• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابن قارح

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اِبْن‌ِ قارِح‌، ابوالحسن‌ علی‌ بن‌ منصور بن‌ طالب‌ حلبی‌ (۳۵۱- ح‌ ۴۲۴ق‌/۹۶۲-۱۰۳۳م‌)، ادیب‌، شاعر، راوی‌ و نحوی‌، ملقب‌ به‌ دَوْخَلَه‌ می‌باشد.
وی‌ در حلب‌ زاده‌ شد.



وی در حلب نزد ابوعبدالله‌ ابن‌ خالویه‌ به‌ فراگیری‌ نحو پرداخت‌ و ابن‌ خالویه‌ (ه م‌)، چنانکه‌ می‌دانیم‌، از بغداد به‌ شام ‌ و سپس‌ به‌ حلب‌ رفت‌ و چندی‌ در آن‌ دیار زیست‌. ابن‌ قارح‌ پس‌ از مرگ‌ ابن‌ خالویه‌ در ۳۷۰ق‌/۹۸۰م‌ راهی‌ بغداد شد و به‌ ابوعلی‌ فارسی ‌ پیوست‌ و به‌ گفته خود او همه آثار ابوعلی‌ را نزد او خواند.
[۱] ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۵۶، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
[۲] یاقوت‌، ادبا، ج۱۵، ص۸۳.
اما اشارت‌ یاقوت‌
[۳] یاقوت‌، ادبا، ج۱۵، ص۸۳.
مبنی‌ بر اینکه‌ وی‌ از کودکی‌ در منزل‌ ابوعلی‌ به‌ خدمت‌ مشغول‌ بوده‌، درست‌ نمی‌نماید. زیرا ابوعلی‌ فارسی‌ در ۳۴۱ق‌ به‌ حلب‌ نزد سیف‌الدوله‌ رفت‌ و در ۳۴۷ق‌، یعنی‌ ۴ سال‌ قبل‌ از ولادت‌ ابن‌ قارح‌، حلب‌ را به‌ قصد شیراز ترک‌ کرد و متجاوز از ۲۰ سال‌ در آن‌جا به‌ سر برد.
[۴] دانشنامه‌، ج۱، ص۱۰۷۹.
در این‌ صورت‌ وی‌، در دوران‌ کودکی‌ و حتی‌ آغاز جوانی‌ ابن‌ قارح‌ در شیراز اقامت‌ داشته‌ است‌. برهمین‌ اساس‌ می‌توان‌ گفت‌، ابن‌ قارح‌ پس‌ از بازگشت‌ ابوعلی‌ به‌ بغداد - که‌ با توجه‌ به‌ آنچه‌ گفته‌ شد، باید همان‌ حدود ۳۷۰ق‌ باشد - برای‌ نخستین‌ بار به‌ ملازمت‌ وی‌ در آمده‌ است‌. ابن‌ قارح‌
[۵] ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۵۶، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
چنانکه‌ خود تصریح‌ کرده‌ است‌ در بغداد از مجالس‌ درس‌ علمای‌ آن‌ روز، از جمله‌ ابوسعید سیرافی‌، علی‌ بن‌ عیسی‌ رمانی‌، ابوعبید مرزبانی‌ و ابوحفص‌ کتانی‌ بهره‌ برد.


وی‌ پس‌ از کسب‌ دانش‌ و شهرت‌، تعلیم‌ و تربیت ‌ فرزندان‌ خواص‌ را پیشه خود ساخت‌ و از این‌ راه‌ کسب‌ معاش‌ می‌کرد.
[۶] صفدی‌، خلیل‌، ج۲۲، ص۲۳۴، الوافی‌ بالوفیات‌، به‌ کوشش‌ رمزی‌، بعلبکی‌، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۳م‌.
چندی‌ بعد راهی‌ مصر شد و به‌ ملازمت‌ وزیر ابوالحسن‌ مغربی‌ درآمد و تعلیم‌ و تربیت‌ فرزندان‌ او را به‌ عهده‌ گرفت‌. ابوالحسن‌ که‌ از جاه‌طلبی‌ فرزندش‌ ابوالقاسم‌ سخت‌ بیمناک‌ بود، ابن‌ قارح‌ را ملزم‌ کرد تا رفتار و کردار فرزندش‌ را به‌ او گزارش‌ کند. سرانجام‌ روزی‌ ابوالقاسم‌ که‌ هوای‌ برانداختن‌ حکومت‌ خلیفه فاطمی‌، الحاکم‌ بامرالله‌ را در سر داشت‌، راز خود را با ابن‌ قارح‌ در میان‌ نهاد. ابن‌ قارح‌، ابوالحسن‌ را از اندیشه او مطلع‌ ساخت‌. ابوالقاسم‌ از این‌ سخن‌ چینی ‌ سخت‌ برآشفت‌ و کینه او را به‌ دل‌ گرفت‌.
[۷] ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۵۶ -۵۷، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
[۸] یاقوت‌، ادبا، ج۱۵، ص۸۳ -۸۴.



پس‌ از چندی‌ ابوعبدالله‌ حسین‌ بن‌ جوهر فرمانده‌ سپاه‌ مصر ابن‌ قارح‌ را نزد خود خواند و تعلیم‌ و تربیت‌ فرزندانش‌ را به‌ عهده وی‌ گذاشت‌.
[۹] ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۵۸، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
[۱۰] یاقوت‌، ادبا، ج۱۵، ص۸۶.
اما چون‌ ابن‌ قارح‌ رفتار خشن‌ خلیفه‌ و فرمانده‌ سپاهش‌ حسین‌ بن‌ جوهر را نسبت‌ به‌ مخالفان‌ مشاهده‌ کرد، بیمناک‌ شد و برای‌ گریز از دربار چاره‌ای‌ نیافت‌، جز اینکه‌ راه‌ حج ‌ پیش‌ گیرد. وی‌ در ۳۹۷ق‌ عازم‌ حجاز گردید و ۵ سال‌ در آن‌جا ماند.


اما چون‌ دوباره‌ به‌ قاهره ‌ بازگشت‌ و از کشته‌ شدن‌ حسین‌ بن‌ جوهر در ۴۰۱ق‌ به‌ فرمان‌ الحاکم‌، آگاهی‌ یافت‌، بیش‌ از پیش‌ احساس‌ ناامنی‌ کرد. از این‌رو دربار خلیفه‌ را فروگذاشت‌ و به‌ طرابلس ‌ گریخت‌. از آن‌جا راهی‌ انطاکیه ‌ شد و سپس‌ به‌ ملطیه ‌ نزد خوله‌ دختر سعدالدوله‌ و نوه سیف‌الدوله‌ رفت‌. چندی‌ در آن‌جا اقامت‌ گزید. اما پس‌ از رسیدن‌ نامه وزیر ابوالقاسم‌ مغربی‌، راهی‌ مَیّافارقین‌ شد
[۱۱] ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۵۸، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
و مدتی‌ نزد وی‌ به‌ سر برد.
از آنچه‌ بین‌ او و ابوالقاسم‌ گذشت‌ اطلاعی‌ در دست‌ نیست‌. اما گویی‌ آتش‌ کینه‌ای‌ که‌ ابوالقاسم‌ از زمان‌ وزارت‌ پدرش‌ نسبت‌ به‌ او در دل‌ داشت‌، هرگز فرو ننشست‌ و ابن‌ قارح‌ نیز که‌ از وی‌ دلی‌ پر درد داشت‌، متقابلاً زبان‌ به‌ هجو او گشود و بارها نزد دیگران‌ وی‌ را مذمت ‌ کرد.
[۱۲] ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۶۱ -۶۲، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
[۱۳] صفدی‌، خلیل‌، ج۲۲، ص۲۳۴- ۲۳۵، الوافی‌ بالوفیات‌، به‌ کوشش‌ رمزی‌، بعلبکی‌، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۳م‌.



ابن‌ قارح‌ پس‌ از آنکه‌ ابوالقاسم‌ مغربی‌ را ترک‌ کرد، در ۴۲۱ق‌ راهی‌ تکریت ‌ شد و از آن‌جا به‌ موصل ‌ رفت‌.
[۱۴] یاقوت‌، ادبا، ج۱۵، ص۸۴.
مدتی‌ نیز درآمِد به‌ سر برد و گویا در همان‌جا بود که‌ با ابوالفرج‌ زَهْرجی‌ کاتب‌ نصرالدوله‌ احمد بن‌ مروان‌، آشنا شد.
[۱۵] ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۲۷، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).



ابن‌ قارح‌ در اواخر عمر درپی‌ نامه‌ای‌ که‌ زهرجی‌ به‌ او نوشت‌، به‌ زادگاه‌ خود حلب‌ بازگشت‌،
[۱۶] ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۶۸، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
اما چون‌ در این‌ مدت‌ طولانی‌ همه‌ چیز تغییر کرده‌ بود و او در آن‌جا آشنا و همدمی‌ نداشت‌، سخت‌ احساس‌ دلتنگی‌ و غربت‌ می‌کرد.
[۱۷] ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۲۴- ۲۵، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
[۱۸] حبابی‌، فاطمه‌، ج۱، ص۲۲، لغة ابی‌ العلاء المعری‌ فی‌ رسالة الغفران‌، قاهره‌، دارالمعارف‌.
تاریخ‌ و محل‌ درگذشت‌ وی‌ را هیچ‌ یک‌ از مورخان‌ ذکر نکرده‌اند، اما مرگ‌ وی‌ احتمالاً در حدود ۴۲۴ق‌ در حلب‌ اتفاق‌ افتاده‌ است‌.
[۱۹] که‌ مرگ‌ وی‌ را بعد از ۴۲۴ق‌ دانسته‌، بستانی‌، ج۳، ص۴۴۲.
[۲۰] حبابی‌، فاطمه‌، ج۱، ص۲۲، لغة ابی‌ العلاء المعری‌ فی‌ رسالة الغفران‌، قاهره‌، دارالمعارف‌.



ابن‌ قارح‌ تا پایان‌ عمر ازدواج ‌ نکرد.
[۲۱] یاقوت‌، ادبا، ج۱۵، ص۸۴.
[۲۲] صفدی‌، خلیل‌، ج۲۲، ص۲۳۴، الوافی‌ بالوفیات‌، به‌ کوشش‌ رمزی‌، بعلبکی‌، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۳م‌.
درباره مذهب ‌ او نیز چیزی‌ دانسته‌ نیست‌. اما از مقدمه رسالة الغفران‌ و ستایش‌های‌ ابوالعلاء معری‌ از او
[۲۳] ابوالعلاء معری‌، احمد، ج۱، ص۱۳۹-۱۴۱، رسالة الغفران‌، به‌ کوشش‌ عائشه‌ عبدالرحمان‌، قاهره‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۹م‌.
و نیز متن‌ رساله‌اش‌ که‌ آکنده‌ از مدح‌ و ستایش‌ رسول‌ اکرم ‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و بیان‌ فضایل‌ اصحاب ‌ او و استشهاد به‌ آیات‌ قرآن ‌ و اظهار تنفر نسبت‌ به‌ زنادقه ‌ و بی‌دینان‌ است‌،
[۲۴] ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۴۶-۵۰، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
چنین‌ برمی‌آید که‌ ظاهراً به‌ اساس‌ شریعت ‌ پای‌ بند بوده‌ است‌. اما طه‌ حسین‌
[۲۵] حسین‌، طه‌، ج۳، ص۵۶۹، من‌ تاریخ‌ الادب‌ العربی‌، بیروت‌، ۱۹۸۰م‌.
با قاطعیت‌ و تأکید بسیار او را زندیق‌ محض‌ و می‌خواره‌ای‌ حریص‌ دانسته‌ است‌.


ابن‌ قارح‌ راوی‌ شعر و اخبار عرب‌ نیز بود و از اشعار او مجموعاً ۵۱ بیت‌ در رساله‌اش‌،
[۲۶] ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۶۰، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
[۲۷] ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۶۱، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
[۲۸] ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۶۷، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
معجم‌ الادباء،
[۲۹] یاقوت‌، ادبا، ج۱۵، ص۸۴ - ۸۵.
الوافی‌ بالوفیات‌
[۳۰] صفدی‌، خلیل‌، ج۲۲، ص۲۳۴- ۲۳۵، الوافی‌ بالوفیات‌، به‌ کوشش‌ رمزی‌، بعلبکی‌، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۳م‌.
و نیز بغیة الوعاة
[۳۱] سیوطی‌، بغیة الوعاة، ج۲، ص۲۰۷، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/ ۱۹۶۵م‌.
آمده‌ است‌. یاقوت‌
[۳۲] یاقوت‌، ادبا، ج۱۵، ص۸۴.
شعر او را از قبیل‌ اشعار علماء و معلمان‌ دانسته‌ و آن‌ را فاقد زیبایی‌ تعبیر و شیوایی‌ بیان‌ معرفی‌ کرده‌ است‌. وی‌ در هجویاتش‌ که‌ بیشتر آن‌ها را در حق‌ ابوالقاسم‌ مغربی‌ سروده‌، از به‌ کار بردن‌ الفاظ و عبارات‌ زشت‌ و رکیک‌ ابایی‌ نداشته‌ است‌.
[۳۳] یاقوت‌، ادبا، ج۱۵، ص۸۵ -۸۶.
[۳۴] سیوطی‌، بغیة الوعاة، ج۲، ص۲۰۷، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/ ۱۹۶۵م‌.



وی‌ همه شهرت‌ خود را مدیون‌ نامه‌ای‌ است‌ که‌ در اواخر عمر به‌ ابوالعلاء معری‌ نوشته‌ است‌. درباره انگیزه نگارش‌ این‌ نامه‌ خود وی‌
[۳۵] ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۲۶-۲۷، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
می‌گوید، ابوالفرج‌ زهرجی‌ نامه‌ای‌ خطاب‌ به‌ ابوالعلاء معری‌ می‌نویسد و از ابن‌ قارح‌ می‌خواهد تا آن‌ را به‌ ابوالعلاء تسلیم‌ کند. در بین‌ راه‌ دزدان‌ همه دارایی‌ او، از جمله‌ نامه‌ را به‌ سرقت ‌ می‌برند. ابن‌ قارح‌ درپی‌ عذرخواهی‌ و اظهار تأسف‌، نامه‌ای‌ به‌ ابوالعلاء می‌نویسد و در ضمن‌ آن‌ پرسش‌هایی‌ نیز مطرح‌ می‌کند و از او می‌خواهد تا نامه او را بی‌پاسخ‌ نگذارد. ابوالعلاء نیز در جواب‌ آن‌، رسالة الغفران‌ را می‌نگارد.
ابن‌ قارح‌ نامه خود را با حمد و ثنایپروردگار و اظهار شوق‌ و تمایل‌ به‌ دیدار ابوالعلاء آغاز کرده‌ و سپس‌ زبان‌ به‌ انتقاد از ادبا و شعرایی‌ چون‌ بشار بن‌ برد ، متنّبی‌ ، ابن‌ راوندی‌ ، ابن‌ رومی ‌، ابوتمام‌ ، حلاج ‌ و دیگران‌ گشوده‌ و بی‌اعتنایی‌ ایشان‌ نسبت‌ به‌ امور دین‌ و هوسرانی‌ و می‌گساریهای‌ آنان‌ را مورد نکوهش ‌ قرار داده‌ و آنان‌ را مخلد در آتشجهنم ‌ دانسته‌ است‌. سپس‌ از ابوالعلاء درباره زندقه ‌، تصوف ‌، فقه ‌، نحو و امور دین‌ استفسار کرده‌، پس‌ از شرح‌ مختصری‌ از زندگی‌ خود و شکوه‌ از روزگار، نامه‌اش‌ را به‌ پایان‌ می‌برد. ابوالعلاء در رسالة الغفران‌ ابتدا او را در یک‌ سفر رؤیایی‌ به‌ عالم‌ آخرت ‌ برده‌، با سیر و سیاحتی‌ در اطراف‌ بهشت ‌ و جهنم‌ به‌ دیدار شعرا و ادبایی‌ که‌ ابن‌ قارح‌ اهل‌ دوزخ ‌ خوانده‌ بود، می‌برد و او برخلاف‌ انتظار، آنان‌ را در بهشت‌ می‌یابد. بدین‌سان‌ ابوالعلاء با استهزاء به‌ او یادآور می‌شود که‌ اینگونه‌ مسائل‌ عمیق‌تر از آن‌ است‌ که‌ او می‌پندارد. پس‌ از آن‌ در بخش‌ دیگر رسالة الغفران‌، ابوالعلاء به‌ پرسش‌هایی‌ که‌ وی‌ در نامه‌اش‌ مطرح‌ ساخته‌ و صرفاً مباحثی‌ کلامی‌، فلسفی‌ و لغوی‌ است‌، پاسخ‌ می‌گوید.


«رساله» ابن‌ قارح‌ که‌ ویژگی‌های‌ نثر آن‌ روزگار را در بردارد، در قالب‌ عباراتی‌ مسجع‌ و گاه‌ فنی‌ نگارش‌ یافته‌ است‌. این‌ «رساله‌» در مجموعه رسائل‌ البلغاء، به‌ کوشش‌ محمد کردعلی‌ در قاهره ‌ (۱۳۳۱ق‌/ ۱۹۱۳م‌) به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. همچنین‌ کامل‌ کیلانی‌ آن‌ را در جزء سوم‌ رسالة الغفران‌ در ۱۹۲۵م‌ و عائشه‌ عبدالرحمان‌ در ۱۹۶۳ و ۱۹۶۹م‌ ضمن‌ همان‌ رساله‌ در قاهره‌ به‌ چاپ‌ رسانده‌اند.



(۱) ابن‌ قارح‌، علی‌، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
(۲) ابوالعلاء معری‌، احمد، رسالة الغفران‌، به‌ کوشش‌ عائشه‌ عبدالرحمان‌، قاهره‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۹م‌.
(۳) بستانی‌.
(۴) حبابی‌، فاطمه‌، لغة ابی‌ العلاء المعری‌ فی‌ رسالة الغفران‌، قاهره‌، دارالمعارف‌.
(۵) حسین‌، طه‌، من‌ تاریخ‌ الادب‌ العربی‌، بیروت‌، ۱۹۸۰م‌.
(۶) زرکلی‌، اعلام‌.
(۷) دانشنامه‌.
(۸) صفدی‌، خلیل‌، الوافی‌ بالوفیات‌، به‌ کوشش‌ رمزی‌، بعلبکی‌، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۳م‌.
(۹) یاقوت‌، ادبا.
(۱۰) سیوطی‌، بغیة الوعاة، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/ ۱۹۶۵م‌.


۱. ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۵۶، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
۲. یاقوت‌، ادبا، ج۱۵، ص۸۳.
۳. یاقوت‌، ادبا، ج۱۵، ص۸۳.
۴. دانشنامه‌، ج۱، ص۱۰۷۹.
۵. ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۵۶، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
۶. صفدی‌، خلیل‌، ج۲۲، ص۲۳۴، الوافی‌ بالوفیات‌، به‌ کوشش‌ رمزی‌، بعلبکی‌، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۳م‌.
۷. ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۵۶ -۵۷، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
۸. یاقوت‌، ادبا، ج۱۵، ص۸۳ -۸۴.
۹. ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۵۸، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
۱۰. یاقوت‌، ادبا، ج۱۵، ص۸۶.
۱۱. ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۵۸، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
۱۲. ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۶۱ -۶۲، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
۱۳. صفدی‌، خلیل‌، ج۲۲، ص۲۳۴- ۲۳۵، الوافی‌ بالوفیات‌، به‌ کوشش‌ رمزی‌، بعلبکی‌، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۳م‌.
۱۴. یاقوت‌، ادبا، ج۱۵، ص۸۴.
۱۵. ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۲۷، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
۱۶. ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۶۸، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
۱۷. ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۲۴- ۲۵، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
۱۸. حبابی‌، فاطمه‌، ج۱، ص۲۲، لغة ابی‌ العلاء المعری‌ فی‌ رسالة الغفران‌، قاهره‌، دارالمعارف‌.
۱۹. که‌ مرگ‌ وی‌ را بعد از ۴۲۴ق‌ دانسته‌، بستانی‌، ج۳، ص۴۴۲.
۲۰. حبابی‌، فاطمه‌، ج۱، ص۲۲، لغة ابی‌ العلاء المعری‌ فی‌ رسالة الغفران‌، قاهره‌، دارالمعارف‌.
۲۱. یاقوت‌، ادبا، ج۱۵، ص۸۴.
۲۲. صفدی‌، خلیل‌، ج۲۲، ص۲۳۴، الوافی‌ بالوفیات‌، به‌ کوشش‌ رمزی‌، بعلبکی‌، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۳م‌.
۲۳. ابوالعلاء معری‌، احمد، ج۱، ص۱۳۹-۱۴۱، رسالة الغفران‌، به‌ کوشش‌ عائشه‌ عبدالرحمان‌، قاهره‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۹م‌.
۲۴. ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۴۶-۵۰، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
۲۵. حسین‌، طه‌، ج۳، ص۵۶۹، من‌ تاریخ‌ الادب‌ العربی‌، بیروت‌، ۱۹۸۰م‌.
۲۶. ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۶۰، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
۲۷. ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۶۱، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
۲۸. ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۶۷، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).
۲۹. یاقوت‌، ادبا، ج۱۵، ص۸۴ - ۸۵.
۳۰. صفدی‌، خلیل‌، ج۲۲، ص۲۳۴- ۲۳۵، الوافی‌ بالوفیات‌، به‌ کوشش‌ رمزی‌، بعلبکی‌، بیروت‌، ۱۴۰۴ق‌/۱۹۸۳م‌.
۳۱. سیوطی‌، بغیة الوعاة، ج۲، ص۲۰۷، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/ ۱۹۶۵م‌.
۳۲. یاقوت‌، ادبا، ج۱۵، ص۸۴.
۳۳. یاقوت‌، ادبا، ج۱۵، ص۸۵ -۸۶.
۳۴. سیوطی‌، بغیة الوعاة، ج۲، ص۲۰۷، به‌ کوشش‌ محمد ابوالفضل‌ ابراهیم‌، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/ ۱۹۶۵م‌.
۳۵. ابن‌ قارح‌، علی‌، ج۱، ص۲۶-۲۷، «رسالة»، همراه‌ رسالة الغفران‌ (نک: ابوالعلاء معری‌ در همین‌ مآخذ).



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابن قارح»، شماره۱۶۱۷.    



جعبه ابزار