• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شخصیت برده (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در این مقاله از شخصیت برده و حقوقی که در جامعه اسلامی دارند بحث و بررسی می‌شود.



... و لامة مؤمنة خیر من مشرکة... و لعبد مؤمن خیر من مشرک...«و با زنان مشرک و بت‌پرست، تا ایمان نیاورده‌اند، ازدواج نکنید! (اگر چه جز به ازدواج با کنیزان، دسترسی نداشته باشید، زیرا) کنیز با ایمان، از زن آزاد بت‌پرست، بهتر است، هر چند (زیبایی، یا ثروت، یا موقعیت او) شما را به شگفتی آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بت‌پرست، تا ایمان نیاورده‌اند، در نیاورید! (اگر چه ناچار شوید آنها را به همسری غلامان با ایمان در آورید، زیرا) یک غلام با ایمان، از یک مرد آزاد بت‌پرست، بهتر است، هر چند (مال و موقعیت و زیبایی او،) شما را به شگفتی آورد. آنها دعوت به سوی آتش می‌کنند، و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود می‌نماید، و آیات خویش را برای مردم روشن می‌سازد، شاید متذکر شوند!».


... والذین یبتغون الکتـب... و لاتکرهوا فتیـتکم علی البغاء...
«و آنها که وسیله ازدواج ندارند باید عفت پیشه کنند تا خداوند آنان را به فضلش بی‌نیاز سازد و بردگانی از شما که تقاضای مکاتبه (قرار داد مخصوص برای آزاد شدن) را دارند با آنها قرار داد ببندید، اگر رشد و صلاح در آنها احساس می‌کنید (و بعد از آزادی توانائی زندگی مستقل را دارند) و چیزی از مال خدا که به شما داده است به آنها بدهید، و کنیزان خود را برای تحصیل متاع دنیا مجبور به خودفروشی نکنید اگر آنها می‌خواهند پاک بمانند، و هر کس آنها را بر این کار اکراه کند (سپس پشیمان گردد) خداوند بعد از این اکراه غفور و رحیم است ( توبه کنید و برای همیشه این عمل ننگین را ترک گوئید)».


و من لم یستطع منکم طولا ان ینکح... فمن ما ملکت‌ایمـنکم من فتیـتکم المؤمنـت والله اعلم بایمـنکم بعضکم من بعض فانکحوهن باذن اهلهن...«و آنـهـا کـه تـوانایی ازدواج با زنان (آزاد) پاکدامن با ایمان ندارند می‌توانند با زنـان پـاکدامن از بردگانی با ایمان که در اختیار دارید ازدواج کنند، خدا آگاه به ایمان شماست، و همگی اعضای یک پیکرید، و آنها را به اجازه صاحبان آنان ازدواج نمایید و مهر آنـهـا را به خودشان بدهید، مشروط بر اینکه پاکدامن باشند نه مرتکب زنا بطور آشکار شـونـد و نـه دوسـت پـنـهـانـی بـگـیـرنـد، و در صـورتـی کـه مـحـصـنه باشند و مرتکب عمل منافی عفت شوند نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت، این اجازه (ازدواج با کنیزان) برای آنها است که (از نظر غریزه جنسی) شدیدا در زحمت باشند و اگر خودداری کنید (از ازدواج با آنان) برای شما بهتر است و خداوند آمرزنده و مهربان است».


... فما الذین فضلوا برادی رزقهم علی ما ملکت‌ایمـنهم فهم فیه سواء...
« خداوند بعضی از شما را بر بعضی دیگر از نظر روزی برتری داد (چرا که استعدادها و تلاش‌هایتان متفاوت است) اما آنها که برتری داده شده‌اند حاضر نیستند، از روزی خود به بردگانشان بدهند و همگی مساوی گردند، آیا آنها نعمت خدا را انکار می‌کنند؟».


ضرب لکم مثلا من انفسکم هل لکم من ما ملکت‌ ایمـنکم من شرکاء فی ما رزقنـکم فانتم فیه سواء...
«خداوند مثالی از خودتان برای شما زده: آیا (اگر مملوک و برده‌ای داشته باشید) این مملوک‌هایتان هرگز شریک شما در روزی‌هائی که به شما داده‌ایم می‌باشد، آنچنان که هر دو مساوی باشید و از تصرف مستقل و بدون اجازه آنها بیم داشته باشید، آنگونه که در مورد شرکای آزاد بیم دارید؟ این چنین آیات خود را برای کسانی که تعقل می‌کنند شرح می‌دهیم».


... الذین یبتغون الکتـب مما ملکت‌ ایمـنکم فکاتبوهم...
مراد از (کتاب) مکاتبه است، (به اینکه صاحب برده با برده قرار بگذارد که بهای خود را از راه کسب و کار به او بپردازد و آزاد شود) و (ابتغاء مکاتبه) این است که برده از مولای خود در خواست کند که با او مکاتبه نماید، به این که مالی را از او بگیرد و او را آزاد کند در این آیه شریفه به صاحبان برده سفارش فرموده درخواست بردگان را بپذیرند، البته در صورتی که در ایشان چیزی سراغ دارند. و مراد از خیر، صلاحیت آزاد شدن ایشان است.


والله فضل بعضکم علی بعض فی الرزق فما الذین فضلوا برادی رزقهم علی ما ملکت‌ایمـنهم فهم فیه سواء افبنعمة الله یجحدون. (بنابراین احتمال است که جمله «فما الذین...» به این معنا باشد که مالکان، روزی دهنده بردگان خود نیستند، بلکه هر دو روزی‌خوار خدا هستند). بعضی از مفسران احتمال داده‌اند که این جمله اشاره به پاره‌ای از اعمال احمقانه مشرکان باشد که برای بتها و آلهه خود، سهمی از چهارپایان و کشت و زرع خود قائل بودند، در حالی که این سنگ و چوب‌های بی‌ارزش کمترین نقشی در زندگی آنها نداشتند، ولی حاضر نبودند همان را در اختیار بردگان بیچاره‌ای بگذارند که شب و روز به آنها خدمت می‌کردند.


ضرب الله مثلا عبدا مملوکا لایقدر علی شیء ومن رزقنـه منا رزقا حسنا فهو ینفق منه سرا وجهرا هل یستون الحمد لله بل اکثرهم لایعلمون.«خداوند مثالی زده: برده مملوکی را که قادر بر هیچ چیز نیست، و انسان (با ایمانی) را که رزق نیکو به او بخشیده است، و او پنهان و آشکار از آنچه خدا به او داده انفاق می‌کند، آیا این دو نفر یکسانند؟ شکر خدا را است، ولی اکثر آنها نمی‌دانند!».
(با این توضیح وقتی دو انسان که از نظر خلقت مقامشان مساوی است، ولی چون یکی مالک و دیگری برده است از نظر شما مساوی نیستند، پس چگونه معبودان سنگی بی‌عقل و حرکت و خدای دانا و توانا دارای یک مقام باشند. ).(از اینکه خداوند فرمود: «هل یستون» و نفرمود: «هل یستویان» استفاده می‌شود که انسان‌های برده و انسان‌های آزاد و مالک در اصل انسانیت، مساوی‌اند، زیرا مقصود از «و من رزقناه» و «عبدا مملوکا» شیوع در جنس است).


۱. بقره/سوره۲، آیه۲۲۱.    
۲. تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، ج۲، ص۱۳۱.    
۳. ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۲، ص۳۰۵.    
۴. نور/سوره۲۴، آیه۳۳.    
۵. تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، ج۱۴، ص۴۵۹.    
۶. نساء/سوره۴، آیه۲۵.    
۷. تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، ج۳، ص۳۸۶.    
۸. نحل/سوره۱۶، آیه۷۱.    
۹. ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۱۲، ص۴۲۶.    
۱۰. روم/سوره۳۰، آیه۲۸.    
۱۱. تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، ج۱۶، ص۴۰۹.    
۱۲. نور/سوره۲۴، آیه۳۳.    
۱۳. ترجمه تفسیر المیزان، سید محمد حسین طباطبائی، ج۱۵، ص۱۵۷.    
۱۴. نحل/سوره۱۶، آیه۷۱.    
۱۵. مجمع البیان، فضل بن حسن، ج۶، ص۱۷۹.    
۱۶. تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی، ج۱۱، ص۳۱۱.    
۱۷. نحل/سوره۱۶، آیه۷۵.    
۱۸. مجمع البیان، فضل بن حسن ج۶، ص۱۸۱.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «شخصیت برده».    



جعبه ابزار