حمراءالاسد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حمراءالاسد نام منطقهای در مسیر
مدینه به
مکه است که حدود هشت میل
(۱۵ کیلومتر) از مدینه فاصله دارد. لشکرکشی
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به این منطقه پس از نبرد
احد به
غزوه«حمراء الاسد» معروف شده است.
این
غزوه، یکشنبه ۸
شوال سال سوم هجری، یک
روز پس از
غزوه احد در هشت یا ده میلی
مدینه، در راه وادی عقیق به
مکه و در سه میلی
ذیالحلیفه روی داد.
به دلیل اختلاف نظر درباره زمان نبرد احد، زمان غزوه حمراءالاسد را نیز به اختلاف هشتم
یا پانزدهم
شوال گزارش کردهاند.
هر چند نبرد احد در آغاز به نفع
مسلمانان پیش رفت؛ ولی در پایان به
شهادت جمعی از آنان و پیروزی
قریش انجامید. قریشیان پس از نبرد، سال آینده را برای رویارویی بعدی معین کردند و سپس به سمت مکه به راه افتادند؛ اما در نخستین منزلگاه با
مشورت و گفت و گو به این نتیجه رسیدند که باید به مدینه باز گردند و کار مسلمانان را همینجا یکسره کنند. آنها در «روحاء» در دو منزلی مدینه
(سی یا چهل میلی مدینه)
اردو زدند. برخی از بزرگان آنها مانند صفوان بن امیه با این اقدام مخالف بودند؛ زیرا به پیروزی خود اطمینان نداشتند.
به نظر میرسد، پیامبر نیز احتمال بازگشت آنان را بعید نمیدانسته است. از اینرو فردای نبرد احد تصمیم گرفت سپاه
دشمن را تعقیب کند.
بنابر گزارشهایی مخبرانی، تصمیم قریش را به اطلاع پیامبر رساندهاند.
با توجه به فاصله دو منزلی روحاء با مدینه به نظر میرسد، اقدام پیامبر پیشگیرانه بوده و سپس با اطلاعاتی که (توسط مخبران) به ایشان رسیده، مشخص شده که پیش بینیها مطابق با واقع است. پیامبر چند تن آشنا به منطقه را، برای ردیابی دشمن اعزام کرد.
بر اساس روایت مغازی سران
اوس و
خزرج (احتمالا برای محافظت از پیامبر)
شب پس از احد را در
مسجد خوابیدند.
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بعد از
نماز صبح یکشنبه،
از بلال خواست تا اعلام کند سپاه دوباره سازماندهی شود
هدف پیامبر از این غزوه، که به فرمان
خدا صورت گرفت
، آن بود که مشرکان را از ادامه
جنگ و حمله به مدینه بترساند و باز دارد و قوّت و
قدرت مسلمانان را به
دشمن نشان دهد و بفهماند که زخم و شکستی که در غزوه احد به آنان وارد شده، عزم و ارادهشان را از مقابله با دشمن سست نکرده است.
سخن پیامبر اکرم هنگام بسیج مسلمانان نیز از این مطلب حکایت دارد: «... فَاِنَّهُ اَنْکی لِلْعَدوِّ و اَبْعَدُ لِلسَّمع» (پس آن برای دشمن زیانآورتر است و آوازهای بیشتر و پردامنهتر دارد،
براساس گزارشی دیگر،
رسول خدا چون خبر یافت که
مشرکان در رَوحاء از بازگشت به مدینه سخن میگویند، مسلمانان را برای تعقیب دشمن فراخواند.
پیامبر اکرم پس از نماز صبح، در حالی که مجروحان
غزوه احد مشغول مداوای جراحات خود بودند، به بِلال فرمود که ندا دهد: پیامبر دستور میدهد دشمن را تعقیب کنید و جز کسانی که دیروز در جنگ حضور داشتند کسی نباید با ما (از مدینه) خارج شود
روایت دیگر حاکی از این است که
پیامبر تنها به کسانی که در غزوه احد زخم برداشته بودند، فرمان و رخصت داد وی را در این لشکرکشی همراهی کنند.
تنها کسانی را مجاز به حضور دانست که در غزوه احد حضور داشتند.
جابر بن عبدالله انصاری تنها کسی بود که در غزوه احد شرکت نداشت؛ اما اجازه یافت در غزوه حمراءالاسد شرکت کند.
پدر جابر در جنگ احد به او دستور داده بود برای مراقبت از خواهرانش در مدینه بماند.
بخشی از فراخوانده شدگان، مجروحان نبرد احد بودند
و مداوای آنها به زمان طولانیتری نیاز داشت، و از اینرو حرکت سپاه مسلمانان قدری دشوار بود. با این حال مسلمانان پس از اطلاع از دستور پیامبر آماده حرکت شدند. طوایفی چون
بنی عبدالاشهل و
بنیسلمه(که بیشترین تلفات را داده بودند) با بیشترین تعداد زخمیان در نبرد حمراءالاسد شرکت کردند.
طبق روایت نخست، از هفتصد تن لشکریان مسلمان در احد، بیش از هفتاد تن به شهادت رسیدند
و همه باقیماندگان، در حمراءالاسد شرکت کردند.
به روایات دیگر، شمار همراهان پیامبر در این غزوه شصت
یا هفتاد تن
، یعنی حدود تعداد مجروحان احد، بوده است
آیه۱۷۲
سوره آلعمران و گفتار پیامبر (اَلاعِصابةٌ تشدّ لامراللّه تطلب عدوّها فانها انکی (انکأ) للعدو وابعد للسمع)، قول دوم را تأیید میکند.
با توجه به تعداد شهدای احد میتوان گفت که در نبرد حمراءالاسد حدود ششصد و اندی شرکت کردهاند. برخی منابع حدیثی چون
صحیح بخاری، به خطا تعداد سپاه حمراءالاسد را هفتاد تن دانستهاند.
شمس شامی
کوشیده است میان این دو قول را جمع کند.
روایت ضعیفی نیز میگوید که پیامبر از میان حاضرانِ در احد و کسانی که در آنجا حضور نیافتند، لشکری به این غزوه برد.
به هر روی، زخمیان احد از پیامبر فرمانبرداری کردند و
سلاح برداشتند. از آن میان، چهل تن از
بنیسَلَمه، که بیش از دیگران متحمل جراحات شده بودند، به پیامبر پیوستند و به صف ایستادند.
برخی همچون
عبداللّهبن سهل و برادرش رافع، که مَرکبی نداشتند، افتان و خیزان خود را به پیامبر رساندند.
تنها
جابربن عبداللّه با آنکه در احد حضور نداشت، با اجازه پیامبر همراه لشکر شد.
پیامبر پرچمش را که از روز احد بسته مانده بود به
علی (علیهالسلام) (و به قولی به
ابوبکر) سپرد و خود با وجود زخمهای فراوان، به
مسجد رفت و
نماز گزارد، سپس جامه رزم پوشید و به سمت دشمن حرکت کرد. (در ماه شوال، ۳۲ ماه پس از
هجرت)
مسلمانان در حمراءالاسد در هشت میلی مدینه
اردو زدند.
بر این اساس حداقل فاصله اردوگاه پیامبر با اردوگاه قریش بیست و اندی میل خواهد بود. راهنمای پیامبر تا حمراء الاسد
ثابت بن ضحاک بود.
در حمراءالاسد پیامبر با جنازه دو تن از پیشاهنگانی که گسیل داشته بود، مواجه شد و آنها را همان جا
دفن کرد.
پیامبر سه تن از
بنیاَسلَم را، به منزله طلیعه، در پی دشمن فرستاد، اما دو تن از ایشان را مشرکان به شهادت رساندند.
مشرکان درباره حمله مجدد به مدینه رایزنی میکردند، لیکن
صفوانبن امیه آنان را از
خشم و انتقام مسلمانان برحذر داشت و هشدار داد که ممکن است این بار شکست بخورند. پس،
مشرکان به راه خود ادامه دادند و در روحاء فرود آمدند. رسول خدا و یارانش نیز به حمراءالاسد رسیدند و آنجا اردو زدند.
به دستور پیامبر شبها
آتش میافروختند.
شعلههای آتش، که شمار آن به پانصد میرسید، از دوردست دیده میشد و آوازه این لشکر در هر جا پیچید و بدینوسیله
خداوند دشمن را سرکوب کرد.
این پیام برای قریش حکایت از حضور و روحیه بالای مسلمانان داشت؛ ولی احتمال درگیری برای هر دو طرف همچنان وجود داشت. معبد بن ابیمعبد خزاعی در مسیرش به مکه با پیامبر و اصحابش برخورد و در ادامه مسیر و در مواجهه با سپاه قریش، وقتی از تصمیم آنان برای بازگشت مطلع شد و به آنها توصیه کرد از این خیال دست بردارند؛ زیرا پیامبر و یارانش سخت خشمگیناند و آمدهاند تا انتقام بگیرند و به آنها هشدار داد که کسانی که دیروز در احد نبودند، اینک همراه پیامبرند.
خداوند در این زمان در دل قریشیان
رعب و
هراس افکند و سبب شد که از جنگ بپرهیزند و عزم مکه کنند. آیه ۱۵۵ سوره آل عمران بر همین حقیقت اشاره دارد.
«سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ بِما اَشْرَکُوا بِاللَّهِ ما لَمْ ینَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ مَاْواهُمُ النَّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَی الظَّالِمِینَ»
از طرف دیگر قریش نیز در صدد تضعیف روحیه مسلمانان برآمد و دست به ترفندهای تبلیغی زدند و چون جمعی از قبیله عبد قیس به قصد رفتن به مدینه با سپاه قریش مواجه شد، ابوسفیان از آنها خواست تا خبر حرکت لشکر خویش را به سوی پیامبر برای نابودی بقیه یاران حضرت به آنها اعلام کنند.
آنها در حمراءالاسد این خبر را به پیامبر رساندند و پیامبر نیز عبارت «حسبنا الله و نعم الوکیل» «خداوند برای ما کافی است» را تکرار کردند.
این پاسخ بیانگر
ایمان راسخ پیامبر به امداد الهی بود. تاکتیک پیامبر و ایستادگی و وفاداری یاران ایشان موجب شد تا سپاهیان قریش از تصمیم خود منصرف شوند و به سوی مکه بازگردند.
در ادامه آیه ۱۷۳، آیه ۱۷۴ آل عمران اشاره میکند که به رغم آنکه برخی، سپاه را از قدرت قریش میترساندند هیچ گزندی به آنان نرسید. اینان در پی رضایت خدا بودند و با
نعمت و بخشش خدا بازگشتند
«فَانقَلَبوا بِنِعمَة مِنَ اللّهِ وفَضل لَم یمسَسهُم سوءٌ واتَّبَعوا رِضونَ اللّهِ واللّهُ ذو فَضل عَظیم»
پس از آن، معبدبن ابیمعبد خُزاعی، که همچون دیگر افراد قبیلهاش همپیمان و هواخواه پیامبر بود، با سخنان و اشعار خود،
ابوسفیان و سران قریش را از فکر حمله به مدینه منصرف ساخت
بدینگونه، مشرکان خسته از جنگ و خرسند از پیروزی خویش، از
بیم مسلمانان، به سرعت به طرف مکه رفتند.
ابوسفیان به پیامبر پیغام فرستاد که برای نابودی باقی مسلمانان بازخواهند گشت.
پیامبر و مسلمانان نیز گفتند خدا ما را بس است و او یاوری نیکوست. معبد خزاعی با پیک به پیامبر اطلاع داد که کفار به مکه بازگشتهاند.
در مسیر بازگشت به مدینه، ابو عَزّه جُمَحی؛ از مشرکان مکه به دست لشکر
اسلام دستگیر شد.
ابو عزه پیشتر در
جنگ بدر اسیر شده بود
و پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وی را به دلیل عائلهمند بودنش با دریافت
فدیه آزاد کرده بود به شرط آن که دیگر مشرکان را یاری نکند.
با این حال ابوعزه در جنگ احد کفار قریش را همراهی کرد
و علاوه بر این، قریش را علیه پیامبر میشوراند
و بدین رو به دستور پیامبر کشته شد.
سپس آشکار گشت که معاویة بن مغیرة بن ابی العاص اموی؛ (کسی که حمزه عموی پیامبر را مثله کرده بود)
جاسوس قریش در مدینه به خانه پسر عمویش؛ عثمان پناه برده است. مسلمانان معاویه را دستگیر کردند؛ ولی عثمان از او
شفاعت کرد.
معاویه سه روز مهلت یافت تا از محدوده مدینه بیرون رود
و چون روز چهارم او را اطراف مدینه یافتند، جانش را گرفتند.
پیامبر اکرم پس از پنج روز، از حمراءالاسد به مدینه بازگشت
قس ابنهشام،
.
طبری معتقد است پس از سه روز بازگشته است
اما بکری معتقد است پس از سه روز، بازگشت از غزوه به مدینه بوده است.
سرانجام پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پس از سه روز توقف در حمراء الاسد
به مدینه بازگشت.
مدت این غزوه را با محاسبه دو روز جابجاییها، پنج روز دانستهاند.
در این مدت سعد بن عباده تامین تدارکات سپاه را به عهده داشت و ۳۰
شتر چند راس
گوسفند برای سپاهیان
ذبح کرد.
در این مدت
عبداللّهبن امّ مکتوم جانشین پیامبر در مدینه بود.
از آنجاکه در حمراءالاسد رویارویی و جنگی روی نداد برخی آن را جزو غزوات ندانستهاند.
آیات۱۷۲ تا ۱۷۵ سوره آلعمران در شأن غزوه حمراء الاسد نازل شده است .
برخی مفسران نوشتهاند آیه ۱۰۴
نساء مربوط به همین رخداد است.
خداوند در این آیه میفرماید: «ولا تَهِنوا فِی ابتِغاءِ القَومِ اِن تَکونوا تَالَمونَ فَاِنَّهُم یالَمونَ کَما تَالَمونَ وتَرجونَ مِنَ اللّهِ ما لا یرجونَ»
سستی نکنید، که اگر شما از جراحات و تلفات خود دردمندید، آنان نیز چنینند؛ ولی شما به خدا
امید دارید و آنان ندارند.
قران کریم در سوره آل عمران از زخمیهای جنگ احد که در حمراءالاسد نیز شرکت جستند به نیکی یاد کرده و آنان را ستوده است و اجر عظیمی به آنان وعده داده است.
«اَلَّذینَ استَجابوا لِلّهِ والرَّسولِ مِن بَعدِ ما اَصابَهُمُ القَرحُ لِلَّذینَ اَحسَنوا مِنهُم واتَّقَوا اَجرٌ عَظیم»
آیات ۱۷۳ تا ۱۷۵ این سوره نیز که در ادامه آیه قبل آمده است به همین رخداد ارتباط دارد.
در آیه ۱۷۴
خداوند میفرماید: وقتی به اعزامیان خبر رسید که قریشیان مجددا توان خود را بسیج کردهاند تا به شما حمله برند، نه تنها نترسیدند بلکه بر ایمانشان نیز افزوده شد و خداوند را برای خود کافی دانستند. «اَلَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُمایمـنـًا وقالوا حَسبُنَا اللّهُ ونِعمَ الوَکیل»
این غزوه شکستی روانی و تبلیغی برای قریش و
منافقان و
یهود مدینه بود و روحیه مسلمانان را هم تقویت کرد.
(۱) ابنحزم، جوامع السیرة، و خمس رسائل اخری، چاپ احسان عباس و ناصرالدیناسد، (قاهره? ۱۹۵۰)؛
(۲) ابنسعد (بیروت).
(۳) ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، نجف ۱۹۵۶.
(۴) ابنکثیر، البدایة و النهایة، ج ۲، چاپ احمد ابوملحم و دیگران، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۵) ابنهشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، (قاهره ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶)، چاپ افست بیروت (بیتا.).
(۶) عبداللّه بنعبدالعزیز بکری، معجممااستعجم من اسماء البلاد و المواضع، چاپ مصطفی سقّا، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۷) احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوسعظم، دمشق ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
(۸) ابراهیمبن اسحاق حربی، کتاب المناسکواماکن طرقالحجومعالمالجزیرة، چاپ حمد جاسر، ریاض ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۹) محمد بن یوسف شمس شامی، سبلالهدی و الرّشاد فی سیرة خیرالعباد، ج ۴، چاپ ابراهیم ترزی و عبدالکریم عزباوی، قاهره ۱۴۱۱/ ۱۹۹۰.
(۱۰) فضلبن حسن طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، قم ۱۴۱۷.
(۱۱) همو، مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضلاللّه یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۲) محمدبن جریر طبری، تاریخ (بیروت).
(۱۳) همو، جامع.
(۱۴) جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، قم ۱۴۰۳.
(۱۵) علیبن ابراهیم قمی، تفسیرالقمی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
(۱۶) محمدبن یوسف کرمانی، صحیح ابیعبداللّه البخاری بشرح الکرمانی، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛
(۱۷) مسعودی، تنبیه.
(۱۸) مطهربن طاهر مقدسی، کتاب البدء و التاریخ، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.
(۱۹) محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی، چاپ مارسدن جونز، لندن ۱۹۶۶.
(۲۰) یعقوبی، تاریخ.
آمادگی نظامی برای غزوه حمراءالاسد.
دانشنامه جهان اسلام - بنیاد دائرة المعارف اسلامی برگرفته از مقاله« حَمراءُالاَسَد» شماره ۶۵۲۸. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «حمراء الاسد» تاریخ بازیابی ۹۵/۰۵/۰۳.