آیات شیطانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
به ثمر رسیدن
انقلاب اسلامی ایران به
رهبری امام خمینی اعلام تزلزلی آشکار در ارکان و مبانی تمدن غرب بود. به همین
دلیل، بلافاصله پس از پیروزی، غرب را به نحو انفعالی معارضه جویانه رویاروی خود یافت، اما در تمامی صحنهها این ملت ایران بود که پیروز میدان بود. تهاجم نظامی، فرهنگی، اقتصادی نمونههایی از این منادین مقابله بود.
ناکامی غرب در محدود ساختن ایران و به نابودی کشاندن انقلاب اسلامی سبب شد تا غرب شیوه مبارزه خود را با ایران تغییر داده و از حالت سخت افزاری به حالتی نرم افزاری سوق دهد. این بار در رویارویی با ایران، از قلم و کاغذ و داستاننویسی به جای توپ و تانک و نقشههای جنگی استفاده میکرد. در این راستا
کتاب آیات شیطانی به رشته تحریر در آمد و در
سال ۱۹۸۰ مورد
اعتراض پاکستانیهای مقیم انگلستان قرار گرفت. نویسنده کتاب آیات شیطانی در سال ۱۹۴۷ در یک خانواده
مسلمان در بمبئی متولد شده است و در ۱۳ سالگی به انگلستان [[|مهاجرت]] کرده و کتابهای ذیل از وی منتشر شده بود. «برای مطالعه بیشتر به کتاب نقدی بر آیات شیطانی عطاء الله مهاجرانی، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۹، فصل دوم مراجعه شود.»
۱- گریموس.«Grimus» که نخستین کتاب اوست.
۲- بچههای نیمه شب «Midnight’ s Children».«این کتاب با دو جایزه برای ایشان همراه بود. در سال ۱۹۸۱ جایزه بزرگداشت جیمز بلک و همچنین جایزه اتحادیه نویسندگان انگلیسی زبان را کسب کرد.»
۳- شرم. «Shame»
۴- لبخند به یوزپلنگ. «The Jaguar smaile».«گزارش سفر سه هفتهای
سلمان رشدی به نیکاراگوئه».
۵-آیات شیطانی. ترجمه عبارت انگلیسی «Satanic Verses» رمانی است که در ۵۴۷ صفحه «نسخه انگلیسی در چاپ اول در تاریخ ۴/۷/۱۳۶۷ (۲۶ سپتامبر ۱۹۸۸) توسط انتشارات «وایکینگ» که جزو گروه انتشاراتی «پنگوئن» است انتشار یافته است.» منتشر شد. «سلمان رشدی» عضو «انجمن سلطنتی ادبیات انگلستان» بوده و کتاب مذکور را به سفارش «گیلدون ریتکن»رئیس یهودی انتشارات وایکینگ. با دستمزد بی سابقه ۸۵۰ هزار پوند به رشته تحریر درآورد. آیات شیطانی داستانی است بلند در ۹ فصل که شخصیتهای آن را حضرت
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، همسرانش و صحابی شناخته شدهاش و حضرت
جبرئیل تشکیل میدهند و سبک نوشتن این رمان را شاید بتوان نوعی گرتهبرداری شرقی از پدیدۀ رئالیسم جادویی آمریکای جنوبی نامید.
این نام اشاره به داستان ساختگی «غرانیق» دارد. غرانیق جمع غرنیق به معنای «مرغ آبی» که بعضی از آن به لک لک، بوتیمار و... یاد کردهاند.
اعراب جاهلی گمان داشتند که بتها مانند
پرندگان به
آسمان،
عروج میکنند و برای پرستشکنندگان خود
شفاعت میکنند.
در سالهای نخستین
بعثت که آزار و اذیت مشرکین نسبت به
مسلمانان سخت و طاقتفرسا شده بود و به همین جهت عدهای از مسلمانان، از جمله، رقیه
دختر پیامبر به اتفاق همسرش
عثمان بن عفان به
حبشه،
مهاجرت کردند.
پیامبر نگران و پردغدغه بود و
انتظار داشت که
خداوند با تدبیری خاص از کدورت میان
مشرکین و مسلمان بکاهد و در این ارتباط حداقل انتظار داشت که آیاتی نازل نشود که به دشمنی مسلمانان و
کفار عمق دهد و به سختتر شدن زندگی مسلمان منجر شود. روزی ایشان در یکی از انجمن خانههای
قریش دور
کعبه نشسته بودند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در آن انجمن،
سوره نجم را که
تلاوت میکرد. به این آیات رسیدند:
«افرایتم اللات والعزی ومناة الثالثة الاخری»
پیامبر بلافاصله فرمودند: «تلک الغرانیق العلی و ان شفاعتهن لترجی» اینها مرغان آبی بلند پروازند که شفاعت آنان امید میرود. تلاوت سوره ادامه پیدا کرد و در پایان،
آیه سجده را خواندند که هم مسلمین و هم مشرکین
سجده کردند. علت سجده مشرکین و شادمانی آنان این بود که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با شفیع خواندن خدایان آنان، به نیکی از آنان یاد کرد. این خبر سجده مشرکین به سرعت به حبشه رسید و حتی عدهای از مسلمانان به
مکه بازگشتند. شب هنگام جبرئیل بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شد و گفت که این دو جمله «تلک الغرانیق العلی و ان شفاعتهن لترجی»
وحی نیست، بلکه این را
شیطان به تو نازل کرده است. آیاتی از سوی شیطان میباشد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) غمگین و
ناراحت بود.
طرفداران و مروجین داستان غرانیق، آیات ۵۲، ۵۳ را
سوره حج در تایید این داستان میآوردند.
«و نفرستادیم پیش از تو هیچ فرستاده و یا پیامبری را، مگر اینکه وقتی آیات را خواند، شیطان در خواندن او القائی کرد. ولی خداوند آنچه را شیطان القاء کند نسخ میکند و
آیات خویش را محکم میسازد و
خداوند دانا و
حکیم است. تا خدا آنچه را شیطان القاء کرده، برای آنان که روحشان بیمار است،
آزمایش قرار دهد و ستمکاران در اختلافی دور و دراندازد».
اما ساختگی بودن این داستان کاملا مشخص است ولی به صورت مختصر و گذرا باید گفت:
این با
سیره [[|پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)]] پیامبر از بدو تولد تا هنگام وفات، که سرشار از مبارزه با
کفر و
شرک میباشد، اصلا سازگاری ندارد. چطور میتوان میان این داستان و عبارت «اگر
خورشید را در
دست راستم و
ماه را در دست چپم قرار دهید محال است از این
رسالت الهی دست بردارم» جمع کرد.
از سیاق آیه، ساختگی بودن این داستان کاملا مشخص میباشد. چرا که در آغاز ضمن بری دانستن پیامبر از
هوای نفس، عبارتهای تندی را علیه بتپرستی میآورد که اینها با داستان غرانیق اصلا قابل جمع نیست.
تالیف کتاب «آیات شیطانی»، با توجه به حجم و گستردگی تبلیغاتی که در جهت جا انداختن نام «سلمان رشدی» به عنوان نویسندهای موفق و آگاه صورت گرفت، بدون
شک سر آغازی قابل تامل در روند رویارویی غرب با انقلاب اسلامی و پدیدۀ اسلام گرایی نوین است. اگر چه در آغاز، غرب میکوشید تا این مسئله را به موضوعی سیاسی تبدیل کند و ایران را، از نظر سیاسی، به نقض
حقوق بشر متهم سازد، اما روند رو به تزاید بیداریهای اسلامی در جهان کنونی نشان داد که غرب در این عرصه نیز شکست خورده است.
غرب پس از فتوای تاریخی امام و همچنین اثرات آهنین آن در عرصه بین الملل، از شیوهها و روشهای گوناگونی جهت خنثی کردن
فتوی استفاده کرد و در این میان با استفاده از رسانههای تبلیغاتی خود ریشۀ فتوی امام را کسب اعتبار سیاسی داخلی با استفاده از ماجراجویی خارجی،
دامن زدن به شعلههای انقلاب ایران در داخل و خارج،
جلوگیری از گسترش جو غیر اسلامی در جامعه ایران پس از پذیرش آتش بس
و مواردی از این قبیل عنوان میکردند. لذا در هنگام مواجهه با این فتوی نیز از راهکارهای متفاوت و زیرکانهای استفاده میکردند، که تماما با هوشیاری و بیداری جامعه اسلامی خنثی میشدند. بیان ریشههای خود ساخته برای فتوای تاریخی امام، ساده انگاری فتوای امام
و تلاش در جهت تجزیه میان نظر دولت و مسئولان سیاسی ایران با فتوای امام
و معرفی فتوای امام به عنوان فتوایی که مخصوص به افراد و گروهی خاص میباشد و مورد قبول
اهل سنت و قشر عظیمی از
تشیع که مقلد ایشان نمیباشد
و... از مواردی بود که در جهت حمایت از سلمان رشدی که نماد مبارزه و رویارویی دو
فرهنگ اسلام و
غرب است به کار بردند.
بوقهای تبلیغاتی و کسانی که با دریافت پول و
رشوه در این سالها با
سلمان رشدی همدردی و همراهی میکردند، همه و همه از حیثیت خود سرمایهگذاری کردند، ولی نتوانستند برای رشدی چیزی بیشتر از آنچه در ابتدا داشت، یعنی برگه
حکم اعدام بدست بیاورند، با این تفاوت که همه حامیان رشدی به اندازه خود وی در این زمینه رسوا شده و ثابت کردند که از دست آنها هم کاری ساخته نیست و سلمان رشدی پنجاه و نه ساله باید تا ابد از کابوس مرگ از سوی فرزندان معنوی حضرت
روح الله گریزان باشد.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «آیات شیطانی»، تاریخ بازیابی ۹۵/۰۱/۱۴.