• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نصب محتسب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نصب محتسب، به چگونگی و روش تعیین و نصب محتسب از طرف خلیفه یا نایبان گفته می‌شود.




در آغاز پیدایی نهاد حسبه ، که عصر اقتدار خلفای عباسی بود، فرمان نصب و عزل محتسب را خلیفه یا نایبان او در ولایات صادر می‌کردند.



پس از آن‌که آل‌بویه و سلجوقیان بر خلفا چیره شدند و سلطنت از خلافت جدا شد، تعیین مناصب دینی ، همچون حسبه ، برعهده سلطان
[۱] حسن‌بن علی نظام‌الملک، سیرالملوک (سیاست‌نامه)، ج۱، ص۵۹، چاپ هیوبرت دارک، تهران ۱۳۴۰ش.
یا وزیر
[۲] محمدبن عبدالملک همدانی، تکملة تاریخ الطبری، ج۱۱، ص۲۶۶، در ذیول تاریخ الطبری، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره: دارالمعارف، (۱۹۷۷).
[۳] محسن‌بن علی تنوخی، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة، ج۲، ص۱۰۸، چاپ عبود شالجی، بیروت ۱۳۹۱ـ۱۳۹۳/۱۹۷۲ـ۱۹۷۳.
گذاشته شد، اما چون خلفای عباسی هنوز تشریفات درباری را حفظ کرده بودند و شاهان نیز به نام و القاب و خلعت خلیفه برای کسب مشروعیت خود نیاز داشتند، خلفا در نامه‌ها و فرمان‌های تشریفاتی، همه وظایف دیوانی و دینی در ولایات، از جمله حسبه، را به امیران و سلاطین واگذار می‌کردند
[۴] ابراهیم‌بن هلال‌صابی، المختار من رسائل‌ابی‌اسحق ابراهیم‌بن هلال ابن‌زهرون الصابی، ج۱، ص۱۴۱، چاپ شکیب ارسلان، بیروت .
[۵] احمدبن علی قلقشندی، مآثرالأنافة فی‌معالم‌الخلافة، ج۳، ص۱۲ـ۳۸، چاپ عبدالستار احمد فراج، کویت ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت ۱۹۸۰.
و گاهی فقط در بغداد بدون واسطه محتسبانی برمی‌گزیدند.



انتصاب محتسبان در شهرهای کوچک برعهده والیان و حاکمان محلی بود و معمولاً محتسبان از ساکنان محلی انتخاب می‌شدند، و گاهی وظیفه انتخاب محتسبان برعهده قاضی‌القضات گذاشته می‌شد.
[۶] ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۳، ص۴۹، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۰.

 


ظاهراً اعطای فرمان حسبه به محتسب و اعلان عمومی آن با آداب و رسوم اداری همراه بوده و به ‌ گمان قوی برای برخی محتسبان با تشریفات خاصی انجام می‌شده است، معمولاً همراه فرمان تولیت، خلعت نیز برای صاحب‌ منصب فرستاده می‌شد.
[۷] ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۳، ص۴۹، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۰.




از مراسم تولیت محتسب در مصر آگاهی‌های بیشتری وجود دارد، در ابتدای این مراسم، فرمان حسبه از دست خلیفه گرفته می‌شد و پس از آن محتسب با موکبی باشکوه از شاهراه‌ها می‌گذشت و با خلعت‌های خلیفه وارد جامع ازهر و جامع عمروعاص می‌شد و در آن‌جا منشور خلیفه به آگاهی مردم می‌رسید.
[۸] ابن‌تغری بردی، منتخبات من حوادث الدهور فی مدی الایام و الشهور، ج۱، ص۳۰، چاپ ویلیام پوپر، برکلی و لوس‌آنجلس ۱۹۳۰ـ۱۹۴۲.



 
۱. حسن‌بن علی نظام‌الملک، سیرالملوک (سیاست‌نامه)، ج۱، ص۵۹، چاپ هیوبرت دارک، تهران ۱۳۴۰ش.
۲. محمدبن عبدالملک همدانی، تکملة تاریخ الطبری، ج۱۱، ص۲۶۶، در ذیول تاریخ الطبری، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره: دارالمعارف، (۱۹۷۷).
۳. محسن‌بن علی تنوخی، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة، ج۲، ص۱۰۸، چاپ عبود شالجی، بیروت ۱۳۹۱ـ۱۳۹۳/۱۹۷۲ـ۱۹۷۳.
۴. ابراهیم‌بن هلال‌صابی، المختار من رسائل‌ابی‌اسحق ابراهیم‌بن هلال ابن‌زهرون الصابی، ج۱، ص۱۴۱، چاپ شکیب ارسلان، بیروت .
۵. احمدبن علی قلقشندی، مآثرالأنافة فی‌معالم‌الخلافة، ج۳، ص۱۲ـ۳۸، چاپ عبدالستار احمد فراج، کویت ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت ۱۹۸۰.
۶. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۳، ص۴۹، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۰.
۷. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ج۱۳، ص۴۹، بیروت ۱۴۱۱/ ۱۹۹۰.
۸. ابن‌تغری بردی، منتخبات من حوادث الدهور فی مدی الایام و الشهور، ج۱، ص۳۰، چاپ ویلیام پوپر، برکلی و لوس‌آنجلس ۱۹۳۰ـ۱۹۴۲.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حسبه»، شماره۶۱۱۶.    



جعبه ابزار