• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابو سفیان صخر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَبوسُفیان، صَخربن حَرب بن امیة بن عبدالشمس بن عبد مناف، از مردان مشهور عرب در صدر اسلام می باشد.



او را گاهی به کنیه ابوحنظله نیز خوانده اند.
[۱] واقدی محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۸۱۷، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
[۲] ابن اثیرعلی بن محمد، اسد الغابـة، ج۳، ص۱۲، قاهره، ۱۲۸۰ق.
تاریخ دقیق تولد او روشن نیست، به روایتی ۱۰ سال پیش از عام الفیل (۵۶۰م) متولد شد.
[۳] بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۴، ص۱۳، به کوشش احسان عباس، ج۴، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۷۹م.

مادرش صفیه دختر حَزن بن بُجَیر بن هُزَم بود و پدرش ، حرب، در روزگار خود پیشوای بنی امیه و فرمانده آنان در جنگ های فجار بود.
[۴] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۶، ص۳۴۱، قاهره، دارالکتب المصریـة.
[۵] ابن قدامه مقدسی عبدالله بن احمد، التبیین فی انساب القرشیین، ج۱، ص۲۰۲، به کوشش محمد نایف دلیمی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.



به رغم شهرت ابوسفیان در تاریخ صدر اسلام، از زندگی او، خاصه پیش از اسلام آگاهی دقیق و کاملی در دست نیست.
از برخی اشارات مورخان، چنین بر می آید که وی پیش از اسلام از بزرگان قریش بوده و پیشه بازرگانی داشته است.
[۶] بلاذری احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ج۱، ص۱۲۹، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۶م.

ابن حبیب
[۷] ابن حبیب محمد، المنمق فی اخبار قریش، ج۱، ص۳۶۸، به کوشش خورشید احمد فارق، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
او را از حکام قریش خوانده است.
با آغاز دعوت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ، ابوسفیان جزء سرسخت ‌ترین دشمنان او شد، با این همه شدت مخالفتِ او را از دیگر سران قریش، مانند ابوجهل و ابولهب کمتر دانسته اند.
[۸] بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۲۴، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.



در دومین سالی که پبامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) از مکه به [[|مدینه]] هجرت کرده بود، ابوسفیان در رأس کاروانی تجاری از شام باز می گشت.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) با سپاهیانی آهنگ حمله به آن کرد، اما ابوسفیان، از یک سو از قریشیان مکه یاری خواست و از سوی دیگر خود با زیرکی تغییر مسیر داده، کاروان را به مکه رساند.
با اینکه کاروان از خطر رسته بود، ابوجهل از تهدید پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) چنان در خشم شد که تصمیم گرفت به مکه بازنگردد تا با یثربیان پیکار کند
[۹] عروة بن زبیر، مغازی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، ج۱، ص۱۳۱ـ ۱۳۷، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، ریاض، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م.



در جنگ بَدر ، قریشیان شکست خوردند و حنظله ، پسر ابوسفیان کشته و پسر دیگرش عمرو اسیر شد که بعداً آزاد گردید.
[۱۰] ابن هشام عبدالملک، السیرة النبویـة، ج۲، ص۳۰۵ـ ۳۰۶، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ ق/۱۹۵۵م.
[۱۱] ابن قتیبه عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۳۴۴ـ ۳۴۵، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
این شکست چنان بر قریشیان گران آمد که تصمیم گرفتند، دوباره به پیکار با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و مسلمانان مدینه روند.
پس ابوسفیان با ۲۰۰ سوار از قریش آهنگ مدینه کرد و پس از مذاکره با سلّام بن مِشْکَم رئیس بنی نصیر، کسانی را به مدینه فرستاد و آنان در جایی به نام «عُریض» نخلستان هایی را به آتش کشیدند و گریختند.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به تعقیب ابوسفیان پرداخت، اما به او دست نیافت و بازگشت.
[۱۲] ابن اسحاق محمد، السیروالمغازی، ج۱، ص۳۱۰ـ۳۱۲، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
[۱۳] واقدی محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۱۸۱، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
[۱۴] بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۱۰، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.



در سال ۳ ق، ابوسفیان در رأس سپاهی بزرگ به قصد انتقام از مسلمانان، به سوی مدینه حرکت کرد.
[۱۵] بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۱۲، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.

در اُحد ، نزدیکی مدینه، جنگ سختی روی داد که مسلمانان شکست خوردند و نخبگانی از آنان چون حمزه ، عموی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به شهادت رسیدند.


پس از نبرد، ابوسفیان بر فراز کوه آمد و ضمن ستایش بتان ، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را به نبردی دوباره، در بدر وعده داد.
[۱۶] ابن اسحاق محمد، السیروالمغازی، ج۱، ص۳۳۳ـ ۳۳۴، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
[۱۷] ابن هشام عبدالملک، السیرة النبویـة، ج۳، ص۹۹ـ ۱۰۰، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، ج۱، قاهره، ۱۳۷۵ ق/۱۹۵۵م.
[۱۸] بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۲۷، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.

سال بعد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به بدر آمد، اما ابوسفیان پیش از رسیدن به وعده گاه، قریشیان را متقاعد کرد که به مکه بازگردند.
[۱۹] ابن هشام عبدالملک، السیرة النبویـة، ج۳، ص۲۲۰ـ ۲۲۱، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ ق/۱۹۵۵م.
سال دیگر، ابوسفیان با یاری یهودیان مدینه ، پیکار خندق را بر ضد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ترتیب داد،
[۲۰] ابن هشام عبدالملک، السیرة النبویـة، ج۳، ص۲۲۵ـ ۲۲۶، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ ق/۱۹۵۵م.
اما با تدبیر و هوشمندی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، سپاه ابوسفیان و متحدان او، ناکام بازگشتند و مدینه رهایی یافت.
[۲۱] بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۴۳ـ ۳۴۵، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.



با آنکه در جریان صلح حدیبیه، ابوسفیان مداخله آشکاری نداشت، پیش از فتح مکه ، از سوی مشرکان به مدینه آمد تا درباره تمدید مدّت صلح با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) مذاکره کند، اما کسی به او اعتنا نکرد و بی نتیجه به مکه بازگشت.
[۲۲] ابن هشام عبدالملک، السیرة النبویـة، ج۴، ص۳۷ـ ۳۹، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ ق/۱۹۵۵م.

سرانجام پس از دشمنی و پیکارهای متعدد، ابوسفیان در سال ۸ ق، به هنگام فتح مکه به یاری و وساطت عباس بن عبدالمطلب ، نزد پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آمد و اسلام آورد
[۲۳] واقدی محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۸۱۷ـ ۸۱۸، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.

و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) خانه او را پناهگاه امن اعلام کرد.
[۲۴] واقدی محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۸۱۷ـ ۸۱۸، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
[۲۵] ابن هشام عبدالملک، السیرة النبویـة، ج۴، ص۴۶، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ ق/۱۹۵۵م.



پس از آن ابوسفیان و خانواده اش در شمار مسلمانان درآمدند و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) او را به امارت نجران فرستاد
[۲۶] کلبی هشام بن محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۴۹، به کوشش ناجی حسن، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۶م.
و در همان سال در جنگ حنین، ابوسفیان فرماندهی گروهی جنگجو را بر عهده داشت و در پایان جنگ ، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به ابوسفیان و فرزندانش غنایم بیشتری بخشید.
[۲۷] واقدی محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۹۴۴ـ ۹۴۵، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
[۲۸] طبری، تاریخ، ج۱، ص۱۶۷۹، به کوشش دخویه و دیگران، لیدن، ۱۹۶۴م.

گفته اند: در غزوه طائف بود که ابوسفیان یک چشمش را از دست داد.
[۲۹] بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۸، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.



پس از آن، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ابوسفیان را برای گردآوری صدقات به طائف فرستاد.
[۳۰] ابن قتیبه عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۳۴۴، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
[۳۱] بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۳۰، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.



از پاره ای روایات چنین بر می آید که هنگام رحلت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) ، ابوسفیان والی نجران بود
[۳۲] کلبی هشام بن محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۴۹، به کوشش ناجی حسن، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۶م.
[۳۳] بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۷، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۳۴] بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۲، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
و آنگاه به مکه آمد و چندی در آنجا ماند، سپس به مدینه رفت و در آن شهر ساکن شد، اما واقدی
[۳۵] ابن عبدالبر یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج۲، ص۷۱۴، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۰م.
معتقد است که وی هنگام درگذشت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در مکه بوده است و در آن هنگام عمروبن حزم والی نجران بود.
[۳۶] بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸۹، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.



به هر روی ابوسفیان، پس از درگذشت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) احتمالاً خود را به مدینه رسانده بود.
[۳۷] بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۲۹، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.

پس از رسیدن ابوبکر به خلافت، ابوسفیان از اینکه مردی از کم ارج ‌ترین قبائل به خلافت برگزیده شده، ناراضی و آشفته به نظر می رسید و احتمالاً در اندیشه فتنه انگیزی بود.
[۳۸] بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۲۹، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۳۹] بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸۸، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۴۰] طبری، تاریخ، ج۱، ص۱۸۲۷، به کوشش دخویه و دیگران، لیدن، ۱۹۶۴م.

با این همه وی در ۱۵ ق، در پیکار یرموک که فرماندهی آن با یزید فرزند او بود، شرکت داشت و سپاه اسلام را به [[|مبارزه]] و پایداری تشویق می‌کرد.
[۴۱] بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۴۲] ابن اثیرعلی بن محمد، اسد الغابـة، ج۳، ص۱۳، قاهره، ۱۲۸۰ق.
گفته‌اند که وی در این نبرد چشم دیگرش را نیز از دست داد.
[۴۳] طبری، تاریخ، ج۱، ص۲۱۰۱، به کوشش دخویه و دیگران، لیدن، ۱۹۶۴م.



از برخی روایات چنین برمی آید که ابوسفیان، فرزندش معاویه را از مخالفت با عمر بر حذر داشت و به او سفارش کرد که باید از وی پیروی کند.
[۴۴] بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۹، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.

چنین بر می آید که او در روزگار عمر مرتکب خلاف هایی شده و بدین سبب مورد نکوهش وی واقع شده است.
پس از رسیدن عثمان به خلافت، ابوسفیان نزد وی و در جمع امویان گفت: اکنون که گوی خلافت به دست شما افتاده، آن را در میان خود بگردانید و نگذارید که از دستتان بیرون افتد.
[۴۵] بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۲، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.

[۴۶] بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۳، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۴۷] ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۶، ص۳۵۶، قاهره، دارالکتب المصریـة.



تاریخ دقیق مرگ وی چندان روشن نیست. به گزارش واقدی،
[۴۸] بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۳، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
وی ۵ سال پیش از قتل عثمان ، در ۳۰ق درگذشت، اما تاریخ های ۳۱ تا ۳۳ق را هم برای مرگ او آورده اند.
[۴۹] بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۳، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
[۵۰] طبری، تاریخ، ج۱، ص۲۸۷۱، به کوشش دخویه و دیگران، لیدن، ۱۹۶۴م.



درباره شخصیت سیاسی و اجتماعی ابوسفیان باید گفت که او یکی از بلندپایگان قریش بود و یکی از ۴ تنی به شمار می‌ رفت که در جاهلیت فرمانشان نافذ بود.
[۵۱] ابن عبدالبر یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج۲، ص۷۱۵، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۰م.

با آنکه او پس از فتح مکه اسلام آورد، سخنی که در ماجرای ردّه به او نسبت داده شده، نشان از بستگی و علاقه او به آیین گذشته دارد.
[۵۲] بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۳، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.

ابن حبیب
[۵۳] ابن حبیب محمد، المنمق فی اخبار قریش، ج۱، ص۳۸۸، به کوشش خورشید احمد فارق، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
او را از « زنادقه قریش» خوانده است. ابوسفیان احادیثی نیز از قول پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) روایت کرده.
[۵۴] بخاری محمدبن اسماعیل، صحیح، ج۱، ص۹۱، بولاق، ۱۳۱۵ق.
[۵۵] بخاری محمدبن اسماعیل، صحیح، ج۲، ص۱۰۸، بولاق، ۱۳۱۵ق.
[۵۶] مزی یوسف بن عبدالرحمن، تحفـة الأشراف، ج۴، ص۱۵۸ ـ ۱۵۹، بمبئی، ۱۳۹۶ق/ ۱۹۷۶م.



از ابوسفیان، فرزندان متعددی برجای ماندند. بنام ‌ترین آنان معاویه است که نقش سیاسی مهمی در سده اول ق، ایفا کرد و سلسله خلافت اموی را بنیاد نهاد.
فرزند دیگر او یزید بود که ابوبکر او را فرمانده سپاه کرد و سپس عمر او را به امارت گمارد.
دیگر عتبه بود که با عایشه در جمل شرکت کرد و معاویه او را به امارت مصر فرستاد.
[۵۷] ابن قتیبه عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۳۴۴ ـ ۳۴۵، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.

یکی از دختران او به نام ام حبیبه است که به حبشه هجرت کرد و سپس به مدینه بازگشت و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) با او ازدواج کرد.
[۵۸] ابن سعد محمد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۶، بیروت، دارصادر.



(۱) ابن اثیرعلی بن محمد، اسد الغابـة، قاهره، ۱۲۸۰ق.
(۲) ابن اسحاق محمد، السیروالمغازی، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
(۳) ابن حبیب محمد، المنمق فی اخبار قریش، به کوشش خورشید احمد فارق، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
(۴) ابن سعد محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر.
(۵) ابن عبدالبر یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۰م.
(۶) ابن قتیبه عبدالله بن مسلم، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
(۷) ابن قدامه مقدسی عبدالله بن احمد، التبیین فی انساب القرشیین، به کوشش محمد نایف دلیمی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۸) ابن هشام عبدالملک، السیرة النبویـة، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ ق/۱۹۵۵م.
(۹) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، دارالکتب المصریـة.
(۱۰) بخاری محمدبن اسماعیل، صحیح، بولاق، ۱۳۱۵ق.
(۱۱) بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، به کوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م.
(۱۲) بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۴، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۷۹م.
(۱۳) بلاذری احمد بن یحیی، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۶م.
(۱۴) ذهبی محمد بن احمد، سیراعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
(۱۵) طبری، تاریخ، به کوشش دخویه و دیگران، لیدن، ۱۹۶۴م.
(۱۶) عروة بن زبیر، مغازی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، ریاض، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م.
(۱۷) کلبی هشام بن محمد، جمهرة النسب، به کوشش ناجی حسن، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۶م.
(۱۸) مزی یوسف بن عبدالرحمن، تحفـة الأشراف، بمبئی، ۱۳۹۶ق/ ۱۹۷۶م.
(۱۹) واقدی محمد بن عمر، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م؛


۱. واقدی محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۸۱۷، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
۲. ابن اثیرعلی بن محمد، اسد الغابـة، ج۳، ص۱۲، قاهره، ۱۲۸۰ق.
۳. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۴، ص۱۳، به کوشش احسان عباس، ج۴، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۷۹م.
۴. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۶، ص۳۴۱، قاهره، دارالکتب المصریـة.
۵. ابن قدامه مقدسی عبدالله بن احمد، التبیین فی انساب القرشیین، ج۱، ص۲۰۲، به کوشش محمد نایف دلیمی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
۶. بلاذری احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ج۱، ص۱۲۹، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۶م.
۷. ابن حبیب محمد، المنمق فی اخبار قریش، ج۱، ص۳۶۸، به کوشش خورشید احمد فارق، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
۸. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۲۴، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
۹. عروة بن زبیر، مغازی رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، ج۱، ص۱۳۱ـ ۱۳۷، به کوشش محمد مصطفی اعظمی، ریاض، ۱۴۰۱ق/ ۱۹۸۱م.
۱۰. ابن هشام عبدالملک، السیرة النبویـة، ج۲، ص۳۰۵ـ ۳۰۶، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ ق/۱۹۵۵م.
۱۱. ابن قتیبه عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۳۴۴ـ ۳۴۵، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
۱۲. ابن اسحاق محمد، السیروالمغازی، ج۱، ص۳۱۰ـ۳۱۲، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
۱۳. واقدی محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۱۸۱، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
۱۴. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۱۰، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۵. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۱۲، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۶. ابن اسحاق محمد، السیروالمغازی، ج۱، ص۳۳۳ـ ۳۳۴، به کوشش سهیل زکار، دمشق، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
۱۷. ابن هشام عبدالملک، السیرة النبویـة، ج۳، ص۹۹ـ ۱۰۰، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، ج۱، قاهره، ۱۳۷۵ ق/۱۹۵۵م.
۱۸. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۲۷، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
۱۹. ابن هشام عبدالملک، السیرة النبویـة، ج۳، ص۲۲۰ـ ۲۲۱، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ ق/۱۹۵۵م.
۲۰. ابن هشام عبدالملک، السیرة النبویـة، ج۳، ص۲۲۵ـ ۲۲۶، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ ق/۱۹۵۵م.
۲۱. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۴۳ـ ۳۴۵، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
۲۲. ابن هشام عبدالملک، السیرة النبویـة، ج۴، ص۳۷ـ ۳۹، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ ق/۱۹۵۵م.
۲۳. واقدی محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۸۱۷ـ ۸۱۸، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
۲۴. واقدی محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۸۱۷ـ ۸۱۸، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
۲۵. ابن هشام عبدالملک، السیرة النبویـة، ج۴، ص۴۶، به کوشش ابراهیم ابیاری و دیگران، قاهره، ۱۳۷۵ ق/۱۹۵۵م.
۲۶. کلبی هشام بن محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۴۹، به کوشش ناجی حسن، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۶م.
۲۷. واقدی محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۹۴۴ـ ۹۴۵، به کوشش مارسدن جونز، لندن، ۱۹۶۶م.
۲۸. طبری، تاریخ، ج۱، ص۱۶۷۹، به کوشش دخویه و دیگران، لیدن، ۱۹۶۴م.
۲۹. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۸، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
۳۰. ابن قتیبه عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۳۴۴، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
۳۱. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۳۰، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
۳۲. کلبی هشام بن محمد، جمهرة النسب، ج۱، ص۴۹، به کوشش ناجی حسن، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۶م.
۳۳. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۷، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
۳۴. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۲، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
۳۵. ابن عبدالبر یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج۲، ص۷۱۴، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۰م.
۳۶. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸۹، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
۳۷. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۲۹، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
۳۸. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۲۹، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
۳۹. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۵۸۸، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
۴۰. طبری، تاریخ، ج۱، ص۱۸۲۷، به کوشش دخویه و دیگران، لیدن، ۱۹۶۴م.
۴۱. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
۴۲. ابن اثیرعلی بن محمد، اسد الغابـة، ج۳، ص۱۳، قاهره، ۱۲۸۰ق.
۴۳. طبری، تاریخ، ج۱، ص۲۱۰۱، به کوشش دخویه و دیگران، لیدن، ۱۹۶۴م.
۴۴. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۹، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
۴۵. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۲، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
۴۶. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۳، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
۴۷. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۶، ص۳۵۶، قاهره، دارالکتب المصریـة.
۴۸. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۳، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
۴۹. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۳، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
۵۰. طبری، تاریخ، ج۱، ص۲۸۷۱، به کوشش دخویه و دیگران، لیدن، ۱۹۶۴م.
۵۱. ابن عبدالبر یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج۲، ص۷۱۵، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۰م.
۵۲. بلاذری احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۳، به کوشش محمد حمیدالله، ج۱، قاهره، ۱۹۵۹م.
۵۳. ابن حبیب محمد، المنمق فی اخبار قریش، ج۱، ص۳۸۸، به کوشش خورشید احمد فارق، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
۵۴. بخاری محمدبن اسماعیل، صحیح، ج۱، ص۹۱، بولاق، ۱۳۱۵ق.
۵۵. بخاری محمدبن اسماعیل، صحیح، ج۲، ص۱۰۸، بولاق، ۱۳۱۵ق.
۵۶. مزی یوسف بن عبدالرحمن، تحفـة الأشراف، ج۴، ص۱۵۸ ـ ۱۵۹، بمبئی، ۱۳۹۶ق/ ۱۹۷۶م.
۵۷. ابن قتیبه عبدالله بن مسلم، المعارف، ج۱، ص۳۴۴ ـ ۳۴۵، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۹۶۰م.
۵۸. ابن سعد محمد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۶، بیروت، دارصادر.



دانشنامه بزرگ اسلامی مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابو سفیان صخر»ج۵، ص۲۲۲۴.    



جعبه ابزار