عاد (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عاد یکی از مفردات به کار رفته در
قرآن کریم به معنای قوم
هود (علیهالسّلام) است.
عاد:
قوم هود (علیهالسّلام) است،
(أَلا بُعْداً لِعادٍ قَوْمِ هُودٍ).
اين مردم در
سرزمین احقاف از
یمن سكونت داشتند چنانكه فرموده:
(وَ اذْكُرْ أَخا عادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقافِ).
در «
حقف» گذشت كه: احقاف در جنوب
جزیرة العرب از قسمتهاى ربع الخالى (
وادی دهناء) است كه در روزگار گذشته آباد و مسكن
قوم عاد بود.
پيامبر معروفشان
هود (علیهالسّلام) بود ولى پيامبران ديگرى نيز داشتهاند چنانكه فرموده:
(كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ).
مردمى بودند بتپرست، به هود (علیهالسّلام) ميگفتند:
(وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ)،
و نيز
قیامت را انكار ميكردند:
(كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَ عادٌ بِالْقارِعَةِ) مردمان قوى هيكل و مرّفه بودند،
(وَ زادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَصْطَةً فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ)،
و نيز هود (علیهالسّلام) بايشان ميگفت:
(وَ اتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُمْ بِما تَعْلَمُونَ • أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنِينَ • وَ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ).
چون در
ضلالت خويش اصرار ورزيدند بادى سرد و سوزان برايشان وزيدن گرفت، هفت شب و هشت روز ادامه داشت، ابدانشان را همچون چوب خشكاند و خونهايشان را منجمد كرد، تا همه از بين رفتند:
(وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عاتِيَةٍ • سَخَّرَها عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُوماً فَتَرَى الْقَوْمَ فِيها صَرْعى كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ خاوِيَةٍ • فَهَلْ تَرى لَهُمْ مِنْ باقِيَةٍ).
(رجوع شود به «
روح» تحت عنوان باديكه قوم هود را از بين برد، در آنجا نظر دادهايم كه باد آنها طوفان نبود بلكه باد سرد و سوزان بود. و اللَّه العالم.)
در
مجمع ذيل
آیه ۶۵ اعراف درباره عاد فرموده او عاد پسر عوص پسر ارم پسر
سام بن نوح بود. على هذا عاد نام شخصى است كه قبيله و قوم با نام او تسميه شده، در
اقرب الموارد باين
تسمیه تصريح شده است.
و نيز در اقرب گفته: «عاد»
منصرف و
غیر منصرف هر دو آيد. نگارنده گويد: عاد در
قرآن مجموعا ۲۴ بار آمده و همه منصرف بكار رفته است.
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "عاد"، ج۵، ص۶۶.