• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آیه ملک•

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آیه ۲۶ آل عمران، درباره مالکیت انحصاری خداوند نسبت به حکومت و عزت یا ذلت اقوام و اشخاص بحث و بررسی می کند.



به آیه ۲۶ سوره آل عمران «آیه ملک» می‌گویند.


(قل اللهم مالک الملک تؤتی الملک من تشاء و تنزع الملک ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء بیدک الخیر انک علی کل شی ء قدیر)؛
«بگو: بارالها! مالک حکومتها تویی، به هر کس بخواهی، حکومت می‌بخشی، و از هر کس بخواهی، حکومت را می‌گیری، هر کس را بخواهی، عزت می‌دهی، و هر که را بخواهی خوار می‌کنی. تمام خوبیها به دست توست، تو بر هر چیزی قادری».


دو شان نزول برای این آیه، ذکر شده که هر دو یک حقیقت را تعقیب می‌کنند:

۳.۱ - شان نزول اول

هنگامی که پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم مکه را فتح نمود، به مسلمانان نوید داد که به زودی کشور ایران و روم نیز زیر پرچم اسلام قرار خواهد گرفت، منافقان که دلهایشان به نور ایمان روشن نشده بود و روح اسلام را درک نکرده بودند، این مطلب را اغراق آمیز تلقی کرده و با تعجب گفتند: محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به مدینه و مکه قانع نیست و طمع در فتح ایران و روم دارد در این هنگام، آیه نازل شد.

۳.۲ - شان نزول دوم

هنگامی که پیغمبر گرامی صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به اتفاق مسلمانان مشغول حفر خندق در اطراف مدینه بود و با نظم خاصی مسلمانان، گروه گروه با سرعت و جدیت، مشغول حفر خندق بودند تا پیش از رسیدن سپاه دشمن، این وسیله دفاعی، تکمیل گردد، ناگهان در میان خندق سنگ سفید بزرگ و سختی پیدا شد که مسلمانان از شکستن و حرکت دادن آن عاجز ماندند، سلمان به حضور پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم رسید و جریان را عرض کرد، پیامبر وارد خندق شد و کلنگ را از سلمان گرفت و محکم بر روی سنگ فرود آورد، از برخورد کلنگ با سنگ، جرقه‌ای جستن کرد، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم تکبیر فتح و پیروزی گفت، مسلمانان نیز با او هم صدا شده و آهنگ تکبیر در همه جا پیچید، بار دیگر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم کلنگ را بر سر سنگ فرود آورده مجددا جرقه‌ای جستن کرد و قسمتی از سنگ شکست و صدای تکبیر پیروزی پیامبر و مسلمانان، فضای اطراف را پر کرد، برای سومین بار، کلنگ را بلند کرد و بر بقیه سنگ محکم کوبید، مجددا از برخورد کلنگ با سنگ، جرقه‌ای جستن نمود و اطراف خود را روشن ساخت، و بقیه سنگ درهم شکسته شد و برای سومین بار صدای تکبیر در خندق پیچید.

۳.۲.۱ - سوال و جواب سلمان

سلمان عرض کرد: امروز وضع عجیبی از شما مشاهده کردم! پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرمود: در میان جرقه‌ای که بار اول جستن کرد، کاخهای حیره و مدائن را دیدم و برادرم جبرئیل به من بشارت داد که آنها در زیر پرچم اسلام قرار خواهند گرفت! در درون جرقه دوم کاخهای روم را دیدم، و هم او به من خبر داد که در اختیار پیروانم قرار خواهد گرفت، در سومین جرقه، کاخهای صنعاء و سرزمین یمن را دیدم و او به من بشارت داد که مسلمانان بر آن پیروز می‌شوند و من در آن حال، تکبیر پیروزی گفتم، ‌ای مسلمانان به شما مژده باد!. .. مسلمانان راستین از خوشحالی در پوست نمی‌گنجیدند و خدا را شکر می‌کردند. اما منافقان، چهره در هم کشیده و با ناراحتی و به صورت اعتراض، گفتند: چه آرزوی باطل و چه وعده محالی؟! در حالی که اینها از ترس جان خود، حالت دفاعی به خویش گرفته‌اند و مشغول حفر خندق هستند و با آن دشمن محدود، یارای جنگ ندارند، خیال فتح کشورهای بزرگ جهان را در سر می‌پرورانند، در این موقع آیات مورد بحث نازل شد و به آنها پاسخ گفت.


ناگفته پیدا است که منظور از اراده و مشیت الهی در این آیه این نیست که بدون حساب و بی دلیل چیزی را به کسی می‌بخشد و یا از او می‌گیرد، بلکه مشیت او از روی حکمت و مراعات نظام و مصلحت و حکمت جهان آفرینش و عالم انسانیت است و گاه این حکومتها به خاطر شایستگی‌ها است، و گاه حکومت ظالمان هماهنگ ناشایستگی امتها است.


این نکته نیز قابل توجه است که لفظ «خیر» افعل التفضیل است و معادل فارسی آن «بهتر» می‌باشد، و برای برتری چیزی بر چیز دیگر ذکر می‌شود ولی در بسیاری از موارد، به معنی خوب (بدون مفهوم صفت تفضیلی) نیز به کار می‌رود و ظاهر این است که در آیه مورد بحث به معنی دوم است، یعنی سرچشمه تمام خوبیها از او و به دست او است.


از جمله «بیدک الخیر» استفاده می‌شود که هم عزت، خیر است و هم ذلت، و هم بخشیدن حکومت و هم گرفتن آن، هر کدام در جای خود خیر است و بر طبق قانون عدالت، و شری وجود ندارد، جانیان و بدکاران، خیرشان در آن است که در زندان باشند، و نیکوکاران با ایمان، خیرشان در آزادی است. به تعبیر دیگر در جهان هستی شری وجود ندارد، این ما هستیم که خیرات را مبدل به شر می‌کنیم و اگر می‌گوید: خیر تنها به دست تو است و از شر سخنی نمی‌گوید، به خاطر آن است که شری از ذات پاک او صادر نمی‌شود.


ممکن است کسانی از آیه فوق چنین نتیجه بگیرند که هر کس به حکومتی می‌رسد و یا از حکومت، سقوط می‌کند، خواست خدا بوده و نتیجه این سخن، امضای تمام حکومتهای جباران و ستمگران تاریخ از قبیل حکومت چنگیز و هیتلر و... می‌باشد، چنان که یزید بن معاویه هم برای توجیه حکومت ننگین و ظالمانه خود به این آیه استدلال کرد.


آیه، مخصوص به حکومت‌های الهی است و یا مخصوص به حکومت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و پایان دادن به حکومت جباران قریش است. ولی حق این است که آیه یک مفهوم کلی و عمومی دارد که طبق آن، تمام حکومت‌های خوب و بد بر طبق مشیت خداست، ولی با این توضیح که: خداوند یک سلسله عوامل و اسباب برای پیشرفت و پیروزی در این جهان آفریده است، و استفاده از آثار این اسباب همان مشیت خدا است.


بنابراین خواست خدا یعنی آثاری که در آن اسباب و عوامل آفریده شده است: حال اگر افراد ستمگر و ناصالحی از آن وسایل استفاده کردند و ملت‌هایی ضعیف و زبون و ترسو، به آن تن در دادند و حکومت ننگین آنها را تحمل کردند، این نتیجه اعمال خود آنها است، ولی اگر ملتها آگاه بودند و آن عوامل و اسباب را از دست جباران گرفته و به دست صالحان دادند و حکومت‌های عادلانه‌ای به وجود آوردند باز نتیجه اعمال آنها است.
[۴] طبرسی، فضل بن حسن، ۴۶۸ - ۵۴۸ق، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۲، ص۷۲۸.
[۵] سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج۲، ص۱۴.
[۷] فخر رازی، محمد بن عمر، ۵۴۴ - ۶۰۶ق، التفسیرالکبیر، ج۸، ص۱۸۵.



۱. آل عمران/سوره۳، آیه۲۶.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، ۱۳۰۵ -، تفسیر نمونه، ج۲، ص۴۹۰.    
۳. طوسی، محمد بن حسن، ۳۸۵ - ۴۶۰ق، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۴۲۸.    
۴. طبرسی، فضل بن حسن، ۴۶۸ - ۵۴۸ق، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۲، ص۷۲۸.
۵. سیوطی، عبد الرحمان بن ابی بکر، ۸۴۹ - ۹۱۱ق، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج۲، ص۱۴.
۶. طباطبایی، محمد حسین، ۱۲۸۱ - ۱۳۶۰، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۲۸.    
۷. فخر رازی، محمد بن عمر، ۵۴۴ - ۶۰۶ق، التفسیرالکبیر، ج۸، ص۱۸۵.
۸. حویزی، عبد علی بن جمعه، - ۱۱۱۲ق، تفسیرنورالثقلین، ج۱، ص۳۲۴.    



فرهنگ‌نامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «آیه ملک».    



جعبه ابزار