• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوالشعثاء کندی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ابوالشعثاء، ابوالببغاء، یزید بن زیاد مهاصر بن نعمان كِنْدِی از اصحاب امام حسین (علیه‌السلام) و شهیدان کربلا است. برخى آورده‌اند كه وى از محدثان بوده است.
[۶] قمی، شیخ عباس، منتهى الآمال، ج۱، ص۳۶۸.




نام وى زیاد
[۹] موسوی دهسرخی، سید محمود، رمز المصیبة، ج۲، ص۱۳۵.
[۱۰] ملاحسین بن على حسن، هم و غم فى شهر المحرم، ص۹۱.
و زائده نیز آمده است و نام پدرش، زید بن مهاصر مهاصر
[۱۹] موسوی دهسرخی، سید محمود، رمز المصیبة، ج۲، ص۱۳۷.
[۲۰] ملاحسین بن على حسن، هم و غم فى شهر المحرم، ص۹۱.
مهاجر مصاهر،
[۲۳] سپهر کاشانی، محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج۲، ص۳۰۹.
مظاهر،
[۲۴] هیجان‌ انگیزترین پدیده تاریخ به اراده نیرومند حسین بن على علیه السلام، ص۲۸۷.
شعثا
[۲۵] حسینی شوشتری، سید نورالله، مجالس المؤمنین، ص۱۲۰.
آورده‌اند.


در چگونگی پیوستن وی به کاروان حسینی میان مورخان اختلاف است، برخی گفته‌اند: ابوالشعثا همراه عمرسعد از کوفه به کربلا آمد و آن‌گاه که او پیشنهادهای امام حسین (علیه‌السلام) را رد کرد از لشکرش جدا شد و به سپاه امام (علیه‌السلام) پیوست و با آن حضرت بود تا در رکابش به شهادت رسید. (عبارت طبری در این‌باره چنین است: فلا ردوا الشروط علی الحسین مال الیه؛ «وقتی که سپاه کوفه، پیشنهادهای حسین را نپذیرفتند (یزید بن زیاد) به او پیوست»)
برخی دیگر آورده‌اند که ابوالشّعثا از کوفه بیرون آمد و پیش از رسیدن سپاه حرّ به امام حسین (علیه‌السلام) در میان راه به امام (علیه‌السلام) پیوست. پس از مقاومت حضرت (علیه‌السلام) در برابر سپاه حرّ، که قصد بردن وی به کوفه را داشت، دو گروه به نینوا رسیدند. در این هنگام سواری مسلح و کمان به دوش بر اسبی اصیل از سوی کوفه پدیدار شد. همگی ایستادند و منتظر وی ماندند.
سوار که رسید، به حرّ بن یزید و یارانش سلام کرد ولی به امام حسین (علیه‌السلام) و یارانش سلام نکرد.
آن‌گاه نامه ابن ‌زیاد را به حرّ داد؛ که در آن چنین نوشته بود: «وقتی فرستاده‌ام آمد و نامه‌ام را برای تو آورد، حسین را در صحرایی خشک فرود آر. به فرستاده‌ام فرمان داده‌ام که از تو جدا نشود تا خبر اجرای فرمانم را بیاورد. والسلام.»
حرّ، پس از خواندن نامه گفت: «این نامه امیر عبیدالله زیاد است که به من فرمان داده است، شما را در همان‌جا که نامه به من می‌رسد متوقف کنم و این فرستاده اوست که تا اجرای فرمان از من جدا نخواهد شد.
ابوالشّعثا با نگاهی به فرستاده عبیداللَّه زیاد بانگ زد: آیا تو مالک بن نُسیر بَدّی نیستی؟
گفت: چرا.
چون وی نیز از قبیله کنده بود. ابوالشعثا گفت: مادر به عزایت بنشیند؛ چه خبر آورده‌ای؟
گفت: چیزی نیاورده‌ام جز آن‌که از پیشوایم فرمان برده و به بیعتم وفا کرده‌ام!
ابوالشّعثا گفت: عصیان پروردگار کردی و با اطاعت از پیشوایت خود را به هلاکت افکندی و ننگ و عار و افتادن در آتش را به جان خریدی، خدای عزّوجل گوید: «وَجَعَلْناهُمْ ائِمَّةً يَدْعُونَ الَی النَّارِ وَيَومَ القیامَةِ لا يُنْصَرُون» و پیشوای تو چنین است.
[۳۴] حسینی حائری شیرازی، سید عبدالمجید، ذخیرة الدارین، ص۲۳۹.

ابوالشّعثا، مردی شریف، شجاع و بی‌باک بود، و در تیراندازی مهارتی ویژه داشت.
[۳۷] حسینی حائری شیرازی، سید عبدالمجید، ذخیرة الدارین، ص۲۳۹.
وی پس از وداع با امام حسین به میدان رفت و پس از جنگی دلیرانه، اسبش به وسیله سپاه عمرسعد پی شد. ابومخنف از فضیل بن خدیج کندی نقل می‌کند که گفت: آن دلاورمرد کنار امام (علیه‌السلام) زانو زد و دشمن را هدف تیر قرار داد او تیرانداز ماهری بود و با هر تیری که رها می‌کرد این بیت را می‌خواند:
انَا ابْنُ بَهْدَلَهْ • فُرسانُ العَرْجَلَهْ‌
منم فرزند بهدله یکه سوار عرجله
امام حسین (علیه‌السلام) برای وی چنین دعا کرد: اللَّهُمَّ سَدِّدْ رَمْيَتَهُ وَاجْعَلْ ثَوابَهَ الْجَنَّة» (خداوندا تیرش را به هدف بنشان و پاداش وی را بهشت قرار ده!)
ابوالشّعثا پس از پرتاب صد تیری که به همراه داشت برخاست و گفت: جز پنج تیر خطا نرفت و بر من معلوم شد که -دست کم‌- پنج تن از نیروهای دشمن را کشتم.
با پایان یافتن تیرها، ابوالشعثا برخاست و شمشیر کشید و به دشمن حمله برد.


وی در میدان این رجز را می‌خواند:
انَا یزیدُ وابِی مُهاصر • اشْجَعُ مِنْ لیثٍ بِغَیلٍ خادِرْ
یا رَبِّ انّی لِلْحُسین ناصر • وَلِابْنِ سَعْدٍ تارِكٌ و هاجر.
منم یزید که پدرم مهاصر بود، دلیرتر از شیر بیشه هستم؛خدایا من یاور حسینم، و از ابن ‌سعد دوری گزیده‌ام.
بیت‌هاى دیگرى نیز در برخى منابع آمده است كه همه آنها را کرباسی در دائرة المعارف الحسینیه
[۴۴] کرباسی، محمدصادق، دائرة المعارف الحسینیه، ج۵، ص۲۴۴-۲۴۵.
جمع ‌آورى نموده و گفته است ابوالشعثا در حال رفتن به میدان این اشعار را سرود:
انَا يزيدُ وابِي مُهاصِر • اشْجَعُ مِنْ ليثٍ بِغَيلٍ خادِرُ
وفى يمينى صارِم وباتِر • يا رَبِّ اني لِلْحُسين ناصِر
وَابْنِ زيادٍ خاذِلٌ وَغادِر • ذاك الزَّنيمُ ابْنُ الزَّنيمِ الفاجِر
نَجلُ اللِّئامِ الغادِرِ والماكِر • وَللأَعادي مُبغضٌ ونافِر
وكُلُّهُمْ إِلَى الجَحيم صائِر


ابوالشّعثا پس از کشتن نُه و به قولی هیجده یا نوزده تن و مجروح کردن شماری دیگر از سپاه دشمن به شهادت رسید.
[۴۶] حسینی حائری شیرازی، سید عبدالمجید، ذخیرة الدارین، ص۲۴۰.
برخی آورده‌اند که وی چهل و چند نفر را به هلاكت رساند.
[۴۷] محلاتي، ذبيح الله، فرسان الهیجاء، ج۱، ص۳۰ به نقل از شرح قصیده ابوفراس.

درباره هنگام شهادت وی میان مورخان اختلاف است، برخی وی را در شمار نخستین شهیدان و برخی در زمره شهیدان وهله دوم ماجرای کربلا آورده‌اند. شیخ صدوق شهادت وی را پس از شهادت مالک بن انس کاهلی نوشته است. خوارزمی نام وی را پس از شهادت حنظلة بن اسعد شبامی ثبت کرده است و ابن اعثم و ابن شهر آشوب شهادت او را پس از شهادت انیس بن معقل اصبحی آورده‌اند.
(مرحوم صدوق، پس از شهادت ابوالشعثاء، مبارزه و شهادت شخصی به نام وهب بن وهب را بدین گونه نقل می‌کند. بعد از زیاد بن مهاصر (مهاجر) کندی، وهب بن وهب قدم به میدان مبارزه نهاد. او نصرانی بود و با مادرش به دست حسین (علیه‌السّلام) مسلمان شدند و همراه امام حسین (علیه‌السّلام) به کربلا آمدند. وهب بر اسبی سوار شد و تیرک خیمه‌ای در دست گرفت و با دشمن جنگید، تا اینکه هفت یا هشت نفر از کوفیان را به قتل رساند. او را اسیر کردند و به نزد عمر بن سعد بردند. عمر بن سعد دستور داد سر از تنش جدا کنند. سرش را جدا کردند و به سوی خیمه‌های یاران امام حسین (علیه‌السّلام) پرتاب کردند. مادرش شمشیر او را برداشت و به میدان مبارزه رفت. امام حسین (علیه‌السّلام) به او فرمود: ای‌ ام وهب بنشین، خداوند جهاد را از زنان برداشته است، تو و فرزندت در بهشت نزد جدم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خواهید بود. علامه شوشتری، به دلایلی این گزارش را نقد کرده این وهب را همان عبدالله بن عمیر کلبی می‌داند که شهادت او قبلاً گذشت.)


۱. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۷۷.    
۲. بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۷.    
۳. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۰۸.    
۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۳۹.    
۵. تنقیح المقال، مامقانی، عبدالله، ج۲۹، ص۸۰.    
۶. قمی، شیخ عباس، منتهى الآمال، ج۱، ص۳۶۸.
۷. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۲۲۵.    
۸. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۴، ص۳۲۰.    
۹. موسوی دهسرخی، سید محمود، رمز المصیبة، ج۲، ص۱۳۵.
۱۰. ملاحسین بن على حسن، هم و غم فى شهر المحرم، ص۹۱.
۱۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹۸، ص۳۴۱.    
۱۲. حسینی جلالی، سید محمدرضا، تسمیة من قتل مع الحسین علیه‌السلام من ولده وإخوته وأهل بیته وشیعته، ص۲۹.    
۱۳. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۷۲.    
۱۴. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۰۸.    
۱۵. بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۷.    
۱۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۴۰.    
۱۷. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۲۲۵.    
۱۸. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب علیهم‌السلام، ج۳، ص۲۵۲.    
۱۹. موسوی دهسرخی، سید محمود، رمز المصیبة، ج۲، ص۱۳۷.
۲۰. ملاحسین بن على حسن، هم و غم فى شهر المحرم، ص۹۱.
۲۱. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۲۲۵.    
۲۲. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۳۰.    
۲۳. سپهر کاشانی، محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج۲، ص۳۰۹.
۲۴. هیجان‌ انگیزترین پدیده تاریخ به اراده نیرومند حسین بن على علیه السلام، ص۲۸۷.
۲۵. حسینی شوشتری، سید نورالله، مجالس المؤمنین، ص۱۲۰.
۲۶. بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۷ ۱۹۸.    
۲۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۳۹.    
۲۸. ابن اثیر، ابوالحسن، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۷۳.    
۲۹. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۶۱.    
۳۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۴۶.    
۳۱. سوره قصص(۲۸)، آیه۴۱.    
۳۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۰۹.    
۳۳. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۸۳-۸۴.    
۳۴. حسینی حائری شیرازی، سید عبدالمجید، ذخیرة الدارین، ص۲۳۹.
۳۵. سماوی، محمد بن طاهر، ابصارالعین فی انصار الحسین علیه‌السلام، ص۱۷۱.    
۳۶. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲۹، ص۸۰.    
۳۷. حسینی حائری شیرازی، سید عبدالمجید، ذخیرة الدارین، ص۲۳۹.
۳۸. ابن کثیر، البدایه والنهایه، ج۸، ص ۱۸۵ ۱۸۶.    
۳۹. سماوی، محمد بن طاهر، ابصارالعین فی انصار الحسین علیه‌السلام، ص۱۷۱.    
۴۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۴۰.    
۴۱. سماوی، محمد بن طاهر، ابصارالعین فی انصار الحسین علیه‌السلام، ص۱۷۱.    
۴۲. بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۷ ۱۹۸.    
۴۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۴۰.    
۴۴. کرباسی، محمدصادق، دائرة المعارف الحسینیه، ج۵، ص۲۴۴-۲۴۵.
۴۵. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۲۲۵.    
۴۶. حسینی حائری شیرازی، سید عبدالمجید، ذخیرة الدارین، ص۲۴۰.
۴۷. محلاتي، ذبيح الله، فرسان الهیجاء، ج۱، ص۳۰ به نقل از شرح قصیده ابوفراس.
۴۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۴۰.    
۴۹. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۵۹۸.    
۵۰. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۲۲۵.    
۵۱. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین علیه‌السلام، ج۲، ص۲۹.    
۵۲. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۰۸.    
۵۳. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی ‌طالب علیهم‌السلام، ج۳، ص۲۵۲.    
۵۴. شیخ صدوق، الامالی، مجلس۳۰، ص۲۲۵.    
۵۵. خوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۶.    
۵۶. شوشتری، محمدتقی،قاموس الرجال، ج۱۰، ص٤٥٦.    



جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص۶۶-۷۰.    
پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۷۸۹ - ۷۹۰.







جعبه ابزار