• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شناخت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



شناخت مجموع حالت‌ها و فرآیندهای روانی مانند تفکر، استدلال، درک و تولید زبان، دریافت حواس پنجگانه، آموزش، آگاهی، احساسات و… می‌باشد.




شناخت انسان از گذر ملاک‏هایی تقسیم‌پذیر است. یکی از این ملاک‌ها، چگونگی حصول است که شناخت را به چهار گونه تقسیم می‏کند:

۱.۱ - شناخت سطحی یا عمومی


شناختی است که انسان از پیرامون خود با حواس ظاهری حاصل کند و آسان‌ترین و عمومی‌ترین گونه شناخت است.
[۱] شناخت، ص۳۳.


۱.۲ - شناخت علمی


شناختی است که حصول آن نیازمند آموزش‏ها و اسبابی ویژه است. این گونه شناخت در دسترس همگان نیست و دارای ویژگی‏هایی از این قرار است:
۱. با امور عینی هماهنگ است؛
۲. امور خارجی را توضیح می‏دهد؛
۳. از روش استدلالی بهره‏مند است؛
۴. اصول و مفاهیم کلی را مطرح می‏کند و مشاهدات را طبقه‏بندی می‏سازد و رابطه پدیده‌ها را بر می‏تاباند؛
۵. برآیند آن دانشی نو به انسان می‏دهد؛
۶. از گذر پژوهش روشمند و منظم حاصل می‏آید؛
۷. کیفیت پدیده‏ها را به صورت کمّی مشخص می‏سازد.

۱.۳ - شناخت فلسفی


شناختی است که بر تعقل و تحلیل‌های عقلی استوار است و کمتر از حواس ظاهری و ابزار مادی شناخت بهره می‏برد. در شناخت فلسفی، هر چه ذهن آدمی ورزیده‏تر باشد، نتیجه کوشش‌هایش به قطع و یقین نزدیک‏تر است.

۱.۴ - شناخت عرفانی


شناختی است که با ابزار قلب و شهود و الهام پدید می‏آید و حقایقی را به ادارک انسان می‏آورد که با حسّ و عقل فراچنگ نمی‏آیند.
[۲] جهان بینی و شناخت، ص۶۵.




یکی دیگر از ملاک‏ها، راه حصول است که شناخت را بر پنج گونه تقسیم می‏کند:

۲.۱ - شناخت مستقیم


شناختی است که از گذر ارتباط مستقیم با شی‌ء خارجی پدید می‏آید.

۲.۲ - شناخت غیر مستقیم یا آیینه‏ای


این گونه شناخت آن گاه پدید می‏آید که انسان در چیزی نظر می‏کند و صورت شیئی دیگر را همزمان به رؤیت می‏آورد و آن را باز می‏شناسد. این شناخت برای نفس‌شناسی و خداشناسی روی می‏دهد.
در اینجا مراد از «رؤیت» رؤیت باطنی است نه ظاهری.

۲.۳ - شناخت آیه‏ای


شناسنده در این گونه شناخت، با دقّت در آثار و نشانه‏های شی‏ء، به آن علم پیدا می‏کند؛ مثلًا اثری مکتوب از دانشمندی را می‏خواند و به اندیشه او راه می‏یابد؛ چنان که با مطالعه کتاب قانون می‏توان از اندیشه و نبوغ بوعلی سینا در طب آگاه شد.
[۳] جهان بینی و شناخت، ص۷۹.


۲.۴ - شناخت فطری


شناختی است که در سرشت انسان ریشه دارد و در حصول آن هیچ یک از ابزارها و عوامل متعارف شناخت دخیل نیستند.
[۴] شناخت به زبان، ص۲۰.


۲.۵ - شناخت الهامی یا افاضی


شناختی است که برخاسته از عوامل غیبیِ وحی، الهام و اشراق است.



ملاک دیگر تقسیم شناخت، واقع‏نمایی است. بر این اساس، شناخت بر گونه‏های زیر است:

۳.۱ - شناخت شکّی


شناختی است که احتمال تطبیق و عدم تطبیق آن با واقع برابر است.

۳.۲ - شناخت وهمی


شناختی است که احتمال عدم واقع‏نمایی‏اش بیشتر از واقع‌نمایی است.
[۵] المنطق، ج۱، ص۱۸.


۳.۳ - شناخت ظنّی


شناختی است که احتمال واقع‏نمایی‏اش بیشتر از عدم واقع‏نمایی آن است.

۳.۴ - شناخت یقینی


شناختی است که به قطع و یقین با واقع مطابق است و احتمال نادرستی‏اش نمی‏رود.
[۶] المنطق، ج۱، ص۱۸.




در تقسیمى دیگر، شناخت انسان یا از راه پژوهش و بررسی خود او فراهم مى‏آید كه آن را «شناخت اجتهادی» مى‏نامند و یا به پیروی از پژوهش و بررسى كسى دیگر پدید مى‏آید كه آن را «شناخت تقلیدی» مى‏گویند.



 
۱. شناخت، ص۳۳.
۲. جهان بینی و شناخت، ص۶۵.
۳. جهان بینی و شناخت، ص۷۹.
۴. شناخت به زبان، ص۲۰.
۵. المنطق، ج۱، ص۱۸.
۶. المنطق، ج۱، ص۱۸.




پژوهشکده تحقیقات اسلامی، کتاب فرهنگ شیعه، ۸۸-۹۰.




جعبه ابزار