ابنبطه عکبری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اِبْنِ بَطّه عُکْبَره، ابوعبدالله عبیدالله بن محمد (۳۰۴-۳۸۷ق/ ۹۱۷- ۹۹۷م)،
متکلم ،
فقیه و
محدث حنبلی بود.
نسبت وی به عتبه بن فرقد،
صحابی پیامبر اکرم میرسد.
او در عکبرا به دنیا آمد و در کودکی برای کسب
علم راهی
بغداد شد.
بر اساس اطلاعای که خطیب
و ذهبی
میدهند، ظاهراً وی پس از تحصیل در بغداد به
بصره ،
شام ،
مکه و
اردبیل رفته و در حدود ۳۴۵ق به بغداد مراجعت کرده است، اما چنانکه از بررسی احوال مشایخ و شاگردانش برمیآید، در آن شهر چندان اقامت نکرد و حدود ۴۰ سال آخر زندگی خود را در زادگاهش عکبرا گذراند.
ابنبطه در مباحث کلامی صرفاً به
کتاب و
سنت ، چنانکه روش اسلاف وی بوده، تکیه دارد و تفکر حنبلی را با تعصب شدید طرح میکند و در فصل اول کتاب ابانه لبه تیز حملات خود را متوجه مخالفین به خصوص
شیعه نموده است،
حتی فصل دوم این کتاب
که با هدف تبیین معتقدات تألیف شده است، جنبه جدلی دارد و به طور کلی با توجه به همین خصیصه در کلام ابنبطه، درک بهتر آن مستلزم مقایسه کتاب ابانه او با آثار مخالفین معاصرش، مانند استغاثه ابوالقاسم کوفی امامی، خواهد بود.
ابنبطه یکی از شخصیتهای برجسته جنبشی است که در سده ۴ق/۱۰م پدید آمد و هدف آن دفاع از
ابوبکر ، عمر ،
عثمان و نیز
معاویه و کلاً آن دسته از اصحاب پیامبر (ص) بوده که مورد بیمهری شیعیان بودهاند.
مثلاً وی از نخستینکسانی است که معاویه را با لقبخالالمؤمنین یاد کرده است.
شگفت اینکه او حتی مردم را از تحقیق در وقایعی نظیر دو
جنگ جمل و
صفین نهی کرده است.
ابنبطه به رغم نقل و
نقد عقاید مخالفان، در زمینه آرای فرق مختلف اسلامی چندان مطلع نبوده است. مثلاً از قول
معتزله میگوید که مرتکب صغیره
کافر است،
حال آنکه معتزله حتی مرتکب کبیره را هم «کافر» نمیدانند، بلکه چنین کسی به اعتقاد آنان «فاسق» است. به طور کلی ابنبطه
فرق اسلامی را به صورتی آشفته ذکر کرده،
چنانکه برخی از مشاهیر معتزله چون مردار،
ابوبکر اصم ،
ابن ابی دؤاد را در عداد جهمیه ذکر کرده
و هشام فوطی و فضیل رقاشی را در عداد شیعه
آورده است.
ذهبی
او را در
فقه امام دانسته است و حتی گفتهاند که وی در ۱۵ سالگی
فتوا داده است.
وی نزد فقهای نامور حنبلی چون ابوبکر نجاد و ابوبکر عبدالعزیز معروف به غلام خلال درس خوانده
و فقیه برجسته حنبلی ابوعبدالله بن حامد از شاگردانش بوده است.
با این حال آرای ابنبطه انعکاس وسیعی در
فقه حنبلی نداشته است. نگاهی به فصل سوم ابانه
و نیز عناوین آثار فقهی مفقود وی نشاندهنده حالت جدلی او در فقه است. او اوامر موجود در کتاب و سنت را به
واجب و
مستحب تقسیم نکرده
و در چند مسأله اختلافی بین فقهای حنبلی موضع معقولتر را اتخاذ کرده است، مثلاً: عدم استحباب
نکاح برای فرد فاقد رغبت،
منع از اجبار
دختر صغیر به ازدواج،
حکم به
بدعت بودن
طلاق ثلاث و حکم وی در مورد عرض معابر.
سند روایات ابنبطه از
زمان خود او مورد طعن مخالفان قرار گرفته
و ابن جوزی حنبلی
به نقض این ایرادها پرداخته است. علمای غیر حنبلی پس از ابنبطه، در عین احترام به شخصیت او، وی را در
حدیث ضعیف دانستهاند.
اما بعضی از نقدها و توضیحات او در مورد برخی احادیث نشاندهنده وسعت اطلاعات او در این فن است.
از مشایخ بنام وی میتوان عبدالله بن محمد بغوی، ابوبکر بن ابی داوود سجستانی و ابوذر بن باغندی را ذکر کرد.
از روات و شاگردان معروف وی نیز میتوان حافظ ابونعیم اصفهانی و ابوالفتح بن ابی الفوارس را نام برد. ابوعلی حسن بن شهاب عکبری نیز از شاگردان خاص ابنبطه است که تقریباً یگانه
راوی کتاب ابانه اوست.
ابنبطه در
مکه با ابوبکر آجری مؤلف کتاب الشریعه آشنا شد و با وی باب مکاتبه را گشود.
در
سده ۴ق/۱۰م بر اثر بروز برخی وقایع تاریخی مانند تأسیس خلافت فاطمی در
مصر و فعال شدن داعیان اسماعیلی مانند ابوحاتم رازی صاحب کتاب اعلام النبوه در شرق و قدرت یافتن شرفای بغداد همچون شریف ابواحمد موسوی که از سوی
خلیفه عباسی به نقابت طالبیان بغداد منصوب شده بود و از همه مهمتر ورود
آل بویه به بغداد و ضعف عمومی خلافت عباسی، قدرت
مذهب شیعه رو به فرزونی نهاد و رقیب عمده
مذهب حنبلی شد
که متعاقب آن برخوردهایی که گاهی خشونت آمیز بود، بین پیروان این دو مذهب رخ داد. و حتی برخی از متفکران حنبلی همچون مروزی و بر بهاری نقش مؤثری در این برخوردها داشتهاند.
در چنین احوالی بود که ابنبطه نیز با مخالفان مذهبی خود به مقابله تند برخاست و حتی بسیاری از آنان را
تکفیر کرد و مهدور الدم دانست.
احتمالاً به همین جهت بوده که وی از طرف
حکومت بغداد که عوامل آلبویه در آن نفوذ زیادی داشتند، تحت تعقیب قرار گرفت و این امر سبب شد که ابنبطه از بغداد خارج شود و در عکبرا انزوا گزیند.
وی ضمن اینکه به عنوان یک اصل، اطاعت از
حاکم را میپذیرد و حتی قائل به یک رشته اختیارات برای حاکم میشود
در عین حال در مسأله رابطه بین حاکم و رعیت نمیتواند یک راه حل عملی ارائه کند.
وی گاه برخی از اعمال حکام را مورد نکوهش قرار میدهد، از قبیل مخالفت با شکنجه زندانیان برای گرفتن اعتراف.
او دانشمندان
اهل سنت را به جهت سکوت آنان در برابر برخی بدعتها سرزنش کرده است.
ابنبطه نه تنها از بدعتهای مذهبی، بلکه از بیبند و باریهای اجتماعی و رواج خرافات در میان مردم سخت آزرده خاطر بود
و اساساً کتاب ابانه را به سبب مشاهده انواع مختلف بدعتها در جامعه تألیف کرده است.
چنانکه گفته شد، ابنبطه افزون بر ۱۰۰ تألیف داشته
که تنها نام برخی از آنها بر ما معلوم است.
۱. الشرح و الابانة علی اصول السنة و الدیانه، یا در واقع همان ابانه کوچک
به همراه ترجمه فرانسوی آن به کوشش هانری لائوست، دمشق، ۱۹۵۸م.
۲. جزء فی الکلام علی مسألة الخلع یا الخلع و ابطال الحیله، ضمن مجموعه دفائن الکنوز، به کوشش محمد حامد الفقی، قاهره، ۱۳۴۹ق I/۵۱۵).
۱. الابانه بزرگ، به گفته ذهبی
در سه مجلد بوده است. نسخهای ناقص از آن مشتمل بر جزء ۸ تا ۱۴ در مسأله قدر و رد جهمیه در کتابخانه تیموریه موجود است.
همچنین اختصاری از آن کتاب توسط شخصی نامعلوم، در کتابخانههای کوپریلی و ظاهریه وجود دارد ابنشهر آشوب به وفور در مناقب، نیز ابناثیر، مبارک بن محمد
و ذهبی
از آن نقل
حدیث کردهاند و موارد منقول نشان میدهد که در ابانه بزرگ بر خلاف ابانه کوچک اسناد احادیث ابقا شده است. احتمالاً ۲۰ حدیث مسند منقول در ابنابی یعلی
مربوط به همین کتاب است.
۲. جزء یا حدیث که نسخ آن در دوبلین و
دمشق یافت میشود.
در مورد سایر آثار منسوب به ابنبطه به الاحکام السلطانیه
و طبقات الحنابله
رجوع شود.
(۱) ابنابی یعلی، محمد، طبقات الحنابله، به کوشش محمد حامد الفقی، قاهره، ۱۳۷۱ق.
(۲) ابناثیر، علی، الکامل.
(۳) ابناثیر، مبارک، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، به کوشش طاهر احمد الزاوی و محمود محمد طناحی، قاهره، مصر، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
(۴) ابنبطه، عبیدالله، الشرح و الابانه، به کوشش لائوست، دمشق، ۱۹۵۸م.
(۵) ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۸ق.
(۶) ابنرجب، عبدالرحمان، ذیل طبقات الحنابله، به کوشش لائوست و سامی الدهان، دمشق، ۱۳۷۰ق.
(۷) ابنشهر آشوب، محمد، المناقب، قم، انتشارات علامه.
(۸) ابنعماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، ۱۳۵۰ق.
(۹) ابنهبیره، یحیی، الافصاح، حلب، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
(۱۰) ابویعلی، محمد، الاحکام السلطانیه، به کوشش محمد حامد فقی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۱۱) تیموریه، فهرست.
(۱۲) خطیب بغدادی، احمد، تاریخ بغداد، بیروت، ۱۳۴۹ق.
(۱۳) ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب الارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۴ق.
(۱۴) ذهبی، محمد، العبر فی خبر بن غبر، بیروت، ۱۴۰۵ق.
(۱۵) ذهبی، محمد، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۳ق.
(۱۶) علیمی، عبدالرحمان، المنهج الاحمد، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، ۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.
(۱۷) مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ابنبطه عکبری»، ج۳، ص۹۷۷.