مس (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مَسّ (به فتح میم و تشدید سین) از
واژگان قرآن کریم به معنای دست زدن و رسیدن و یافتن است. از مشتقات این کلمه در
قرآن مجید مَساس (به فتح میم)
اسم فعل است، يعنى من را مسّ كن.
مَسّ به معنای دست زدن و رسيدن و يافتن است. در
مجمع گفته مسّ نظير لمس است و فرقشان آن است كه در لمس احساس هست. و اصل مس چسبيدن و شدت جمع است.
(إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ) «اگر به شما شكستى رسيد به قوم كفّار هم شكستى مثل آن رسيده بود.»
(وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ) (و اگر
زنان را، پيش از آنكه با آنها تماس بگيريد و
آمیزش كنيد
طلاق دهيد، در حالىكه مَهرى براى آنها تعيين كردهايد، بايد نصف آنچه را تعيين كردهايد به آنها بدهيد.)
مراد از «تَمَسُّوهُنَّ» مقاربت است كه نوعى دست زدن و لصوق است. و مراد از آن در
(وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ) (در حالىكه انسانى با من تماس نداشته است.)
نكاح است يعنى كسى به وسيله
نکاح با من نزديكى نكرده است.
تماسّ به معنای مسّ كردن يكديگر است.
(فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَتَمَاسَّا) یعنى: «بايد عبدى آزاد كند پيش از آنكه با هم نزديكى كنند.»
(يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَ سَقَرَ) (در آن روز كه به صورت در آتش
دوزخ كشيده مىشوند و به آنها گفته مىشود: بچشيد عذاب دوزخ را.)
مَسّ سقر
عذاب جهنّم است كه به انسان میرسد و لاصق میشود يعنى برو در
آتش كشيده میشوند بچشيد آنچه را كه از سقر به شما میرسد.
(قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ) (موسى گفت: «برو، كه
مجازات تو در زندگى دنيا اين است كه به مردم بگويى با من تماس نگيريد.»)
در
اقرب الموارد گويد: مساس به فتح اول اسم فعل است يعنى من را مسّ كن «لامَساسَ» يعنى مرا مسّ نكن به من دست نزن.
ولى قرائت مشهور در
قرآن به كسر ميم است. در
قاموس گويد: معنى لا مِساسَ در قرآن آن است كه كسى را مسّ نمیكنم و كسى من را مسّ نمیكند.
آيه درباره
سامری است كه
موسی (علیهالسّلام) به وى گفت: وظيفه تو اين است كه با كسى خلطه نداشته و كسى با تو خلطه نداشته باشد و اين بزرگترين عذاب است كه كسى در اجتماع زندگى كند ولى با كسى حق افت و خيز و گفت و شنود و مراوده نداشته باشد. يعنى: بايد مادام العمر تنها زندگى كنى.
به قولى: اين نفرينى است از حضرت موسى به سامرى كه در اثر آن به درد عقام مبتلى شد هر كه به او نزديك میشد تب میگرفت و هر كه پيش او میآمد میگفت: لا مساس لا مساس.
رجوع شود به «سمر».
•
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «مس»، ج۶، ص۲۵۷-۲۵۸.