تَشاوُر (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَشاوُر:
(تَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا) تَشاوُر: مصدر باب «تفاعل» به معنى «مشاوره» است.
به موردی از کاربرد
تَشاوُر در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ الْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَ علَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَآرَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَ تَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَ إِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُواْ أَوْلاَدَكُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّآ آتَيْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَ اعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ) (مادران، فرزندان خود را دوسال تمام، شير مىدهند. اين براى كسى است كه بخواهد دوران شيردادن را تكميل كند. و آن كس كه فرزند براى او متولّد شده پدر، بايد خوراک و پوشاک مادر را به طور شايسته در مدّت شيردادن بپردازد. البته هيچكس تكليفى بيش از مقدار توانايى خود ندارد. بنابراين نبايد بر مادر و فرزندش به خاطر يكديگر زيانى وارد شود و نه بر پدر و فرزندش از ناحيه يكديگر ضررى وارد آيد. و بر وارث او نيز لازم است مثل اين كار را انجام دهد و هزينه مادر را در دوران شيردادن تأمين نمايد. و اگر آن دو، با رضايت يكديگر و مشورت بخواهند كودک را زودتر از شير بازگيرند، گناهى بر آنها نيست. و اگر خواستيد دايهاى براى فرزندان خود بگيريد، گناهى بر شما نيست؛ به شرط اينكه حق مادران را به طور شايسته بپردازيد و از مخالفت فرمان خدا بپرهيزيد و بدانيد
خدا، به آنچه انجام مىدهيد، بيناست.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: كلمه فصال به معناى از شير جدا كردن كودك است، و كلمه تشاور به معناى اجتماع كردن در مجلس مشاوره است، و اين جمله به خاطر حرف فاء كه در آغاز دارد تفريع بر حقى است كه قبلا براى زوجه تشريح شده، و به وسيله آن حرج از بين برداشته شد، پس حضانت و شير دادن بر زن واجب و غير قابل تغيير نيست، بلكه حقى است كه مىتواند از آن استفاده كند، و مىتواند تركش كند.
پس ممكن است نتيجه مشورتشان اين باشد كه هر دو راضى شده باشند بچه را از شير بگيرند، بدون اينكه يكى از دو طرف ناراضى و يا مجبور باشد و همچنين ممكن است نتيجه اين باشد كه پدر، فرزند خود را به زنى ديگر بسپارد تا شيرش دهد، و همسر خودش راضى به شير دادن نشود و يا فرضا شيرش خراب باشد، و يا اصلا شير نداشته باشد، و يا جهاتى ديگر، البته همه اينها در صورتى است كه مرد به خوبى و خوشى آنچه را كه زن استحقاق دارد به او بدهد، و در همه موارد منافاتى با حق زن نداشته باشد.
آيه مورد بحث درباره از شير بازداشتن كودک است كه اختيار آن به پدر و مادر واگذار شده (گرچه در آيات قبل ميزانى براى شير دادن كودک تعيين شده) ولى پدر و مادر با توجه به وضع جسمى كودک و صلاحديد و توافق يكديگر مىتوانند طفل را در هر موقع مناسب از شير بازدارند .
آيه مىگويد: «...و اگر آن دو با رضايت يكديگر و مشورت بخواهند كودک را (زودتر) از شير بازگيرند گناهى بر آنها نيست...»
يعنى اگر پدر و مادر بخواهند با همفكرى و توافق،طفل را از شير بازگيرند مانعى ندارد.
گرچه مادر مجبور نيست نوزاد را شير دهد و بنابراين هر وقت بخواهد مىتواند از آن خوددارى كند، ولى چهبهتر كه در راه رشد كودک خود، از بعضى خواستههاى خود بگذرد و همفكرى و توافق با همسر را در اين زمينه از دست ندهد به طورى كه «تراضى» و «تشاور» كه آيه مىگويد و به معنى يكديگر را راضى نگاه داشتن و با هم مشورت كردن است، جامه عمل به خود بپوشد. (ج ۱۳۴/۲.)
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تَشاوُر»، ج۲، ص۵۴۳.