منزل بطن العقبه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
منزل بطن عقبه برای کسانی که از
کوفه به سوی
مکه میرفتند بعد از
منزل واقصه و قبل از
منزل قاع واقع بود. کاروان
امام حسین (علیهالسّلام) در این منزل استراحت نمودند.
منزل بطن عقبه برای کسانی که از
کوفه به سوی
مکه میرفتند بعد از
منزل واقصه و قبل از
منزل قاع واقع بود.
و چون گردنه باریکی بوده، به آن عقبه یا بطن عقبه میگفتند. بنابراین معلوم میشود که امام در منزل قاع»
توقف نکرده و یکسره از
منزل زباله به منزل بطن العقبه رفته است. این حاکی از سرعت سیر کاروان حضرت است؛ چنان که خود آن حضرت نیز در برخی از نامه هایش خطاب به مردم کوفه به این سرعت
سیر اشاره فرموده است.
قافله امام از منزل زباله حرکت کرد تا اینکه به منزل بطن العقبه رسید و در آنجا به
استراحت پرداخت.
امام حسین (علیهالسّلام) به سبب خوابی که در این منزل دیده بود، خطاب به یارانش فرمود: درباره خودم هیچ پیش بینیای نمیکنم، جز اینکه کشته خواهم شد. گفتند: برای چه یا اباعبدالله؟ فرمود: زیرا در عالم
رؤیا دیدم سگهای چندی به من حمله ور شدهاند که بدترین و شدیدترین آنها سگی سیاه و سفید بود. (
ابنقولویه نام این منزل را «عقبة البطن» ثبت کرده است.)
همچنین پیرمردی از قبیله عکرمه به نام لوذان (که در همین منزل به قافله امام برخورده بود) میگوید یکی از عموزادگان او خطاب به آن حضرت عرضه داشت: مقصد شما کجاست؟
وقتی امام مقصد خود (کوفه) را برای او بیان کرد، او گفت: شما را به
خدا سوگند میدهم که از همین جا برگردی، زیرا به خدا سوگند من
فکر میکنم اقدام نمیکنی مگر بر سرنیزهها و تیزی شمشیرها، و اینها که (دعوت نامه) به سوی تو فرستادهاند، اگر بار
جنگ را از شما برمی داشتند و شرایط و امور را برایتان مهیا میکردند و بعد شما بر آنها وارد میشدید، عیبی نداشت؛ ولی با این وضعی که شما ذکر میکنی، من اقدامتان را به هیچ وجه
مصلحت نمیدانم! امام در پاسخ او فرمود: ای بنده خدا! این مطلبی که تو درک میکنی، برای من نیز روشن است. ولی برنامه خدا تغییر ناپذیر است. (امام حسین (علیهالسّلام)
فلسفه قیام خود را یکجا و به طور صریح و بی پرده بیان نمیکرد؛ بلکه به صورت موردی و به تناسب فهم مخاطبان بیان میکرد و هرچه پیش میرفت، به تدریج مردم را با روح
نهضت و علل قیام خود آشنا میساخت. به نظر میرسد پاسخ امام به لوذان نیز از پاسخهای موردی و به تناسب فهم او بوده است. در بررسی فلسفه حادثه
عاشورا باید مجموعه سخنان و خطبههای امام را در کنار هم نهاد و جمع بندی کرد.) سپس از آنجا حرکت کرد.
شیخ مفید این قضیه را از شخصی به نام عمرو بن لوذان نقل کرده است و می افزاید: سپس امام فرمود: اینها از من دست برنمی دارند، تا اینکه
خون مرا بریزند؛ ولی پس از این عمل،
خداوند کسی را بر آنان مسلط خواهد کرد که طعم تلخ ذلت را به شدیدترین وجه به آنان خواهد چشاند و از همه امتها ذلیلترشان میگرداند.
(
ابوحنیفه دینوری نیز این گفت و گو را با تفاوتهایی به اختصار نقل کرده است)
ابن سعد و به تبع او
ابن کثیر، پس از بیان ورود امام و یارانش به بطن العقبه، قضیهای به این صورت نقل میکنند: شخص راوی میگوید: در
صحرا خیمههایی برافراشته دیدم؛ پرسیدم: اینها از کیست؟ گفتند: از حسین است. نزد او رفتم؛ او را دیدم که
قرآن میخواند و
اشک بر چهره و محاسنش جاری بود. گفتم: ای پسر
پیامبر، پدر و مادرم به فدایت! چه چیز شما را در این دشت که احدی در آن نیست، فرود آورده است؟ گفت: اینها نامههای کوفیان برای من است و جز این نمیبینم که آنان قاتلان مناند؛ اگر چنین کنند (و مرا بکشند) دیگر هیچ یک از حرمتهای الهی را محترم نخواهند شمرد؛ آنگاه خداوند کسی را بر آنان میگمارد که خوارشان کند، تا آنجا که از مقنعه کنیزان هم بی مقدارتر شوند.
پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۶۵۶-۶۵۸.