• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابو احیحه اموی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابواحیحه اموی از دشمنان سرسخت پیامبر -صلی الله و علیه و آله - در مکه بود.



سعید بن عاص بن امیه، معروف به ابواحیحه، از تیره بنی امیه قریش است که نسبش در جد سوم پیامبر به عبدمناف می‌رسد.
[۱] جمهرة انساب العرب، ص۸۰.
[۲] الاستیعاب، ج۲، ص۴۲۰.
او عمامه‌ای بزرگ و رنگارنگ بر سر می‌بست و از این رو، ذوالعصابه و ذوالعمامه لقب یافت که کنایه از سیادت
[۳] الاعلام، ج۳، ص۹۶.
او بود.
[۴] المحبر، ج۱، ص۱۶۵.
[۵] شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۲۶۸.
گویند: هرگاه عمامه‌ای بر سر می‌بست، دیگران به احترام او از بستن عمامه به همان رنگ خودداری می‌کردند.
[۶] انساب الاشراف، ج۵، ص۲۸۵.
[۷] المحبر، ص۱۶۵.
او را از بزرگان قریش و همنشین ولید بن مغیره مخزومی معرفی کرده‌اند.
[۸] المحبر، ج۱، ص۱۷۴.
[۹] انساب الاشراف، ج۱، ص۱۳۴.
وی نخستین کس از قریش بود که همزمان دو خواهر به نام‌های هند و صفیه ، دختران مغیره مخزومی ، را به همسری گرفت.
[۱۰] المحبر، ج۱، ص۳۲۷.
[۱۱] المنمق، ص۲۱۰.
[۱۲] اخبار مکه، ج۵، ص۲۵۰.
شغل او مانند بسیاری از مردان قریش بازرگانی بود و برای این کار مکان ویژه‌ای جز خانه خود اختصاص داده بود.
[۱۳] اخبار مکه، ج۵، ص۲۵۰.
[۱۴] الملل و النحل، ج۱، ص۲۴۴.
از او با عنوان کثیر المال یاد شده است.
[۱۵] جمهرة انساب العرب، ص۸۰.


به سبب عداوت میان بنی هاشم و بنی امیه ،
[۱۶] المنمق، ص۱۲۰.
[۱۷] المنمق، ص۱۲۲.
ابواحیحه دشمن پیامبر-صلی الله و علیه و آله - بود و دشمنی او پس از بعثت شدت گرفت.
[۱۸] المفصل، ج۷، ص۱۰۸.
وی را از استهزا کنندگان پیامبر-صلی الله و علیه و آله - شمرده‌اند.
[۱۹] بهج الصباغه، ج۶، ص۱۰۳.
بر پایه گزارشی، پس از آن که مشرکان پیامبر را ساحر خواندند و سوره کافرون نازل گشت، ابواحیحه در پاسخ ولید بن مغیره که وی را شایسته نزول وحی دانسته بود، سزاواری ولید را یادآور شد. آن گاه آیات (وقالوا لولا نزل هذا القرآن علی رجل من القریتین عظیم• اهم یقسمون... ) ، نازل شد.
[۲۱] امتاع الاسماع، ج۱۴، ص۳۲۳-۳۲۶.
برخی از تفاسیر، مقصود از {رجل} را ولید دانسته‌اند.
[۲۲] فتح القدیر، ج۴، ص۵۵۳.
ذیل آیات ۱۹-۲۰ سوره نجم نیز از ابواحیحه یاد شده است.
[۲۴] الطبقات، ج۱، ص۲۰۵.
[۲۵] الکامل، ج۲، ص۷۷.
[۲۶] مجمع الزوائد، ج۶، ص۳۲.
بر پایه گزارشی، پیش از صلح حدیبیه به سال ششم ق. هنگامی که عثمان ماموریت یافت برای مذاکره نزد قریش رود، در جوار ابواحیحه وارد مکه شد.
[۲۷] انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۷.
گویند: ابواحیحه در حال احتضار می‌گریست و چون سبب آن را جویا شدند، علت آن را پرستش نشدن بت عزی پس از مرگش بیان کرد.
[۲۸] الاصنام، ص۲۳.


ابواحیحه در سال اول یا دوم ق. در ۹۰ سالگی
[۲۹] انساب الاشراف، ج۱، ص۱۴۲.
[۳۰] امتاع الاسماع، ج۱۴، ص۳۲۹.
به سبب بیماری در طائف درگذشت
[۳۱] انساب الاشراف، ج۱، ص۱۴۲.
[۳۲] تاریخ طبری، ج۲، ص۱۱۷.
[۳۳] المنتظم، ج۱، ص۳۱۶.
و در کوهی نزدیک آن شهر به خاک سپرده شد.
[۳۴] اسد الغابه، ج۱، ص۴۶.
به نقلی، هنگام محاصره آن شهر، ابوبکر با مشاهده قبر ابواحیحه در حضور فرزندان مسلمان او، عمرو و ابان ، به لعن ابواحیحه پرداخت. در برابر، آنان نیز پدر ابوبکر را لعن کردند. در این هنگام، رسول خدا به رغم دشمنی ابواحیحه در مکه، ایشان را از سب و لعن مردگان که سبب اذیت زندگان می‌شود، بر حذر داشت.
[۳۵] المغازی، ج۳، ص۹۲۵.
[۳۶] انساب الاشراف، ج۱، ص۱۴۲.
[۳۷] امتاع الاسماع، ج۱۴، ص۳۲۹.


فرزند ابواحیحه، خالد، در خواب دیده بود که رسول خدا -صلی الله و علیه و آله - او را از آتش نجات داده است. از این رو، مسلمان شد و پس از طرد پدر، در هجرت دوم مسلمانان به حبشه ، همراه برادرش عمرو حضور یافت.
[۳۸] الطبقات، ج۴، ص۹۴-۹۵.
[۳۹] الطبقات، ج۴، ۱۰۰-۱۰۱.
[۴۰] اسد الغابه، ج۴، ص۱۰۷.
[۴۱] الاستیعاب، ج۱، ص۴۲۳.
بر پایه گزارشی، در فتح مکه هنگامی که پیامبر-صلی الله و علیه و آله - به بطحا رسید، دختران ابواحیحه مقابل منزل پدر موهای خود را پریشان کردند و با روسری‌های خود به چهره اسبان زدند و ایشان با تبسم از کنار این صحنه گذشت.
[۴۲] المغازی، ج۲، ص۸۳۰.


خالد از سوی رسول خدا-صلی الله و علیه و آله - فرمانداری شهر صنعا در یمن
[۴۳] الاستیعاب، ج۲، ص۴۲۳.
[۴۴] اسد الغابه، ج۲، ص۸۴.
و ابان بن سعید ، کارگزاری بحرین
[۴۵] الاستیعاب، ج۲، ص۴۲۳.
را بر عهده داشت. پس از رحلت پیامبر خدا-صلی الله و علیه و آله -، خالد همراه دو برادرش، ابان و عمرو محل خدمت خود را ترک کرده، به مدینه بازگشتند. چون علت بازگشت ایشان را پرسیدند، پاسخ شنیدند: پس از رسول خدا -صلی الله و علیه و آله - برای هیچ کس دیگر کار نخواهیم کرد. خالد و برادرش ابان تا مدتی با ابوبکر بیعت نکردند.
[۴۶] انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸۸.
[۴۷] الاستیعاب، ج۲، ص۴۲۲.
او در سخنانی خطاب به اهل بیت پیامبر: ایشان را درختی تناور با میوه‌هایی نیکو وصف کرد و خود را پیرو آنان دانست.
[۴۸] اسد الغابه، ج۲، ص۸۴.
[۴۹] شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۵۹.


در جنگ جمل نیز عمرو بن احیحه پس از سخنرانی امام حسن -علیه السلام - در ستایش او اشعاری سرود.
[۵۰] بحار الانوار، ج۳۸، ص۲۳.
حکم
[۵۱] المحبر، ج۱، ص۴۶۰.
[۵۲] الاصابه، ج۲، ص۸۹.
دیگر فرزند ابواحیحه و نیز دو غلام او به نام‌های ابورافع ابوبهی و صبیح ، به اسلام گرویدند.
[۵۳] الطبقات، ج۴، ص۱۱۸.
[۵۴] اسد الغابه، ج۲، ص۱۵۰.
[۵۵] الاصابه، ج۷، ص۱۱۳-۱۱۴.
حکم که پیامبر نامش را به عبدالله تغییر داد، در یکی از جنگ‌های مسلمانان به شهادت رسید.
[۵۶] اسد الغابه، ج۲، ص۳۲.
[۵۷] الاصابه، ج۲، ص۸۸.
عاص و احیحه ، دیگر فرزندان ابواحیحه، بر شرک ماندند و در نبرد بدر به سال دوم ق. به دست مسلمانان کشته شدند. برخی کشنده عاص را علی -علیه السلام - دانسته‌اند.
[۵۸] السیرة النبویه، ج۱، ص۷۰۸.
[۵۹] الطبقات، ج۵، ص۳۱.
[۶۰] المستدرک، ج۳، ص۲۳۹.




اخبار مکه: الفاکهی (م. ۳۵۳ق.) ، به کوشش عبدالملک، مکه، النهضة الحدیثه، ۱۴۰۷ق؛ الاستیعاب: ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.) ، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق؛ اسد الغابه: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار الکتب العربی؛ الاصابه: ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.) ، به کوشش علی محمد و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق؛ الاصنام: هشام بن محمد کلبی (م. ۲۰۴ق.) ، به کوشش احمد زکی، تهران، تابان، ۱۳۴۸ش؛ الاعلام: الزرکلی (م. ۱۳۹۶ق.) ، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م؛ امتاع الاسماع: المقریزی (م. ۸۴۵ق.) به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق؛ انساب الاشراف: البلاذری (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق؛ بحار الانوار: المجلسی (م. ۱۱۱۰ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ بهج الصباغة فی شرح نهج البلاغه: محمد تقی شوشتری، مؤسسة نهج البلاغه؛ تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. ۳۱۰ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق؛ جمهرة انساب العرب: ابن حزم (م. ۴۵۶ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق؛ السیرة النبویه: ابن هشام (م. ۲۱۸ق.) ، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه؛ شرح نهج البلاغه: ابن ابی الحدید (م. ۶۵۶ق.) ، به کوشش محمد ابوالفضل، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۳۷۸ق؛ الطبقات الکبری: ابن سعد (م. ۲۳۰ق.) ، بیروت، دار صادر؛ فتح القدیر: الشوکانی (م. ۱۲۵۰ق.) ، عالم الکتب؛ الکامل فی التاریخ: ابن اثیر علی بن محمد الجزری (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق؛ مجمع الزوائد: الهیثمی (م. ۷۳۵ق.) ، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۲ق؛ المحبر: ابن حبیب (م. ۲۴۵ق.) ، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده؛ المستدرک علی الصحیحین: الحاکم النیشابوری (م. ۴۰۵ق.) ، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛ المغازی: الواقدی (م. ۲۰۷ق.) ، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق؛ المفصل: جواد علی، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۷۶م؛ الملل و النحل: الشهرستانی (م. ۵۴۸ق.) ، به کوشش سید کیلانی، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۹۵ق؛ المنتظم: ابن جوزی (م. ۵۰۸ق.) ، به کوشش نعیم زرزور، بیروت، دار الکتب العلیمه، ۱۴۱۲ق؛ المنمق: ابن حبیب (م. ۲۴۵ق.) ، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق.


۱. جمهرة انساب العرب، ص۸۰.
۲. الاستیعاب، ج۲، ص۴۲۰.
۳. الاعلام، ج۳، ص۹۶.
۴. المحبر، ج۱، ص۱۶۵.
۵. شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۲۶۸.
۶. انساب الاشراف، ج۵، ص۲۸۵.
۷. المحبر، ص۱۶۵.
۸. المحبر، ج۱، ص۱۷۴.
۹. انساب الاشراف، ج۱، ص۱۳۴.
۱۰. المحبر، ج۱، ص۳۲۷.
۱۱. المنمق، ص۲۱۰.
۱۲. اخبار مکه، ج۵، ص۲۵۰.
۱۳. اخبار مکه، ج۵، ص۲۵۰.
۱۴. الملل و النحل، ج۱، ص۲۴۴.
۱۵. جمهرة انساب العرب، ص۸۰.
۱۶. المنمق، ص۱۲۰.
۱۷. المنمق، ص۱۲۲.
۱۸. المفصل، ج۷، ص۱۰۸.
۱۹. بهج الصباغه، ج۶، ص۱۰۳.
۲۰. زخرف/سوره۴۳، آیه۳۱-۳۲.    
۲۱. امتاع الاسماع، ج۱۴، ص۳۲۳-۳۲۶.
۲۲. فتح القدیر، ج۴، ص۵۵۳.
۲۳. نجم/سوره۵۳، آیه۱۹-۲۰.    
۲۴. الطبقات، ج۱، ص۲۰۵.
۲۵. الکامل، ج۲، ص۷۷.
۲۶. مجمع الزوائد، ج۶، ص۳۲.
۲۷. انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۷.
۲۸. الاصنام، ص۲۳.
۲۹. انساب الاشراف، ج۱، ص۱۴۲.
۳۰. امتاع الاسماع، ج۱۴، ص۳۲۹.
۳۱. انساب الاشراف، ج۱، ص۱۴۲.
۳۲. تاریخ طبری، ج۲، ص۱۱۷.
۳۳. المنتظم، ج۱، ص۳۱۶.
۳۴. اسد الغابه، ج۱، ص۴۶.
۳۵. المغازی، ج۳، ص۹۲۵.
۳۶. انساب الاشراف، ج۱، ص۱۴۲.
۳۷. امتاع الاسماع، ج۱۴، ص۳۲۹.
۳۸. الطبقات، ج۴، ص۹۴-۹۵.
۳۹. الطبقات، ج۴، ۱۰۰-۱۰۱.
۴۰. اسد الغابه، ج۴، ص۱۰۷.
۴۱. الاستیعاب، ج۱، ص۴۲۳.
۴۲. المغازی، ج۲، ص۸۳۰.
۴۳. الاستیعاب، ج۲، ص۴۲۳.
۴۴. اسد الغابه، ج۲، ص۸۴.
۴۵. الاستیعاب، ج۲، ص۴۲۳.
۴۶. انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸۸.
۴۷. الاستیعاب، ج۲، ص۴۲۲.
۴۸. اسد الغابه، ج۲، ص۸۴.
۴۹. شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۵۹.
۵۰. بحار الانوار، ج۳۸، ص۲۳.
۵۱. المحبر، ج۱، ص۴۶۰.
۵۲. الاصابه، ج۲، ص۸۹.
۵۳. الطبقات، ج۴، ص۱۱۸.
۵۴. اسد الغابه، ج۲، ص۱۵۰.
۵۵. الاصابه، ج۷، ص۱۱۳-۱۱۴.
۵۶. اسد الغابه، ج۲، ص۳۲.
۵۷. الاصابه، ج۲، ص۸۸.
۵۸. السیرة النبویه، ج۱، ص۷۰۸.
۵۹. الطبقات، ج۵، ص۳۱.
۶۰. المستدرک، ج۳، ص۲۳۹.



حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«ابو احیحه اموی».    



جعبه ابزار