• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

إجزاء

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



إجزاء يعني كفايت كردن مأموربه اضطرارى از مأموربه اختيارى و نيز مأموربه ظاهرى از واقعى.




لغويان يكى از معانى إجزاء را بسنده كردن و اكتفا دانسته‏ اند.
[۱] النهايه، ج ۱، ص ۲۶۶.
اين واژه در اصطلاح علم اصول، به معناى كفايت كردن مأموربه اضطرارى از اختيارى و مأموربه ظاهرى از واقعى است كه لازمه‏ اش، سقوط اعاده و قضا است؛
[۲] کفایةالاصول، ج ۱، ص ۸۲ و ۸۴    ؛ محاضرات، ج ۲، ص ۲۲۲.
مثلًا، اگر كسى در حال ضرورت، با تیمم نماز بخواند، اين نماز، كفايت مى‏كند و لازم نيست بعد از برطرف شدن عذر در خارج وقت، با وضو نماز بخواند؛ البته اگر مکلف در قسمتى از وقت بتواند به وظيفه اختيارى عمل كند و اضطرار، مربوط به قسمتى از وقت باشد، در اين صورت اضطرار صدق نمى‏كند؛ چون مكلف در فاصله زمانى بين اوّل تا آخر وقت، قدرت بر انجام وظيفه با تمام اجزا و شرايط را دارد؛
[۳] محاضرات، ج ۲، ص ۲۴۰.
هم‏چنين كسى كه نماز را در سفر، از روى جهل، تمام خوانده و در تمام وقت، در اين جهل معذور بوده، بعد از آن كه فهميد وظيفه‏اش نماز قصر بوده، مى‏تواند به همان نماز ۴ ركعتى اكتفا كند.
پيش از ورود در آيات، تذكر دو نكته لازم است:
۱.برخى، به اطلاق مقامى در آيات استدلال كرده ‏اند؛ چون در مقام بيان وظيفه مكلّفان است و به تکلیف اضطرارى بسنده كرده و تكليف ديگرى را بيان ننموده است؛ بنابراين، آشكار مي شود كه آن‏چه انجام گرفته، مجزی است.
[۴] کفایة الاصول، ج ۱، ص ۸۵    ؛ محاضرات، ج ۲، ص ۲۲۲.
اطلاق پيش گفته در برابر اطلاق لفظى است كه اگر كلامى صادر شود و گوينده در مقام بیان مقصود خويش باشد و قيدى را ذكر نكند، روشن مى‏شود كه قيد مذكور، دخالتى در غرض وى نداشته است.
۲.برخى نيز استدلال كرده‏اند كه از آيات استفاده مى‏شود نماز مضطر، مانند نماز شخص مختار، مصداقى از مصاديق طبیعت نماز است؛ بنابراين با انجام آن، «طبيعت» موجود شده، قهراً امر ساقط خواهد بود.



برخى از اصوليان
[۶] همان؛ اصول‏الفقه، ج ۱، ص ۲۴۸.
از بعضى آيات، براى إجزاء استفاده كرده‏ اند.

۲.۱ - إجزاى تيمّم از وضو يا غسل


۱.«یایُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا اذا قُمتُم الَی الصَّلوةِ فَاغسِلوا وُجوهَکُم و ایدِیَکُم الَی المَرافِقِ... و ان کُنتُم جُنُبًا فَاطَّهَّروا وان کُنتُم مَرضی‌ او عَلی‌ سَفَرٍ او جاءَ احَدٌ مِنکُم مِنَ الغاطِ او لمَستُمُ النّساءَ فَلَم تَجِدوا ماءً فَتَیَمَّموا صَعیدًا طَیّبًا...»    "اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چون به نماز برخاستيد، صورت و دست‏ها را تا آرنج بشوييد ... و اگر جنب بوديد، خود را بشوييد غسل نماييد و اگر بيمار يا در سفر بوديد يا يكى از شما از قضاى حاجت آمد، يا با زنان آميزش كرديد و آبى نيافتيد، با خاك پاك تيمم كنيد".
[۷] مائده/ ۵، ۶

۲.«... وان کُنتُم مَرضی‌ او عَلی‌ سَفَرٍ او جاءَ احَدٌ مِنکُم مِنَ الغاطِ او لمَستُمُ النّساءَ فَلَم تَجِدوا ماءً فَتَیَمَّموا صَعیدًا طَیّبًا...»    
[۸] نساء/ ۴، ۴۳

قرطبى
[۹] تفسير قرطبى، ج ۵، ص ۱۵۲.
و صاحب المنار
[۱۰] المنار، ج ۵، ص ۱۲۷- ۱۲۸.
در ذيل اين آيات گفته‏ اند: پس از فراغ از نماز، اعاده لازم نيست؛ چون مکلّف، به وظيفه خود عمل كرده است.

۲.۲ - إجزاى نماز نشسته يا خوابيده، از نماز كامل (اختيارى)


۱.«الَّذينَ يَذكُرُونَ اللَّهَ قِيمًا و قُعودًا و عَلى‏ جُنوبِهِم ...»"آنان‏كه خدا را در حال ايستاده و نشسته و خوابيده ياد مى‏كنند".
[۱۱] آل‏عمران/ ۳، ۱۹۱

۲.در رواياتى، ياد خدا به نماز تفسير شده است.
[۱۲] جامع‏احاديث الشيعه، ج ۵، ص ۲۸۰- ۲۸۱.
«فَاذا قَضَیتُمُ الصَّلوةَ فَاذکُروا اللَّهَ قِیمًا و قُعودًا و عَلی‌ جُنوبِکُم فَاذا اطمَأنَنتُم فَاقِیموا الصَّلوةَ...»    .
[۱۳] نساء/ ۴، ۱۰۳
طبرى و بيش‏تر مفسران، اين آيه را به بعد از نماز مربوط دانسته‏اند؛ ولى محمّد بن‏على‏بن‏ابراهيم، «اذا قَضَيتُمُ الصَّلوةَ» را به وجوب نماز تفسير كرده است. اين مطلب از سيدمرتضى نيز در رساله محکم و متشابه نقل شده است.
[۱۶] جامع احاديث الشيعه، ج ۵، ص ۲۸۳.
از ابن‌مسعود نيز نقل شده كه «فَاذكُروا اللَّهَ» با اراده نماز ارتباط دارد.
[۱۷] مجمع‏البيان، ج ۳، ص ۱۵۸.
بنابراين، آيه دلالت مى‏كند كه هنگام رويارويى با دشمن نماز را آن‏گونه كه مى‏توانيد(ايستاده، نشسته يا خوابيده)بگزاريد.

۲.۳ - إجزاى نماز سواره در حال جنگ يا هر ضرورتى


«حفِظوا عَلَی الصَّلَوتِ و الصَّلوةِ الوُسطی‌ و قوموا لِلَّهِ قنِتین فَان خِفتُم فَرِجَالًا او رُکبَانًا فَاذا امِنتُم فَاذکُروا اللَّهَ کَما عَلَّمَکُم ما لَم‌تَکونوا تَعلَمون»     "در انجام نمازها و به خصوص نماز ميانه كوشا باشيد و از روى خضوع و خشوع براى خدا به پاخيزيد و اگر به علت جنگ يا خطر ديگرى بترسيد، نماز را در حال پياده يا سواره انجام دهيد و هنگامى‏كه امنيت يافتيد، خدا را ياد كنيد كه آن‏چه نمى‏دانستيد به شما آموخت".
[۱۸] بقره/ ۲، ۲۳۸- ۲۳۹
براساس فتاواى فريقين اگر كسى بدين صورت نماز بخواند، مجزى است.
[۱۹] جامع‏البيان، ج ۲، ص ۷۸۱؛ مواهب الرحمن، ج ۴، ص ۸۵؛ الفرقان، ج ۲- ۳، ص ۱۳۷.
ماوردى، از اهل حجاز
[۲۰] تفسير ماوردى، ج ۱، ص ۳۱۰.
و قرطبى نيز از شافعى
[۲۱] تفسير قرطبى، ج ۳، ص ۱۴۶.
نقل كرده كه چون با عذر بوده اعاده ساقط است.

۲.۴ - إجزاى نماز خوف در حال جنگ، از نماز اختيارى


«و اذَا کُنتَ فیهِم فَاقَمتَ لَهُمُ الصَّلوةَ فَلتَقُم طَافَةٌ مِن هُم مَعَکَ ولیَأخُذوا اسلِحَتَهُم فَاذا سَجَدوا فَلیَکونوا مِن وَراکُم ولتَأتِ طَافَةٌ اخری‌ لَم یُصَلّوا فَلیُصَلّوا مَعَکَ...»    "اى پيامبر! هنگامى كه در ميان جنگ‏جويان باشى و نماز را براى آن‏ها برپا كنى، بايد دسته‏اى از آن‏ها با تو بر خيزند و سلاح‏هايشان را با خود برگيرند و هنگامى كه سجده كردند ونمازشان را به پايان رساندند بايد به پشت سر شما روند و آنان كه نماز را نخوانده‏اند، بيايند و با تو نماز بخوانند".
[۲۲] نساء/ ۴، ۱۰۲

نماز خوف با نماز در حال اختيار، تفاوت دارد و اطلاق آيه دليل بر إجزا است؛ هر چند در چگونگى نماز خوف اختلاف وجود دارد.اين آيات، به موارد خاص نظر دارد كه برخى، از آن‏ها براى اجزاء استفاده كرده‏اند.

۲.۵ - إجزاى هر تكليف اضطرارى


آياتى به‏طور عام و بدون در نظر داشتن موارد خاص، به تكاليف اضطرارى اشاره دارد:«... فَمَنِ اضطُرَّ غَیرَ باغٍ و لا عادٍ فَلَا اثمَ عَلَیهِ...»    "كسى‏كه مجبور باشد، اگر ستمگر و متجاوز نباشد، گناهى بر او نيست».
[۲۴] بقره/ ۲، ۱۷۳
حضرت صادق علیه السلام اين آيه را بر نماز تطبيق كرده‏ اند.
[۲۵] الكافى، ج ۳، ص ۴۱۰.

شايد بتوان إجزاء را از آن‏چه در تخفيف و آسان بودن تكاليف وارد شده نيز استفاده كرد:
۱.«... یُریدُ اللَّهُ بِکُمُ الیُسرَ ولا یُریدُ بِکُمُ العُسرَ...»    "خداوند، راحتى شما را مى‏خواهد نه زحمت شما را"
[۲۶] بقره/ ۲، ۱۸۵
چون اگر پس از رفع اضطرار، اعاده و قضا لازم باشد، خلاف مصلحت تسهيل خواهد بود.
[۲۷] اصول‏الفقه، ج ۱، ص ۲۴۸.



 
۱. النهايه، ج ۱، ص ۲۶۶.
۲. کفایةالاصول، ج ۱، ص ۸۲ و ۸۴    ؛ محاضرات، ج ۲، ص ۲۲۲.
۳. محاضرات، ج ۲، ص ۲۴۰.
۴. کفایة الاصول، ج ۱، ص ۸۵    ؛ محاضرات، ج ۲، ص ۲۲۲.
۵. نهایةالاصول، ج ۱، ص ۱۱۶.    
۶. همان؛ اصول‏الفقه، ج ۱، ص ۲۴۸.
۷. مائده/ ۵، ۶
۸. نساء/ ۴، ۴۳
۹. تفسير قرطبى، ج ۵، ص ۱۵۲.
۱۰. المنار، ج ۵، ص ۱۲۷- ۱۲۸.
۱۱. آل‏عمران/ ۳، ۱۹۱
۱۲. جامع‏احاديث الشيعه، ج ۵، ص ۲۸۰- ۲۸۱.
۱۳. نساء/ ۴، ۱۰۳
۱۴. مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۱۵۸.    
۱۵. بحارالانوار، ج ۷۹، ص ۲۹۸.    
۱۶. جامع احاديث الشيعه، ج ۵، ص ۲۸۳.
۱۷. مجمع‏البيان، ج ۳، ص ۱۵۸.
۱۸. بقره/ ۲، ۲۳۸- ۲۳۹
۱۹. جامع‏البيان، ج ۲، ص ۷۸۱؛ مواهب الرحمن، ج ۴، ص ۸۵؛ الفرقان، ج ۲- ۳، ص ۱۳۷.
۲۰. تفسير ماوردى، ج ۱، ص ۳۱۰.
۲۱. تفسير قرطبى، ج ۳، ص ۱۴۶.
۲۲. نساء/ ۴، ۱۰۲
۲۳. مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۱۵۶.    
۲۴. بقره/ ۲، ۱۷۳
۲۵. الكافى، ج ۳، ص ۴۱۰.
۲۶. بقره/ ۲، ۱۸۵
۲۷. اصول‏الفقه، ج ۱، ص ۲۴۸.




۱.اصول الفقه، مظفر؛
۲.بحارالانوار؛
۳.تفسير المنار؛
۴.جامع احاديث الشيعه؛
۵.جامع‏البيان عن تأويل آى القرآن؛
۶.الجامع لاحكام القرآن، قرطبى؛ الكافى؛
۷.كفاية الاصول؛
۸.مجمع‏البيان فى تفسير القرآن؛
۹.محاضرات فى اصول الفقه؛
۱۰.مواهب الرحمن فى تفسير القرآن، سبزوارى؛
۱۱.النكت والعيون، ماوردى؛
۱۲.نهايةالاصول؛
۱۳.النهاية فى غريب الحديث والاثر.



جعبه ابزار