• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تفسیر صحابه•

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آرای تفسیری صحابه را تفسیر صحابه گویند.



تفسیر قرآن کریم در عصر صحابه و برداشت آنان از قرآن، مبتنی بر روایات و احادیث و تقریر نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بود؛ لذا به شکلی ساده بیان می‌شد و در حقیقت جزئی از علم الحدیث بود که از نیمه دوم قرن اول هجری بیشتر قوت گرفت.


بعضی از صحابه مانند ابن عباس و ابن مسعود در تفسیر، اجتهاد و روش ویژه‌ای داشته‌اند؛ لذا بانی و مؤسس مکاتب تفسیری شمرده شده‌اند؛ اما اجتهاد و روش آن‌ها در تفسیر قرآن با یکدیگر هماهنگ، و با تفسیر و تقریر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم موافق بود.


برخی از اهل سنت مانند حاکم نیشابوری و زرقانی معتقدند صحابه خود شاهد وحی و نزول قرآن بوده‌اند و سخن آنان در زمینه تفسیر، حکم روایت مرفوع را دارد و مانند روایات پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم معتبر است.


برخی دیگر مانند نووی (م ۶۷۶ ق) و استادش ابن صلاح شهرزوری (م ۶۴۳ ق) تفسیر صحابه را درباره اسباب نزول معتبر می‌دانند؛ زیرا در آن، مجالی برای ارائه رای نبوده است.


در مقابل، علمای امامیه، صحابه را مانند مردم دیگر می‌دانند که میان ایشان عادل، فاسق، منافق و… یافت می‌شود، و حدیث مجعول "اصحابی کالنجوم… " را از مفتریات، و بسیاری از اصحاب رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم که پس از وفات آن حضرت با بیعت نکردن با علی علیه‌السّلام و ضایع کردن حق، به او ظلم کردند، از جاده عدالت منحرف می‌دانند. بنابراین از نظر شیعه، قول صحابه چه در تفسیر و چه غیر تفسیر، اعتباری ندارد؛ مگر آن که به صورت روایت از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نقل شده باشد.


منابع صحابه در تفسیر قرآن عبارتند از: قرآن؛ سنت؛ گفتار امیر مؤمنان علیه‌السّلام؛ اجتهاد و استنباط؛ اخبار اهل کتاب؛ اشعار؛ ادبیات عرب جاهلی.


۱. در زمان صحابه همه قرآن تفسیر نشده بود؛ بلکه آن بخش که تا آن زمان، نیازمند توضیح بود، تفسیر شد.
و مسلمانان هرچه از عهد رسالت دورتر شدند، حجم پرسش‌ها و کنجکاوی‌های آنان بیشتر و گسترده تر شد؛ لذا دامنه تفسیر هم تا زمان تدوین تفسیر گسترش یافت.
۲. اختلاف نظر تفسیری میان صحابه کم بود.
۳. صحابه به معنای اجمالی آیات اکتفا می‌کردند و قرآن به شکلی ساده تفسیر می‌شد.
۴. به توضیح معانی لغوی و احیانا یادکردن سبب نزول بسنده می‌شد.
۵. گاهی از قرآن مجید، استنباط فقهی شده است.
۶. هنوز تفسیر به صورت مدون در نیامده بود. البته برخی از صحابه پاره‌ای از مطالب تفسیری را در مصاحف خود گنجاندند.
۷. تفسیر، بخشی از حدیث بود و شکل منظم و مستقلی نداشت.
۸. به دلیل اطمینان و شناخت سند روایت، تحقیقی صورت نمی‌گرفت و گاهی به شهادت شهود، استناد می‌شد.
۹. در تفسیر صحابه به جز درباره جانشینی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم درباره آرا و عقاید مختلف مذاهب، هیچ تفسیری یافت نمی‌شود.
۱۰. در عهد صحابه از روش تفسیری قرآن به قرآن نیز استفاده شده است.
[۲] کمالی دزفولی، علی، ۱۲۹۲ -، شناخت قرآن، ص۳۷۵.
[۳] جلالیان، حبیب الله، تاریخ تفسیرقرآن کریم، ص(۴۶-۵۹).
[۶] طباطبایی، محمد حسین، ۱۲۸۱ - ۱۳۶۰، قرآن دراسلام، ص۷۳.
[۷] حجتی، محمد باقر، ۱۳۱۱ -، سه مقاله درتاریخ تفسیرونحو، ص۲۲.
[۸] مصاحب، غلام حسین، ۱۲۸۹ - ۱۳۵۸، دائرة المعارف فارسی، ج۲، ص۱۵۵۴.



مفسران صحابه.


۱. زرکشی، محمد بن بهادر، ۷۴۵ - ۷۹۴ق، البرهان فی علوم القرآن (باحاشیه)، ج۲، ص۱۵۷.    
۲. کمالی دزفولی، علی، ۱۲۹۲ -، شناخت قرآن، ص۳۷۵.
۳. جلالیان، حبیب الله، تاریخ تفسیرقرآن کریم، ص(۴۶-۵۹).
۴. زرقانی، محمد عبد العظیم، ۱۹۴۸- م، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۶.    
۵. سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، الاتقان فی علوم القرآن، ج۴، ص۲۰۸.    
۶. طباطبایی، محمد حسین، ۱۲۸۱ - ۱۳۶۰، قرآن دراسلام، ص۷۳.
۷. حجتی، محمد باقر، ۱۳۱۱ -، سه مقاله درتاریخ تفسیرونحو، ص۲۲.
۸. مصاحب، غلام حسین، ۱۲۸۹ - ۱۳۵۸، دائرة المعارف فارسی، ج۲، ص۱۵۵۴.



فرهنگ‌نامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «تفسیر صحابه».    



جعبه ابزار