أَساوِرَ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَساوِرَ: (اَساوِرَ مِن ذَهَبٍ)«اَساوِرَ» جمع
«اسوره» (بر وزن مشورة) و آن نیز، به نوبه خود جمع
«سوار» (بر وزن غبار و کتاب) است؛
و در اصل، از کلمه
فارسی «دستوار» یعنی دستبند گرفته شده است، و بعد از آن که معرّب گردیده از آن فعلهای عربی نیز
مشتق شده است.
ترجمه و تفاسیر
آیات مرتبط با
أَساوِرَ:
(أُوْلَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِّن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا) (آنها كسانى هستند كه براى آنان باغهاى
جاویدان بهشتى است؛ كه نهرها از پاى درختان و قصرهايش جارى است؛ در آن جا با دستبندهايى از طلا آراسته مىشوند؛ و لباسهايى فاخر به رنگ سبز، از
حریر نازك و ضخيم، در بر مىكنند؛ در حالى كه در آنجا بر تختها تكيه كردهاند؛ چه
پاداش خوبى، و چه جمع نيكويى!).
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: بعضی گفتهاند: کلمه اساور جمع اسورة است و اسورة هم جمع سوار -به کسر سین- است که دستبند زنان را گویند؛
ولی
راغب گفته
این کلمه
فارسی است، و اصل آن دستواره است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ) (
خداوند كسانى را كه
ایمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، در باغهاى بهشتى وارد مىكند كه از پاى درختانش نهرها جارى است؛ در آنجا با دستبندهايى از طلا و مرواريد
زینت مىشوند؛ و لباسهايشان از حرير است).
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: کلمه اساور به طوری که گفتهاند جمع اسورة است، و اسورة خود جمع سوار است، و سوار به طوری که راغب گفته معرّب دستواره است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا) (بر اندام آنها
[
بهشتيان
]
لباسهايى است از حرير نازك سبز رنگ، و از ديباى ضخيم، و با دستبندهايى از نقره آراسته شدهاند، و پروردگارشان
شراب طهور به آنان مىنوشاند).
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: كلمه أساور جمع سوار (النگو) است و فعل
(حُلُّوا) از
مصدر تحليه
مشتق است، به معناى زينت دادن و آراستن است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «أَساوِرَ»، ص۴۰.