• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نوف بن فضالة بکالی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



نوف بن فضاله بکالی، یکی از افراد قبیله حمیر (بر وزن حکمت) از طایفه همدان ، بود و این طایفه او را مثل یک رئیس خود احترام می‌گذاشتند.



نوف از یاران خاص امام علی (علیه‌السّلام) بود. او می‌گوید:
امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) در کوفه (که ظاهرا مسجد کوفه باشد) روی سنگی که آن را «جعدة بن هبیرة» (خواهرزاده علی (علیه‌السّلام)، مادرش ام هانی، خواهر علی (علیه‌السّلام) بود) نصب کرده بود، ایستاد
[۱] خویی، ابوالقاسم، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۱۰، ص۳۰۲.
و این خطبه (۱۸۲) را ایراد فرمود، در حالی که امام پیراهنی خشن از پشم پوشیده بود و شمشیرش را با بندی از لیف خرما به گردن آویخته بود و کفشی از لیف خرما در پای داشت و پیشانیش بر اثر سجده پینه بسته بود، پس از حمد و ثنای الهی و سفارش به تقوی و پرهیزکاری و موعظه و اندرز و تذکر مرگ و یادآوری شاهان و زورمندانی که در گودال‌های قبر افتادند و سپس یادی از حضرت مهدی ، حجت خدا (سلام‌الله‌علیه) نمود.
آن گاه یادی از یارانش نمود که مخلصانه در راه خدا گام برداشتند و در جنگ صفین به شهادت رسیدند تا به اینجا رسید و فرمود:
«أَیْنَ إِخْوَانِی الَّذِینَ رَکِبُوا الطَّریقَ، وَمَضَوْا عَلَی الْحَقِّ؟ أَیْنَ عَمَّارٌ؟ وَأَیْنَ ابْنُ التَّیِّهَانِ؟ وَأَیْنَ ذُوالشَّهَادَتَیْنِ؟ وَأَیْنَ نُظَرَاؤُهُمْ... ؛ کجایند برادرانم، همان ها که سواره به راه من آمدند، و در راه حق گام نهادند؟! کجایند عمار ، و ابن تیهان و ذوالشهادتین و امثال آن ها که برای جانبازی پیمان بستند و سرهای آن ها را برای ستمگران بردند؟».

۱.۱ - مقصود از اسامی مذکور

منظور از عمار، صحابی معروف «عمار یاسر» است که ریش خود را در راه خدمت به اسلام سفید کرد و همواره در راه پیامبر و علی (علیهم‌السّلام) گام بر می‌داشت، و سرانجام در جنگ صفین در سن ۹۴ سالگی به شهادت رسید و منظور از «ابن تیهان» ابو الهیثم مالک بن تیهان است، و از سرداران لشکر اسلام در جنگ‌های بدر و احد و جنگ‌های دیگر اسلام، بود و در جنگ صفین در رکاب علی (علیه‌السّلام) به شهادت رسید و منظور از «ذوالشهادتین» خریمة بن ثابت است، که از سرداران اسلام در زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود و پیامبر گواهی او را به جای دو نفر در موردی قبول کرد، از این رو او را ذوالشهادتین (صاحب دو گواهی) می‌خواندند، او نیز در جنگ صفین پس از شهادت عمار، به میدان رفت و همچنان با دشمن جنگید تا به شهادت رسید.


سپس دست به محاسن شریفش زد، و مدت طولانی گریه کرد و آن گاه فرمود:
«آه! بر برادرانم، همان‌ها که همواره قرآن می‌خواندند و به دستوراتش عمل می‌کردند و آن را به پا می‌داشتند، سنت‌ها را زنده کرده و بدعت‌ها را نابود ساختند و دعوت به جهاد را می‌پذیرفتند و به رهبر خود اطمینان داشتند و در خط اول بودند.»
سپس با صدای بلند فریاد زد:
«الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللهِ! أَلاَ وَإِنِّی مُعَسْکِرٌ فِی یَوْمی هذَا، فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَی اللهِ فَلْیَخْرُجْ؛ بندگان خدا، جهاد! جهاد!. .. همگان بدانید که من امروز لشکر به سوی جبهه ، حرکت می‌دهم، هر آن کس که هوای کوچ به سوی خدا را دارد، از خانه بیرون آید و با ما حرکت کند».


نوف بن فضاله می‌گوید: حسین (فرزندش) را پرچمدار ده هزار نفر، و قیس بن سعد را پرچمدار ده هزار نفر دیگر، و ابو ایوب انصاری را پرچمدار ده هزار نفر دیگر کرد، و برای دیگران نیز پرچمداری تعیین نمود و تصمیم داشت (با این گردان ها) به جبهه صفین برای جنگ با سپاه معاویه برگردد.
هنوز جمعه نگذشته بود که «ابن ملجم» ملعون، به او ضربه زد، لشکر برگشت. «فکنّا کأغنام فقدت راعیها، تختطفها الذئاب من کل مکان؛ و ما همچون گوسفندانی که چوپان نداشته باشد و گرگ‌ها از هر سو با سرعت به آنها حمله کنند پراکنده و سوخته دل شده بودیم».


۱. خویی، ابوالقاسم، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۱۰، ص۳۰۲.
۲. علی‌ بن ابی‌طالب امام اول، نهج‌البلاغه، ج۱، ص۴۰۳، خطبه ۱۸۲، چاپ الحسون.    
۳. علی‌ بن ابی‌طالب امام اول، نهج‌البلاغه، ج۱، ص۴۱۰، خطبه ۱۸۲، چاپ الحسون.    
۴. علی‌ بن ابی‌طالب امام اول، نهج‌البلاغه، ج۱، ص۴۱۱، خطبه ۱۸۲، چاپ الحسون.    
۵. ابن الاثیر، علی بن محمد، اسد الغابه، اسماعیلیان، ج۴، ص۴۷.    
۶. علی‌ بن ابی‌طالب امام اول، نهج‌البلاغه، ج۱، ص۴۱۱، خطبه ۱۸۲، چاپ الحسون.    
۷. علی‌ بن ابی‌طالب امام اول، نهج‌البلاغه، ج۱، ص۴۱۱، خطبه ۱۸۲، چاپ الحسون.    
۸. علی‌ بن ابی‌طالب امام اول، نهج‌البلاغه، ج۱، ص۴۱۱، خطبه ۱۸۲، چاپ الحسون.    
۹. علی‌ بن ابی‌طالب امام اول، نهج‌البلاغه، ج۱، ص۴۱۲، خطبه ۱۸۲، چاپ الحسون.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «نوف بن فضاله بکالی»    



جعبه ابزار