• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آثار تربیتی شفاعت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مسأله شفاعت اثر تربیتی ویژه‌ای نه‌تنها در شفاعت‌خواهان، بلکه در شفاعت‌کننده بر جای می‌نهد؛ یعنی شفاعت انگیزه‌ای است تا آدمی در پرتو انجام اعمال حسنه، به این مقام دست یابد؛ زیرا مقام شفاعت، بر‌اساس تفضل الهی برای اولیاء الله منظور گشته است.



از نظر بحث‌های کلاسیکی لازم است که دلایل شفاعت را از نظر قرآن و حدیث مورد بحث و بررسی قرار دهیم، سپس به آثار تربیتی و انقلابی آن بپردازیم؛ زیرا تا وجود چیزی از نظر عقل و نقل ثابت نگردد، بحث پیرامون آن، جنبه فرضی خواهد داشت.
اما چون امروز از دید بسیاری از خوانندگان، اهمیت و لزوم بحث پیرامون یک ایده مذهبی، در گرو آثار تربیتی و سازندگی آن است؛ و اگر یک ایده مذهبی در این مسیر قرار نگیرد، آن را از مسائل درجه دو مذهبی می‌شمارند و احیاناً خود را موظف به غور و بحث در آن نمی‌دانند.
روی این لحاظ، برای نشان دادن اهمیت بحث و این‌که ایده «شفاعت» حتی روی مقیاسی که آنان برای درجه‌بندی مسائل مذهبی ترتیب داده‌اند، از مسائل درجه یک می‌باشد، بحث پیرامون آثار تربیتی و اصلاحی آن را بر دیگر بحث‌ها مقدم داشته، ابتدا در این مورد به بحث و گفت‌وگو می‌پردازیم.


اثر اعتقاد به شفاعت در زندگی دنیوی و اخروی قابل انکار نیست؛ هم‌چنان که اثر این اعتقاد در زندگی فردی و اجتماعی آدمی نیز غیر قابل انکار است.

۲.۱ - از بین رفتن ناامیدی

اعتقاد به شفاعت پدیدآورندة امید در دل گناه‌کاران، و مایه بازگشت آنان در نیمه زندگی، به سوی خداست، و اگر حقیقت شفاعت درست مورد بررسی قرار نگیرد، خواهیم دید که اعتقاد به شفاعت اولیای خدا، نه‌تنها مایه جرئت و موجب سرسختی با خدا نمی‌باشد، بلکه سبب می‌شود که گروهی به امید این‌که راه بازگشت به سوی خدا به روی آنان باز است، بتوانند به وسیله اولیای خدا، آمرزش الهی را نسبت به گذشته جلب کنند و از عصیان و سرکشی و سرسختی دست برداشته، به سوی حق باز گردند.

۲.۲ - ایجاد انگیزه برای توبه کردن

نه‌تنها شفاعت در زندگی انسان‌ها، این نقش را بر عهده دارد، بلکه پذیرش توبه، و در سطح وسیع تر موضوع «انتظار فرج» و امید به بهبود وضع آینده اجتماع، از عوامل سازنده و نیروبخش در دگرگون ساختن اوضاع و نابسامانی‌های بشر می‌باشد و او را از محیط تیره و تار یاس و نومیدی، به فضای روشن رجا و امیدواری وارد می‌کند.

۲.۳ - دگرگونی در سرنوشت گناه‌کار

اعتقاد به شفاعت اولیای خدا (البته با شرایط خاصی) درباره گناه‌کاران سبب می‌شود که فرد گناه‌کار معتقد گردد که وی از این به بعد می‌تواند سرنوشت خود را دگرگون سازد، و اعمال دیرینه وی طوری نیست که برای او یک سرنوشت شوم قطعی و غیر قابل تغییر ساخته باشد؛ بلکه او از همین حالا به کمک اولیای خدا و تصمیم راسخ خود بر اطاعت و فرمان‌برداری از خدا، می‌تواند سرنوشت خود را عوض کند، و درهای سعادت را به روی خود باز کند، ولی برعکس، یأس و نومیدی و این‌که دیگر کاری از او و دیگران ساخته نیست، چراغ امید را در شبستان عمر انسان خاموش می‌سازد.

جوانی که در طول زندگی، گناهان و لغزش‌هایی داشته است، هرگاه معتقد گردد که کارهای زشت پیشین او، آن چنان کاخ سعادت وی را ویران کرده که دیگر قابل ترمیم نیست، و برای او یک سرنوشت قطعی پدید آورده که به هیچ وسیله‌ای نمی‌توان آن را دگرگون ساخت، و آمرزش خدا را به خویش جلب نمود، و حتی توبه و پشیمانی و شفاعت و کمک‌خواهی از اولیای حق، نمی‌توانند سرنوشت او را دگرگون سازند، یک چنین اعتقاد نه‌تنها از حجم گناه او نمی‌کاهد، بلکه سبب می‌شود که پرونده زندگی وی روز به روز سیاه‌تر، و بار گناه او سنگین‌تر شود؛ زیرا او با خود چنین فکر می‌کند: اکنون که راه بازگشت به روی من باز نیست و از این به بعد هر نوع قدم نیکی در راه اطاعت خدا بردارم سودی به حال من نخواهد داشت، دیگر جهت ندارد که من در نیمه عمر، رنج اطاعت را بر خود هموار سازم، و از گناهان لذت‌بخش دست بردارم؛ ولی برعکس اگر روزنه امید را به روی خود باز ببیند و بداند که از همین حالا می‌تواند وضع خود را در آینده دگرگون سازد در این صورت کوششی می‌کند که گذشته را جبران کند و به وضع خود در آینده بهبودی بخشد.


از این گذشته شفاعت اولیای خدا منوط به اذن پروردگار جهان است، و تا اجازه خدا نباشد، هیچ‌کس نمی‌تواند، شفاعت نماید، ناگفته پیداست که اذن خدا بی‌جهت و بی‌حکمت نخواهد بود، در این صورت باید گفت اذن خدا شامل حال کسانی می‌شود که برای عفو و اغماض شایستگی دارند و اگر در طول زندگی لغزش و گناهی داشته‌اند، به مرحله پرده‌دری و طغیان نرسیده است، و اگر رابطه خود را در بعضی از جهات ضعیف کرده‌اند، ولی به کلی آن را قطع نکرده‌اند. این چنین افراد که پیوندهای گوناگون خود را با حق و حقیقت نگسسته‌اند، مشمول و شایسته شفاعت می‌شوند. نوید شفاعت با این شرط، خود هشداری است به گناه‌کاران که به هوش باشند و هر چه زودتر از ادامة گناه باز گردند، و همه پیوندهای خود را پاره نکنند، و پرده‌ها را ندرند، و از شعاع شفاعت دور نگردند که در غیر این صورت راه نجاتی برای آنان نخواهد بود. همین احساس و توجه، در بازگشت افراد گناه‌کار به راه حق و تجدید نظر در برنامه‌های غلط مؤثر می‌گردد، و در حقیقت روزنه امیدی برای پاک ساختن برنامه زندگی، از نقاط تاریک محسوب می‌شود. تجربه نشان داده است که اگر روزنه امیدی به روی افراد مجرم گشوده شود و احساس نمایند که اگر در برنامه غلط ناروای خود تجدید کنند، راه نجاتی برای آن‌ها هست، بسیاری از آن‌ها از بی‌راهه، به راه باز می‌گردند. در قوانین جزایی و کیفری ملت‌ها، قانونی به نام «عفو زندانیان و مجرمان بزرگ و محکومان به حبس ابد» وجود دارد، نکتة آن این است که روزنه امیدی برای این افراد باز شود، و در برنامه زندگی خود تجدیدنظر نمایند، و اگر این روزنه نبود، علت نداشت که در همان محیط آرام بنشینند و دست به جنایت نزنند؛ زیرا بالاتر از سیاهی (زندان ابد) رنگی نیست. شفاعت دربارة افراد لایق و شایسته جز روزنه امید برای امکان تجدید حیات دینی و اخلاقی چیزی نیست، و مخصوص کسانی است که روابط خود را با خدا و اولیای دین حفظ کرده‌اند، ولی کسی که دارای اعمال نیک نبوده و از ایمان به خدا بهره نداشته و عمری در گناه و فساد به سر برده باشد، هرگز مشمول شفاعت نخواهد بود. فرق این دو طایفه را می‌توان با مثالی مجسم ساخت:

۳.۱ - بیان یک نمونه

فرض کنید سربازانی ما مور گشودن دژی بر فراز کوهی می‌باشند، و گشودن آن دژ، در حفظ کشور آنان از تجاوز خارجی، فوق العاده مؤثر است، فرمانده ماهر و ورزیده، وسائل لازم بالاروی و گشودن دژ را در اختیار آنان می‌گذارد، و فرمان بالا رفتن را صادر می‌نماید. آن گروه از سربازان بی انضباط و ترسو که گوش به فرمان فرمانده نداده، و در پائین کوه می‌مانند، هیچ‌گاه مشمول حمایت او نمی‌گردند، اما آن گروه که فداکارند و به سرعت از کوه بالا می‌روند، اگر در میان آنان افرادی ضعیف و ناتوان باشند، و در بعضی از گذرگاه‌ها بلغزند، یا صعود و بالا رفتن در بعضی از نقاط حساس کوه برای ایشان مشکل باشد، فرمانده دلسوز از آن‌ها مراقبت می‌نماید و در نقاط حساس برای عبور از لغزشگاه به آن‌ها کمک می‌کند. این نوع مراقبت و کمک یک نوع شفاعت است و از آن افرادی است که در مسیر هدف گام بر می‌دارند، و هیچ اشکال ندارد که فرمانده دلسوز پیش از صعود به کوه این مطلب را اعلام کند و بگوید اگر شما در نقاط حساسی از صعود باز بمانید، از کمک‌های بی‌دریغ من محروم نخواهید ماند، و من با تمام قوا کوشش می‌کنم که شما را در این هدف کمک کنم. یک چنین اعلام قبلی، افراد را برای کار دلگرم کرده و نور امید را در دل آنان پدید می‌آورد و بر قدرت و پایداری آنان می‌افزاید، و در حقیقت یک نوع تربیت و وسیله تکامل است.


در این‌جا از تذکر نکته‌ای ناگزیریم و آن این‌که: اعتقاد به شفاعت در صورتی می‌تواند مؤثر و سازنده باشد که دور از هر نوع عوام‌فریبی تفسیر شود و حساب شفاعتی که قرآن و حدیث و یا عقل و خرد ما را به سوی آن دعوت می‌کند، از شفاعتی که در اذهان برخی دورافتادگان از تعالیم اسلام وجود دارد، جدا گردد؛ زیرا گاهی تفسیرهای غلط برای شفاعت از طرف افراد ناوارد، مردم را از درک حقیقت شفاعت باز می‌دارد، و ما را به یاد شعر شاعری «حاجب» نام می‌اندازد که فکر می‌کرد در روز رستاخیز دست علی (علیه‌السلام) دربارة شفاعت گناه‌کاران آن‌چنان باز است که علاقه‌مندان وی به اطمینان شفاعتش هر چه بخواهند می‌توانند گناه کنند، از این جهت به افتخار امام قصیده‌ای سرود که نخستین بیت آن این است:

حاجب اگر معاملة حشر با علی است ••• من ضامنم تو هر چه بخواهی گناه کن
ولی همین شاعرـ طبق گفتة خویش ـ در عالم رؤیا امام را به خواب دید و خشم حضرت را از سرودن چنین شعر خرافی لمس کرد و امام خواستار آن شد که قسمت دوم از شعر خود را عوض کند و چنین بگوید:

حاجب اگر معامله حشر با علی است ••• شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن
خواه این جریان، حقیقت داشته باشد و یا افسانه و پنداری بیش نباشد، حقیقت همین است که در این سرگذشت آمده است. جوانان عزیز، علاقه‌مندان به مکتب پیامبران، باید معارف دینی خود را از دانشمندان محقق و کتاب‌های اصیل اسلامی بگیرند تا شفاعت حقیقی را از شفاعت تحریف یافته به خوبی باز شناسند و به گفتة هر درویش معرکه گیر، یا داستان سرایان حرفه‌ای، و یا نوشته‌های مبتذل که به خامه افراد فاقد صلاحیت نوشته می‌شود، اعتماد نکنند.


سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «آثار تربیتی شفاعت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۲/۱۵.    



جعبه ابزار