• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خرطوم (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




خُرْطوم (به ضم خاء و سکون راء) از واژگان قرآن کریم و به معنی بینی است. اين كلمه در قرآن فقط يک‌بار آمده است.



خُرْطوم به معنی بينى است.



(سَنَسِمُهُ عَلَى‌ الْخُرْطُومِ‌) «حتما روى بينى او علامت می‌گذاريم.» گويا منظور از علامت، عار و ننگى است كه هميشگى باشد مثل داغى روى بينى.
از مفردات به دست می‌آيد كه خرطوم در اصل بينى فيل است و هر گاه در بينى انسان به كار رود مراد قبيح شمردن است. گر‌چه عبارت مفردات تا حدّى‌ مشوّش است. زمخشری نيز استعمال آن را دالّ بر استخفاف گرفته است. خَراطيم (به فتح خاء) قوم به معنى بزرگان قوم به كار رفته و نيز خُرْطوم (به ضم خاء و سکون راء) به معنى خمر آمده است.


اين كلمه در قرآن فقط يک‌بار آمده است.


۱. قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۲۳۷.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دار القلم، ص۲۷۹.    
۳. طریحی، فخر‌الدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۶، ص۵۶.    
۴. فیروز آبادی، مجد‌الدین، قاموس المحیط، ج۴، ص۱۰۵.    
۵. شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، ج۲، ص۳۹.    
۶. جوهری، ابو نصر، صحاح‌ تاج اللغه و صحاح العربیه، ج۵، ص۱۹۱۱.    
۷. قلم/سوره۶۸، آیه۱۶.    
۸. طباطبایی، سید محمد‌حسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۳۷۲.    
۹. طباطبایی، سید محمد‌حسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمد‌باقر موسوی، ج۱۹، ص۶۲۳.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۹-۹۰.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۲۱۹.    
۱۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دار القلم، ص۲۷۹.    
۱۳. زمخشری، جار‌الله، کشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۴، ص۵۸۸.    
۱۴. جوهری، ابو نصر، صحاح‌ تاج اللغه و صحاح العربیه، ج۵، ص۱۹۱۱.    



قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «خرطوم»، ج۲، ص۲۳۷-۲۳۸.    






جعبه ابزار