱.۲.۱ - بررسی سند روایت
۲ - تبرک به غذایی که از سفره بیرون می‌افتد
       ۲.۱ - سند نخست
              ۲.۱.۱ - بررسی سند حدیث
       ۲.۲ - سند ثانی
              ۲.۲.۱ - بررسی سند
       ۲.۳ - سند رابع
              ۲.۳.۱ - بررسی سند
۳ - تبرک به لباسی که در آن نماز خوانده شده است
       ۳.۱ - سند اول
       ۳.۲ - سند دوم
       ۳.۳ - سند سوم
       ۳.۴ - سند چهارم
       ۳.۵ - سند پنجم
              ۳.۵.۱ - بررسی سند
       ۳.۶ - سند ششم
۴ - تبرک به حجر الاسود
       ۴.۱ - سند اول
       ۴.۲ - سند دوم
              ۴.۲.۱ - بررسی سند
       ۴.۳ - سند سوم
              ۴.۳.۱ - بررسی سند
       ۴.۴ - سند چهارم
              ۴.۴.۱ - بررسی سند
       ۴.۵ - سند پنجم
۵ - تبرک به پرده کعبه
       ۵.۱ - متن یک
              ۵.۱.۱ - سند یک
              ۵.۱.۲ - سند دو
       ۵.۲ - متن دو
              ۵.۲.۱ - سند یک
              ۵.۲.۲ - سند دو
۶ - تبرک به آب زمزم
       ۶.۱ - متن یکم
              ۶.۱.۱ - سند یک
                     ۶.۱.۱.۱ - بررسی سندی
              ۶.۱.۲ - سند دو
                     ۶.۱.۲.۱ - بررسی‌ سندی
              ۶.۱.۳ - سند سه
                     ۶.۱.۳.۱ - بررسی سند حدیث
       ۶.۲ - متن دو
              ۶.۲.۱ - سند یکم
              ۶.۲.۲ - سند‌ دو
              ۶.۲.۳ - سند‌ سه
       ۶.۳ - متن سه
۷ - تبرک به آب ناودان کعبه
       ۷.۱ - سند‌ یک
       ۷.۲ - سند‌ دو
۸ - تبرک به آب فرات
       ۸.۱ - متن نخست
              ۸.۱.۱ - سند نخست
              ۸.۱.۲ - سند دوم
              ۸.۱.۳ - سند سوم
       ۸.۲ - متن دوم
              ۸.۲.۱ - سند اول
                     ۸.۲.۱.۱ - بررسی سندی
              ۸.۲.۲ - سند دو
              ۸.۲.۳ - سند سه
              ۸.۲.۴ - سند چهار
              ۸.۲.۵ - سند پنج
              ۸.۲.۶ - سند شش
۹ - تبرک به مکان‌های دارای ارزش معنوی
       ۹.۱ - تبرک نزد استوانه‌های مسجد النبی
              ۹.۱.۱ - بررسی سند روایت
       ۹.۲ - تبرک نزد قبر امام حسین
              ۹.۲.۱ - سند یک
              ۹.۲.۲ - سند دو
              ۹.۲.۳ - سند سوم
              ۹.۲.۴ - سند چهار
              ۹.۲.۵ - سند پنج
       ۹.۳ - تبرک به مکان نماز
              ۹.۳.۱ - بررسی‌سند
۱۰ - تبرک به ذکر صلوات برای رفع حاجت
       ۱۰.۱ - متن یکم
              ۱۰.۱.۱ - سند نخست
              ۱۰.۱.۲ - سند دوم
              ۱۰.۱.۳ - سند سوم
       ۱۰.۲ - متن‌ دوم
              ۱۰.۲.۱ - سند اول
              ۱۰.۲.۲ - سند دوم
۱۱ - نتیجه‌گیری
۱۲ - پانویس
۱۳ - منبع


مطابق دو روایتی که شیخ صدوق می‌آورد معصوم (علیه‌السلام) نیم‌خورده مومن را شفا می‌داند. روشن است استفاده نمودن از نیم‌خورده به قصد شفا عبارت دیگر از تبرک جستن بدان است. گفتنی است سند هر دو روایت مطابق استانداردهای دانش رجال، کاملا معتبر و قابل اعتماد است. در ادامه متن این دو به همراه بررسی سند آنها ارایه می‌گردد:

۱.۱ - محتوای اول

متن نخست در کتاب ثواب الاعمال شیخ صدوق به گونه ذیل انعکاس یافته است:
ابی رحمه الله قال حدثنی سعد بن عبدالله عن محمد بن عیسی عن الحسن ابن علی بن بنت الیاس عن عبدالله بن سنان قال ابو عبدالله علیه السلام: فی سؤر المؤمن شفاء من سبعین داء.
عبدالله بن سنان می‌گوید امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: همانا در نیم خورده مؤمن درمان هفتاد نوع درد است‌.

۱.۱.۱ - بررسی سند روایت

شرح حال پدر شیخ صدوق و سعد بن عبدالله به عنوان اولین و دومین راوی در این سلسله، بیان گردید. نجاشی درباره محمد بن عیسی می‌گوید:
محمد بن عیسی بن عبید بن یقطین جلیل فی اصحابنا ثقة عین. در میان اصحاب ما دارای جلالت قدر است ونیز مورد وثوق و بزرگ است.
حسن بن علی بن بنت‌الیاس نیز همان حسن بن علی بن زیاد است. نجاشی درباره او می‌گوید:
کان من وجوه هذه الطائفة. از بزرگان طایفه امامیه است.
عبدالله بن سنان هم مطابق گزارش نجاشی فردی مورد وثوق است و طعنی بر او نمی‌باشد. او می‌گوید:
ثقة جلیل لا یطعن علیه فی شئ. فردی مورد وثوق و بزرگ است و طعنی بر او نیست.

۱.۲ - محتوای دوم

روایت دیگر از شیخ صدوق در همین رابطه را صاحب وسائل، چنین روایت می‌کند:
فی الخصال باسناده عن علی (علیه‌السّلام) فی حدیث الاربعمائة قال: سؤر المؤمن شفاء.
در ادامه تفصیل سند روایت فوق به همراه بررسی آن تقدیم می‌گردد:
حدثنا ابی رضی الله عنه قال حدثنا سعد بن عبدالله قال حدثنی محمد ابن عیسی بن عبید الیقطینی عن القاسم بن یحیی عن جده الحسن بن راشد عن ابی بصیر ومحمد بن مسلم عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام) قال: حدثنی ابی عن جدی عن آبائه (علیهم‌السّلام) ان امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) فی حدیث الاربعمائة...

۱.۱.۱ - بررسی سند روایت

شرح حال سه نفر نخست در این سلسله، در بالا گشت. قاسم بن یحیی هم از نظر شیخ صدوق قابل اعتماد است زیرا یکی از روایاتی که نامبرده در سلسله سند آن وجود دارد، شیخ صدوق آن را صحیح دانسته است. آیت‌الله خویی دراین باره می‌گوید:
لا یبعد القول بوثاقة القاسم بن یحیی لحکم الصدوق بصحة ما رواه فی زیارة الحسین (علیه‌السّلام) عن الحسن بن راشد وفی طریقه الیه القاسم بن یحیی بل ذکر ان هذه الزیارة اصح الزیارات عنده روایة... ومقتضی حکمه مطلقا بان هذه اصح روایة یشمل کونها اصح من جهة السند ایضا ولا یعارضه تضعیف ابن الغضائری لما عرفت من عدم ثبوت نسبة الکتاب الیه.
بعید نسیت که به وثاقت قاسم بن یحیی حکم شود زیرا شیخ صدوق حکم به درستی روایتی را که درباره زیارت امام حسن (علیه‌السلام) از طریق حسن بن راشد بوده و در آن قاسم بن یحیی هم وجود دارد، می‌کند. بلکه گفته است که این روایت صحیحترین روایات نزد اوست. مقتضای اطلاق کلام شیخ آن است که از نظر سند هم صحیحترین آنها باشد و تضعیف ابن‌غضائری در کتابش درباره قاسم بن یحیی در تعارض با سخن شیخ صدوق قرار نمی‌گیرد زیرا اصل انتساب این کتاب به ابن‌غضائری ثابت نیست.
گفته آیت‌الله خویی وثاقت راوی بعدی یعنی حسن بن راشد را هم ثابت می‌کند زیرا وی نیز یکی از راویان روایت زیارة الحسین (علیه‌السلام) است که شیخ صدوق آن را صحیحترین روایات در باب زیارات، می‌داند. علاوه بر آنکه نام‌برده از جمله راویان تفسیر علی بن ابراهیم قمی است وعلی بن ابراهیم همه راویان تفسیرش را که سند آن به یکی از معصومان (علیهم‌السّلام) منتهی می‌شود، توثیق کرده است. وی در مقدمه تفسیر می‌گوید:
نحن ذاکرون ومخبرون بما ینتهی الینا ورواه مشایخنا وثقاتنا.
ما در این تفسیر خبر می‌دهیم به آنچه که از طریق افراد مورد وثوق به ما رسیده است.
دو راوی آخر یعنی ابو‌بصیر و محمد بن مسلم هم وثاقتش روشن است. نجاشی درباره ابو‌بصیر می‌گوید: ثقة وجیه (فردی ثقه و موجه است)
النجاشی الاسدی الکوفی، ابوالعباس احمد بن علی بن احمد بن العباس (متوفای۴۵۰هـ)، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب‌ رجال النجاشی، ص۴۴۱، تحقیق: السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ـ قم، الطبعة: الخامسة، ۱۴۱۶هـ.
همچنین درباره محمد بن مسلم می‌گوید: کان من اوثق الناس. یکی از موثق‌ترین افراد بود.


استشفاء و تبرک به طعامی که از سفره بیرون افتاده است، پیام دسته‌ای دیگر از روایات منابع ماست. این روایات با سند‌های متنوع و معتبر در میراث حدیثی امامیه به ثبت رسیده است. در ادامه نمونه‌های از آن خواهد آمد:

۲.۱ - سند نخست

سند نخست را صاحب کتاب محاسن به شرح ذیل آورده است:
البرقی عن القاسم بن یحیی عن جده الحسن بن راشد عن ابی بصیر عن ابی عبدالله عن آبائه (علیهم‌السّلام) قال: قال امیرالمؤمنین علیه السلام: کلوا ما یسقط من الخوان فان فیه شفاء من کل داء باذن الله لمن اراد ان یستشفی به.
آنچه را که از سفره بیرون می‌افتد بخورید که شفای هر دردی به اذن خداست برای هر کسی که بدان شفا جوید.

۲.۱.۱ - بررسی سند حدیث

اعتبار و وثاقت همه راویان یعنی قاسم بن یحیی، حسن بن راشد و ابو‌بصیر در بالا گذشت.

۲.۲ - سند ثانی

کلینی همین متن را با سند ذیل می‌آورد:
محمد بن یحیی عن احمد بن محمد عن القاسم بن یحیی عن جده الحسن بن راشد عن ابی بصیر عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام) قال: قال امیرالمؤمنین علیه السلام...

۲.۲.۱ - بررسی سند

نجاشی درباره محمد بن یحیی العطار می‌گوید:
شیخ اصحابنا فی زمانه، ثقة. ‌او در زمان خودش بزرگ اصحاب ما بوده و فردی مورد وثوق است.
شیخ طوسی درباره احمد بن محمد بن عیسی اشعری می‌گوید:
وابوجعفر هذا شیخ قم و وجهها. ابوجعفر احمد بن محمد بن عیسی، بزرگ اهل قم و نزد آنان دارای جایگاه بوده است.
اعتبار و اتقان سایر روات هم در روایت قبلی بیان گردید.

۲.۳ - سند رابع

سند سوم در این باره را شیخ صدوق چنین به ثبت رسانده است:
حدثنا ابی رضی الله عنه قال حدثنا سعد بن عبدالله قال حدثنی محمد ابن عیسی بن عبید الیقطینی عن القاسم بن یحیی عن جده الحسن بن راشد عن ابی بصیر ومحمد بن مسلم عن ابی عبدالله قال: حدثنی ابی عن جدی عن آبائه عن امیرالمؤمنین علیهم السلام...

۲.۲.۱ - بررسی سند

همانطر که از نظرتان گذشت همه راویان دارای اعتبار و اتقان کافی هستند.


در پاره‌ای از روایات از لباسی که در آن نماز خوانده شده، به عنوان شیئی نافع و قابل تبرک یاد شده است. به همین سبب استفاده از چنین لباسی به عنوان کفن میت امری مستحسن شمرده شده است.

۳.۱ - سند اول

روایت نخست در این باره را شیخ طوسی در تهذیبش نگاشته است. گفتنی است صاحب وسائل، این روایت را به عنوان یکی از روایات"باب استحباب تکفین المیت فی ثوب کان یصلی فیه ویصوم"آورده است.
بهذا الاسناد (اخبرنی به الشیخ ایده الله تعالی عن ابی القاسم جعفر ابن محمد عن ابیه عن سعد بن عبدالله) عن احمد بن محمد بن عیسی عن محمد بن سهل عن ابیه قال: سالت ابا الحسن (علیه‌السّلام) عن الثیاب التی یصلی فیها الرجل ویصوم ایکفن فیها؟ قال: احب ذلک الکفن یعنی قمیصا.
سهل می‌گوید از امام رضا (علیه‌السلام) پرسیدم آیا می‌توان از لباسی که شخص در آن نماز می‌خواند و روزه می‌گرفت به عنوان کفن او استفاده نمود؟ امام (علیه‌السلام) فرمود: من این کفن را دوست می‌دارم.

۳.۲ - سند دوم

روایت دوم را نیز شیخ طوسی در تهذیبش چنین می‌نگارد:
علی بن محمد عن محمد بن خالد عن عبدالله المغیرة عن علا عن محمد بن مسلم عن ابی جعفر (علیه‌السّلام) قال: اذا اردت ان تکفنه فان استطعت ان یکون فی کفنه ثوب کان یصلی فیه نظیف فافعل فان ذلک یستحب ان یکفن فیما کان یصلی فیه.
هر گاه خواستی میتی را کفن کنی، اگر می‌توانی لباس پاکیزه‌ای را که میت در آن نماز می‌گذارده به عنوان کفن او قرار ده. همانا چنین عملی استحباب دارد.

۳.۳ - سند سوم

روایت سوم را مرحوم کلینی به صورت غیر مسند ثبت نموده است. لازم به ذکر است انتهای سند کافی به معصوم (علیه‌السلام) نمی‌رسد که می‌توان آن را افتادگی نسخه دانست و به نظر همان روایت امام باقر (علیه‌السلام) می‌باشد چنانچه شیخ طوسی و شیخ صدوق همین روایت را از امام باقر (علیه‌السلام) به ثبت رساندند.
علی بن ابراهیم عن ابیه عن عبدالله بن المغیرة عن بعض اصحابه قال: یستحب ان یکون فی کفنه ثوب کان یصلی فیه نظیف فان ذلک یستحب ان یکفن فیما کان یصلی فیه.

۳.۴ - سند چهارم

چهارمین سند را شیخ صدوق بدون ذکر سلسله سند از امام باقر (علیه‌السلام) این‌گونه نقل می‌کند:
قال ابو جعفر الباقر علیه السلام: اذا کفنت المیت فان استطعت ان یکون فی کفنه ثوب کان یصلی فیه نظیفا فافعل فانه یستحب ان یکفن فیما کان یصلی فیه.

۳.۵ - سند پنجم

امام باقر (علیه‌السلام) هم به گفته امام صادق (علیه‌السلام)، وصیت نموده که او را در لباسی که در روز جمعه در آن نماز می‌گذاشت، کفن کند. صاحب وسائل این روایت را ذیل "باب استحباب تکفین المیت فی ثوب کان یصلی فیه" آورده است.
علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن حماد عن الحلبی عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام) قال: کتب ابی فی وصیته ان اکفنه فی ثلاثة اثواب احدها رداء له حبرة کان یصلی فیه یوم الجمعة وثوب آخر وقمیص.
امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: پدرم وصیت نمود که او را در سه قطعه کفن کنم در آن لباسی که روز جمعه در آن نماز می‌خواند همچنین در یک لباس دیگر و قمیص.

۲.۲.۱ - بررسی سند

مطابق ادعای پاره‌ای از عالمان، روایت فوق از سند قابل قبولی برخوردار است علامه حلی در باره سند آن می‌گوید: روی الشیخ فی الحسن عن الحلبی
در کتاب جواهر هم از این روایت با عبارت "فی حسن الحلبی عن الصادق علیه السلام" یاد شده است.
صاحب حدائق نیز در این باره می‌نویسد:
فی الکافی فی الصحیح او الحسن عن الحلبی عن الصادق علیه السلام.

۳.۶ - سند ششم

کلینی مضمون روایت قبلی را با یک سند دیگر به ثبت رسانده است:
علی بن ابراهیم عن محمد بن عیسی عن یونس بن عبد الرحمن عن عبد الاعلی عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام) قال: ان ابی (علیه‌السّلام) لما حضرته الوفاة قال: اکتب... و اوصی محمد بن علی الی جعفر بن محمد وامره ان یکفنه فی برده الذی کان یصلی فیه الجمعة وان یعممه بعمامته.
امام صادق (علیه‌السلام): پدرم وقت مردن به من فرمود بنویس... محمد بن جعفر وصیت می‌کند به جعفر بن محمد که او را در بُردی که روز جمعه در آن نماز می‌خواند و در عمامه خودش کفن کند.


دست کشیدن و بوسیدن حجرالاسود که اصطلاحا آن را استلام حجرالاسود می‌گویند، از جمله اعمال حج به شمار می‌آید. به نظر می‌آید بهره‌وری و تبرک‌جویی، در این عمل هم لحاظ شده است. گفتار صاحب جواهر، صاحب ریاض و فاضل هندی "اصله مشروع للتبرک به والتحبب الیه"هم این نظر را تقویت می‌کند
الاصفهانی، الشیخ بهاء الدین محمد بن الحسن الاصفهانی المعروف ب‌ الفاضل الهندی (متوفای۱۱۳۷ه‌)، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، ج۵، ص۴۶۳، تحقیق: مؤسسة النشر الاسلامی، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفة، چاپ: الاولی، ‌ سال چاپ: ۱۴۱۶.
برخی از لغت‌شناسان نیز همین نگاه را دریافت نمودند. ابن‌منظور می‌گوید:
قال الازهری: استلامه لمسه بالید تحریا لقبول السلام منه تبرکا به.
این احادیث با متن‌های مختلف و سندهای متنوع و معتبر در میراث حدیثی امامیه به ثبت رسیده است. در ادامه برخی از این دسته روایت‌ها ارایه می‌گردد:

۳.۱ - سند اول

سند نخست را حمیری در قرب الاسناد ثبت نموده است. نکته قابل توجه در این روایت آنکه امام کاظم (علیه‌السلام) علاوه بر استلام حجرالاسود، همین عمل را "ما بین الحجر الی الباب" هم به جا آورده است.
محمد بن عیسی و احمد بن اسحاق جمیعا عن سعدان بن مسلم قال: رایت ابا الحسن موسی علیه السلام... استلم الحجر ثم صلی رکعتین خلف مقام ابراهیم (علیه‌السّلام) ثم عاد الی الحجر فاستلم ما بین الحجر الی الباب.
سعدان بن مسلم می‌گوید امام کاظم (علیه‌السلام) را دیدم که استلام حجر نموده سپس دو رکعت نماز پشت مقام ابراهیم (علیه‌السلام) به جا آورد آنگاه به سوی حجرالاسود برگشت و از آنجا تا نزد باب را استلام نمود.

۳.۲ - سند دوم

سند دوم را مرحوم کلینی درباره دست کشیدن و بوسیدن حجر الاسود توسط امام جواد (علیه‌السلام) و با سندی قابل قبول روایت می‌کند.
عدة من اصحابنا عن احمد بن محمد وابو علی الاشعری عن الحسن بن علی الکوفی عن علی بن مهزیار قال: رایت ابا جعفر الثانی (علیه‌السّلام) فی سنة خمس و عشرین ومائتین ودع البیت واستلم الحجر ومسح بیده ثم مسح وجهه بیده... فرایته فی سنة سبع عشرة ومائتین ودع البیت... ثم اتی الحجر فقبله ومسحه.
علی بن مهزیار می‌گوید در سال ۲۲۵ مشاهده نمودم امام جواد (علیه‌السلام) استلام حجر به جا آورده و با دستانش آن را مسح نمود آنگاه صورت خود را به همان دست مالید... و در سال ۲۱۷ مشاهده نمودم که آن حضرت با کعبه وداع کرد سپس نزد حجرالاسود آمد آن را بوسید و مسح نمود.

۲.۲.۱ - بررسی سند

بررسی‌های انجام گرفته نشان می‌دهد سند این روایت کاملا قابل اعتماد است. علامه مجلسی سند روایت را صحیح می‌داند.
پدر علامه مجلسی و صاحب حدائق درباره سند این روایت با عبارت مشترک "فی الصحیح عن علی بن مهزیار"یاد نمودند.
نجاشی راوی نخست یعنی ابوعلی اشعری را با عبارت "کان ثقة" (فردی مورد وثوق بود) ستوده است.
همچنین راوی بعدی یعنی حسن بن علی کوفی را با تاکید هر چه تمام می‌ستاید و می‌گوید: ثقة ثقة (وثاقت بالایی دارد).
علی بن مهزیار هم به گفته شیخ طوسی اعتبار بالایی دارد. جلیل القدر ثقة (دارای منزلت و مورد وثوق است).

۳.۳ - سند سوم

کلینی روایت دیگر در همین رابطه با سند معتبر، چنین می‌نگارد:
علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر ومحمد بن اسماعیل عن الفضل ابن شاذان عن ابن ابی عمیر وصفوان بن یحیی عن معاویة بن عمار عن ابی عبدالله علیه السلام: اذا دنوت من الحجر الاسود فارفع یدیک واحمد الله وصل علی النبی صلی الله علیه وآله... ثم استلم الحجر وقبله فان لم تستطع ان تقبله فاستلمه بیدک.
امام صادق (علیه‌السلام): زمانی که نزدیک حجر الاسود شدی دستانت را به سوی آسمان بلند کن و شکر خدای را به جا آور و بر پیامبر و خاندانش درود فرست سپس استلام حجرالاسود را به جا آور و آن را ببوس و اگر نمی‌توانی بر آن بوسه زنی، با دستانت آن را لمس کن.

۲.۲.۱ - بررسی سند

سند این روایت در نگاه عده‌ای از عالمان، معتبر و قابل قبول است. صاحب جواهر از این روایت با عنوان "صحیح معاویة بن عمار" تعبیر می‌کند
علامه حلی، همچنین صاحب حدائق با عبارت "فی الصحیح عن معاویة بن عمار" از آن یاد نمودند.
علامه مجلسی هم سند این روایت را معتبر می‌داند و می‌گوید: حسن کالصحیح.

۳.۴ - سند چهارم

روایت چهارم را شیخ صدوق با سلسله سند متصل از حریز بن عبدالله و او از امام صادق (علیه‌السلام) این‌گونه آورده است:
حدثنا ابی قال حدثنا سعد بن عبدالله عن احمد بن محمد ابن عیسی عن عبد الرحمان بن ابی نجران والحسین بن سعید جمیعا عن حماد بن عیسی عن حریز بن عبدالله عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام) قال کان الحجر الاسود اشد بیاضا من اللبن فلو لا ما مسه من ارجاس الجاهلیة ما مسه ذو عاهة الا برء.
امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: حجرالاسود از شیر سفیدتر بود اگر آلودگی‌های جاهلیت آن را مس نمی‌کرد هیچ صاحب مرضی آن را مس نمی‌کرد مگر آنکه از مرضش بهبودی پیدا می‌نمود.

۲.۲.۱ - بررسی سند

راویان حدیث یاد شده همگی از اتقان کافی برخوردارند. اعتبار و جلالت قدر والد شیخ صدوق، سعد بن عبدالله و احمد بن محمد بن عیسی اشعری از نظرتان گذشت.
نجاشی با تاکید بر وثاقت ابن‌ابی‌نجران، درباره او می‌گوید:
ثقة ثقة معتمدا علی ما یرویه.
از وثاقت بالایی برخوردار است و در آنچه که روایت می‌کند مورد اعتماد است.
حماد بن عیسی، مطابق نظر نجاشی انسانی قابل اعتماد است. او می‌گوید:
کان ثقة فی حدیثه صدوقا.
فردی مورد وثوق و راستگو بود.
راوی دیگر شیخ طوسی آخرین راوی یعنی حریز بن عبدالله را با عبارت "ثقة" توصیف می‌کند.

۳.۵ - سند پنجم

شیخ صدوق مضمون روایت پیشین را با سلسله سندی دیگر از ابن‌عباس و او از پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله علیه‌و ‌آله‌و‌سلم) به صورت ذیل انعکاس می‌دهد:
اخبرنا ابو عبدالله محمد بن شاذان بن احمد بن عثمان البرواذی قال حدثنا ابو علی محمد بن الحارث بن سفیان الحافظ السمرقندی قال: حدثنا صالح بن سعید الترمذی قال حدثنا عبد المنعم بن ادریس عن ابیه عن وهب الیمانی عن ابن عباس ان النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قال لعائشة وهی تطوف معه بالکعبة حین استلما الرکن وبلغا الی الحجر یا عائشة لولا ما طبع الله علی هذا الحجر من ارجاس الجاهلیة وانجاسها اذا لاستشفی به من کل عاهة.
وهب‌ یمانی از ابن‌عباس نقل می‌کند که گفت: پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) طواف می‌فرمود و عائشه نیز همراه او بود وقتی رکن را استلام کرده و به حجر رسیدند به عائشه فرمودند: اگر آلودگی‌های جاهلیت بر این سنگ منتقل نشده بود به واسطه‌ آن، هر انسان بیماری شفا می‌یافت.


همچنین روایاتی چند و با سندهای متنوع، پیرامون تبرک به پرده خانه خدا سخن به میان آورده است. نمونه‌هایی از آن به قرار ذیل است:

۵.۱ - متن یک

متن نخست در کافی کلینی و من لایحضر شیخ صدوق با دو سند متفاوت به شرح ذیل است:

۵.۱.۱ - سند یک

سند نخست را مرحوم کلینی به صورت زیر، به ثبت رسانده است:
عِدَّةٌ مِنْ اَصْحَابِنَا عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ عُتْبَةَ قَالَ: سَاَلْتُ اَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) عَمَّا یَصِلُ اِلَیْنَا مِنْ ثِیَابِ الْکَعْبَةِ هَلْ یَصْلُحُ لَنَا اَنْ نَلْبَسَ شَیْئاً مِنْهَا قَالَ یَصْلُحُ لِلصِّبْیَانِ وَ الْمَصَاحِفِ وَ الْمِخَدَّةِ تَبْتَغِی بِذَلِکَ الْبَرَکَةَ اِنْ شَاءَ اللَّهُ.
عبدالملک بن‌ عتبه‌ می‌گوید: در باره قطعاتی از جامه‌های کعبه که به ما می‌رسد، از امام صادق (علیه‌السّلام) سؤال کردم آیا برای ما شایسته است که چیزی از آنها را بپوشیم؟ امام فرمود: برای کودکان و جلد مصحف‌ها و مخدّه، به منظور طلب برکت ان شاء اللَّه تعالی شایسته است.

۵.۱.۲ - سند دو

شیخ صدوق همین متن را با سند خود از عبد‌الملک بن عتبه، این گونه می‌آورد:
سال عبد الملک بن عتبة ابا‌عبدالله (علیه‌السّلام) عما یصل الینا من ثیاب الکعبة...
شیخ صدوق در مشیخه من لا یحضر الفقیه، درباره سلسله سند خود تا عبد‌الملک بن عتبه، می‌گوید:
کل ما کان فی هذا الکتاب عن عبد الملک بن عتبة الهاشمی فقد رویته عن ابی عن سعد بن عبدالله عن محمد بن الحسین بن ابی الخطاب عن الحسن بن علی ابن فضال عن محمد بن ابی حمزة عن عبد الملک بن عتبة الهاشمی.

۵.۲ - متن دو

متن دوم نیز در دو کتاب یاد شده به قرار ذیل است:

۵.۱.۱ - سند یک

ابو علی الاشعری عن بعض اصحابنا عن ابن فضال عن مروان عن عبد الملک قال: سالت ابا الحسن (علیه‌السّلام) عن رجل اشتری من کسوة الکعبة شیئا فقضی ببعضه حاجته وبقی بعضه فی یده هل یصلح بیعه؟ قال: یبیع ما اراد ویهب ما لم یرد ویستنفع به ویطلب برکته.
عبدالملک می‌گوید: از امام کاظم (علیه‌السلام) درباره مردی که از جامه‌ی کعبه می‌خرد و با قسمتی از آن مشکلش را برطرف می‌کند پرسیدم که آیا می‌تواند بقیه را بفروشد؟ فرمود: آنچه را که می‌خواهد می‌تواند بفروشد و آنچه را که نمی‌خواهد بفروشد، می‌بخشد و از آن استفاده برده و برکت می‌طلبد

۵.۱.۲ - سند دو

سئل موسی بن جعفر (علیهما‌السّلام) عن رجل اشتری من کسوة الکعبة شیئا فقضی ببعضه حاجته وبقی بعضه فی یده هل یصلح بیعه؟ فقال: یبیع ما اراد ویهب ما لم یرده ویستنفع به ویطلب برکته.


در برخی روایات از آب زمزم به عنوان شفای دردها یاد شده است از همین روی استفاده از آن به جهت رفع بیماری‌ها، سفارش شده است. این هم روشن است استفاده از آب زمزم به عنوان عاملی بهبود بخش، تبرک بدان را به همراه دارد. این قبیل روایات با سند‌های گوناگون و معتبر در منابع امامیه به ثبت رسیده که در ادامه متن آنها به همراه ارزش‌یابی اَسنادشان تقدیم می‌گردد:

۶.۱ - متن یکم

در برخی متون حدیثی از خوردن آب زمزم و ریختن آن بر اعضای بدن به قصد بهبودی امراض، سخن به میان آمده است. متن مذکور در دو جا از کتاب کافی و یک جا از تهذیب شیخ طوسی و با سند‌های قابل قبول به ثبت رسیده است:

۵.۱.۱ - سند یک

کلینی سند نخست از حلبی و او از امام صادق (علیه‌السلام) این‌گونه نقل می‌کند:
عَلِیُّ بْنُ اِبْرَاهِیمَ عَنْ اَبِیهِ عَنِ ابْنِ اَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) قَالَ: اِذَا فَرَغَ الرَّجُلُ مِنْ طَوَافِهِ وَ صَلَّی رَکْعَتَیْنِ فَلْیَاْتِ زَمْزَمَ وَ لْیَسْتَقِ مِنْهُ ذَنُوباً اَوْ ذَنُوبَیْنِ وَ لْیَشْرَبْ مِنْهُ وَ لِیَصُبَّ عَلَی رَاْسِهِ وَ ظَهْرِهِ وَ بَطْنِهِ وَ یَقُولُ- اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نَافِعاً وَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ...
زمانی که از طواف فارغ گشت و دو رکعت به جا آورد نزد زمزم آید و از آن بنوشد و مقداری از آن را بر سر و پشت و شکم خود بریزد و بگوید: بار خدایا آن را علم سودمند، رزق با وسعت و شفای هر درد، قرار ده.

۶.۱.۱.۱ - بررسی سندی

عده‌ای از عالمان امامی روایت فوق را دارای سندی قابل اعتماد دانسته‌اند. علامه حلی می‌گوید:
قول الصادق (علیه‌السّلام) فی الصحیح. گفتار امام صادق (علیه‌السلام) در روایت صحیح است.
مجلسی پدر هم پیرامون سند این روایت از عبارت "فی الحسن کالصحیح" استفاده نموده است.
در کتاب جواهر هم‌، چنین آمده است:
قال الصادق (علیه‌السّلام) فی حسن الحلبی. امام صادق (علیه‌السلام) در روایتی که با سند نیکو از حلبی نقل شده است، گفت...
عبارت حدائق الناظره این است:
عن الحلبی فی الصحیح او الحسن. روایتی که با سندی صحیح یا حسن (نیکو) از حلبی نقل شده است.

۵.۱.۲ - سند دو

سند دوم توسط معاویه بن عمار از امام صادق (علیه‌السلام) به شرح ذیل است:
علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر ومحمد بن اسماعیل عن الفضل ابن شاذان عن صفوان بن یحیی وابن ابی عمیر عن معاویة بن عمار عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام) قال: اذا فرغت من الرکعتین فائت الحجر الاسود وقبله... وقال: انقدرت ان تشرب من ماء زمزم قبل ان تخرج الی الصفا فافعل وتقول حین تشرب: اللهم اجعله علما نافعا ورزقا واسعا وشفاء من کل داء و سقم.
معاویه بن عمار از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند: آنگاه که از دو رکعت فارغ شدی نزد حجرالاسود بیا و آن را ببوس... و اگر می‌توانی قبل از آنکه به سوی صفا خارج شوی، از آب زمزم بنوشی، این کار را انجام ده و هنگام نوشیدن چنین می‌گویی: بار خدایا آن را علم نافع، روزی با وسعت و شفای هر دردی قرار ده.

۶.۱.۲.۱ - بررسی‌ سندی

مجلسی پدر، صاحب جواهر و صاحب حدائق از این روایت با عنوان "صحیحه معاویه عمار" یاد نمودند.

۶.۱.۳ - سند سه

روایت سوم را شیخ الطائفه بدون ذکر قسمت اخیر آن آورده است:
الحسین بن سعید عن محمد بن ابی عمیر عن حفص بن البختری عن ابی الحسن موسی (علیه‌السّلام) وابن ابی عمیر عن حماد بن عثمان عن عبید الله الحلبی عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام) قالا: یستحب ان تستقی من ماء زمزم دلوا او دلوین فتشرب منه وتصب علی راسک وجسدک ولیکن ذلک من الدلو الذی بحذاء الحجر.

۶.۱.۳.۱ - بررسی سند حدیث

این روایت هم به اعتقاد پاره‌ای از دانشمندان، از اعتبار کافی برخوردار است. علامه حلی می‌گوید:
عن الصادق والکاظم (علیه‌السّلام) فی الصحیح –
مجلسی پدر هم با عبارت "فی الصحیح عن حفص بن البختری و فی الصحیح عن عبید الله الحلبی" از آن یاد می‌کند.
عبارت دو کتاب جواهر و حدائق هم به ترتیب چنین است:
فی صحیح حفص وعبید الله الحلبی -فی الصحیح عن حفص بن البختری.

۵.۲ - متن دو

در برخی روایات از آب زمزم به عنوان دوای دردها یاد شده است. متن این روایت دست کم با سه سند به ثبت رسیده است.

۶.۲.۱ - سند یکم

سند نخست را مرحوم کلینی از امام صادق و او از امام علی (علیهما‌السّلام) چنین می‌آورد:
عدة من اصحابنا عن سهل بن زیاد عن جعفر بن محمد الاشعری عن ابن القداح عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام) قال: قال امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام): قال رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): ماء زمزم دواء مما شرب له.
امام علی (علیه‌السلام) از رسول خدا (صلی الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) نقل می‌کند: آب زمزم برای کسی که از آن می‌نوشد دواء است.

۶.۲.۲ - سند‌ دو

همین روایت توسط امام باقر و او از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به شرح ذیل در محاسن برقی انعکاس یافته است:
عنه عن ابن القداح عن ابی عبدالله عن ابیه (علیه‌السّلام) قال: قال رسول الله صلی الله علیه وآله: ماء زمزم دواء لما شرب له.
امام باقر (علیه‌السلام) از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) نقل می‌کند: آب زمزم برای کسی که از آن می‌نوشد دواء است.

۶.۲.۳ - سند‌ سه

همچنین این روایت با سند دیگر در محاسن برقی به شکل زیر آمده است:
عنه عن ابیه عن محمد بن سنان عن اسماعیل بن جابر قال: سمعت ابا عبدالله (علیه‌السّلام) یقول: ماء زمزم شفاء من کل داء.
از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمود: آب زمزم شفای هر دردی است.

۶.۳ - متن سه

یکی از نامهای زمزم مطابق روایت شیخ طوسی، "شفاء سقم" است. این روایت هم در فضای روایات پیشین است.
موسی بن القاسم عن صفوان بن یحیی عن معاویة بن عمار عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام) قال: اسماء زمزم حفیرة عبد المطلب... زمزم وشفاء سقم.


مطابق برخی روایات، امام صادق (علیه‌السلام)، استفاده از آب ناودان کعبه را جهت رفع بیماری سفارش نموده است. این مضمون روایات همانند احادیث پیشین، بهره‌وری و تبرک را به همراه دارد.

۷.۱ - سند‌ یک

سند نخست در محاسن برقی به شکل زیر آمده است:
عنه عن یعقوب بن یزید عن یحیی بن المبارک عن عبدالله بن جبلة عن صارم قال: اشتکی رجل من اخواننا بمکة حتی سقط للموت فلقیت ابا عبدالله (علیه‌السّلام) فی الطریق.
فقال لی یا صارم ما فعل فلان؟ فقلت: ترکته بحال الموت فقال: اما لو کنت مکانکم لا سقیته من ماء المیزاب قال: فطلبناه عند کل احد فلم نجده فبینا نحن کذلک اذا ارتفعت سحابة ارعدت وابرقت وامطرت فجئت الی بعض من فی المسجد فاعطیته درهما واخذت قدحا ثم اخذت من ماء المیزاب فاتیته به فسقیته فلم ابرح من عنده حتی شرب سویقا وبرا.
صارم می‌گوید: یکی از برادران ما رو به مردن بود من امام صادق (علیه‌السلام) را در راه دیدم داستان را برایش گفتم حضرت فرمود: اگر به جای شما بودم هر آینه از آب ناودان کعبه به او می‌نوشاندم. در این هنگام مقداری از آب ناودان را برداشتم و به آن شخص دادم هنوز از پیش او نرفته بودم که دیدم شفا یافت. .

۷.۲ - سند‌ دو

همین روایت را مرحوم کلینی با سند دیگر چنین می‌نگارد:
محمد بن یحیی عن عبدالله بن جعفر وغیره وعدة من اصحابنا عن احمد بن ابی عبدالله جمیعا عن یعقوب بن یزید عن یحیی بن المبارک عن عبدالله بن جبلة عن مصادف قال: اشتکی رجل من اخواننا بمکة حتی سقط للموت...


در پاره‌ای از احادیث اهل بیت (علیهم‌السّلام) بهره وری و تبرک به آب فرات، سفارش شده است. در برخی از این دسته روایات، تبرک به آب فرات به عنوان وسیله‌ای شفا بخش و در دسته‌ای دیگر، کام گرفتن نوزاد (تحنیک) به آن، امری مستحسن دانسته شده است.

۸.۱ - متن نخست

همان‌گونه که گفته آمد رهاورد برخی روایات، تبرک و بهره‌مندی از آب فرات جهت رفع بیماری‌هاست. این مضمون با سند‌های متفاوت در میراث روایی ما به ثبت رسیده است.

۸.۱.۱ - سند نخست

سند نخست را ابن‌قولویه به صورت زیر آورده است:
باسناده عن احمد بن محمد عن عثمان بن عیسی عن ابی الجارود عن ابی جعفر (علیه‌السّلام) قال: لو ان بیننا وبین الفرات کذا وکذا میلا لذهبنا الیه واستشفینا به.
ابوالجارود از امام باقر (علیه‌السلام) نقل می‌کند: اگر فاصله بین ما و بین فرات فلان و فلان مقدار میل می‌بود همانا این راه را طی می‌کرده و به آن آب خود را می‌رسانده و بواسطه‌اش استشفاء می‌جستیم.

۸.۱.۲ - سند دوم

سند دوم هم از ابن‌قولویه به شرح ذیل می‌باشد:
حدثنی محمد بن الحسن بن علی بن مهزیار عن ابیه عن جده علی بن مهزیار عن الحسین بن سعید عن علی بن الحکم عن ربیع ابن محمد المسلی عن عبدالله بن سلیمان قال: لما قدم ابو عبدالله (علیه‌السّلام) الکوفة فی زمن ابی العباس فجاء علی دابته فی ثیاب سفره حتی وقف علی جسر الکوفة ثم قال لغلامه: اسقنی فاخذ کوز فغرف له به فاسقاه فشرب ثم قال: نهر ماء ما اعظم برکته اما لو علم الناس ما فیه من البرکة لضربوا الاخبیة علی حافتیه اما لولا ما یدخله من الخاطئین ما اغتمس فیه ذو عاهة الا برا.
عبدالله‌ بن‌ سلیمان‌ می‌گوید: در زمان ابوالعباس وقتی امام صادق (علیه‌السلام) به کوفه تشریف آوردند سوار مرکب بوده در حالی که لباس‌های سفر به تن داشتند حضرت روی پل کوفه توقف فرموده سپس به غلام فرمودند: به من آب بده. غلام کوزه را گرفت و در آن آب ریخت و سپس به حضرت آب داد. آن جناب آب را نوشیدند سپس فرمودند: فرات نهر آبی است و چقدر برکتش زیاد می‌باشد و اگر مردم به برکتی که در این آب هست واقف بودند در اطراف آن خیمه می‌زدند و از آن توشه برمی‌داشتند. سپس فرمود: اگر گناه‌کاران در آن داخل نشده بودند به طور قطع هر مریض و آفت‌زده‌ای که داخلش می‌شد و در آن فرو می‌رفت مرضش بهبود می‌یافت و آفتش برطرف می‌گشت.

۸.۱.۳ - سند سوم

کلینی قریب به همین مضمون روایت را با این سند می‌آورد:
محمد بن یحیی عن علی بن الحسین عن ابن اورمة عن الحسین بن سعید رفعه قال: قال ابو عبدالله علیه السلام: لو کان بیننا وبینه امیال لاتیناه ونستسقی به.
حسین بن سعید از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند: اگر میان ما و فرات فلان مقدار میل فاصله بود، هر آینه نزد آن می‌آمدیم و از آن می‌نوشیدیم

۸.۲ - متن دوم

کام گرفتن نوزاد به آب فرات یا همان تحنیک، دیگر مسآله مورد سفارش پیشوایان دین است. این مضمون هم با سند‌های متفاوت در میراث روایی ما انعکاس یافته که در ذیل بیان می‌گردد:

۸.۲.۱ - سند اول

سند نخست را ابن‌قولویه چنین می‌آورد:
حدثنی ابی عن سعد بن عبدالله عن ابراهیم بن مهزیار عن اخیه علی بن مهزیار عن ابن ابی عمیر عن الحسین بن عثمان عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام) قال: ما اظن احدا یحنک بماء الفرات الا کان لنا شیعة.
امام صادق (علیه‌السلام): گمان نمی‌کنم کسی به آب فرات تحنیک کند مگر آنکه شیعه ماست.

۶.۱.۱.۱ - بررسی سندی

بررسی‌های انجام شده نشان می‌دهد سند این روایت از استحکام کافی برخوردار است. پدر ابن‌قولویه به عنوان نخستین فرد از این سلسله است. همان‌طور که در این نوشتار گفته آمد، بنا به گفته‌ی مولف، مشایخ بلاواسطه او، همگی مورد وثوق‌اند. جایگاه رفیع سعد بن عبدالله در بررسی‌های پیشین، بیان گردید. ابراهیم بن مهزیار هم از جمله راویان تفسیر علی بن ابراهیم قمی است.
[۷۶] قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۱، ص۲۸.

و همان‌طور که گذشت، راویان تفسیر علی بن ابراهیم، بنا به شهادت مولف، همگی مورد وثوق‌اند.
جلالت قدر علی بن مهزیار و ابن‌ابی‌عمیر هم در این نوشته بیان گردید. نجاشی آخرین راوی در این سلسله یعنی حسین بن عثمان را با عبارت "ثقة" می‌ستاید.
[۷۷] نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۵۳.


۵.۱.۲ - سند دو

سند دوم هم توسط ابن‌قولویه به شرح ذیل است:
حدثنی ابی عن الحسن بن متیل عن عمران بن موسی عن ابی عبدالله الجامورانی الرازی عن الحسن بن علی بن ابی حمزة عن سیف بن عمیرة عن صندل عن‌هارون بن خارجة قال ابو عبدالله علیه السلام: ما احد یشرب من ماء الفرات ویحنک به اذا ولد الا احبنا لان الفرات نهر مؤمن.
امام صادق (علیه‌السلام): احدی نیست که از آب فرات بنوشد و بوسیله آن هنگام تولد تحنیک شود مگر آنکه ما را دوست می‌دارد زیرا فرات نهر مؤمن می‌باشد.

۶.۱.۳ - سند سه

ابن‌قولویه همین مضمون را با سند دیگر به گونه ذیل روایت می‌دهد:
حدثنی علی بن الحسین بن موسی بن بابویه عن سعد بن عبدالله عن احمد بن محمد بن عیسی عن ابن فضال عن ثعلبة بن میمون عن سلیمان بن‌هارون: قال ابو عبدالله علیه السلام: ما اظن احدا یحنک بماء الفرات الا احبنا اهل البیت.
امام صادق (علیه‌السلام): گمان نمی‌کنم کسی با آب فرات تحنیک کند مگر آنکه ما اهل‌بیت پیامبر را دوست می‌دارد.

۸.۲.۴ - سند چهار

روایت پیشین با تفاوتی‌ اندک در سلسله سند، به شکل زیر انعکاس یافته است:
حدثنی محمد بن الحسن بن احمد بن الولید عن محمد بن الحسن الصفار عن احمد بن محمد بن عیسی عن الحسن بن علی بن فضال عن ثعلبة بن میمون عن سلیمان بن‌هارون العجلی قال: سمعت ابا عبدالله (علیه‌السّلام) یقول...

۸.۲.۵ - سند پنج

مطابق روایت شیخ صدوق، امام کاظم (علیه‌السلام) هنگام ولادت فرزندش علی بن موسی (علیه‌السلام)، مقداری از آب فرات را در کام او ریخت.
حدثنی تمیم بن عبدالله بن نعیم القرشی رضی الله عنه حدثنی ابی عن احمد بن علی الانصاری عن علی بن میثم عن ابیه قال سمعت امی تقول سمعت نجمه‌ام الرضا (علیه‌السّلام) تقول لما حملت بابنی علی... وکنت اسمع منامی تسبیحا وتهلیلا وتمجیدا من بطنی... فلما وضعته وقع الارض واضعا یدیه علی الارض رافعا راسه السماء یحرک شفتیه کانه یتکلم فدخل الی ابوه موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) فقال لی: هنیئا لک یا نجمه کرامة ربک فناولته ایاه فی خرقه بیضاء فاذن فی اذنه الایمن واقام فی الایسر ودعا بماء الفرات فحنکه به ثم رده الی فقال: خذیه فانه بقیه الله تعالی فی ارضه.
علی بن میثم از پدرش روایت کرده است که گفت: از مادرم شنیدم که می‌گفت از نجمه مادر امام رضا (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمود چون من حامله شدم به پسرم علی، ... در خواب که بودم از شکم خود صدای تسبیح و تهلیل و تمجید می‌شنیدم... تا اینکه وقت وضع حمل من شد آن‌ جناب بر زمین واقع شد در حالی که دو دست خود را بروی زمین نهاده بود و سر خود را رو به آسمان بلند کرده بود و حرکت می‌داد دو لب خود را گویا تکلم می‌کرد. پس داخل شد بر من، پدر بزرگوارش موسی بن جعفر (علیهما‌السّلام) و فرمود که‌ ای نجمه گوارا باد از برای تو کرامت پروردگار تو. پس من آن طفل را در خرقه سفیدی پیچیده بدست آن حضرت دادم پس در گوش راست او اذان گفت و در گوش چپش اقامه و آب‌ فرات‌ خواست پس آن آب را در کام او ریخت و آن طفل را رد کرد و به من فرمود او را بگیر که این است بقیة‌الله در زمین او.

۸.۲.۶ - سند شش

آخرین روایت در این باره را کلینی با سندی مرسل، این‌گونه می‌نگارد:
علی بن ابراهیم عن ابیه عن اسماعیل بن مرار عن یونس عن بعض اصحابه عن ابی جعفر علیه السلام: یحنک المولود بماء الفرات ویقام فی اذنه.
شایسته است که مقداری از آب فرات در کام نوزاد ریخته شود و در گوش او اقامه گفته شود.
کلینی بار دیگر همین مضمون را با عبارت "وفی روایة اخری حنکوا اولادکم بماء الفرات" هم به ثبت رسانده است


بر اساس دسته‌ای از روایات، تبرک جستن به پاره‌ای از مکان‌های مقدس هم مورد سفارش معصومان (علیهم‌السّلام) بوده است.

۹.۱ - تبرک نزد استوانه‌های مسجد النبی

مطابق روایتی که مرحوم کلینی نقل می‌کند امام صادق (علیه‌السلام) سفارش می‌کند تا نزد استوانه‌های مسجد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) رفته و آنجا از خدا حاجت خواهی شود. این دستورالعمل به جهت متبرک بودن آن مکان است. سند روایت هم از اتقان و اعتبار کافی برخوردار است.
علی بن ابراهیم عن ابیه عن حماد عن الحلبی عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام) قال: اذا دخلت المسجد، فان استطعت ان تقیم ثلاثة ایام الاربعاء والخمیس والجمعة فصل ما بین القبر والمنبر یوم الاربعاء عند الاسطوانة التی تلی القبر فتدعو الله عندها وتساله کل حاجة تریدها فی آخرة او دنیا والیوم الثانی عند اسطوانة التوبة ویوم الجمعة عند مقام النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مقابل الاسطوانة الکثیرة الخلوق فتدعو الله عندهن لکل حاجة وتصوم تلک الثلاثة الایام.
هر گاه داخل مسجد شدی اگر می‌توانی سه روز یعنی چهارشنبه، پنج‌شنبه و جمعه، در آنجا اقامت کن و در روز چهارشنبه ما بین قبر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) و منبر، نزد ستونی که در کنار قبر است نماز بگذار و در آنجا خدا را می‌خوانی و هر حاجتی را از خداوند طلب می‌کنی. همچنین در روز دوم نزد ستون توبه و و روز سوم نزد مقام رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) نماز می‌گذاری و خدا را برای هر حاجتی در آنجا می‌خوانی

۱.۱.۱ - بررسی سند روایت

اعتبار و اتقان علی بن ابراهیم و پدرش بیان گشت. شیخ طوسی حماد بن عیسی الناب را با عباراتی چون "ثقة جلیل القدر" مدح می‌کند
نجاشی آخرین راوی یعنی عبیدالله حلبی را به همراه جدش، پدرش و برادرانشان، افرادی مورد اعتماد می‌داند. او می‌گوید:
کانوا جمیعهم ثقات مرجوعا الی ما یقولون.
حلبی، جدش، پدرش و برادرانش افرادی مورد وثوق‌اند و آنچه که می‌گویند قابل قبول است.

۹.۲ - تبرک نزد قبر امام حسین

در روایاتی چند، معصوم (علیه‌السلام) برای رفع مشکلات خود و دیگران، دستور می‌دهد کنار قبر امام حسین (علیه‌السّلام) رفته و در آنجا حاجت خواهی شود. این دسته از روایات هم به لحاظ کثرت اسنادشان، قابل اطمینان است.

۵.۱.۱ - سند یک

روایت نخست در این باره را کلینی اینگونه می‌آورد:
عِدَّةٌ مِنْ اَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ اَبِی هَاشِمٍ الْجَعْفَرِیِّ قَالَ: بَعَثَ اِلَیَّ اَبُو الْحَسَنِ ع فِی مَرَضِهِ وَ اِلَی مُحَمَّدِ بْنِ حَمْزَةَ فَسَبَقَنِی اِلَیْهِ مُحَمَّدُ بْنُ حَمْزَةَ وَ اَخْبَرَنِی مُحَمَّدٌ مَا زَالَ یَقُولُ ابْعَثُوا اِلَی‌ الْحَیْرِ ابْعَثُوا اِلَی‌ الْحَیْرِ فَقُلْتُ لِمُحَمَّدٍ اَ لَا قُلْتَ لَهُ اَنَا اَذْهَبُ اِلَی الْحَیْرِ ثُمَّ دَخَلْتُ عَلَیْهِ وَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ اَنَا اَذْهَبُ اِلَی الْحَیْرِ فَقَالَ انْظُرُوا فِی ذَاکَ ثُمَّ قَالَ لِی اِنَّ مُحَمَّداً لَیْسَ لَهُ سِرٌّ مِنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ اَنَا اَکْرَهُ اَنْ یَسْمَعَ ذَلِکَ-قَالَ فَذَکَرْتُ ذَلِکَ- لِعَلِیِّ بْنِ بِلَالٍ فَقَالَ مَا کَانَ یَصْنَعُ بِالْحَیْرِ وَ هُوَ الْحَیْرُ فَقَدِمْتُ الْعَسْکَرَ فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ فَقَالَ لِی اجْلِسْ حِینَ اَرَدْتُ الْقِیَامَ فَلَمَّا رَاَیْتُهُ اَنِسَ بِی ذَکَرْتُ لَهُ قَوْلَ عَلِیِّ بْنِ بِلَالٍ فَقَالَ لِی اَ لَا قُلْتَ لَهُ اِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صکَانَ یَطُوفُ بِالْبَیْتِ وَ یُقَبِّلُ الْحَجَرَ وَ حُرْمَةُ النَّبِیِّ وَ الْمُؤْمِنِ اَعْظَمُ مِنْ حُرْمَةِ الْبَیْتِ وَ اَمَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَنْ یَقِفَ بِعَرَفَةَ وَ اِنَّمَا هِیَ مَوَاطِنُ یُحِبُّ اللَّهُ اَنْ یُذْکَرَ فِیهَا... ‌
ابوهاشم جعفری گفت: حضرت ابو‌الحسن امام‌هادی (علیه‌السّلام) موقعی که بیمار شده بود از پی من و محمّد بن‌ حمزه‌ فرستاد. محمّد بن حمزه از من جلوتر خدمت آن حضرت رسید. گفت امام (علیه‌السّلام) پیوسته می‌فرمود یک نفر را به کربلا بفرستید برایم دعا کند من به محمّد گفتم می‌خواستی بگوئی من به کربلا می‌روم. بعد خودم خدمت آن جناب رسیده عرض کردم آقا! اجازه می‌فرمائید من به کربلا مشرف شوم. فرمود در این مورد باید دقت کنی که ماموریت متوجه تو نشوند و برایت ناراحتی فراهم نگردد آنگاه فرمود محمّد قابل اعتماد نیست زیرا او زیدی مذهب است و من نمی‌خواهم او بفهمد گفت من این حرف را برای علی بن بلال نقل کردم او گفت به کربلا چه احتیاجی دارد. من خدمت امام (علیه‌السّلام) رسیدم موقعی که می‌خواستم حرکت کنم فرمود بنشین وقتی دیدم آن جناب مرا مورد تفقد قرار داد سخن علی بن بلال را برایش نقل کردم، فرمود می‌خواستی به او بگوئی پیامبر اکرم خانه کعبه را طواف می‌کرد و حجر‌الاسود را می‌بوسید با اینکه احترام پیامبر و مؤمن بیشتر از خانه است خداوند به او دستور داد که در عرفه توقف کند. اینها محل‌هائی است که خداوند دوست دارد در این محل‌ها او را بخوانند.

۵.۱.۲ - سند دو

حدثنی الحسن بن عبدالله بن محمد بن عیسی، عن ابیه، عن الحسن بن محبوب، عن العلاء بن رزین، عن محمد بن مسلم، عن ابی جعفر (علیه‌السّلام)، قال: ان الحسین صاحب کربلاء قتل مظلوما مکروبا عطشانا وحق علی الله (عزّوجلّ) ان لا یاتیه لهفان ولا مکروب ولا مذنب ولا مغموم ولا عطشان ولا ذو عاهة ثم دعا عنده وتقرب بالحسین (علیه‌السّلام) الی الله (عزّوجلّ) الا نفس الله کربته.
امام باقر (علیه‌السلام): حسین‌ (علیه‌السّلام) صاحب کربلاء است در حالی که مظلوم و‌ اندوهگین و تشنه و غصه‌دار بود شهید شد غصّه‌دار و‌ اندوهگین و گناه‌کار و غمگین و تشنه و صاحب عیب و آفتی به زیارت آن حضرت نیاید و سپس نزد آن حضرت دعا کند و بواسطه آن جناب به خداوند تقرّب جوید مگر آنکه بر خداست که حزن و‌ اندوهش را بر طرف می‌کند.

۸.۱.۳ - سند سوم

حدثنی ابو العباس الکوفی، عن محمد بن الحسین، عن صفوان، عن الولید بن حسان، عن ابن ابی یعفور، قال: قلت لابی عبدالله (علیه‌السّلام): دعانی الشوق الیک ان تجشمت الیک علی مشقة، فقال لی: فهلا اتیت من کان اعظم حقا علیک منی قلت: ومن اعظم علی حقا منک قال: الحسین ابن علی (علیهما‌السّلام) الا اتیت الحسین (علیه‌السّلام) فدعوت الله عنده وشکوت الیه حوائجک
ابن‌ابی‌یعفور می‌گوید: محضر مبارک امام صادق (علیه‌السّلام) عرض کردم: شوق ملاقات شما من را بر آن داشت که مشقّت‌ها و مشکلات را تحمّل کرده تا محضر شما برسم. حضرت به من فرمودند: آیا به زیارت کسی که حقّش بر تو از من بر تو بیشتر است رفته‌ای؟ عرضه داشتم: چه کسی حقّش بر من از شما بیشتر است؟ حضرت فرمودند: حسین بن علی (علیهما‌السّلام)، آیا به زیارت آن حضرت رفته‌ای؟ و خدا را در آنجا خوانده‌ای؟ و حوائج و نیازمندی‌های خود را در آنجا بر خدای متعال عرضه کرده‌ای یا نه؟

۸.۲.۴ - سند چهار

حدثنی محمد بن الحسن، عن محمد بن الحسن الصفار، عن احمد بن محمد بن عیسی، عن الحسن بن علی بن فضال، عن مفضل بن صالح، عن محمد بن علی الحلبی، عن ابی عبدالله علیه السلام... وان الی جانبها (اهل الکوفة) قبرا لا یاتیه مکروب فیصلی عنده اربع رکعات الا رجعه الله مسرورا بقضاء حاجته.
در جانب کوفه قبری است که هیچ صاحب مشکلی آنجا نمی‌رود و در آنجا چهار رکعت نماز نمی‌گذارد مگر آنکه خداوند او را شادمان بر می‌گرداند

۸.۲.۵ - سند پنج

حکیم بن داود، عن سلمة بن الخطاب، عن ابراهیم بن محمد، عن علی بن المعلی، عن اسحاق بن یزداد قال: اتی رجل ابا عبدالله (علیه‌السّلام) فقال: انی قد ضربت علی کل شی لی ذهبا وفضة وبعت ضیاعی... قال: علیک بالعراق الکوفة فان البرکة منها علی اثنی عشر میلا، هکذا وهکذا والی جانبها قبر ما اتاه مکروب قط ولا ملهوف الا فرج الله عنه
اسحاق بن یزداد می‌گوید: شخصی نزد حضرت ابا‌عبداللَّه (علیه‌السّلام) مشرف شد عرض کرد: آنچه طلا و نقره داشتم معامله کرده و املاک خود را نیز فروخته‌ام و همه را به صورت پول نقد درآورده‌ام که از شهر خود به جای دیگر بروم کجا ساکن گردم؟ حضرت فرمودند: بر تو باد به عراق و شهر کوفه زیرا برکت از آن شهر ناشی شده و تا شعاع دوازده میلی آن شهر پرتو افکنده و در یک جانب آن شهر قبری است (قبر مطهّر حضرت ابا عبد اللَّه الحسین (علیه‌السّلام)) که هیچ‌اندوهگین و محزونی هرگز به زیارتش نمی‌رود مگر آنکه حق تعالی حزن و غم او را برطرف می‌فرماید.

۹.۳ - تبرک به مکان نماز

یکی دیگر از مکان‌هایی که تبرک بدان مورد سفارش است، محلی است که فرد در آن نماز می‌گذارده است. روایت مورد نظر آن‌گونه که در کتاب کافی به ثبت رسیده، دارای سندی قابل قبول است.
محمد بن یحیی عن احمد بن محمد عن الحسین بن سعید عن النضر بن سوید عن عبدالله بن سنان عن ابی عبدالله علیه السلام: اذا عسر علی المیت موته ونزعه قرب الی مصلاه الذی کان یصلی فیه.
آنگاه که برای فردی جان دان سخت شد نزدیک مکانی که در آن نماز می‌گذارده، برده شود.

۹.۳.۱ - بررسی‌سند

شرح حال دو راوی نخست یعنی محمد بن یحیی العطار و احمد بن محمد بن عیسی بیان گردید.
الحسین بن سعید به عنوان راوی بعدی در نگاه شیخ الطایفه، مورد اعتماد است. او می‌گوید:
الحسین بن سعید الاهوازی من موالی علی بن الحسین (علیه‌السّلام) ثقة. حسین بن سعید اهوازی فردی مورد وثوق است.
همچنین نضر بن سوید در نگاه نجاشی مورد اعتماد است او می‌گوید:
نضر بن السوید الصیرفی کوفی ثقة صحیح الحدیث. نضر بن سوید فردی مورد وثوق است و احادیث او صحیح است.
[۹۴] نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۴۲۷.

نجاشی عبد‌الله بن سنان را با این اوصاف می‌ستاید:
عبدالله بن سنان بن طریف مولی بنی‌هاشم ثقة من اصحابنا جلیل لا یطعن علیه فی شئ. عبد‌الله بن سنان فردی مورد وثوق و با منزلت است و قدحی بر او نیست.
[۹۵] نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴،



آخرین مورد، تبرک جستن به ذکر صلوات است. مجموعه‌ای از احادیث در منابع امامیه، عهده‌دار این بخش می‌باشد. اعتبار و اتقان این دسته روایات، به دلیل کثرت اَسنادشان، به آسانی مورد تصدیق می‌باشد.

۶.۱ - متن یکم

در برخی از این روایات سفارش شده که برای درخواست هر حاجتی، نخست بر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه و‌آله‌وسلم) و خاندانش درود فرستاده، سپس خواسته‌اش را بخواهد.

۸.۱.۱ - سند نخست

اولین سند از متن یاد شده را مرحوم کلینی چنین آورده است:
الحسین بن محمد عن معلی بن محمد عن الحسن بن علی عن حماد ابن عثمان عن الحارث بن المغیرة قال: قال ابو عبدالله علیه السلام: اذا اردت ان تدعو فمجد الله (عزّوجلّ) واحمده وسبحه وهلله واثن علیه وصل علی محمد النبی وآله ثم سل تعط.
هر گاه خواستی دعا کنی ابتدا حمد و ستایش خدای سبحان کن و درود فرست بر محمد و آلش (علیهم‌السّلام) آنگاه حاجتت را بخواه که به تو عطا می‌گردد.

۸.۱.۲ - سند دوم

سند دوم را نیز مرحوم کلینی می‌آورد:
ابو علی الاشعری عن محمد بن عبد الجبار عن صفوان بن یحیی عن الحارث بن المغیرة قال: سمعت ابا عبدالله (علیه‌السّلام) یقول: ایاکم اذا اراد احدکم ان یسال من ربه شیئا من حوائج الدنیا والآخرة حتی یبدا بالثناء علی الله (عزّوجلّ) والمدح له والصلاة علی النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ثم یسال الله حوائجه.
بر شما باد که هر گاه کسی از شما خواست چیزی از خداوند بخواهد ابتدا ثنای خداوند نموده و درود فرست به محمد و آلش سپس درخواست کند.

۸.۱.۳ - سند سوم

سند سوم در این باره را شیخ صدوق به شکل زیر روایت می‌کند:
اخبرنا محمد بن محمد قال اخبرنی ابو القاسم جعفر بن محمد عن ابیه عن سعد بن عبدالله عن احمد بن محمد بن عیسی عن الحسن بن محبوب عن ابان بن عثمان الاحمر عن ابی عبدالله جعفر بن محمد (علیه‌السّلام) قال: اذا دعا احدکم فلیبدا بالصلاة علی النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فان الصلاة علی النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مقبولة ولم یکن الله لیقبل بعض الدعاء ویرد بعضا.
هر گاه کسی از شما خواست چیزی از خداوند بخواهد باید ابتدا بر محمد و آلش درود فرستد چرا که درود بر آن حضرت و آلش نزد خداوند مقبول است و خداوند این‌گونه نیست که قسمتی از دعا را قبول و قسمتی را رد کند.

۱۰.۲ - متن‌ دوم

مطابق برخی روایات، هیچ خواسته‌ای مورد اجابت واقع نمی‌شود تا وقتی که با درود بر پیامبر و آل او، مقرون گردد.

۸.۲.۱ - سند اول

اولین سند از متن دوم توسط مرحوم کلینی به صورت ذیل، انعکاس یافته است:
علی بن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن هشام بن سالم عن ابی عبدالله علیه السلام: لا یزال الدعاء محجوبا حتی یصلی علی محمد و آل محمد.
دعاها همیشه پوشیده است تا آنکه فرد، نخست بر پیامبر و آل او درود فرستد.

۸.۱.۲ - سند دوم

شیخ صدوق سند دیگر از این متن را در کتاب ثواب‌الاعمال این‌گونه آورده است:
بهذا الاسناد عن احمد بن ابی عبدالله عن ابیه عن عبدالله بن المغیرة عن عبد الکریم الخزاز عن ابی اسحق السبیعی عن الحارث الاعور: قال امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) کل دعاء محجوب عن السماء حتی تصلی علی محمد وآله.
هر دعایی پوشیده است تا آنکه نخست بر پیامبر و آل او درود فرستی.


رهاورد این نوشتار، مشروعیت انتفاع و تبرک به پاره‌ای از اشیایی است که نوعی قداست و امتیاز را حائز‌اند. همچنین معلوم گشت که بخش قابل توجهی از روایات مربوط بدان معیار پذیرش و مقبولیت را مطابق استانداردهای علم رجال دارایند.


۱. صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال، ص۱۵۱.    
۲. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۳۳.    
۳. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۹.    
۴. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴.    
۵. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲۵، ص۲۶۳.    
۶. صدوق، محمد بن علی، الخصال، ص۶۱۰.    
۷. خوئی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۱۵، ص۶۸.    
۸. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۱، ص۴.    
۹. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۲۴.    
۱۰. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، ج۲، ص۴۴۴.    
۱۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۳۰۰.    
۱۲. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۳۵۳.    
۱۳. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۶۸.    
۱۴. صدوق، محمد بن علی، الخصال، ص۶۱۳.    
۱۵. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲، ص۷۳۲.    
۱۶. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۲۹۳.    
۱۷. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۲۹۲.    
۱۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۱۴۸.    
۱۹. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۴۶.    
۲۰. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۲، ص۷۳۲.    
۲۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۱۴۴.    
۲۲. حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، ‌ج۴، ص۱۷۸.    
۲۳. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج۴، ص۱۹۷.    
۲۴. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ‌ج۴، ص۳۰.    
۲۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۰۷.    
۲۶. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۹، ص۳۴۴.    
۲۷. طباطبائی، سیدعلی، ریاض المسائل فی بیان احکام الشرع بالدلائل، ج۷، ص۵۹.    
۲۸. ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۱۲، ص۲۹۸.    
۲۹. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۳۱۶.    
۳۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۵۳۲.    
۳۱. مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج‌۱۸، ص۲۲۹.    
۳۲. مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج‌۲، ص۲۰۳.‌    
۳۳. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ‌ج ۱۷، ص۳۴۰.    
۳۴. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۹۲.    
۳۵. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۶۲.    
۳۶. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۱۵۲.    
۳۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۴۰۳.    
۳۸. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۹، ص۳۴۰.    
۳۹. حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، ‌ج۱۰، ص۳۳۸.    
۴۰. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ‌ج۱۶، ص۱۱۷.    
۴۱. مجلسی، محمد‌باقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج‌۱۸، ص۱۴.    
۴۲. صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، ج۲، ص۴۲۸.    
۴۳. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۳۵.    
۴۴. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۱۴۲.    
۴۵. طوسی، محمد بن الحسن، الفهرست، ص۱۱۸.    
۴۶. صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، ج۲، ص۴۲۷.    
۴۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۲۹.    
۴۸. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۵۲.    
۴۹. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۸۸.    
۵۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۱۴۸.    
۵۱. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۴۷.    
۵۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۴۳۰.    
۵۳. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۸، ‌ص۱۳۰.    
۵۴. مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج‌۵، ص۲۵۶.    
۵۵. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۹، ص۴۱۲.    
۵۶. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ‌ج۱۶، ص۲۵۹.    
۵۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۴۳۰.    
۵۸. مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج‌۵، ص۲۵۶.    
۵۹. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۹، ص۴۱۱.    
۶۰. بحرانی، یوسف، (متوفای۱۱۸۶ه)، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ‌ج ۱۶، ص۲۵۸.    
۶۱. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۵، ص۱۴۵.    
۶۲. حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۱۳۰.    
۶۳. مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج‌۵، ص۲۵۶.‌    
۶۴. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۹، ص۴۱۲.    
۶۵. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ‌ج ۱۶، ص۲۵۹.    
۶۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۳۸۷.    
۶۷. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، ج۲، ص۵۷۳.    
۶۸. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، ج۲، ص۵۷۳.    
۶۹. طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، ج۵، ص۱۴۵.    
۷۰. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، ج۲، ص۵۷۴.    
۷۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۳۸۷.    
۷۲. قمی، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۴۴.    
۷۳. قمی، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۴۶.    
۷۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۳۸۸.    
۷۵. قمی، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۴۶.    
۷۶. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۱، ص۲۸.
۷۷. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۵۳.
۷۸. قمی، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۴۷.    
۷۹. قمی، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۴۷.    
۸۰. قمی، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۴۵.    
۸۱. صدوق، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۲۹.    
۸۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۲۴.    
۸۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۶، ص۲۴.    
۸۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‌۴، ص۵۵۸.    
۸۵. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۱۱۵.    
۸۶. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۳۱.    
۸۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‌۴، ص۵۶۷.    
۸۸. قمی، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۱۸۴.    
۸۹. قمی، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۱۸۵.    
۹۰. قمی، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۱۸۴.    
۹۱. قمی، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص۱۸۵.    
۹۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳ ص۱۲۵.    
۹۳. طوسی، محمد بن حسن، الفهرست، ص۱۱۲.    
۹۴. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۴۲۷.
۹۵. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ص۲۱۴،
۹۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۸۵.    
۹۷. الأشعری کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۸۴.    
۹۸. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص۱۷۲.    
۹۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۴۹۱.    
۱۰۰. صدوق، محمد بن علی، ثواب الاعمال، ص۱۵۵.    



سایت مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر، برگرفته از مقاله «تبرک به اشیاء مقدس در میراث حدیثی امامیه»، تاریخ بازیابی۹۸/۱۰/۲۸.    


رده‌های این صفحه : تبرک | مباحث حدیثی | مباحث کلامی




جعبه ابزار