محمدعلی بن ابیطالب حزینلاهیجی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَزین لاهیجی،
شاعر ،
مورخ و
عالم مشهور
شیعی قرن دوازدهم است.
نام وی محمدعلی بن ابیطالب و حزین تخلص او بود وی در ۲۷ ربیعالآخر ۱۱۰۳ در
اصفهان به
دنیا آمد.
نسبش با شانزده واسطه به
شیخابراهیم زاهد گیلانی ، عارف قرن هفتم و مرشد
شیخ صفیالدینِ اردبیلی (متوفی ۷۳۵) میرسد.
موطن اصلی
خاندان حزین
آستارا بود، اما بعدها
جد هشتمش، شهابالدین علی، به
لاهیجان مهاجرت کرد.
پدر حزین در جوانی، برای استفاده از محضر آقاحسین خوانساری (متوفی ۱۰۹۹)، به اصفهان رفت و در آنجا مقیم شد.
وی در آنجا با
دختر یکی از پارسایان ازدواج کرد و صاحب چهار
فرزند شد که اولین آنها محمدعلی بود.
محمدعلی از چهارسالگی نزد ملاشاهمحمد شیرازی تحصیل علم را آغاز کرد، از هشت سالگی از ملکحسین قاری فنون
تجوید و
قرائت قرآن را فراگرفت و کتابهای درسی مهمی نظیر
شرح جامی بر کافیه ،
شرح ایساغوجی ، شرح مطالع و کتاب
من لایحْضُرُه الفقی ه را نزد
پدر خواند.
در همین دوران، میل به سرودن
شعر در وی پدیدار شد، اما به دلیل منع پدرش قریحه شاعری خود را آشکار نمیکرد.
شیخخلیلاللّه طالقانی،
استادِ عرفان محمدعلی، با اهدای تخلصِ حزین به وی، شاعری وی را آشکار کرد و وقتی حزین در مجلسی، در حضور پدرش، در جواب اشعار
محتشم کاشانی شعری خواند، پدرش نیز او را تشویق نمود.
حزین در سفرهایی که با پدرش همراه میشد نیز از محضر وی بهره میبرد.
او در نخستین سفرش به
لاهیجان ، در هر
منزل ،
شرح تجری د و
زبدةالاصول را نزد پدر میخواند.
وی درباره
ادیان نیز مطالعه و تحقیق میکرد؛
انجیل را از
دانشمند مسیحی ، آوانوس، و
تورات را نزدِ یکی از
یهودیانِ اصفهان بهنام شعیب آموخت.
حزین در سفر به
فارس ، در شهر بیضا با دانشمندی
زردشتی آشنا شد و مطالب اساسی زردشتی را از او فراگرفت.
در ۱۱۲۳، نخست پدرش و سپس مادرش را از دست داد و ناچار سرپرستی برادران کوچکتر و مادربزرگش را برعهده گرفت.
به دنبال حمله
افغانان به اصفهان و محاصره آنجا، دو
برادر و
مادربزرگ حزین براثر بیماری از دنیا رفتند،
کتابخانه ارزشمند حزین که از پدرش به او به ارث رسیده بود، غارت شد و خود وی نیز سخت بیمار گردید.
وی ناچار در محرّم ۱۱۳۵ با لباس مُبَدَّل، با چند تن از بزرگان
شهر ، از اصفهان خارج شد و به خوانسار و سپس به خرّمآباد رفت.
تا حدود یک سال، وضع روحی و قوای فکری حزین سخت آشفته بود، به طوری که هیچیک از محفوظات و آموختههای خود را به خاطر نداشت.
در دو سالی که وی در خرّمآباد مقیم بود، به تدریس
شرح اشارات ،
کافی و
تفسیر بیضاوی پرداخت.
در این میان، آشفتگی
مرزهای غربی ایران و لشکرکشی عثمانیان، باعث اضطراب مردم آن ناحیه شد.
حزین مردم را به ایستادگی در برابر
دشمن تشویق کرد و با هفتاد
نفر به
همدان رفت تا به مقاومت مردم در برابر محاصره عثمانیان کمک کند.
سپس از طریق
شوشتر به
هویزه و
بصره رفت و قصد سفر
حج کرد، اما
بیمار شد و به ایران بازگشت.
هنگامی که
دولت عثمانی آذربایجان را گرفت، حزین از طریق
کرمانشاه و تویسرکان به
نجف رفت.
پس از سه سال به ایران بازگشت و از آنجا به تهران و سپس به اصفهان رفت.
شش ماه در آنجا ماند و
شاه طهماسب دوم را در امور کشورداری اندرز داد، ولی چون تغییری در رفتار او ندید، از اصفهان خارج شد.
حزین در ۱۱۴۵ به حج رفت.
در ۱۱۴۶ از
بندرعباس با
کشتی به سوی سواحل هند رهسپار شد.
دو سال در مُلتان ماند و سپس به
دهلی رفت.
وی در تمام این مدت بیمار بود و تا ۱۱۵۴، که شروع به نوشتن شرححال خود کرد، در دهلی مقیم بود.
تذکرهنویسان هندی بارها به سفرهای وی اشاره کردهاند
احمدعلی، هفت آسمان، ص۱۶۲، کلکته ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
مطالعه زندگی حزین در میان شاعران روزگار خود و شاید در میان تمام شاعران ایران، از حیث سفرهای بسیار آن، اهمیت دارد و حوادث زندگی او در زندگی کمتر شاعر ایرانی روی داده است.
در دهلی، محمدشاه برای حزین مقرری تعیین کرد تا زندگیاش آسوده باشد، اما چون حزین
هندوستان و مردمش را در اشعار خود هجو کرده بود، شاعران دهلی با این امر مخالفت کردند.
حزین هم چون اوضاع را آشفته دید به بنارس رفت و تا پایان
عمر در آنجا ماند.
با وجود اشعار حزین در هجو مردم هند، آنان خصوصآ بنارسیها برای وی حرمت زیادی قائل بودند و او را
انسانی پاک میدانستند.
حزین در ۱۱ جمادیالاولی ۱۱۸۰ در بنارس درگذشت و در محلهای به نام فاطمان، به
خاک سپرده شد.
آرامگاه او زیارتگاه بسیاری از مردم هند و بنارس بود (احمدعلی، ص۱۶۴؛.
آثار حزین شامل ۵۳ اثر منظوم و منثور است.
اشعار وی در روزگار خودش در هند شهرت بسیار داشت.
چندین
رساله ارزشمند در نقد اشعار وی نوشته شده است، که مهمترین آنها تنبیهالغافلین فی الاعتراض علی اشعار الحزین (تألیف شده در ۱۱۵۶، از سراجالدین علیخان آرزو) و نقدی از محمد عظیم ثبات است.
تا سده سیزدهم، شش رساله دیگر له و علیه اشعار حزین نوشته شده است که نشاندهنده اهمیت و نفوذ شعر وی در میان مردم هند است.
واله داغستانی نیز در تذکره ریاضالشعراء،
با اینکه انتقادات بسیار بر شعر حزین دارد، جامعیت او را در انواع شعر ستوده است.
حزین در بیشتر قالبهای شعری طبعآزمایی کرده است، اما غزلهای او اهمیت بیشتری دارند.
قصاید وی بیشتر استقبال از انوری و خاقانی است
و دلیلآن تصویرپردازیهای این دو شاعر است، با این حال این
قصاید او در برابر قصاید آنان، بیارج و سست بنیادند.
حزین قصیدهای هم در استقبالِ قصیدهای از
ناصرخسرو سروده
که نه تنها سبک اصلی را در آن رعایت نکرده، بلکه افعالی آورده است که همگی خارج از قوانین زباناند.
وی چندین قصیده در مدحِ
حضرت رسول صلیاللّه علیهوآله ،
حضرت علی علیهالسلام و
امام رضا علیهالسلام دارد.
غزلیات حزین حدود هفت هزار
بیت از دیوانش را تشکیل دادهاند.
غزل حزین یکی از آخرین نمونههای برجسته سبک هندی یا اصفهانی است.
شعر وی، برخلاف همه معاصران و پیشینیانش در سبک هندی، از نظر تخیل و بیان، بسیار روشن و فصیح است و پس از
صائب و کلیم و چند شاعر مهم دیگر این سبک، حزین از شاعرانِ طراز اول این سبک محسوب میشود.
شعر او حد فاصلی میان شیوه شاعران قدیم و شاعران سبک هندی است .
غزلهای حزین بیشتر از اشعار دیگر شاعران سبک هندی، عاشقانه و عرفانیاند.
وی غزلهای عرفانی خویش را که ویژگیهای سبک عراقی دارند، بیشتر در استقبال از اشعار
عطار و
مولوی و
سیدقاسم انوار سروده است.
حسینی سنبهلی
حزین را در شعر قدیم و جدید استاد میداند.
خوشگو
حزین را پیرو سعدی و حافظ معرفی کرده که برای شاعران سبک هندی اهمیت چندانی قائل نبوده است.
با اینکه در شعر او مضامین عارفانه و صوفیانه فراوانی به چشم میخورد، دلیل قاطعی وجود ندارد که بتوان حزین را به سلسلهای از
صوفیان منسوب کرد.
حزین اشعاری هم به عربی دارد که به نظر برخی، این اشعار به پایه اشعار فارسی وی نمیرسند.
از مندرجات کلیات حزین
معلوم میشود که او قصد داشته است درمقابل خمسه نظامی، پنج دیوان بسراید.
اولین دفتر شعر حزین، مثنوی ساقینامه او، شامل هزاربیت، است.
دومین دیوان وی تذکرةالعاشقین است که آن را، هنگام بازگشت از شیراز و اقامت در اصفهان، در ده هزار
بیت سرود.
وی دیوان سوم خود را در
شیراز با حدود چهار هزار بیت، دیوان چهارمش را به همراه یک مثنوی ۱۲۰۰ بیتی با نام خرابات، در
مشهد و پنجمین دیوانش را هنگام اقامت در هند تدوین کرد، که به این نکته تنها در مقدمه تذکرةالمعاصرین اشاره شده است.
کلیات حزین، که در کانپور و لکهنو چاپ شده، مشتمل است بر دیوان چهارم او که دربردارنده قصاید،
غزلیات ،
رباعیات ، قطعات و مثنویاتی با نام چمن و انجمن، خرابات، مطمح الانظار، فرهنگنامه و صفیردل است، همراه دیباچهای منثور که در ۱۱۷۲ نوشته شده و نیز مثنویِ حدیقه ثانی یا ودیعةالبدیعة که آن را به تقلید از حدیقه سنایی سروده است.
دیوان حزین در ۱۳۷۴ش، به کوشش ذبیحاللّه صاحبکار، در
تهران چاپ شد.
چون حزین بخش زیادی از عمر خود را صرف فراگیری علوم دینی و عقلی کرده و نزد شانزده تن از استادان روزگارش شاگردی نموده است،
آثار بسیاری نیز در حوزههای علمی و دینی با نثری روشن و پخته دارد.
در بسیاری منابع، او را از علمای بزرگ و جامع انواع علوم خواندهاند.
از میان آثار منظوم حزین، شانزده کتاب در حوزه
فلسفهاند (از جمله
شرح تجرید ، کنهالمرام و رساله تجرد نفس)، چهار اثر در علم کلاماند (مانند رساله امامت و بشارتالنبوت)، و پنج اثر در
احوال رجال (از جمله اخبار صفیالدین حلی و تذکرة المعاصرین).
مهمترین آنها تذکرةالمعاصرین است، در شرححال یکصد تن از دانشمندان و شاعران معاصر مؤلف، که در اواخر ۱۱۶۵ در
هند و تنها با اتکا بر حافظه نوشته است.
این کتاب در ۱۳۷۵ش در تهران به کوشش معصومه سالک بهچاپ رسید.
حزین دو اثر نیز در حوزه تاریخ دارد: واقعات ایران و هند، و تاریخ حزین.
هر دو کتاب از منابع ارزشمند تاریخ اصفهان در زمان حمله افغانها و نیز سلطنت
نادرشاهاند .
کتاب اخیر به کوشش بلفور، در ۱۲۴۷/ ۱۸۳۱ در
لندن چاپ شد.
ظاهراً زندگینامه خودنوشتی هم از حزین به نظم وجود داشته که در حمله افغانان از کتابخانه وی به غارت رفته و احتمالاً تک نسخهای از آن را براون در
موزه بریتانیا دیده است.
مجموعهای از رسائل پراکنده حزین در موضوعات گوناگون (مثل رساله اوزان و مقادیر، المذاکرات فی المحاضرات، و شرح قصیده لامیه) در کنار نُه رساله دیگر او، که به نام برخی از آنها اشاره شد، با نام رسائل حزین لاهیجی به کوشش علی اوجبی و چند تن دیگر در ۱۳۷۷ش در تهران به چاپ رسیده است.
منابع:
(۱) میرغلامعلی بن نوح آزاد بلگرامی، مآثرالکرام، دفتر۲، حیدرآباد، دکن ۱۳۳۱/۱۹۱۳.
(۲) احمدعلی، هفت آسمان، کلکته ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
(۳) محمدتقی بهار، سبکشناسی، یا، تاریخ تطور نثر فارسی، تهران ۱۳۵۵ـ۱۳۵۶ش.
(۴) محمدعلی بن ابیطالب حزینلاهیجی، تاریخ حزین، چاپ اف سی بلفور، لندن ۱۸۳۱.
(۵) محمدعلی بن ابیطالب حزینلاهیجی، تذکرة المعاصرین، چاپ معصومه سالک، تهران ۱۳۷۵ش.
(۶) محمدعلی بن ابیطالب حزینلاهیجی، دیوان، چاپ ذبیحاللّه صاحبکار، تهران ۱۳۷۴ش.
(۷) محمدعلی بن ابیطالب حزینلاهیجی، کلیات حزین، نسخه خطی کتابخانه (ش ۱) مجلس شورای اسلامی، ش ۹۷۱.
(۸) میرحسین دوست حسینی سنبهلی، تذکره حسینی، چاپ سنگی (لکهنو ۱۲۹۲).
(۹) بندربن داس خوشگو، سفینه خوشگو، دفتر۳، چاپ سیدشاهمحمد عطاءالرحمان عطاکاکوی، پتنه ۱۳۷۸/۱۹۵۹.
(۱۰) هرومل سدارنگانی، پارسیگویان هند و سند، (تهران) ۱۳۵۵ش.
(۱۱) محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعری در هجوم منتقدان: نقد ادبی در سبک هندی پیرامون شعر حزین لاهیجی، تهران ۱۳۷۵ش.
(۱۲) عبداللطیف بن ابیطالب شوشتری، تحفةالعالم، و، ذیل التحفه، چاپ صمد موحد، تهران ۱۳۶۳ش.
(۱۳) صدیق حسنخان، شمعانجمن، چاپ سنگی بهوپال ۱۲۹۳.
(۱۴) ذبیحاللّه صفا، گنج سخن: شاعران بزرگ پارسیگوی و منتخب آثار آنان، (تهران ۱۹۶۹).
(۱۵) محمد قدرتاللّه گوپاموی، کتاب تذکره نتائجالافکار، بمبئی ۱۳۳۶ش.
(۱۶) محمدعلی مدرستبریزی، ریحانة الادب، تهران ۱۳۶۹ش.
(۱۷) علیرضا نقوی، تذکرهنویسی فارسی در هند و پاکستان، تهران ۱۳۴۳ش.
(۱۸) فریدون نوزاد، «حزین لاهیجی»، ارمغان، دوره ۳۹، ش ۵ (مرداد ۱۳۴۹).
(۱۹) علیقلی بن محمدعلی واله داغستانی، تذکره ریاضالشعراء، چاپ محسن ناجی نصرآبادی، تهران ۱۳۸۴ش.
(۲۰) احمدعلی هاشمی سندیلوی، تذکره مخزنالغرائب، چاپ محمدباقر، لاهور ۱۹۶۸ـ۱۹۷۰؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «محمدعلی بن ابیطالب حزینلاهیجی»، شماره۶۰۹۵.