• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حضرت نوح در قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حضرت نوح (علیه‌السلام) اولين پيغمبر اولواالعزم است كه خدای عزوجل او را با کتاب و شریعت فرستاده است، بنابراين، كتاب او اولين كتاب آسمانى است. آن جناب نهصد و پنجاه سال مشغول دعوت قوم خود بوده، ولى قوم او جز به استهزاء و نسبت جنون به او دادن عكس العملى از خود نشان ندادند تا آن كه در آخر از پروردگار خود يارى طلبيد. نوح پس از امر الهی و با تأييد و تسديد خداوند، مشغول ساخت کشتی شد و پس از اتمام، امر خداى تعالى مبنى بر نزول عذاب و طوفان سهمگین صادر شد و به جز افرادى كه مقدر شده بود، همگی هلاک شدند.



یکی از پیامبران الهی که قرآن مجید از آن یاد فرموده، حضرت نوح (علیه‌السلام) است.

۱.۱ - آیات ۵ تا ۷ سوره نوح

قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

«قالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلاً وَ نَهاراً فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي إِلاَّ فِراراً وَ إِنِّي كُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراً ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهاراً ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراً»؛ «نوح گفت: پروردگارا! من قوم خود را شب و روز، به سوی تو دعوت کردم؛ ولی دعوت من جز گریز آنان نتیجه‌ای نداشت. من هر موقع آنان را دعوت می‌کردم (که ایمان بیاورند) تا این‌که گناه آنان را ببخشی، انگشتان خود را در گوش‌ها نهاده و جامه‌هایشان را بر سر افکنده و سرسختانه کبر می‌ورزیدند. پس (از آن همه لجاجت قوم، بازهم) من آن‌ها را با صدای بلند دعوت کردم. سپس آنان را در آشکار و پنهان به سوی تو خواندم (گروهی را آشکار و گروهی را پنهانی دعوت کردم)».

۱.۲ - آیات ۳۲ تا ۳۴ سوره نوح

و در جایی دیگر می‌فرماید:

«قالُوا يا نُوحُ قَدْ جادَلْتَنا فَأَكْثَرْتَ جِدالَنا فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ قالَ إِنَّما يَأْتِيكُمْ بِهِ اللَّهُ إِنْ شاءَ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ وَ لا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»؛ «گفتند: ‌ای نوح با ما به مناظره برخاستی و زیاد به احتجاج پرداختی، اگر از راستگویان هستی، عذابی را که وعده می‌کردی بیاور. نوح در پاسخ گفت: عذاب خدا هر موقع بخواهد فرود می‌آورد و شما نمی‌توانید او را ناتوان سازید، نصیحت و پند آنگاه که خدا بخواهد شما را گمراه کند، سود نمی‌بخشد. او پروردگار شماست و به سوی او باز می‌گردید».

۱.۳ - آیات ۱۱۶ سوره شعراء


«قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ»؛ «گفتند: ‌ای نوح اگر از گفته‌های خود، خودداری نکنی، از سنگسار شدگان می‌شود».


در این باره به موارد زیر توجه کنید:


اکنون برخی عوامل افزایش نعمت‌ را بیان می‌کنیم:

۳.۱ - دوری از گناهان

حضرت نوح در هدایت قوم خود نعمت‌های الهی را گوشزد می‌کند و متذکر می‌شود که چه‌بسا گناهان شما مانع از ادامه فیض الهی باشد، چه بهتر که از گناهان خود توبه نمایید که نتیجه آن ریزش باران، فزونی اموال و اولاد، شکوفایی باغ‌ها و جوشش و جریان چشمه‌هاست؛

۳.۱.۱ - آیه ۷۱ سوره نوح


چنان‌که می‌فرماید: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّاراً يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهارا»؛ «من به آنان گفتم از پروردگار خود، آمرزش بطلبید. که او بسیار آمرزنده است، تا این‌که باران‌های پی‌در‌پی، برای شما فرو فرستد و شما را با اموال و فرزندان یاری کند و باغ‌ها و نهرهای جاری در اختیار شما بگذارد».

۳.۱.۲ - رابطه گناه با نابودی نعمت

حضرت نوح در این بیان، از یک نکته مخفی که عبارت از رابطه تنگاتنگ کفر و گناه، با نابودی نعمت‌ها و ایمان و پاکی است، پرده برمی‌دارد.
مسلماً بشر مادی از این رابطه غیبی آگاه نیست. در روایات اسلامی افزایش زنا، مایه فزونی مرگ‌و‌میرهای ناگهانی معرفی شده است؛ چه‌بسا ممکن است چنین گناهی، از کسی سر بزند و نتیجه آن در مورد دیگری ظاهر شود. این رابطه‌ها، رابطه‌های غیبی هستند و چون بشر از این پیو‌ندها آگاه نیست، قانون‌گذاری را از آنِ (خدا) دانسته است که از این اسرار نهفته آگاه است.
گذشته از این، اصولا کفر و گناه با قانون‌شکنی و عدم رعایت حقوق انسان‌ها، پیوسته همراه است و جامعه آلوده به این نوع گناه، در اثر بی‌نظمی، رو به زوال گذارد و حتی از نظر زندگی مادی نیز پیشرفت نمی‌کند. اگر در کشورهای آلوده به این گناه، فزونی نعمت به چشم می‌خورد، باید آن را مرهون رعایت برخی اصول اجتماعی و اخلاقی دانست که شرایع آسمانی نیز به آن امر کرده‌اند.

۳.۱.۳ - آیه ۹۶ سوره اعراف

در هر حال قرآن در آیات دیگر نیز به این اصل اشاره نموده و فرموده است:

«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»؛ «اگر مردم آبادی‌ها ایمان آورده و تقوا را پیشه نمایند، درهای برکات آسمان‌ها و زمین را به روی آنان می‌گشاییم».

۳.۲ - اقامه تورات و انجیل

عجیب این است که قرآن، اقامه تورات و انجیل را نیز مایه فزونی نعمت معرفی می‌کند و می‌فرماید:

«وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ» «اگر آنان تورات و انجیل و آنچه که از طرف پروردگارشان بر آنان نازل شده است برپا می‌داشتند، از نعمت‌های آسمانی و زمینی بهره‌مند می‌شدند».

۳.۲.۱ - مراد از تورات و انجیل

آیا مقصود، آن تورات و انجیل واقعی که دست بشر در آن، خدشه‌ای ایجاد نکرده، می‌باشد و یا همین تورات و انجیل کنونی، با تحریفاتی که در آن‌ها راه یافته است؟ اگر مقصود دومی باشد، آن نیز به خاطر این است که در آن، قسمتی از قوانین الهی باقی است که عمل به آن‌ها چنین نتیجه‌ای را در بردارد.

۳.۲.۲ - روایتی از امام علی

امیرمؤمنان (علیه‌السلام) نیز در این رابطه فرموده است:

«قَدْ جَعَلُ الله سُبْحانَهُ الإستِغْفارَ سَببَاً لدرور الرِزْقِ وَ رَحْمَةِ الخَلُقِ» فقال: «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّارايُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً»؛ «خداوند سبحان استغفار را سبب فزونی روزی و رحمت خلق قرار داده است و فرموده است که از خدا آمرزش بخواهید، او بسیار آمرزنده است. باران پر برکت آسمان را بر شما می‌فرستد».

۳.۳ - توجه به آیات توحید و قدرت الهی

آن‌گاه نوح آنان را به آیات توحید و قدرت الهی، توجه داده و خواهان پرستش چنین آفریدگار بزرگی می‌شود که سراسر جهان را، با آفریدن آفتاب و ماه آرایش داده است؛ چنان‌که فرمود:

۳.۳.۱ - آیه ۱۳ تا ۲۰ سوره نوح


«ما لَكُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْواراً أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيها وَ يُخْرِجُكُمْ إِخْراجاًوَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِساطاً لِتَسْلُكُوا مِنْها سُبُلاً فِجَاجاً»؛ «چرا برای خدا عظمت قائل نیستید؟ در حالی که شما را، گوناگون آفریده است. و نمی‌بینید (نمی‌دانید) چگونه خدا هفت آسمان را بر روی هم آفریده، و ماه را در میان آن‌ها مایه روشنی، و خورشید را چراغ فروزانی قرار داده است. خداوند شما را از زمین مانند گیاهی رویانید. سپس شما را به زمین باز گردانید و بار دیگر خارج می‌سازد. خداوند زمین را برای شما فرش گردانید؛ تا از راه‌های وسیع و دره‌های آن عبور کنید».

۳.۳.۲ - بیان جلال و جمال خداوند

قوم حضرت نوح ـ چنان‌که از آیات بعدی به روشنی استفاده می‌شود ـ بت‌پرستان بودند. به جای آن‌که خدای آفریننده جهان را بپرستند، موجودات ناچیز و ضعیف را می‌پرستیدند. راه هدایت آنان این بود که او، از جلال و جمال خدا سخن بگوید و نعمت‌های او را منکر گردد تا در سایه آن، اندیشه آنان را از جهان پست به موجود بالا و برتر متوجه گردد و در این میان از مظاهر قدرت، آسمان‌های هفت‌گانه، خورشید و ماه را برگزیده و پیرامون آن‌ها سخن می‌گوید، تا بنگرند و دقت کنند که آیا آفریدگار این نظام باعظمتً شایسته پرستش است، یا بت‌های بی‌جان و بی‌روح؟ آن‌گاه نعمت‌های فراوان زمین را مطرح می‌کند که ریشه وجود انسان را تشکیل می‌دهند و این‌که زمین را به گونه‌ای آفریده است که بشر از راه‌ها و دره‌های میان آن بگذرد و آن را درنوردد، آیا چنین منعمی شایسته پرستش است یا بت‌های بی‌روح؟!

۳.۳.۳ - نکته

نکته قابل توجه این است که در این آیات، نوح از خورشید به نام چراغ و از ماه به نام نور (پرتو) تعبیر می‌آورد و علت آن، نور خورشید است که از خود اوست و از درون آن می‌جوشد؛ اما نور ماه پرتوی از خورشید است و در میان سخنان خود به معاد انسان نیز اشاره می‌کند، تا روشن سازد که آفرینش او لغو و بیهوده نبوده و او از مسئولیت خاصی برخوردار است که در سرای دیگر به حساب او رسیدگی خواهد شد.
او با این‌که پیام‌های الهی را در قالب‌های عاطفی مطرح می‌کرد و می‌گفت: من «رسول امین» «خدا هستم و برای دعوت خود پاداش از شما نمی‌طلبم» و خود را خیرخواه معرفی می‌کرد، قوم او در برابر سخنان وی سخت‌ترین مقاومت‌ها را از خود نشان می‌دادند و آن‌چنان سرسختی می‌کردند که حتی راضی نمی‌شدند که آهنگ او به گوش آنان برسد و هرگاه او آغاز به سخن می‌کرد، انگشتان را در گوش‌ها نهاده و جامه‌ها را به سر می‌کشیدند، تا کم‌ترین موجی به پرده گوش آنان نرسد و این نشانه بزرگ‌ترین عناد و لجاج آنان بود.

قرآن در این باره فرموده است:

«قالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلاً وَ نَهاراً فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي إِلاَّ فِراراً وَ إِنِّي كُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِي آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراًا» «نوح گفت: پروردگارا! من قوم خود را شب و روز به سوی تو دعوت کردم؛ ولی دعوت من جز گریز آنان نتیجه‌ای نداشت. من هر موقع آنان را دعوت می‌کردم (که ایمان بیاورید) تا این‌که گناهان آنان را ببخشی، انگشتان خود را در گوش‌ها نهاده و جامه‌هایشان را بر سر افکنده و سرسختانه کبر می‌ورزیدند».


قرآن مدت دعوت و رسالت او را نهصد و پنجاه سال (۹۵۰) معرفی کرده و او در این مدت با پشتکار عجیبی به دعوت آنان اهتمام ورزیده و کوچک‌ترین سستی از خود نشان نمی‌داد و این واقعیت در آیه زیر منعکس است:

۴.۱ - آیات۸ و ۹ سوره نوح


«ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهاراً ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرارا»؛ «پس (از آن همه لجاجت قوم، باز هم) من آن‌ها را با صدای بلند دعوت کردم. سپس آنان را در آشکار و پنهان به سوی تو خواندم (گروهی را آشکار و گروهی را پنهانی)؛ ولی در مقابل این پایداری، آن‌ها نیز لجاجت مشابهی از خود نشان می‌دادند و به یک‌دیگر سفارش می‌کردند: مبادا خدایان خود را ترک کنید و از عبادت بت‌هایی به نام «ود» و «سواع» و «یغوث» و «یعوق» و «نسر» دست بردارید.

۴.۲ - آیه ۲۳ سوره نوح


«وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً».
این‌ها بت‌های پنج‌گانه قوم حضرت نوح بودند؛ ولی بعداً به عللی که روشن نیست، اسامی آن‌ها به جامعه عرب منتقل شده و هر یک از آن‌ها نام بتی از قبایل مشرکان عرب گردید.

۴.۳ - توصیف لجاجت قوم نوح

قرآن در توصیف عناد و لجاجت قوم حضرت نوح، آنان را کوردل (كانُوا قَوْماً عَمِينَ) گروهی گنه‌کار (كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ)، ظالم و طغیانگر (كانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغي) و خودخواه و متکبر (اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراً) می‌خواند. از این‌جا می‌توان به ارزش تلاش‌های پیامبران در برابر این نوع امت‌ها پی برد.


۱. نوح/سوره۷۱، آیه۵-۹.    
۲. هود/سوره۱۱، آیه۳۲-۳۴.    
۳. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۱۶.    
۴. نوح/سوره۷۱، آیه۱۰-۱۲.    
۵. اعراف/سوره۷، آیه۹۶.    
۶. مائده/سوره۵، آیه۶۶.    
۷. دشتی، محمد، نهج البلاغه، ج۱، ص۱۳۱، خطبه ۱۴۳.    
۸. نوح/سوره۷۱، آیه۱۳-۲۰.    
۹. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۰۷.    
۱۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۰۹.    
۱۱. هود/سوره۱۱، آیه۲۹.    
۱۲. اعراف/سوره۷، آیه۶۲.    
۱۳. نوح/سوره۷۱، آیه۵-۷.    
۱۴. نوح/سوره۷۱، آیه۸-۹.    
۱۵. نوح/سوره۷۱، آیه۲۳.    
۱۶. شیخ طبرسی، فضل بن حسن، تفسیرمجمع البیان، ج۱۰، ص۱۳۷.    
۱۷. اعراف/سوره۷، آیه۶۴.    
۱۸. ذاریات/سوره۵۱، آیه۴۶.    
۱۹. نجم/سوره۵۳، آیه۵۲.    
۲۰. نوح/سوره۷۱، آیه۷.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «نوح در قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۲/۲۶.    



جعبه ابزار