دعا برای امداد (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در
قرآن کریم به مطلوبیت
دعا برای جلب
امداد خداوند، در برابر تکذیبگران و حق ناپذیران و جهت پیروزی بر
دشمن اشاره شده است.
در
آیه ۲۶
سوره مؤمنون به شایسته بودن دعا برای جلب
امداد الهی، در برابر تکذیبگران و حق ناپذیران اشاره شده است:
«قال رب انصرنی بما کذبون؛
(
نوح) گفت پروردگارا از آن روی که
دروغگویم خواندند مرا یاری کن.»
نوح علیهالسّلام از خدا درخواست
نصرت میکند، و حرف باء در" بما" بدلیه است، و معنای آن این میشود که: خدایا! عوض و
بدل تکذیب ایشان تو مرا یاری بده. ممکن هم هست" باء" را برای آلت بگیریم، که بنا بر آن معنا چنین میشود: خدایا! مرا با همان وسیلهای که این مردم آن را تکذیب کردند یاری ده، یعنی با آن عذابی که اینها تکذیبش کردند و گفتند: " فاتنا بما تعدنا ان کنت من الصادقین" (خدایا از کافران دیاری بر روی زمین باقی مگذار.) (پس بیاور برای ما آنچه
وعده دادی اگر از راستگویان میباشی.
) مرا
نصرت بده، مؤید این احتمال این است که
نوح علیهالسّلام درخواست کرده بود که" رب لا تذر علی الارض من الکافرین دیارا" (خدایا از کافران دیاری بر روی
زمین باقی مگذار.
و نیز مؤید دیگرش اینکه آیه را به طور فصل آورد، چون در معنای جواب سؤال و درخواست بود.
«قال رب انصرنی بما کذبون؛
گفت پروردگارا از آن روی که مرا
دروغگویم خواندند یاریم کن.»
در آیه ۲۵۰
بقره به مطلوبیت
دعا برای جلب
امداد خداوند، جهت پیروزی بر
دشمن اشاره شده است:
«و لما برزوا لجالوت و جنوده قالوا ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکـفرین؛
و هنگامی که با
جالوت و سپاهیانش روبرو شدند گفتند پروردگارا بر (دلهای) ما شکیبایی فرو ریز و گامهای ما را
استوار دار و ما را بر گروه کافران پیروز فرمای.»
کلمه" بروز" به معنای آشکار شدن است، و به همین جهت بیرون شدن هماورد از لشگر
دشمن و
مبارزه طلب کردن او را" براز" میگویند، و کلمه" افراغ" که فعل امر" افرغ"، مشتق از آن است به معنای ریخته گری است، یعنی
فلز آب شدهای را در قالب بریزند، و منظور از آن در اینجا این است که خدای تعالی
صبر را در دل آنان و به قدر ظرفیت دلهایشان بریزد.
پس در حقیقت این تعبیر،
استعاره از
کنایه لطیفی است، و همچنین تثبیت اقدام کنایه است از اینکه ایشان را در
جهاد ثابت قدم کند تا فرار نکنند.
«. . ربنا... انت مولـنا فانصرنا علی القوم الکـفرین؛
خداوند هیچ کس را جز به
قدر توانایی اش
تکلیف نمیکند. آنچه (از خوبی) به دست آورده به سود او، و آنچه (از بدی) به دست آورده به زیان اوست. پروردگارا، اگر
فراموش کردیم یا به خطا رفتیم بر ما مگیر، پروردگارا، هیچ بار گرانی بر (دوش) ما مگذار؛ همچنانکه بر (دوش) کسانی که پیش از ما بودند نهادی، پروردگارا، و آنچه تاب آن نداریم بر ما تحمیل مکن؛ و از ما درگذر؛ و ما را ببخشای و بر ما
رحمت آور؛ سرور ما تویی؛ پس ما را بر گروه کافران پیروز کن.»
در
آیه ۱۴۷ به درخواست
مجاهدین برای یاری خداوند اشاره شده است:
«و کاین من نبی قاتل معه ربیون کثیر فما و هنوا لما اصابهم فی سبیل الله و ما ضعفوا و ما استکانوا و الله یحب الصابرین؛
و ما کان قولهم الا ان قالوا ربنا... و انصرنا علی القوم الکـفرین؛
و چه بسيار پيامبرانى كه همراه او تودههاى انبوه كارزار كردند و در برابر آنچه در راه خدا بديشان رسيد سستى نورزيدند و ناتوان نشدند و تسليم (دشمن) نگرديدند و خداوند شكيبايان را دوست دارد ؛ و سخن آنان جز این نبود که گفتند پروردگارا گناهان ما و زیاده روی ما در کارمان را بر ما ببخش و گامهای ما را استوار دار و ما را بر گروه کافران یاری ده.»
به دنبال حوادث
احد آیه فوق با یادآوری
شجاعت و
ایمان و استقامت
مجاهدان و یاران پیامبران گذشته
مسلمانان را به
شجاعت و فداکاری و پایداری
تشویق میکند و ضمنا آن دستهای را که از میدان
احد فرار کردند سرزنش مینماید و میگوید:
پیامبران بسیاری بودند که
خدا پرستان مبارزی در صف یاران آنها قرار داشتند.
سپس رفتار و گفتار آنها را چنین شرح میدهد:
آنان به یاری پیامبران خود برخاستند و از تلفات سنگین و جراحات سخت و مشکلات طاقتفرسایی که در راه
خدا دیدند هرگز سست و ناتوان نشدند، آنها در مقابل دشمن هیچگاه
تضرع و زاری و
خضوع و کرنش نکردند و تسلیم نشدند (ما ضعفوا و ما استکانوا) بدیهی است خداوند هم چنین افرادی را دوست دارد که دست از مقاومت بر نمیدارند (و الله یحب الصابرین).
آنها به هنگامی که احیانا بر اثر اشتباهات یا سستیها، یا لغزشهایی گرفتار مشکلاتی در برابر
دشمن میشدند به جای اینکه میدان را به او بسپارند و یا تسلیم شوند و یا فکر
ارتداد و بازگشت به
کفر در
مغز آنها پیدا شود، روی به درگاه
خدا میآوردند و ضمن تقاضای
عفو و بخشش از گناهان خود از پیشگاه خداوند تقاضای
صبر و
استقامت و پایمردی میکردند و میگفتند:" ربنا اغفر لنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین": بار پروردگارا گناهان ما را بیامرز و از تندرویهای ما درگذر، و ما را ثابت قدم بدار و بر کافران پیروز بگردان. آنها با این طرز تفکر و عمل به زودی
پاداش خود را از خدا میگرفتند هم پاداش این
جهان که
فتح و پیروزی بر
دشمن بود و هم پاداش جهان دیگر
در
آیه ۳۰
سوره عنکبوت به شایسته بودن
دعا، برای پیروزی بر مفسدان اشاره شده است:
«قال رب انصرنی علی القوم المفسدین؛
و به
یقین کسانی را که پیش از اینان بودند آزمودیم تا
خدا آنان را که راست گفتهاند معلوم دارد و دروغگویان را (نیز) معلوم دارد.»
قرآن میگوید: "
قوم لوط جوابی جز این نداشتند که گفتند: اگر راست میگویی
عذاب خدا را برای ما بیاور" (فما کان جواب قومه الا ان قالوا ائتنا بعذاب الله ان کنت من الصادقین).
آن
هوسبازان که فاقد
عقل و
درایت کافی بودند، این سخن را از روی
سخریه و
استهزاء در برابر دعوت معقول و منطقی
لوط گفتند.
و از این پاسخ به خوبی استفاده میشود که لوط علاوه بر آن سخنان مستدل آنها را به
عذاب دردناک الهی نیز در صورت ادامه راه خود
تهدید کرده بود، اما آنها همه را رها کردند و این یکی را چسبیدند، آنهم از روی
مسخره و استهزاء در
سوره قمر آیه ۳۶
نیز شبیه این مطلب آمده است و لقد انذرهم بطشتنا فتماروا بالنذر: " لوط قومش را از
عذاب ما ترسانید، اما آنها با
بیم دهندگان به ستیز برخاستند".
ضمنا این تعبیر قوم
گمراه نشان میدهد که آنها میخواستند از عدم
نزول عذاب نتیجه گیری کنند که او
کاذب و
دروغگو است، در حالی که این
رحمت خدا است که حتی به آلودهترین اقوام فرصت و مهلت برای مطالعه، تجدید نظر و بازگشت میدهد.
در اینجا بود که
لوط علیهالسّلام دستش از همه جا کوتاه شد، رو به درگاه
خدا آورد و با قلبی آکنده از
غم و اندوه" گفت: پروردگارا! مرا بر این
قوم مفسد ، پیروز گردان" (قال رب انصرنی علی القوم المفسدین).
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «دعا برای امداد». لوط قومش را از
عذاب ما ترسانید، اما آنها با
بیم دهندگان به ستیز برخاستند