وَلِیُّ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وَلِیُّ:
(اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ) وَلِیُّ: در اصل به معنى «نزديكى و عدم جدايى» است، به همين مناسبت به سرپرست و مربّى انسانى كه نيازمند به تربيت و سرپرستى است
«ولى» گفته مىشود، به دوست و رفيق صميم نيز
«ولى» اطلاق مىشود.
به موردی از کاربرد
وَلِیُّ در
قرآن، اشاره میشود:
(اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ) (
خداوند، ولىّ و سرپرست كسانى است كه
ایمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها خارج ساخته، به سوى نور مىبرد. ولى كسانى كه كافر شدند، اولياى آنها طاغوتها هستند؛ كه آنها را از نور خارج ساخته، به سوى ظلمتها مىبرند؛ آنها اهل دوزخند و جاودانه در آن خواهند بود.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
(وَ لَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ) (هرگز نيكى و بدى يكسان نيست؛ بدى را با نيكى دفع كن، ناگاه خواهى ديد همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: اين قسمت از
آیه مورد بحث، اثر دفع به احسن و نتيجه آن را بيان مىكند. و مراد اين است كه: وقتى تو همه بدیها و باطلها را به بهترين وجه دفع كردى، ناگهان خواهى ديد همان دشمنت آن چنان دوست مىشود كه گويى علاوه بر دوستى شفقت هم دارد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ) (سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پيامبر او و كسانى كه ايمان آوردهاند؛ همانها كه
نماز را بر پا مىدارند و در حال ركوع،
زکات مىدهند.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: چون در اين دو آيه روى سخن با
مؤمنین است و معنا ندارد
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) ياور آنها باشد چنان كه مفصلا بيان كرديم. پس معلوم شد كه اين دو آيه مورد بحث در سياق، با آيات سابق خود شركت ندارند و لو اينكه فرض هم بكنيم كه ولايت به معناى نصرت است و نبايد فريب جمله آخر آيه يعنى:
(فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ) را خورد و خيال كرد كه اين جمله تنها مناسب با ولايت به معناى نصرت است. زيرا اين جمله با معانى ديگر ولايت يعنى تصرف و محبت نيز مناسبت دارد، براى اينكه غلبه دينى و انتشار دين خدا در همه عالم كه يگانه هدف اهل دين است محتاج است به اينكه اهل دين به هر وسيله شده به خدا و رسول متصل و مربوط شوند، چه اينكه اين اتصال به نصرت خدا و رسول باشد و يا به قبول تصرفاتشان و يا به محبت و دوست داشتنشان، پس جمله آخر آيه با هر سه معنا سازگارى دارد و خداى تعالى در چند جا وعده صريح داده و به همه گوشزد كرده كه بزودى اين غلبه
دین اسلام بر ساير اديان محقق مىشود.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(... كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ)«گويا يک دوست گرم و صميم است.»
در آيه ۵۵
سوره مائده مىخوانيم:
(إِنَّمٰا وَلِيُّكُمُ اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ اَلصَّلاٰةَ وَ يُؤْتُونَ اَلزَّكٰاةَ وَ هُمْ رٰاكِعُونَ)
«سرپرست و رهبر شما تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آوردهاند و نماز را برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىپردازند.»
اين آيه، آيه «
ولايت» است و شک نيست كه كلمه «
ولىّ» در آيه به معنى دوست و يا ناصر و ياور نيست، زيرا ولايت به معنى دوستى و يارى كردن مخصوص كسانى نيست كه نماز مىخوانند و در حال ركوع زكات مىدهند، بلكه يک حكم عمومى است كه همه مسلمانان را دربر مىگيرد. همۀ مسلمانان بايد يكديگر را دوست بدارند و يارى كنند، حتّى آنهايى كه زكات بر آنها واجب نيست و اصولا چيزى ندارند كه زكات بدهند، تا چه رسد به اينكه بخواهند در حال ركوع زكاتى بپردازند، آنها هم بايد دوست و يار و ياور يكديگر باشند.
از اينجا روشن مىشود كه منظور از «
ولى» در آيه فوق، ولايت به معنى «سرپرستى و تصرّف و رهبرى مادى و معنوى» است، بويژه آنكه اين ولايت در رديف ولايت پيامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و ولايت خدا قرار گرفته و هرسه با يک جمله ادا شده است و به اين ترتيب، آيه از آياتى است كه به عنوان يک نص قرآنى، دلالت بر ولايت و امامت
علی (علیهالسلام) مىكند و در اينجا بحثهاى مهمّى است كه بايد بهطور جداگانه، مورد بررسى قرار گيرد.
• شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «وَلِیُّ»، ج۴، ص۷۳۸.