• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زبان فطری قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در این مقاله به بررسی فطری بودن فهم قرآن برای مخاطبان که امری مسلم است، می‌پردازیم.



چون قرآن مجید به منظور هدایت همگان فرود آمده است، همه انسان‌هایی که در پهنه زمین و گستره زمان بسر می‌برند، از نور رهنمود آن برخوردار خواهند شد و در فهم معارف قرآن، نه فرهنگ خاصی معتبر است که بدون آن، رسیدن به اسرار قرآن میسر نباشد و نه تمدن مخصوصی مانع است، که با وجود آن، بهره‌مندی از لطف‌های قرآن میسر نگردد؛ نه عربیت شرط راهیابی به حقایق قرآن است و نه عجمیت مانع رسیدن به ذخیره‌های معرفتی آن. قرآن، بیم دهنده جهانیان و هدایت‌گر همه انسانهاست از این رو زبان آن نیز آشنای فطرت همگان است.


اگر کتابی جهان‌شمول و جاودانه باشد، باید به گونه‌ای با جهانیان سخن بگوید که همگان از فهم آن نصیبی داشته باشند و هیچ کس بهانه نارسایی زبان یا نا‌آشنایی آن را خار راه پیمودن و بالا رفتن خود نبیند و از پیمودن مسیر سعادت ناامید نشود. تنها زبانی که جهان گسترده بشریت را هماهنگ می‌کند، زبان فطرت است که فرهنگ مشترک انسان‌ها است؛ فطرتی خدا آشنا که آفریدگار جهان، ثبات و حفظ آن را برای همگان در همیشه تاریخ تامین فرموده است: «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم» پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن، این فطرتی است که خداوند، انسان‌ها را بر آن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست.


نشانه فطری بودن زبان قرآن و مشترک بودن فرهنگ جهان‌شمول آن را می‌توان در گردهمایی دلپذیر سلمان فارسی و صهیب رومی و بلال حبشی و اویس قرنی و عمار عربی، در ساحت قدس پیامبر جهانی، حضرت محمد بن عبدالله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مشاهده کرد. آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با شعار «بعثت الی الاحمر و الاسود و الابیض» «من مبعوث شدم به سوی سرخ و سیاه و سفید» مشهور و پیشوای همگان شد و این نبود مگر آنکه در پیشگاه وحی، که ظهور تام وحدت حق است، زیادی صورت‌ها، محکوم وحدت سیرت است و متعدد بودن زبان‌ها و نژادها و کشورها و عادات و رسوم و... تسلیم اتحاد درونی است که: «متحد، جان‌های مردان خداست».


آنان که برای رنگ و نژاد و لهجه و دیگر عوارض نابودشدنی، اصالت قایل می‌شوند، خود همانند جماد و گیاه و جانورند که جز عوارض ظاهری و صوری، تفاوتی اساسی با جرم‌های مادی یا انواع دامی ندارند و در این میان، تنها عالمان خدا‌ترسند که فطرت پذیرش سروش وحی الهی را پاس نهاده‌اند و در راه آن گام برداشته و به هدف خود رسیده‌اند. چنین وارستگانی، دارای فصل ممیز انسانی هستند و با خشیت عالمانه برخاسته از فطرتشان، عامل وحدت دیگرانند وگرنه دلباختگان به مظاهر رنگارنگ طبیعت دنیا که «لین مسها و قاتل سمها» (لمس آن نرم است و سم آن کشنده) است، از یکدیگر پراکنده‌اند که: «جان شیران و سگان از هم جداست».


علومی که اکنون در دنیا هست، چه علوم عقلی و چه علوم نقلی، هر یک در رشته خاصی تدوین شده و برای گروه مخصوصی سودمند است همه کس زبان این علوم را نمی‌فهمند و از آن بهره‌مند نمی‌شود، مخاطبان هر رشته از رشته‌های صنعت و کشاورزی و... و فقه و اصول و... افراد محدودی هستند که اصطلاحات و زبان آن رشته را می‌دانند و عموم مردم از آنها بهره‌مند نیستند ولی کتابی که برای بشریت است، باید دو خصوصیت داشته باشد: اول آنکه برای همه قابل فهم باشد و دوم اینکه برای همه سودمند باشد.


علوم مختلف بشری مانند میوه‌های متنوعی هستند که هر کس میل به برخی از آنها دارد ولی قرآن کریم چنین نیست بلکه مانند آب است. آب چیزی نیست که موجود زنده‌ای بگوید من به آب نیاز ندارم. آب، عامل زندگی بشر است و همگی آن را خوب می‌شناسند و به سادگی از آن بهره‌مند‌ می‌شوند.
قرآن که مدعی است من برای بشریت آمده‌ام، باید به گونه‌ای باشد که همگان آن را بفهمند و برای همگان سودمند باشد به طوری که هیچ بشری بی‌نیاز از آن نباشد. خواه کسانی که تفاوت در جنس داشته باشند مثل زن و مرد و خواه آنان که تفاوت در سن دارند، مانند جوان و پیر و خواه افرادی که تفاوت‌های حرفه‌ای بر آنان سایه افکنده باشد، چون طبیب و کاسب و کشاورز و یا تفاوت‌های نژادی و جغرافیایی، مانند سیاه، سفید، سرخ، شرقی، غربی، شمالی و جنوبی؛ آنها را ظاهرا از یکدیگر جدا کرده است. قرآن کریم اگر چه برای فرود در این عالم نیاز به زبان خاص دارد که همان عربی فصیح و روشن است ولی زبان و فرهنگ آن، همان زبان و فرهنگ فطرت است و همگان آن را می‌فهمند و تنها در این صورت می‌تواند جهانی باشد. اگر فرهنگ قرآن، فرهنگ یک نژاد و گروه خاص می‌بود هیچ‌گاه نمی‌توانست بشری و جهانی باشد.


خدای سبحان، قرآن کریم را به عنوان یادآوری آسان معرفی می‌کند: «و لقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر» «یعنی این کتاب را برای یاد حق، آسان قرار دادیم پس آیا کسی هست که بدان متذکر شود»؟
قرآن آسان‌ترین و بهترین و نزدیک‌ترین راه برای انس با خدا در دل و نام خدا بر لب است. آسانی قرآن به دلیل آشنایی پیام آن با دل و جان انسان است نه آنکه کتابی سبک و بی‌مغز باشد چنانکه فرمود: «انا سنلقی علیک قولا ثقیلا»
قرآن کریم کلامی سنگین و پرمغز است ولی در عین حال، به دلیل هماهنگی و آشنایی با فطرت انسان، فهمیدن آن و بهره‌مندی از آن برای همگان آسان است.


جمع بین این دو خصوصیت که هم سنگین و پر محتوا باشد و هم آسان و روان و همه فهم، از ویژگی‌های اعجاز قرآن است، وزین بودن مستلزم دشوار بودن نیست چنانکه آسان بودن مستلزم سبک‌سری و تهی‌مغزی نخواهد بود و راز اجتماع دو صفت آسانی و وزین بودن آن است که این دو صفت متقابل هم نیستند تا جمع آنها ممکن نباشد.


۱. روم/سوره۳۰، آیه۳۰.    
۲. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۳۸، ص۲۲۱.    
۳. قمر/سوره۵۴، آیه۱۷.    
۴. مزمل/سوره۷۳، آیه۵.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «زبان فطری قرآن».    



جعبه ابزار