• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پلورالیسم (فقه سیاسی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





پلورالیسم، به معنای پذیرش کثرت در حوزه‌های گوناگون است.
در اخلاق، به نسبی‌بودن ارزش‌ها و باورها اشاره دارد.
در دین، به برابری یا راه‌های متعدد به سوی حق بودن ادیان مختلف می‌پردازد.
این دیدگاه، که با نسبی‌انگاری و شک‌گرایی همراه است، از منظر اسلام قابل قبول نیست.
جان هیک و عبدالکریم سروش از مروجان این نظریه در جهان و ایران هستند.
سروش، دین را تجربه پیامبر (صلی ‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) می‌داند، نه وحی محض.



واژه پلوراليسم از واژه لاتينى «Pluralis» به مفهوم گرايش به كثرت گرفته‌ شده است.
پلوراليست ابتدا در عرصه‌ی كليسا درباره‌ی اشخاصى كه داراى چندين منصب كليسايى بوده‌اند به كار رفته است.
كم‌كم اين مفهوم در معناى اصالت دادن به كثرت در عرصه‌هاى مختلفى همچون اجتماع، سياست، فرهنگ، دين، اخلاق و معرفت به كار رفت.
همين امر سبب شده است كثرت‌گرايى انواع و اقسام مختلفى پيدا كند؛ كثرت‌گرايى سياسى، كثرت‌گرايى فرهنگى، كثرت‌گرايى اخلاقى، كثرت‌گرايى دينى...
[۱] آشوری، داریوش، دانشنامه سياسى، ص۲۰۴.
[۲] بیات،عبدالرسول، فرهنگ واژه‌ها، ص۱۴۲.



كثرت‌گرايى اخلاقى يک نوع غير واقع گرايى در باورها و ارزش‌هاى اخلاقى است.
چنان‌كه مى‌دانيم مكاتب اخلاقى در يک تقسيم‌بندى به مكاتب واقع‌گرا و غير واقع گرا تقسيم مى‌شوند.
غير واقع‌گرايان معتقدند هيچ جمله‌ی اخلاقى قابليّت صدق و كذب واقعى را ندارد و بنابراين بر اساس اين نظريّه، دو جمله به‌ظاهر متناقض اخلاقى هر دو مى‌توانند قابل‌قبول باشند.
بر اساس اين ديدگاه، باورهاى اخلاقى امورى واقعى و عينى نبوده و تابع قرارداد، سليقه يا احساس افراد تلقى مى‌شوند.
به اعتقاد پلوراليست‌ها، همان‌گونه كه جمله «غذاهاى هندى خوشمزه هستند» ناظر به هيچ امر واقعى نيست و از اين رو با جمله «غذاهاى هندى خوشمزه نيستند» تناقض ندارد، گزاره‌هاى اخلاقى نيز چنين بوده و ناظر به هيچ امر واقعى نيستند و به همين دليل قابليت صدق و كذب ندارند.
براى مثال دو جمله‌ی «راستگويى خوب است» و «راستگويى خوب نيست» همانند دو جمله‌ی فوق هيچ تناقضى با هم نداشته و هر دو مى‌توانند قابل‌قبول باشند.
دليل اين امر آن است كه اين‌گونه قضايا بيانگر احساس يا سليقه يا قرارداد افراد هستند و نمى‌توانند ناظر به يک امر خارجى باشند، تا قابل صدق و كذب باشند و چنان‌كه مى‌دانيم سليقه‌هاى افراد ممكن است متفاوت باشند.
[۳] بیات،عبدالرسول، فرهنگ واژه‌ها، ص۱۴۴-۱۴۵.


۲.۱ - قابل قبول دانستن مکاتب اخلاقی

قابل‌قبول دانستن مكاتب اخلاقى مختلف، همان كثرت‌گرايى اخلاقى است.
[۴] مصباح یزدی، محمدتقی، نقد و بررسى مكاتب اخلاقى، ص۳۴.
[۵] مصباح، مجتبی، بنياد اخلاق، ص۳۶.

در كثرت‌گرايى اخلاقى نوعى نسبيت انگارى ارزشى و نفى ضوابط عام و ثابت و جود دارد كه بر اساس آن، امكان پذيرش و مقبوليت ايده آل هاى اخلاقى متفاوت، در گستره جغرافيايى و فرهنگ‌هاى مختلف پذيرفته مى‌شود.
اين نسبيت ارزشى، البته منحصر در كثرت عرضى و جغرافيايى نيست؛ بلكه كثرت ناشى از گذر زمان و تنوع و تطور در ارزش‌هاى اخلاقى به صورت طولى (در زمان) نيز پذيرفته مى‌شود.

۲.۲ - انواع پلورالیسم اخلاقی

اعتدالی: برخى از كثرت گرايان رويكردى اعتدالى به مسئله‌ی كثرت‌گرايى اخلاقى داشته و تنها به تحمل و مدارا با پيروان ساير ايده‌آل‌هاى اخلاقى توصيه مى‌كنند.
افراطى: برخى ديگر از كثرت گرايان كه مى‌توان آنها را كثرت گرايان اخلاقى افراطى ناميد، اساسا جزميت در باورها و ارزش‌هاى اخلاقى را انكار و نسبى انگارى مطلق را ترويج مى‌كنند.
چنين نسبى‌گرايى در نهايت به جدّيت در سودانگارى شخصى و عدم اغماض در منافع مادى مى‌انجامد؛ زيرا هيچ نسبيت‌گرايى حاضر نمى‌شود در به دست آوردن منافع مادى خود كوتاه آمده و آنها را فداى منافع ديگران بنمايد.

۲.۳ - دیدگاه مدافعان پلورالیسم اخلاقی

از نظر مدافعان كثرت‌گرايى اخلاقى، ايده‌آل‌هاى اخلاقى بسيار متفاوت بوده و هيچ‌كدام از آن‌ها برترى خاصى بر ايده‌آل‌هاى ديگر ندارند.
[۶] مصباح یزدی، محمدتقی، نقد و بررسى مكاتب اخلاقى، ص۳۴.

به اعتقاد سوزان ولف، يكى از افراطى‌ترين پلوراليست‌هاى اخلاقى در مقاله‌اى به نام «قدّیس‌های اخلاقی»، در صورتى كه كسى قادر به انجام افعال اخلاقى نباشد، رفتن به سوى اهداف غير اخلاقى قابل توجيه بوده و به عبارت ديگر خود اين اهداف، اخلاقى حساب خواهند شد.
[۷] اخلاق و پيوند آن با دين، ص۴۷.



صورتى ديگر از پلوراليسم، «پلوراليسم دينى» است.

۳.۱ - سه تعریف مروّجين پلوراليسم دينى

پلوراليسم دينى فاقد معنا و تعريف مشخص و معين است اما مروّجين پلوراليسم دينى اغلب اين مفهوم را در سه تعريف به‌كار برده‌اند:

۳.۲ - تعریف اول

پلوراليسم دينى به معناى بهره‌مندى يكسان اديان از حق و باطل؛ در پلوراليسم دينى در این معنا، مدعى شده‌اند كه همه‌ی اديان از عناصر و معانى حق و باطل به يكسان بهره‌مند هستند.
بنابراين در هر دين و آيينى هم حق وجود دارد و هم باطل.

۳.۲.۱ - نقد

روشن است كه اين معناى «پلوراليسم دينى» از نظر قرآن و تفکر اسلامی قابل‌قبول نيست؛ زيرا بنا به تعبير قرآن شريف ، كسانى كه مى‌خواهند بين خدا و پيامبرانش جدايى بيندازند و مى‌گويند به برخى ايمان مى‌آوريم و به برخى كافر مى‌شويم، اينان در حقيقت كافرانند.

۳.۳ - تعریف دوم

پلوراليسم دينى به معناى اين‌كه اديان همگى راه‌هايى به سوى حق هستند؛ به اين معنا كه اديان همگى و به يكسان راه‌هايى به سوى حق هستند و از اين نظر فرقى با هم ديگر ندارند، نيز ايرادهاى نظرى و تناقضاتى وجود دارد.

۳.۲.۱ - نقد

چگونه مى‌توان آيين مسیحیت معتقد به تثلیث را كه در قرآن کریم به صراحت مورد نفى قرارگرفته و حتى معتقدان به آن كافر دانسته شده‌اند ، با دين اسلام يكسان و برابر شمرد؟
در حالى كه مقصد آيين مسيحيت كنونى شرك آلود است و مقصد اسلام به تمامى توحيدى است.
به لحاظ احكام نيز تفاوت‌هايى در حد تناقض ميان دو آيين وجود دارد كه نمى‌توان آن‌ها را مصداق مسيرهايى مختلف به راهى واحد و لذا يكسان دانست.
براى مثال در آيين بودیسم اساسا وجود خدا نفى مى‌گردد، حال چگونه مى‌توان اسلام و بوديسم را راه‌هايى به سمت يك مقصد واحد دانست‌؟
اين سخن بيشتر به درد خيال بافى هاى شاعرانه مى‌خورد تا واقعيت قابل بحث و نقد و بررسى.

۳.۴ - تعریف سوم

تعريف پلوراليسم دينى بر پايۀ پوزيتيويسم؛ بر پايه‌ی اين نگرش پوزیتیویستی بنا شده است كه قضاياى غير تجربى و غير حسى (يعنى قضاياى دينى و فلسفى) يا يكسره بى‌معنا هستند و يا اگر بى‌معنا نباشند، راهى براى تحقيق در صحت و سقم آن‌ها وجود ندارد.
به عبارت ديگر احكام و باورهاى دينى متباين و گاه حتى متناقض اديان مختلف، به يكسان غير قابل پذيرش يا غير قابل ابطال است و راهى براى فهم درستى و حقانيت آنها وجود ندارد.
پس در خصوص همه‌ی آن‌ها بايد بر پايه‌ی شكاكيت و نسبى انگارى قضاوت كرد.

۳.۵ - شخصیت‌های برجسته پلورالیسم دینی

«جان هيک» آمریکایی (متولد ۱۹۳۲م) را مى‌توان پرآوازه‌ترين نماينده‌ی پلوراليسم دينى در سده بيستم دانست.
هيك مدعى است كه هر دينى، خود را به منزله‌ی مركز و زمين و مبناى اعتقادى فرض كرده و و عقايد ديگر اديان را با آن‌ها مى‌سنجد.
او مدعى يک «انقلاب كپرنيكى در الهيات» است كه بر پايه‌ی آن، عناصر مشترك اديان يعنى صرف اعتقاد به وجود خداوند، مركز و مبنا فرض مى‌شود و بقيه‌ی بحث‌هاى اعتقادى و كلامى اديان، امور عارضى و جنبى فرض مى‌شوند.
همين نظريه را «عبدالكريم سروش» در ايران تحت عنوان «ذاتی و عرضی ادیان» مطرح و بسيارى از اعتقادات و احكام اسلامى را به عنوان «عرضیات دین» مطرح كرد.


چنان‌كه ديديم پلوراليسم دينى به معناى نسبى انگارى و شكاكيت در اعتقاد دينى و مترادف و يكسان پنداشتن اديان، به لحاظ اعتقادات حق و باطل است و از منظر تفكر اسلامى عين كفر محسوب مى شود.
مروجان اصلى پلوراليسم دينى در ايران، گروهى از روشن‌فكران به اصطلاح دينى بوده‌اند كه هميشه كوشيده‌اند تا دين اسلام را بر مبناى باورهاى مدرنيستى تعريف و تفسير كنند.
در غرب نيز متكلمانى مثل «جان هيک»، «هانس کونگ» سوييسى و «هاینتز رابرت» و «کارل راینر» به صور مختلف پلوراليسم دينى معتقدند.


سابقه‌ی طرح مباحث نسبى انگارانه‌ی پلوراليستيک دينى در ايران به حدود يكصد سال قبل بر مى‌گردد، هر چند كه در آن دوران از اصطلاحاتى مثل «پلوراليسم» استفاده نمى‌شد، اما همان معناى نسبى انگارانه ترويج مى‌شد.
از اين افراد مى‌توان «کیوان قزوینی» را نام برد كه در بحث از تعدد اديان، مايه‌هاى پلوراليستى را مطرح مى‌كرد و همان زمان مرحوم «شیخ مجتبی قزوینی خراسانی» به نقد آن ادعاها پرداختند.
در سال ۱۳۴۱ (هجری شمسى) نيز «کانون یکتاپرستی جهانی» در ايران تأسيس شد و پس از آن كتابى از «رادها کریشنان» تحت عنوان «مذهب در شرق و غرب» در همين مباحث منتشر شد.
پلوراليسم دينى صورتى از نسبى انگارى ليبراليستى است كه خود را در هيأت انديشه‌ی دينى نشان مى‌دهد و به نسبى انگارى و شكاكيت منتهى مى‌شود.


در ايران پس از انقلاب اسلامى، «عبدالكريم سروش» به تقليد از آراى «جان هيک» و منطق هرمنوتيكى «هانس گادامر»، نظريه‌اى پلوراليستى و نسبى انگارانه مطرح كرده است.
دين را حاصل تجربه‌ی دينى و شخصيت نبى (و نه وحى محض الهى) مى‌داند و به‌این‌سان بر اساس كثرت تجربه‌هاى نبوى، قائل به تكثر و پلوراليسم اديان شده و بحث دين كامل و دين اكمل را اساسا منتفى اعلام مى‌كند.
بر اين اساس، دين عبارت است از تجربه‌ی پيامبر (صلى الله‌عليه‌وآله‌وسلم) از تجلى خداوند و هر پيامبرى هم اين تجلى را به نحوى تجربه كرده است.
بنابراين همه‌ی اين تجارب، الهى و درست است هرچند با هم تفاوت دارند و جالب اين‌كه عبدالكريم سروش حتى معتقد است كه تجربه‌ی دينى نبى قابل بسط است.
بر اساس «بسط تجربه نبوى»، عرفا و صاحبدلان و ديگران هم مى‌توانند صاحب تجربه‌ی نبوى (وحى) باشند و بنابراين بر اين اساس معرفت دينى را كمال بخشند.
نظريه «پلوراليسم دينى» براى اولين بار به‌طور فرموله و صريح در مقاله‌ی «صراط هاى مستقيم» نوشته‌ی عبدالكريم سروش در مجله‌ی «کیان» شماره ۳۶ مطرح شد.

۶.۱ - نقد

چنان‌كه مشهود است اين سخنان عين نسبى انگارى و پلوراليسم و بلكه زمينى كردن حقيقت وحى الهى است و به آشكارا بر بهره‌مندى اديان مختلف به ايران كه خواهان تفسير دين بر پايه‌ی مشهورات متجددانه است.
در كليت خود تابع و پيرو پلوراليسم دينى است و اكثريت بينى در تلازم با لیبرالیسم قرار دارد.



۱. آشوری، داریوش، دانشنامه سياسى، ص۲۰۴.
۲. بیات،عبدالرسول، فرهنگ واژه‌ها، ص۱۴۲.
۳. بیات،عبدالرسول، فرهنگ واژه‌ها، ص۱۴۴-۱۴۵.
۴. مصباح یزدی، محمدتقی، نقد و بررسى مكاتب اخلاقى، ص۳۴.
۵. مصباح، مجتبی، بنياد اخلاق، ص۳۶.
۶. مصباح یزدی، محمدتقی، نقد و بررسى مكاتب اخلاقى، ص۳۴.
۷. اخلاق و پيوند آن با دين، ص۴۷.
۸. النساء/سوره۴، آیه۱۵. (صفحه ۸۰)    
۹. المائدة/سوره۵، آیه۷۳. (صفحه ۱۲۰)    



عمید زنجانی، عباس‌علی، فقه سیاسی، برگرفته از مقاله پلورالیسم، ج۱، ص۴۶۰-۴۶۳.    


رده‌های این صفحه : اصطلاحات فقه سیاسی | نظام سیاسی




جعبه ابزار