• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قاسم بن فیره شاطبی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




قاسم بن فیره شاطبی (۵۳۸ ـ ۵۹۰ هـ.ق) قاری و مفسر نام‌آور اندلسی در قرن ششم (هجری قمری) بود.
در علم قرائت شهرت یافت و آن را در زادگاه خود فرا گرفت. سپس برای تکمیل آموخته‌ها به بلنسیه رفت و نزد ابن هذیل، کتاب التیسیر را از آموخت.
پس از سفر حج در سال ۵۷۲ (هجری قمری) به اسکندریه رفت و به دعوت قاضی مصر، در مدرسه‌ای که وی تأسیس کرده بود، به تدریس مشغول شد.
در سال ۵۸۹ هجری قمری) هم‌زمان با فتح بیت‌المقدس توسط صلاح‌الدین ایوبی، به آن‌جا رفت و ریاست دیوان انشای وی را بر عهده گرفت.
سپس به قاهره بازگشت و تا پایان عمر در مدرسه فاضلیه به تدریس پرداخت.
از استادان او می‌توان به ابوطاهر سلفی، ابوعبداللّه بن حمید و ابوالقاسم جیش اشاره کرد.
برخی از شاگردان وی عبارت‌اند از: ابوعبداللّه مقری شریف، ابوالحسن علی بن جمیزی و بهاءالدین بن هبه‌اللّه.
شاطبی در قرائت، تفسیر قرآن و احادیث نبوی مهارت داشت و بر تصحیح کتب بزرگان حدیث مانند بخاری و مسلم نظارت می‌کرد.
از مهم‌ترین آثار او می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
التیسیر در علم قرائت، حرز الأمانی و وجه التهانی، عقیلة أتراب القصائد، ناظمة الزهر، قصیده لامیه، قصیده رائیه، قصیده دالیهو تتمة الحرز.
وی پیرو مذهب شافعی بود و در سال ۵۹۰ (هجری قمری) در قاهره درگذشت.



ابومحمد قاسم بن فیرة بن خلف بن احمد رعینی اندلسی شاطبی در شاطبیه یکی از مناطق شهری اندلس به دنیا آمد.
از همان دوران طفولیت علاقه بسیاری به وعظ و خطابه داشت.
وی پیرو مذهب شافعی بود.


ابومحمد عمده شهرت قاسم در علم قرائت است که آن را در موطن خویش یاد گرفت؛ سپس به بلنسیه (نزدیک شاطبیه) سفر نمود و کتاب التیسیر را از حفظ نزد ابن هذیل فرا گرفت.
بعد به حج مشرف شد و از آنجا در سال ۵۷۲ (هجری قمری) به اسکندریه رفت و قاضی مصر به گرمی از او استقبال کرد و در مدرسه ای که خود بانی آن‌جا بود، به تدریس مشغول شد. مردم از هر سو برای استفاده از محضرش رو به آنجا آوردند. در سال ۵۸۹ه وقتی صلاح الدین ایوبی بیت المقدس را تصرف کرد، شاطبی به آنجا رفت و ریاست دیوان انشای صلاح‌الدین را بر عهده گرفت.
پس از برگشت، در مدرسه فاضلیه قاهره که خود بانی ساخت آن بود، تا اواخر عمر به تدریس پرداخت.
ریاست قاریان مصر را بر عهده داشت.


شاطبیاز محضر اساتیدی که از آنان کسب علم نمود، می ‌توان به ابوطاهر سلفی، ابوعبداللّه محمد بن حمید و ابوالقاسم جیش اشاره کرد.


اندلسی از کسانی که تحت تعلیم و تربیت قرار گرفتند، می‌توان از ابوعبداللّه مقری شریف، ابوالحسن علی بن جمیزی و بهاءالدین بن هبه اللّه جمیزی نام برد.


رعینی به قرائت و تفسیر قرآن و احادیث نبوی تسلط کامل داشت؛ به طوری که نزد وی به تصحیح کتب بخاری، مسلم و موطا مالک می پرداختند.
او اخلاص کامل در قول و کردار داشت و از هر گونه کلام غیرضروری پرهیز می کرد.
همیشه باوضو و باخشوع و خضوع خاصی به تلاوت می‌پرداخت.


قاسم بن فیره دارای آثاری است که عبارت‌اند از:
• کتاب التیسیر (التسیر) بنا به گفته ابن خلدون ابتدا تصور می‌شد ابوعمرو دانی آن را تألیف نموده، ولی بعدها مشخص گردید او مؤلف آن بوده و ابوعمرو آن را تخلیص کرده و در یک قصیده ای به نظم درآورده است که شامل اسمای قاریان به ترتیب حروف ابجد می باشد؛ • قصیده لامیه و رائیه که هر دو در قاهره به نظم درآمده و این قصیده درباره علم قرائت و یکی از بهترین تألیفات ایشان بوده که مورد قبول همه علما در اقصی نقاط واقع گردید؛ • قصیده رائیه نیز درباره علم رسم است و به‌وسیله این دو قصیده بود که او به آوازه کم‌نظیر دست یافت؛
[۱۷] طاش کبری زاده، احمد بن مصطفی، مفتاح السعاده، ج۲، ص۴۲.
• قصیده شاطبیه (حرز الامانی و وجه التهانی) درباره علم قرائت به رشته تحریر درآمده که شروح بسیاری برای آن نوشته شده است و کل قصیده بنا به اظهار صاحب روضات مشتمل بر ۱۳۲۰ بیت و بنا بر قول دیگری که مطمئن به نظر می رسد ۱۱۷۳ بیت می باشد. این ابیات با بلاغت تمام و همه بر یک وزن و قافیه بیان شده است؛ • تتمة الحرز من قراء ائمه الکنز؛ • عقیلة اترب القصائد فی اسنی المقاصد که این کتاب نیز قصیده‌ای رائیه است در وصف مصاحف که در قاهره با چندین متن دیگر راجع به علم تجوید یک‌جا چاپ شده است؛ • ناظمة الزهر فی اعداد آیات السور؛ • قصیده دالیه؛ این قصیده مشتمل بر پانصد بیت است که هر کس آن را حفظ کند به کتاب التمهید ابن عبدالبر احاطه کامل پیدا می کند. به طور کلی اشعار شاطبی سنگین توصیف شده است که فهمیدن آن بسیار مشکل می‌باشد.


در سال ۵۹۰ (هجری قمری) رحلت نمود و در محلی به نام قرافه قاهره به خاک سپرده شد.
(دیگر منابع:
[۲۶] منذری، عبدالعظیم، التکلمة لوفیات النقله، ج۱، ص۲۰۷.
[۳۱] منزوی، احمد، فهرست نسخه های خطی فارسی، ج۱، ص۲۹۴.
[۳۳] تفضلی، آذر و مهین فضائلی جوان، فرهنگ بزرگان، ص۴۲۷.
[۳۴] دهخدا، علی‌اکبر، لغت نامه دهخدا، ج۱۰، ص۴۲۷.
[۳۶] واصف، محمد جعفر، الاول الاسلام، ص ۳۱۴.
[۳۷] قمی، شیخ عباس، هدیة الاحباب، ص۱۷۸.

[۴۳] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۰۴، ص۱۰۵.
[۴۶] امینی، عبدالحسين، الغدیر، ج۱۱، ص۲۶.
)




۱. مقری تلمسانی، احمد بن محمد، نفح الطیب، ج۲، ص۲۲.    
۲. مقری تلمسانی، احمد بن محمد، نفح الطیب، ج۲، ص۲۲.    
۳. ابن عماد حنبلی، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۶، ص۴۹۵.    
۴. ابن جزری، محمد بن محمد، غایة النهایه، ج۲، ص۲۰.    
۵. ابن جزری، محمد بن محمد، غایة النهایه، ج۲، ص۲۰.    
۶. ابن جزری، محمد بن محمد، غایة النهایه، ج۲، ص۲۰.    
۷. سبکی، عبدالوهاب بن تقی‌الدین، طبقات الشافعیه الکبری، ج۷، ص۲۷۱.    
۸. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲۱، ص۲۶۲.    
۹. ابن جزری، محمد بن محمد، غایة النهایه، ج۲، ص۲۰.    
۱۰. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، حسن المحاضره، ج۱، ص۴۱۰.    
۱۱. سیوطی، عبدالرحمن، طبقات المفسرین، ج۱، ص۱۱۶.    
۱۲. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۴، ص۷۱.    
۱۳. ابن عماد حنبلی، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۶، ص۴۹۴.    
۱۴. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۴، ص۷۱.    
۱۵. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۴، ص۷۲.    
۱۶. عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۴۳۸.    
۱۷. طاش کبری زاده، احمد بن مصطفی، مفتاح السعاده، ج۲، ص۴۲.
۱۸. موسوی خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۶، ص۳۳.    
۱۹. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۴، ص۷۱.    
۲۰. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۱، ص۳۴۳.    
۲۱. مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانة الادب، ج۳، ص۱۵۷.    
۲۲. کحاله، عمررضا، معجم المولفین، ج۸، ص۱۱۱.    
۲۳. ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۴، ص۷۱.    
۲۴. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم الادباء، ج۵، ص۲۲۱۶.    
۲۵. ابن عماد حنبلی، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۶، ص۴۹۵.    
۲۶. منذری، عبدالعظیم، التکلمة لوفیات النقله، ج۱، ص۲۰۷.
۲۷. ابن فرحون، ابراهیم بن علی، الدیباج المذهّب، ج۲، ص۱۵۰.    
۲۸. بغدادی، اسماعیل بن محمد، هدیة العارفین،ج۱، ص۸۲۸.    
۲۹. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی‌بکر، بغیة الوعاة، ج۲، ص۲۶۰.    
۳۰. ابن قاضی شهبه، ابوبکر بن احمد، طبقات الشافعیه، ج۲، ص۳۵.    
۳۱. منزوی، احمد، فهرست نسخه های خطی فارسی، ج۱، ص۲۹۴.
۳۲. ابن کثیر، اسماعیل بن علی، البدایة و النهایه، ج۱۳، ص۱۳.    
۳۳. تفضلی، آذر و مهین فضائلی جوان، فرهنگ بزرگان، ص۴۲۷.
۳۴. دهخدا، علی‌اکبر، لغت نامه دهخدا، ج۱۰، ص۴۲۷.
۳۵. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۵، ص۱۸۰.    
۳۶. واصف، محمد جعفر، الاول الاسلام، ص ۳۱۴.
۳۷. قمی، شیخ عباس، هدیة الاحباب، ص۱۷۸.
۳۸. یافعی، عبدالله بن اسعد، مرآة الجنان، ج۳، ص۳۵۳.    
۳۹. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ص۱۲۵۰.    
۴۰. زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۷، ص۳۶۱.    
۴۱. سیوطی، عبدالرحمن، طبقات المفسرین، ص۸۵.    
۴۲. ذهبی، محمد بن احمد، تذکرة الحفاظ، ج۴، ص۱۰۱.    
۴۳. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۰۴، ص۱۰۵.
۴۴. علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۰۵، ص۷۷.    
۴۵. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۱۱، ص۱۸۰.    
۴۶. امینی، عبدالحسين، الغدیر، ج۱۱، ص۲۶.
۴۷. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۵، ص۲۰۳.    
۴۸. قمی، عباس، الکنی و الالقاب، ج۲، ص۳۷۴.    
۴۹. قمی، عباس، الکنی و الالقاب، ج۱، ص۲۵۴.    



• پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی، دائرة المعارف مؤلفان اسلام، برگرفته از مقاله «قاسم بن فیره شاطبی»، ج۴، ص.






جعبه ابزار