• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عایشه همسر رسول اکرم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



عایشه همسر رسول اکرم، دختر "ابوبکر بن ‌ابی‌قحافه" است. عایشه در بیشتر جریانات سیاسی و اتفاقات بعد از رسول‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به نوعی دخیل بوده است.



حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در طول عمر شریف خویش با زنان متعددی ازدواج کردند. برخی از این زنان دارای برجستگی و شخصیت خاصی بودند. از جمله زنان آن حضرت که در تاریخ صدر اسلام نیز تاثیرگذار بوده، "عایشه" دختر "ابوبکر بن ‌ابی‌قحافه" است. مادر او "ام‌رومان" بنت "عمیر بن عامر" است. بنابر گفته خود عایشه، رسول‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را در سال ۱۰ بعثت، سه سال قبل از هجرت در حالی‌که شش ساله بوده، تزویج کرده است و هشت ماه پس از هجرت که عایشه به سن بلوغ رسید، زندگی مشترک آنها در مدینه شروع شد؛ البته در خصوص زمان عقد و ازدواج عایشه اقوال متعددی وجود دارد، به طوری‌که برخی سن او را در هنگام عقد، ۷ سال و آغاز زندگی مشترک او را در ۱۰ سالگی می‌دانند،
[۲] حمیری المعافری، ابن هشام، السیرة النبویة، ‌ ترجمه سید‌هاشم رسولی محلاتی، انتشارات کتابچی.چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش.، ج۲، ص۴۱۸.
وقتی "خولة" دختر "حکیم ‌بن اوقص" همسر "عثمان ‌بن مظعون" از طرف رسول‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از عایشه خواستگاری کرد، ابوبکر گفت: آیا این سزاوار است، در حالی که من برادر پیامبر‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هستم؟
رسول‌خدا به ابوبکر پیام فرستاد که: «تو برادر دینی من هستی»؛ لذا ابوبکر نیز قبول کرده و با ازدواج عایشه و رسول‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) موافقت کرد و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با عایشه ازدواج کرد.
عایشه تنها دختر باکره‌ای بود که آن حضرت با او ازدواج کرد.
[۴] ابن قتیبه، عبداله بن مسلم، تحقیق، ثروت مکاثه، قاهرة، هیته مصریة عامة للکتاب، ج۲، ۱۹۹۲، ص۱۳۴.
[۵] ابن قتیبه، عبداله بن مسلم، تحقیق، ثروت مکاثه، قاهرة، هیته مصریة عامة للکتاب، ج۲، ۱۹۹۲، ص۳۶۸.
او ۹ سال با رسول‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) زندگی کرد و هنگام رحلت رسول‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ۱۸ ساله بود.
[۶] ابن قتیبه، عبداله بن مسلم، تحقیق، ثروت مکاثه، قاهرة، هیته مصریة عامة للکتاب، ج۲، ۱۹۹۲، ص۱۳۳.



عایشه پس از رحلت پیامبر‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در موارد زیادی نقش داشته است.

۲.۱ - عایشه و سیاست

عایشه در بیشتر جریانات سیاسی و اتفاقات بعد از رسول‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به نوعی دخیل بوده است.
از جمله این موارد می‌توان به حدیث‌سازی عایشه در جهت منافع خلفای سه‌گانه اشاره کرد که این حدیث سازی‌ها در ترغیب مردم جهت بیعت با ابوبکر بی‌تاثیر نبوده است؛ عایشه می‌گوید: چون بیماری رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شدت یافت، به "عبدالرحمان" فرزند ابوبکر گفت: استخوان کتف یا لوحی برایم بیاورید تا مطالبی در مورد ابوبکر و سفارش او به اسم بنویسم تا کسی به مخالفت با او برنخیزد؛ اما همین که عبدالرحمان رفت تا دستور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را اجرا کند، رسول‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در ادامه‌ی سخنانش فرمود: ‌ای ابوبکر خداوند و مؤمنان هرگز اجازه نخواهند داد تا در حق تو اختلافی رخ دهد و باز عایشه می‌گوید: هنگامی که رسول‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در بستر بیماری بود، به من فرمود: پدر و برادرت را بگو که بیایند، می‌خواهم وصیتی بنویسم؛ زیرا از آن می‌ترسم که بعضی طمع و آرزو کنند و یا کسی بگوید که من به خلافت سزاوارترم، در حالی که خدا و مؤمنین جز ابوبکر کس دیگری را شایسته آن نمی‌دانند.
[۷] عسکری، سید مرتضی، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ترجمه عطا سردارنیا، تهران، مجمع علمی اسلامی، ۱۳۶۲ ج۱، ص۱۲۰، به نقل از صحیح نجاری.
همچنین او کسی بود که عمر را به تعیین جانشین بعد از خودش تشویق کرد. وقتی عمر احساس کرد زمان چندانی از عمرش باقی نمانده، فرزندش "عبدالله" را به نزد عایشه فرستاد و گفت: سلام مرا به عایشه ابلاغ کن و از او تقاضا کن تا اجازه دهد، مرا نزد رسول‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دفن کنند. عبدالله نزد عایشه آمده و پیام عمر را به او ابلاغ کرد. عایشه با خواسته عمر موافقت کرده و آن را برای خود نوعی برتری به حساب آورد و گفت: سلام مرا به عمر برسان و بگو که: امت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را بدون سرپرست رها مکن و کسی را به عنوان خلیفه برای آنان قرار بده.

۲.۲ - عایشه و عثمان

زمانی که "عثمان" به خلافت رسید؛ عایشه مثل سایر خلفا از او به شدت پشتیبانی می‌کرد؛ به طوری که احادیث فراوانی در جهت حمایت از او نقل نمود؛ از جمله اینکه پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در رختخواب دراز کشیده بود و عبای مرا به رویش کشیده بود. در این هنگام ابوبکر اجازه ورود خواست، پیامبر‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اجازه داد و در همان حال خواسته او را اجابت کرد. سپس عمر اجازه خواست و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را اجابت کرد. بعد عثمان اجازه خواست و پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به من دستور داد که خودت را بپوشان، گفتم: یا رسول‌الله از آمدن ابوبکر و عمر، اینچنین دست و پای خود را گم نکردی؛ ولی اکنون برای پذیرایی از عثمان این چنین خود را آماده می‌کنی و جامه‌هایت را می‌پوشی؟ پیامبر‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در جواب فرمودند: چگونه او را ملاحظه نکنم و او را احترام نگذارم، در حالی که به خدا سوگند فرشتگان در محضر عثمان جانب شرم و حیا را نگه می‌دارند؛
[۹] عسکری، سید مرتضی، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ترجمه عطا سردارنیا، تهران، مجمع علمی اسلامی، ۱۳۶۲ ج۱، ص۱۴۷ـ۱۴۶.
اما عواملی باعث شد که عایشه بر ضد عثمان تغییر موضع دهد. میان عثمان و عایشه رنجشی پیش آمده بود. عثمان مقرری عایشه را که عمر می‌داد، کم کرد و دیگر زنان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را با او برابر گرداند.
[۱۰] یعقوبی، احمدبن ابی یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، ۱۳۷۱، ج۲، ص۷۲-۷۱.
به خاطر دو هزار دیناری که عثمان از حقوق او کم کرده بود، از نیمه خلافت عثمان کم‌کم اختلاف آن دو شروع شد. به طوری‌که عایشه اولین کسی بود که علناً به مخالفت با عثمان برخاست
[۱۱] عسکری، سید مرتضی، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ترجمه عطا سردارنیا، تهران، مجمع علمی اسلامی، ۱۳۶۲ ج۱، ص۱۵۰.
و زمانی که عثمان در محاصره بود، او مردم را تحریک به کشتن عثمان نمود تا آنجا که گفت: «بکشید نعثل را که کافر شده است.» (نعثل نام مردی یهدودی بود که ریش بلندی داشت و عثمان را به جهت داشتن ریش بلند می‌گفتند.)
[۱۳] ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۲، ص۶۲، پاورقی.

زمانی که مردم خانه عثمان را محاصره کرده بودند، گروهی از مردم نزد عایشه رفته و گفتند: ‌ای ام‌المومنین، ‌ای کاش به پا می‌خواستی و میان این مرد و مردم سازش می‌دادی، عایشه گفت: من وسایل سفرم را آماده کرده‌ام و می‌خواهم به حج بروم. مروان گفت: به جای هر درهمی که خرج کرده‌ای، دو درهم به تو داده می‌شود. عایشه گفت: شاید تو گمان می‌کنی که من عثمان را نمی‌شناسم. به خدا قسم دوست داشتم او پاره پاره در جوالی (پارچه ضخیم) از جوال‌های من بود و می‌توانستم او را حمل کنم و به دریا بیافکنم؛ لذا او به سوی مکه حرکت نمود.

۲.۳ - عایشه و علی

عایشه در مکه بود که خبر بیعت مردم با علی (علیه‌السّلام) را شنید. او از این مساله بسیار ناراحت شد و گفت: از اینکه آسمان‌ها بر زمین افتد، سرزنش بر آن نیست. به خدا سوگند که عثمان مظلومانه کشته شد و من خواهان خون او هستم. به او گفتند تو اولین کسی بودی که عثمان را سرزنش می‌کردی تا آنجا که گفتی: بکشید این نعثل را که کافر شده است. عایشه جواب داد: به خدا سوگند من گفته‌ام و مردم نیز گفته‌اند؛ ولی پایان سخن من از آغاز آن بهتر است.
[۱۴] یعقوبی، احمدبن ابی یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، ۱۳۷۱، ج۲، ص۷۲.

چون موسم حج فرا رسید، "طلحه" و "زبیر" از علی (علیه‌السّلام) اجازه گرفتند، جهت انجام مراسم حج به مکه بروند. آنها در مکه عایشه را ملاقات کردند، عایشه از آنها پرسید، در مدینه چه خبر؟ گفتند: مجبور شدیم، از مردمی بی‌سر و پا و مشتی اعراب که بر نیکان خود غلبه یافتند و هیچ حقی را نمی‌شناسند و هیچ باطلی را انکار نمی‌کنند، بگریزیم. عایشه گفت: بر سر آنان بتازیم؛ لذا تصمیم گرفتند، به سوی بصره حرکت کنند.
[۱۶] ابن خلدون، عبدالرحمان بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ ش، ج۱، ص۵۹۵.
او در اجتماع مردم مکه گفت: اگر عثمان کشته شد، اینک طلحه بهترین و لایق‌ترین مردم برای مقام خلافت در میان شما حاضر است. با او بیعت کنید و از اختلاف بپرهیزید.
[۱۷] عسکری، سید مرتضی، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ترجمه عطا سردارنیا، تهران، مجمع علمی اسلامی، ۱۳۶۲ ج۱، ص۱۵۰.



وقتی عایشه مردم را به جنگ علیه علی (علیه‌السّلام) تحریک می‌نمود، "ام‌سلمه" همسر دیگر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نامه‌ای به عایشه نوشته و با یادآوری اهمیت و جایگاه همسران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و لزوم رعایت شئون همسری آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و مسایل دیگر، او را از این کار باز داشت. عایشه در جواب او نوشت: چه نیکو موعظه‌ای و نصیحتی. راه من آن نیست که تو گمان برده‌ای. دو گروه از مسلمانان رو به سوی من آورده‌اند؛ اگر توانا باشم کاری انجام می‌دهم و اگر برایم مقدور نباشد، از ثروت خود در این راه می‌گذرم. والسلام.
عایشه برای خود هودجی (کجاوه) ساخته و آن را بر روی شتری قرار داد و همراه با گروهی به سمت بصره حرکت کرد.
مردی از قبیله مدینه که راهنمای آنان بود، وقتی به آبی به نام «حواب» رسیدند، سگ‌های آن ناحیه بر ایشان پارس کردند. عایشه از آن مرد نام آب را پرسید. او گفت: آب حواب است.
عایشه گفت: مرا بازگردانید، زیرا روزی زنان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نزد او بودند. ایشان فرمود: ‌ای کاش می‌دانستم، کدام یک از شماست که سگ‌های حواب برایش پارس خواهند کرد. سپس شترش را خواباند و یک روز و یک شب لشگر را در آنجا نگه داشت تا آن‌گاه که فریاد برآمد: خود را برهانید که علی (علیه‌السّلام) بر شما حمله آورده است.
[۱۹] ابن خلدون، عبدالرحمان بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ ش، ج۱، ص۵۹۶.

وقتی خبر حرکت آنها به علی (علیه‌السّلام) رسید، فرمود: به سرعت در پی‌ ایشان برویم تا شاید پیش از آن که به بصره برسند، آنها را دریابیم. لشکر علی (علیه‌السّلام) در اطراف بصره با آنها رو به رو شد. آن حضرت «اصحاب جمل» را تا ظهر نصیحت نمود. این در حالی بود که مردم بصره در زیر پرچم‌های خود و عایشه در هودج خویش نشسته و ناظر قضایا بودند. نهایتاً جنگ سختی در گرفت تا اصحاب جمل شکست خوردند. طلحه در اثر تیری که به پایش خورده بود، از دنیا رفت. زبیر از لشکر جدا شد و به «وادی‌السباع» رفته و در آنجا کشته شد. علی (علیه‌السّلام) فریاد برآورد: «شتر را پی کنید تا پراکنده شوند». با پی شدن شتر و سرنگونی هودج عایشه، مردم از اطراف عایشه پراکنده شدند و به «بصره» گریختند. وقتی عایشه بر زمین افتاد، گفت: دلم می‌خواهد بیست سال پیش از این مرده بودم. علی (علیه‌السّلام) به "محمد بن ابوبکر" دستور داد، تا عایشه را در منزل "عبدالله بن خلف" جای دهد.
[۲۰] ابن قیتبه، دینوری، عبدالله بن محمد، الامامة و السیاسة، تحقیق علی یثرمی، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، ۱۴۱۰ ج۱، ص۶۱۰ـ۵۹۵.



او در میان زنان پیامبر‌اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برجستگی و برتری داشت و چالاک و هوشیار و خوش‌سخن و راوی شعر و حافظ اخبار بود.
[۲۱] ابن حجر، علی‌بن احمدبن علی، تحقیق عادل عبدالموجود علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب، چاپ اول، ۱۴۱۵، ج۸، ص۲۳۵.

او در سال ۵۸ هجری شب سه‌شنبه ۱۷ رمضان از دنیا رفت و نیز گفته شد، در سال ۷۰ هجری از دنیا رفته است و در بقیع مدفون شد.
[۲۲] بیهقی، ابوبکر احمدبن حسین، دلایل النبوة، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۶۱ش، ج۲، ص۷۲.



۱. ابن سعد، کاتب راقدی، طبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ و‌ اندیشه، ۱۳۷۴ش.، ج۸، ص۴۶.    
۲. حمیری المعافری، ابن هشام، السیرة النبویة، ‌ ترجمه سید‌هاشم رسولی محلاتی، انتشارات کتابچی.چاپ پنجم، ۱۳۷۵ش.، ج۲، ص۴۱۸.
۳. ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابة، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹، ج۶، ص۱۸۹.    
۴. ابن قتیبه، عبداله بن مسلم، تحقیق، ثروت مکاثه، قاهرة، هیته مصریة عامة للکتاب، ج۲، ۱۹۹۲، ص۱۳۴.
۵. ابن قتیبه، عبداله بن مسلم، تحقیق، ثروت مکاثه، قاهرة، هیته مصریة عامة للکتاب، ج۲، ۱۹۹۲، ص۳۶۸.
۶. ابن قتیبه، عبداله بن مسلم، تحقیق، ثروت مکاثه، قاهرة، هیته مصریة عامة للکتاب، ج۲، ۱۹۹۲، ص۱۳۳.
۷. عسکری، سید مرتضی، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ترجمه عطا سردارنیا، تهران، مجمع علمی اسلامی، ۱۳۶۲ ج۱، ص۱۲۰، به نقل از صحیح نجاری.
۸. ابن قیتبه، دینوری، عبدالله بن محمد، الامامة و السیاسة، تحقیق علی یثرمی، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، ۱۴۱۰ ج۱، ص۴۲-۴۱.    
۹. عسکری، سید مرتضی، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ترجمه عطا سردارنیا، تهران، مجمع علمی اسلامی، ۱۳۶۲ ج۱، ص۱۴۷ـ۱۴۶.
۱۰. یعقوبی، احمدبن ابی یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، ۱۳۷۱، ج۲، ص۷۲-۷۱.
۱۱. عسکری، سید مرتضی، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ترجمه عطا سردارنیا، تهران، مجمع علمی اسلامی، ۱۳۶۲ ج۱، ص۱۵۰.
۱۲. طبری، محمدبن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چ۵، ۱۳۷۵ ش، ج۳، ص۴۷۷.    
۱۳. ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۲، ص۶۲، پاورقی.
۱۴. یعقوبی، احمدبن ابی یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، ۱۳۷۱، ج۲، ص۷۲.
۱۵. ابن قیتبه، دینوری، عبدالله بن محمد، الامامة و السیاسة، تحقیق علی یثرمی، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، ۱۴۱۰ ج۱، ص۷۸.    
۱۶. ابن خلدون، عبدالرحمان بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ ش، ج۱، ص۵۹۵.
۱۷. عسکری، سید مرتضی، نقش عایشه در تاریخ اسلام، ترجمه عطا سردارنیا، تهران، مجمع علمی اسلامی، ۱۳۶۲ ج۱، ص۱۵۰.
۱۸. ابن قیتبه، دینوری، عبدالله بن محمد، الامامة و السیاسة، تحقیق علی یثرمی، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، ۱۴۱۰ ج۱، ص۸۳۸۲.    
۱۹. ابن خلدون، عبدالرحمان بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالمحمد آیتی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ ش، ج۱، ص۵۹۶.
۲۰. ابن قیتبه، دینوری، عبدالله بن محمد، الامامة و السیاسة، تحقیق علی یثرمی، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، ۱۴۱۰ ج۱، ص۶۱۰ـ۵۹۵.
۲۱. ابن حجر، علی‌بن احمدبن علی، تحقیق عادل عبدالموجود علی محمد معوض، بیروت، دارالکتب، چاپ اول، ۱۴۱۵، ج۸، ص۲۳۵.
۲۲. بیهقی، ابوبکر احمدبن حسین، دلایل النبوة، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۶۱ش، ج۲، ص۷۲.



ساسیت پژوهه، گرفته از مقاله «عایشه همسر رسول اکرم»، تاریخ بازیابی ۹۵/۱۰/۱۲.    



جعبه ابزار