آمرزش اهلکتاب (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خداوند
وعده حتمی به
آمرزش تمام
گناهان گذشته
اهل کتاب، در صورت
ایمان به
خدا و
پیامبران و کتابهای آسمانی داده است.
ولو ان اهل الکتـب ءامنوا واتقوا لکفرنا عنهم سیـاتهم...
و اگر اهل كتاب
ایمان بياورند و
تقوا پيشه كنند،
گناهان آنها را مىبخشيم و آنها را در باغهاى پر
نعمت بهشت، وارد مىسازيم.
به دنبال انتقادات گذشته از برنامه و روش
اهل کتاب، در این
آیه آن چنان که اصول تربیتی اقتضا میکند،
قرآن برای بازگرداندن منحرفان اهل کتاب به
راه راست، و نشان دادن مسیر واقعی به آنها، و تقدیر از اقلیتی که در میان آنان وجود داشت و با اعمال خلاف آنها همگام نبود، نخست چنین میگوید: اگر اهل کتاب ایمان بیاورند و
پرهیزکاری پیشه کنند، گناهان گذشته آنها را میپوشانیم و از آن صرفنظر میکنیم. (و لو ان اهل الکتاب آمنوا و اتقوا لکفرنا عنهم سیئاتهم) نه تنها گناهان آنها را میبخشیم بلکه در باغهای بهشت که کانون انواع نعمتها است آنها را وارد میکنیم. (و لادخلناهم جنات النعیم) این در زمینه نعمتهای معنوی و اخروی است.
سپس به اثر عمیق ایمان و تقوا حتی در زندگی مادی انسانها، اشاره کرده، میگوید: اگر آنها
تورات و
انجیل را برپا دارند و آن را به عنوان یک دستور العمل زندگی در برابر
چشم خود قرار دهند، و به طور کلی به همه آنچه از طرف پروردگارشان بر آنها نازل شده اعم از
کتب آسمانی پیشین و قرآن بدون هیچگونه
تبعیض و
تعصب عمل کنند، از
آسمان و
زمین، نعمتهای الهی آنها را فرا خواهد گرفت. (و لو انهم اقاموا التوراة و الانجیل و ما انزل الیهم من ربهم لاکلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم).
شک نیست که منظور از برپا داشتن تورات و انجیل، آن قسمت از تورات و انجیل واقعی است که در آن زمان در دست آنها بود، نه قسمتهای
تحریف یافته که کم و بیش از روی قرائن شناخته میشد، و منظور از ما انزل الیهم من ربهم همه کتابهای آسمانی و دستورات الهی است، زیرا این جمله مطلق است، و در حقیقت اشاره به این است که نباید تعصبهای قومی را با مسائل دینی و الهی آمیخت، کتابهای آسمانی
عرب و
یهود مطرح نیست، آنچه مطرح است دستورهای الهی است و به این بیان قرآن میخواهد تا آنجا که ممکن است از تعصب آنها بکاهد و راه را برای نفوذ در اعماق جانشان هموار سازد، و لذا تمام ضمیرها در این آیه بخود آنها بازگشت میکند (الیهم، ... من ربهم، ... من فوقهم، ... من تحت ارجلهم) همه بخاطر این است که از مرکب
لجاجت فرود آیند و تصور نکنند
تسلیم در برابر قرآن به معنی تسلیم یهود در برابر عرب است، بلکه تنها تسلیم در برابر خدای بزرگشان است. خلاصه اینکه آیه فوق یک بار دیگر، این اصل اساسی را مورد تاکید قرار میدهد که پیروی از
تعلیمات آسمانی انبیاء تنها برای سر و سامان دادن به زندگی پس از
مرگ نیست، بلکه بازتاب گستردهای در سرتاسر زندگی مادی انسانها نیز دارد، جمعیتها را قوی، و صفوف را فشرده، و نیروها را متراکم، و نعمتها را پر
برکت، و امکانات را وسیع، و زندگی را مرفه، و امن و امان میسازد.
در اینجا به اول مطلب که روی سخن با همه اهل کتاب بود برگشته و دوباره خطاب را به همه شان متوجه میکند، و در خاتمه کلام بطور ملخص عموم اهل کتاب را متوجه میکند به اینکه چگونه نعمت بزرگ
سعادت دو
جهان را به رایگان از دست دادند، و چه
آسان جنت نعیم و نعمت
حیات سعیده را از کف دادند، و مراد از تقوا بعد از ایمان،
پارسایی و پرهیز از
محرمات الهی و از
گناهان کبیره است، یعنی گناهانی که خداوند در قرآن کریم وعده
دوزخ به مرتکب آن داده است، پس مراد از سیئات که خدا وعده کرده اگر آنان کبایر را مرتکب نشوند آن سیئاتشان را ببخشد، عبارتست از
گناهان صغیره، در نتیجه این آیه از جهت مضمون مطابق خواهد بود با آیه ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم و ندخلکم مدخلا کریما.
از اين آيه مىتوان نكتهاى را
استنباط كرد و آن اين است كه ايمان اين موجود يعنى نوع
بشر و
عمل صالح وى در
نظام عالم از جهت ارتباطش با زندگى خود او، تاثير دارد، به عبارتى ديگر،
کفر او و
عمل زشتش در
فساد عالم باز از جهت ارتباطش با نوع بشر مؤثر است، پس اگر
انسان به
صلاح و سداد گرايد از اينگونه آيات استفاده مىشود كه نظام
دنیا هم از جهت ايفاء به لوازم سعادت زندگى بشرى هم از جهت دفع بلا از او و توفير نعمت براى او
صالح خواهد شد، و اين آيه در افاده اين مطلب متفرد نيستند، بلكه اين مطلب را از آيات بسيارى مىتوان استفاده كرد.
پرهیز از
رشوه گیری،
حرام خواری و گفتار کفر آمیز:
تقوا مقتضی
آمرزش گناهان اهل کتاب و ورود آنان به
بهشت است:
لولا ینهـیـهم الربـنیون والاحبار عن قولهم الاثم واکلهم السحت لبئس ما کانوا یصنعون• ولو ان اهل الکتـب ءامنوا واتقوا لکفرنا عنهم سیـاتهم ولادخلنـهم جنـت النعیم.
چرا
دانشمندان نصاری و
علمای یهود، آنها را از سخنان گناهآميز و خوردن
مال حرام، نهى نمىكنند؟! چه
زشت است عملى كه انجام مىدادند! و اگر اهل كتاب ايمان بياورند و تقوا پيشه كنند، گناهان آنها را مىبخشيم و آنها را در باغهاى پرنعمت بهشت، وارد مىسازيم.
آیه شریفه پس از آنکه نمونهای از
رذایل و گناهان آنان را میشمارد آن گاه به مذمت آن رذائل پرداخته و میفرماید: لبئس ما کانوا یصنعون سپس بدنبال آن، علمای آنان یعنی
ربانیین و
احبار را
توبیخ میکند، و به این جرمشان
مؤاخذه مینماید که آنان حضور داشتند و آلودگیها و گناهان
ملت خود را میدیدند، و میتوانستند ایشان را راهنمایی نموده و از
منکر نهیشان نمایند، ولیکن نکردند و آنان را از این گونه گناهان موبقه و بس بزرگ جلوگیری ننمودند، با اینکه عالم به
احکام دین خود بودند و میدانستند که این گونه کارها
گناه و نافرمانی خداست. و در این باره میفرماید: لو لا ینهاهم الربانیون و الاحبار عن قولهم الاثم و اکلهم السحت لبئس ما کانوا یصنعون.
و چه بسا از اینکه در این آیه مانند آیه قبلی عدوان را همراه اثم ذکر نکرده بتوان استفاده کرد که اثم و عدوان هر دو یکی و عبارتست از
تجاوز قولی نسبت به
حدود خدای سبحان، در مقابل اکل سحت که نمونه
معصیت عملی آنان است، و بنابراین مقصود از جمله یسارعون فی الاثم و العدوان و اکلهم السحت نشان دادن و بیان نمونهای از گناهان قولی ایشان است، که عبارتست از اثم و عدوان و گناه دیگر فعلی آنها که عبارتست از سحت.
در این آیه حمله را متوجه دانشمندان اهل کتاب کرده که با
سکوت خود آنان را به گناه
تشویق مینمودند و میگوید: چرا دانشمندان
مسیحی و علمای
یهود، آنها را از سخنان گناه آلود و خوردن اموال
نامشروع باز نمیدارند. (لو لا ینهاهم الربانیون و الاحبار عن قولهم الاثم و اکلهم السحت) همانطور که در سابق اشاره کردهایم ربانیون جمع ربانی و در اصل از کلمه رب گرفته شده، و به معنی دانشمندانی است که مردم را به سوی خدا دعوت میکنند، ولی در بسیاری از موارد این کلمه به علمای مذهبی مسیحی اطلاق میشده است.
و احبار جمع حبر (بر وزن ابر) به معنی دانشمندانی است که اثر نیکی از خود در جامعه میگذارند، ولی در بسیاری از موارد به علمای یهود گفته میشود.
در این آیه بر خلاف آیه گذشته تعبیر به قولهم الاثم شده است، و این تعبیر ممکن است، اشاره به این بوده باشد که دانشمندان موظفند مردم را هم از سخنان گناه آلود باز دارند و هم از اعمال گناه، و یا اینکه قول در اینجا به معنی
اعتقاد است یعنی دانشمندان برای اصلاح یک
اجتماع فاسد، نخست باید افکار و
اعتقادات نادرست آنها را تغییر دهند، زیرا تا انقلابی در افکار پیدا نشود، نمیتوان انتظار اصلاحات عمیق در جنبههای عملی داشت و به این ترتیب آیه، راه
اصلاح جامعه فاسد را که باید از انقلاب فکری شروع شود به دانشمندان نشان میدهد.
و در پایان آیه، قرآن به همان شکل که گناهکاران اصلی را
مذمت نمود، دانشمندان ساکت و ترک کننده
امر به معروف و نهی از منکر را مورد مذمت قرار داده، میگوید: چه
زشت است کاری که آنها انجام میدهند. (لبئس ما کانوا یصنعون) و به این ترتیب روشن میشود که سرنوشت کسانی که وظیفه بزرگ امر بمعروف و نهی از منکر را ترک میکنند بخصوص اگر از دانشمندان و علما باشند سرنوشت همان گناهکاران است و در حقیقت شریک
جرم آنها محسوب میشوند.
از ابن عباس مفسر معروف نقل شده که میگفت: این آیه شدیدترین آیهای است که دانشمندان وظیفه نشناس و ساکت را توبیخ و مذمت میکند.
بدیهی است این حکم اختصاصی به علمای خاموش و ساکت یهود و
نصاری ندارد و تمام رهبران فکری و دانشمندانی که به هنگام آلوده شدن مردم به گناه و سرعت گرفتن در راه
ظلم و
فساد، خاموش مینشینند در بر میگیرد، زیرا
حکم خدا درباره همگان یکسان است!
در حدیثی از
امیرمؤمنان علی علیهالسلام میخوانیم: که در خطبهای فرمود:
اقوام گذشته به این جهت هلاک و نابود گشتند که مرتکب گناهان میشدند و دانشمندانشان سکوت میکردند، و نهی از منکر نمینمودند، در این هنگام بلاها و کیفرهای الهی بر آنها فرود میآمد، پس شما ای مردم!
امر به معروف کنید و
نهی از منکر نمائید، تا به سرنوشت آنها دچار نشوید.
و همین مضمون در
نهج البلاغه در اواخر
خطبه قاصعه (خطبه ۱۹۲) نیز آمده است:
فان الله سبحانه لم یلعن القرن الماضی بین ایدیکم الا لترکهم الامر بالمعروف و النهی عن المنکر فلعن السفهاء لرکوب المعاصی و الحکماء لترک التناهی
خداوند متعال مردم
قرون پیشین را از
رحمت خود دور نساخت مگر بخاطر اینکه امر به معروف و نهی از منکر را ترک گفتند، عوام را به خاطر ارتکاب گناه و دانشمندان را به خاطر ترک نهی از منکر مورد
لعن خود قرار داد و از
رحمت خویش دور ساخت.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «آمرزش اهلکتاب».