شمس الدین محمد خَفْری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شمسالدین محمد بن احمد خفری، معروف به فاضل خفری، حکیم، ریاضیدان و از دانشمندان برجسته
علم هیئت و
نجوم، در
قرن نهم و نیمه اول قرن دهم بود.
لقب وی شمسالدین و به سبب انتساب به خفر، از نواحی
شیراز، به خفری معروف است.
در برخی تذکرهها نام خفری به اشتباه به جای محمد، احمد،
و به جای خفری، حُفری
یا خضری (
احتمالا خطای طبعی) ثبت شده است. از او با عنوان شمسالدین کاشی نیز یاد کردهاند،
که این نسبت احتمالا به دلیل اقامت چندین ساله خفری در اواخر عمرش در
کاشان بوده است.
درباره زندگی شخصی، تاریخ و محل تولد خفری گزارش دقیقی در دست نیست، اما بر حسب تألیفاتی که از وی بر جای مانده، احتمالا در نیمه دوم
قرن نهم متولد شده است. او از حکمای عهد
شاه اسماعیل اول (حک ۹۰۵:ـ۹۳۰) و
شاه طهماسب صفوی (حک: ۹۳۰ـ۹۸۴) بوده است.
برخی از فرزند وی، قوامالدین حسین بن محمد خفری، مؤلف رساله جعفریه در حساب یاد کردهاند که همانند پدر در علوم ریاضی و هیئت تبحر خاصی داشته و رساله خود را به فارسی، در دوره شاه طهماسب صفوی و به نام شاه جعفر، حاکم
فارس، نگاشته است.
خفری اندیشمندی دقیقالنظر و در آن زمان از نفوذ اخلاقی و اجتماعی قابل توجهی برخوردار بوده است. درباره
مذهب وی اختلاف نظر است. قول غالب گویای این است که وی
اهل تسنن بوده، اما شواهدی خلاف این را نشان میدهد. به گفته
افندی اصفهانی او ابتدا
سنّی مذهب بوده و سپس
شیعه شده است. برخی، از جمله قزوینی
و
فرصت شیرازی وی را شیعی مذهب معرفی کردهاند که اکثر آنان به گزارش
شوشتری استناد کردهاند.
شهرت خفری در منابع و تذکرهها بیشتر به عنوان
حکیم و
فیلسوف بوده و نه
متکلم، گرچه او دارای آثار کلامی نیز بوده است. اساسا شخصیت خفری حتی در شاخه
حکمت و
فلسفه چندان شناخته شده نیست تا چه رسد به موقعیت او در
کلام. اما گفتنی است که او علاوه بر این دو شاخه از
علوم عقلی، به
نجوم و هیئت نیز اشتغال داشته است؛ از آنجاکه خفری فیلسوفی با ذوق و متاله بوده، آرای وی در میان حکیمان و بزرگان علم مورد توجه بوده است، چنانکه بر حاشیه وی بر شرح
قوشچی بزرگانی چون
میر داماد،
ملا شمسای گیلانی،
غیاثالدین منصور دشتکی، محمد بن حسین آقا جمال خوانساری،
حسین بن ابراهیم تنکابنی و دیگران که قریب به ۲۰ تن میباشند، حواشی و تعلیقاتی افزودهاند. همچنین
ملاصدرا حکیم پرآوازه و مؤسس حکمت متعالیه در
اسفار و
شواهد الربوبیة از وی و برخی آرای او یاد کرده است.
خفری در شیراز به کسب
علم پرداخت و بعدها به کاشان
سفر کرد. وی ظاهرآ تا پایان عمرش در آنجا ساکن بود و به تألیف و تدریس اشتغال داشت.
از استادان مسلّم او سید
صدرالدین محمد دشتکی است،
اما از دیگر استادانش اطلاع دقیقی در دست نیست. علی دوانی،
وی را از شاگردان جلالالدین دوانی نیز معرفی کرده است. همچنین برخی دیگر مانند
بغدادی،
فرصت شیرازی
و
کحاله وی را از شاگردان
سعدالدین تفتازانی برشمردهاند، که صحیح نیست، زیرا تفتازانی از معاصران خفری نبوده و در ۷۹۱ درگذشته است. احتمال دارد منظور از تفتازانی، سیفالدین احمد بن یحیی بن محمد نواده سعدالدین معروف به حمید تفتازانی باشد.
از معروفترین شاگردان خفری، شاه طاهر بن رضیالدین اسماعیل حسینی کاشانی است.
خفری شاگردان بزرگی را در حوزه درس خود پرورانده است، از آن جمله، شاه طاهر بن رضیالدین کاشانی انجدانی حسینی است که به
هند مهاجرت کرد. وی که شیعه امامی پرشوری بود، در نشر اندیشه شیعی در هند سهم بسزایی داشته است.
خفری از معاصران شیخ علی بن عبدالعالی عاملی معروف به
محقق کرکی و
محقق ثانی و از معتمدان وی در کاشان بوده است. چنانکه گفتهاند، پاسخهای خفری به پرسشهای مردم در مسائل دینی پاسخهای عقلانی و بر طبق موازین تعلیمی شیعه امامیه بوده و محقق کرکی همه را موافق
فقه امامیه دانسته است. وی حتی هنگام برخی از سفرهای زیارتی، خفری را جانشین خود برای مراجعات دینی و دنیوی مردم قرار میداد.
در آرای او پیوند فلسفه مشاء و اشراق، و نیز گرایشهای عرفانی مشهود است. برای مثال، در مباحثی مانند
وحدت وجود،
اصالت وجود، علم باری تعالی به اشیا، تلفیقی از آرای مشائی و اشراقی در رأی او ملاحظه میشود.
تاریخ وفات خفری بنا بر یادداشتی در حاشیه نسخهای از
منتهیالادراک فی مدرکالافلاک، ۹۴۲ است.
رضاقلیخان هدایت تاریخ وفات وی را ۹۳۵ گزارش کرده است، اما
مدرس تبریزی در
ریحانة الادب و
آقابزرگ طهرانی در
طبقات اعلام الشیعه وفات وی را ۹۵۷ نوشتهاند. او در کاشان مدفون است.
از خفری آثار بسیاری در زمینههای مختلف فلسفه، و کلام،
منطق، هیئت،
ریاضی،
تفسیر،
عرفان و نیز ابیاتی برجای مانده است.
برخی از مهمترین آثار او در فلسفه، منطق و کلام عبارتاند از:
۱)
تعلیقه بر الهیات شرح تجرید قوشچی (تهران ۱۳۸۲ش)، شامل شرح مقصد سوم از اثبات صانع تا مسئله نفی شریک از فصل دوم در صفات صانع؛
۲) حاشیه بر اوایل شرح تجرید.
۳) رسالة فی اثبات واجب الوجود بالذات و صفاته، این رساله مفصّلترین اثر خفری در اثبات
واجبالوجود است که در یک مقدمه و چند مقصد نگاشته شده است.
(برای آگاهی از برخی دیگر از رسالههای خفری در اثبات واجبالوجود رجوع کنید به کتاب ساعتچیان
)
۴) رسالة سوادالعین فی شرح حکمة العین، که حاشیه خفری بر شرح
محمد بن مبارکشاه بخاری بر حکمة العین دبیرانِ کاتبی قزوینی است.
۵) رسالة فی تحقیق الهیولی.
۶) رسالة عبرة الفضلاء فی حلّ شبهه جذر الاصمّ یا رسالة ضالة الفضلاء فی حل شبهه کلّ کلامی کاذبٌ.
۷) حیرة الفضلاء یا حیرة العقلاء یا حسرة الفضلاء، در حل شبهه جذر الاصم.
۸) رسالة فی القضیه و التصدیق.
۹)
تفسیر آیة الکرسی (تهران ۱۳۸۰ش). (برای گزارش تکمیلی درباره آثار خفری رجوع کنید به کتاب ساعتچیان
)
۱۰) المحاکمات بین الطبقات/ المحاکمة بین مدرستی الدشتکی و الدوانی.
۱۱) رسالة فی الرمل به فارسی.
۱۲) حاشیه بر نهایة الادراک قطبالدین شیرازی.
۱۳) اسفار العارفین.
آثار خفری در این موضوعات به ویژه در عرصه نجوم، عملا ادامه سنّتی دیرپا در نجوم دوره اسلامی است که ضمن پذیرش نجوم بطلمیوسی، به آشکار کردن کاستیهای آن نیز میپرداخته است. رصدهای بطلمیوس و نتایج آنها در مهمترین اثر نجومی او (یعنی کتاب مجسطی، درباره آن رجوع کنید به تحریر مجسطی) ذکر شده و بسیار مورد توجه دانشمندان دوره اسلامی بوده است، اما چون با برخی مشاهدات و دادههای جدید تناقض داشته، دانشمندان دوره اسلامی برای بازسازی آن کوششهای بسیاری کردند. این کوششها که در قرن پنجم با
ابن هیثم در الشکوک علی بطلمیوس شروع شده بود، در قرن هفتم در کتاب
التذکرة فی الهیئة خواجه نصیرالدین طوسی گسترش یافت و با دو اثر مهم قطبالدین شیرازی، یعنی
نهایةالادراک فی درایةالافلاک و التحفةالشاهیة، (که در واقع شروحی بر التذکرة... نصیرالدین طوسی هستند) و دو کتاب مهم خفری در این عرصه (رجوع کنید به ادامه مقاله) ادامه یافت.
بنیادیترین تألیف خفری در حوزه نجوم،
التکملة فی شرح التذکره است به
عربی، که تألیف آن در
محرّم ۹۳۲ به پایان رسیده است.
کتاب در چهار باب، با ساختاری کاملا برابر التذکرة تألیف شده است. خفری در مقدمه
آورده که شرح خود را بر پایه یکی دیگر از شروح التذکرة، یعنی شرح
سیدشریف جرجانی (متکلم و فیلسوف حنفی مذهب، متوفی ۸۱۶) نوشته است.
التکملة نمونهای عالی از شروح مزجی نجومی در دوره اسلامی است؛ نویسنده ابتدا سطر یا عبارت یا واژهای را از کتاب اصلی آورده و سپس به شرح آن پرداخته است. مطابقت متن التکملة با التذکرة نشان میدهد هیچ سطر و عبارت از التذکرة در التکملة جا نیفتاده است. اندازه شروح خفری بر مطالب کتاب تذکرة یکسان نیست و از چند کلمه یا چند سطر تا چند صفحه را دربرمیگیرد. اما مفصلترین یادداشتها، مجموعه یادداشتهایی درباره فصل یازدهم از باب دوم تذکرة است.
در این فصل عموما طوسی، به تفصیل درباره الگوهای سیارهای خود بحث کرده و یادداشتهای خفری ناظر بر دستاوردهای وی در دادن پارهای از الگوهای سیارهای جدیدتر است.
یکی از مهمترین دستاوردهای خفری در اینباره، عرضه چهار الگوی غیربطلمیوسی برای تبیین حرکت عطارد است که سه مورد ابداع وی و یکی ابداع قوشچی است.
اهمیت این موضوع در آن است که به سبب پیچیده بودن حرکت عطارد، اخترشناسان دوره اسلامی پیش از خفری در تبیین آن اغلب درمانده بودند، چنانکه نصیرالدین طوسی
نیز صریحا به ناتوانی خود در حل آن اعتراف کرده است.
اگرچه خفری التکمة را بر مبنای شرح جرجانی بر تذکره طوسی نگاشته، چند کتاب دیگر، از جمله
التحفةالشاهیة و نهایةالادراک، هر دو از قطبالدین شیرازی، نیز از منابع او بوده است.
به طور کلی، آرای خفری در تکملة به گونهای بازسازی کاملی از الگوی سیارات در نظام ستارهشناسی بطلمیوسی است. الگوی خفری شامل تمام جنبههای حرکت ماه، سیارات عُلوی و سفلی است. او نه تنها اشکالات ناظر به حرکت سیارات بر اساس نظام بطلمیوسی را حل کرد، بلکه از آرای پیشینیان خود در نظام نجومی دوره اسلامی، از جمله نصیرالدین طوسی و قطبالدین شیرازی، نیز فراتر رفت (هر یک از آن دو کوشیده بودند برخی اشکالات حرکت سیارات براساس نظام بطلمیوسی را حل کنند). قطبالدین شیرازی تصور میکرد اشکالهای نظام بطلمیوسی در مقیاس کیهانشناختی ـ ریاضی و با متوسل شدن به یک راه حل ریاضی منحصر به فرد (که در آن ماهیت واقعی حرکتهای سیارات نشان داده میشود) حلشدنی است؛ اما خفری چنین مشکلاتی را نه از طریقی منحصر به فرد، بلکه از راه «مجموعه روشهای ریاضی» ــ در تعامل با ملزومات رصدی و سازگار با دیدگاههای کیهانشناختی آن دوره ــ حلشدنی میدانست.
از تکملة نسخههای خطی بسیاری باقیمانده است. (برای آگاهی از بخشهایی از این نسخ رجوع کنید به
)
چند تن از دانشمندان و نویسندگان دوره اسلامی شروحی بر تکملة (عموما با عنوان حاشیه) نوشتهاند که از چهار عنوان آنها خبر داریم.
منتهیالادراک فی مُدرکالافلاک، تألیف در ۹۱۱. منتهیالادراک در اصل شرحی است بر یکی از مهمترین آثار نجومی قطبالدین شیرازی، یعنی نهایةالادراک فی درایةالافلاک، و خفری خود
به این موضوع اشاره کرده است. وی در عین حال، گفته
که از عبارات دیگر کتاب نجومی قطبالدین شیرازی، یعنی التحفةالشاهیة، نیز بهره برده و به شرح آن نیز پرداخته است. منتهیالادراک، مانند نهایةالادراک، مشتمل بر چهار بخش است که هر بخش، «مطلب» نام دارد
(برای آگاهی از ساختار کلی متن و شرح رجوع کنید به
) و هر مطلب به «مقصد»هایی تقسیم شده است. اگرچه منتهیالادراک در شرح نهایةالادراک است، اما از گونه شروح دقیق متن اصلی نیست، بلکه به نظر میرسد خفری بهطور کلی هریک از موضوعهای مورد بحث قطبالدین را بررسی و در صورت لزوم به شرح آن پرداخته است. بر این اساس، حجم منتهیالادراک حتی از متن اصلی نهایةالادراک نیز کمتر است. این موضوع، بهویژه در شرح مقاله اول نهایةالادراک، نمایان است که خفری آن را در قالبی کوتاهتر از متن اصلی شرح کرده است.
ذکر دو عنوان از آثار قطبالدین شیرازی در کتابی که در واقع شرحِ یکی از آثار اوست، نشان میدهد که خفری قصد داشته از هر دو متن، در موضوعهایی که قطبالدین در آثار متفاوت خود، بهتر به آنها پرداخته است، سود ببرد و کاملتر به آنها و احیانا حل مطلب بپردازد. بر همین اساس، خفری روی هم رفته هیچکدام از اشکالات قطبالدین شیرازی بر نظام سیارهای بطلمیوسی را بدون پاسخ نگذاشته است. قدرت نوآوری نجومی خفری در منتهیالادراک به سطح نوشتههای او در تکمله نمیرسد، با این ملاحظه که منتهیالادراک تقریبآ ۲۱ سال پیش از تکمله نوشته شده است.
خفری منتهیالادراک را به نام دو تن از امرای وقت کاشان،
امینالدین محمد کاشانی و زینالدین علی بن هبةاللّه کاشانی،
تألیف کرده است. از منتهیالادراک چند نسخه خطی به جا مانده، اما تعداد آنها بسیار کمتر از نسخههای خطی باقیمانده از تکمله است؛ شاید به این سبب که تکمله از منتهیالادراک کاملتر است یا در آموزش کاربرد بیشتری داشته است (برای آگاهی از نسخههای خطی منتهیالادراک رجوع کنید به
) منتهیالادراک، بر اساس شناختی نادرست از نسخه خطی آن، کتاب
علمالهیئه نیز معرفی شده، اما به عقیده صلیبا
احتمالا علمالهیئة ویرایشی موجز از منتهیالادراک است.
رسالةُ حلِّ مالاینحلُّ مِن مسائل الهیئه، که به اختصار حلُّ مالاینحلّ نیز نامیده میشود. نام این رساله، برگرفته از عنوان فصل یازدهم از باب دومِ التذکره نصیرالدین طوسی
است.
ظاهرآ خفری با جمعآوری آرای خود در دو کتاب قبلی و پس از آنکه توانست فراتر از سیدشریف جرجانی و قطبالدین شیرازی به شرح نکات و پیچیدگیهای مطروحه نصیرالدین طوسی در التذکره بپردازد، احساس کرده است باید کتابی تألیف کند تا صورت نهایی دستاوردهایش را، به صورت فشرده، در این زمینه مطرح سازد. این کتاب در هفت بخش، هرکدام با عنوان «مقصد»، تألیف کرده است (برای آگاهی از عناوین بخشها رجوع کنید به
) و برای آگاهی از هدف کلی خفری در تألیف این کتاب رجوع کنید به
) از حلّ مالاینحلّ چند نسخه خطی باقیمانده است.
بخش کوتاهی از مقدمه اثر را صلیبا
به چاپ رسانده است (برای آگاهی بیشتر درباره این کتاب رجوع کنید به
)
رسالة فی تحقیق الزاویة و دفع الشبهة الوارده،
در ریاضیات، به عربی، و درباره تعریف زاویه بر اساس گفته نصیرالدین طوسی در همین زمینه در کتاب التذکره و شامل افزودههای خفری بر این تعریف. این رساله به نام رسالة فی الزاویة
نیز شناخته شده است. بنابر محتوای این رساله، کتابی نیز که عموما تعلیقه بر تحریر اقلیدس شناخته میشود،
همین رساله است. خفری این رساله را پس از التکمله، تألیف نموده، زیرا در انتهای آن از التکمله یاد کرده است.
رسالة فی حدود الالفاظ المستعملة فی البراهین الهندسیه، در موضوع ریاضی، که انتساب آن به خفری قطعی نیست.
طول بلدة مکه و عرضها، رسالهای در جغرافیای ریاضی و تعیین طول و عرض
مکه.
منابع متعدد
رسالهای به زبان فارسی و در موضوع رمل را نیز از خفری دانسته اند. در این میان معلوم نیست چرا روزنفلد و احساناوغلو
رسالة فی حل الاشکال الواردة علی شکل الخامس عشر من اصول اقلیدس، تألیف ابوالحسن بن احمد کاشی،
را از خفری دانستهاند.
(۱) آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعه الی تصانیف الشیعه، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۲) آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه: احیاء الداثر من القرن العاشر، چاپ علینقی منزوی، تهران ۱۳۶۶ش.
(۳) اعتصامی، یوسف، فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی، ج ۲، تهران ۱۳۱۱ش.
(۴) افندی اصفهانی، عبداللّه بن عیسی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
(۵) امین، سیدمحسن، اعيان الشيعه.
(۶) بغدادی، اسماعیل، هدیه العارفین، ج ۲، در حاجیخلیفه، ج ۶.
(۷) حاجیخلیفه، مصطفی بن عبدالله، كشف الظنون.
(۸) حائری، عبدالحسین، فهرست کتابخانه مجلس، تهران، ج ۵، ۱۳۴۵ش، ج ۲۳، (بخش ۱)، ۱۳۷۶ش.
(۹) خفری، محمد بن احمد، حیره الفضلاء، در دوازده رساله در پارادوکس دروغگو، چاپ احد فرامرز قراملکی و طیبه عارفنیا، تهران: مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۸۶شالف.
(۱۰) خفری، محمد بن احمد، عبره الفضلاء، در همان، ۱۳۸۶ش ب.
(۱۱) خواندمیر، غیاثالدین، حبیبالسیر.
(۱۲) دوانی، علی، مفاخراسلام، ج ۴، تهران ۱۳۶۴ش.
(۱۳) ساعتچیان، فیروزه، شمس الدین محمدبن احمد خفری: فیلسوف و منجم نامدار مکتب شیراز، کتاب ماه فلسفه، ش ۱۳ (مهر ۱۳۸۷).
(۱۴) شوشتری، نوراللّه بن شریفالدین، مجالس المؤمنین، تهران ۱۳۵۴ش.
(۱۵) طهرانی، جلالالدین، گاهنامه ۱۳۱۱ (شمسی)، تهران (۱۳۱۰ش).
(۱۶) فرصت شیرازی، محمدنصیر بن جعفر، آثار عجم، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران ۱۳۷۷ش.
(۱۷) قزوینی، عبدالنبی بن محمدتقی، تتمیم املالآمل، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۷.
(۱۸) قمی، عباس، الکنی و الالقاب، صیدا ۱۳۵۷ـ ۱۳۵۸، چاپ افست قم (بیتا).
(۱۹) کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، دمشق ۱۹۵۷ـ۱۹۶۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۲۰) مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانه الادب، تهران ۱۳۷۴ش.
(۲۱) نراقی، حسن، آثار تاریخی شهرستانهای کاشان و نطنز، تهران ۱۳۷۴ش.
(۲۲) هدایت، رضاقلی بن محمدهادی، فهرس التواریخ، چاپ عبدالحسین نوائی و میرهاشم محدث، تهران ۱۳۷۳ش؛
(۲۳) اشراق، محمدکریم، بزرگان جهرم، تهران ۱۳۵۱ش.
(۲۴) افشار، ایرج، دانش پژوه، محمدتقی، فهرست نسخه های خطی کتابخانه ملی ملک، ج ۶، تهران ۱۳۶۶ش.
(۲۵) برکت، محمد، کتابشناسی مکتب فلسفی شیراز، شیراز ۱۳۸۳ش.
(۲۶) حائری، عبدالحسین، فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی، تهران، ج ۹، بخش ۱، ۱۳۴۶ش، ج ۱۹، ۱۳۵۰ش.
(۲۷) حسینی اشکوری، احمد، فهرست نسخه های خطی کتابخانه عمومی حضرت آیةاللّه العظمی مرعشی نجفی، قم ۱۳۵۴ـ۱۳۷۶ش.
(۲۸) خفری، محمد بن احمد، التکملة فی شرح التذکرة، نسخه خطی کتابخانه آستان قدس رضوی، ش ۱۲۰۲۶.
(۲۹) خفری، محمد بن احمد، منتهی الادراک فی مدرک الافلاک، نسخه خطی کتابخانه آیت اللّه مرعشی نجفی، ش ۱۲۶۰.
(۳۰) عظیمی، حبیباللّه، فهرست نسخ خطی کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ج ۱۳، تهران ۱۳۷۵ش.
(۳۱) فاضل، محمود، فهرست نسخه های خطی کتابخانه جامع گوهرشاد مشهد، مشهد ۱۳۶۳ش.
(۳۲) فاضل، محمود،، فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد، ج ۱، مشهد ۱۳۵۵ش.
(۳۳) قطبالدین شیرازی، محمود بن مسعود، نهایةالادراک فی درایةالافلاک، نسخه خطی کتابخانه ملی ملک، ش ۳۵۰۶.
(۳۴) W Ahlwardt، Verzeichniss der arabischen Handschriften der Koniglichen Bibliothek zu Berlin، Berlin ۱۸۸۷-۱۸۹۹.
(۳۵) Muhammad b Muhammad Nasir al-Din Tusi، Nasir al-Din al-Tusi's memoir on astronomy=Al-Tadhkira fiilm al-hay`a، ed and tr FJ Ragep، New York ۱۹۹۳.
(۳۶) Boris Abramovich Rozenfeld and Ekmeleddin Ihsanoglu، Mathematicians، astronomers، and other scholars of Islamic civilization and their works (۷th-۱۹th c)، Istanbul ۲۰۰۳.
(۳۷) George Saliba، "Sams al-Din al-Hafri's (d ۱۵۵۰)، last work on theoretical astronomy"، in Sciences techniques et instruments dans le monde iranien (xe- xixe siecle) : actes du colloquetenu a l'Universite de Teheram (۷-۹ juin ۱۹۹۸)، ed N Pourjavady and ZVesel، Tehran: Presses Universitaires d'Iran، ۲۰۰۴.
(۳۸) George Saliba "A sixteenth - century Arabic critique of Ptolemaic astronomy: the work of Shams al-Din al-Khafri"، Journal for the history of astronomy، vol۲۵، pt۱، no۷۸ (Feb ۱۹۹۴).
(۳۹) George Saliba، "The ultimate challenge of Greek astronomy: Hall ma la yanhall of Shams al-Din al-Khafri (d ۱۵۵۰) "، in Sic itur ad astra: studien zur Geschichte der Mathematik und Naturwissenschaften Festschrift fur den Arabisten Paul Kunitzsch zum ۷۰ Geburtstag، ed Menso Folkerts and Richard Lorch، Wiesbanden: Harrassowitz، ۲۰۰۰
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «خَفْری»، شماره۷۱۵۶. نرم افزار خواجه نصیرالدین طوسی،مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.