• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوامامه باهلی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَبواُمامه باهِلی، صُدَیّ بن عجلان بن وهب از قبیله قیس عیلان (د ۸۶ق/ ۷۰۵م)، از صحابه پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) است.



در سالهای عمر او اختلاف است. از خود وی نقل کرده‌اند که در حجة ‌الوداع (۱۰ق/ ۶۳۱م) ۳۰ ساله بوده
[۱] محمد بن اسماعیل بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۳۲۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۸ق/ ۱۹۵۹م.
[۲] عبدالرحمن بن عمرو ابوزرعه دمشقی، تاریخ، ج۱، ص۲۳۸، به کوشش شکراللـه قوجانی، دمشق، ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م.
و بر این اساس می‌بایست به هنگام مرگ حدود ۱۰۶ سال داشته باشد، اما برخی دیگر از منابع عمر او را ۹۱ سال دانسته‌اند.
[۳] عبداللـه بن مسلم ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۳۰۹، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
[۴] محمد ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، ج۷، ص۱۳۲، به کوشش زاخاو، لیدن، ۱۹۱۸م.



در این‌که ابوامامه چه وقت مسلمان شده، اطلاع دقیقی در دست نیست و تعدد کسانی از صحابه که کنیه ابوامامه داشته‌اند، عامل مؤثری در خلط مطالب بوده است. ابوالفتوح رازی آورده که ابوامامه نامی را به اسارت حور پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) آوردند و رسول اکرم او را، بی‌آنکه فدیه بدهد یا مجبور به پذیرفتن اسلام شود، آزاد کرد. ابوامامه به اختیار خود اسلام آورد و از فرستادن آزوقه از یمامه برای کفار مکه خودداری کرد، ولی پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) او را از این کار نهی نمود
[۵] ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ج۹، ص۱۷۶-۱۷۷، به کوشش محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، ۱۳۶۶ش.
و مأمورش ساخت تا میان قبیله خود رود و آنان را به اسلام دعوت کند. ابوامامه پس از تحمل رنج فراوان، در این مأموریت توفیق یافت و قوم او دین اسلام را پذیرفتند.
[۶] محمد بن عبداللـه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۶۴۱-۶۴۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۴ق.



طبرانی، با سندی ضعیف، آورده که وی در جنگ احد شرکت داشته است،
[۷] احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۲، ص۱۸۲، قاهره، ۱۳۲۸ق.
ولی از شرکت او در دیگر غزوات و سرایا اطلاعی در دست نیست، جز این‌که او خود اظهار داشته که در « بیعه الرضوان » (۶ق) حاضر بوده است.
[۸] علی بن حسن ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵، ص۱۱۰-۱۱۱، نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث، شم‌ (۵) ۲۸۸۷.
وی مدتی در مصر اقامت گزید
[۹] یوسف بن عبداللـه ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحابة، ج۴، ص۱۶۰۲، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۰م.
و همچنین چندی در دمشق و بیت‌المقدس ساکن شد تا این‌که به حمص رفت و بنا بر مشهور همان‌جا در قریه دَنْوه درگذشت.
[۱۰] علی بن حسن ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵، ص۱۰۹، نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث، شم‌ (۵) ۲۸۸۷.
[۱۱] علی بن حسن ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵، ص۱۱۶، نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث، شم‌ (۵) ۲۸۸۷.



در مورد نقش ابوامامه در جریان صفین، طوسی
[۱۲] محمد بن حسن طوسی، رجال، ج۱، ص۶۵-۶۶، نجف، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۱م.
آورده است که معاویه بر او نگهبان گمارده بود تا مبادا از اردوی شام بگریزد و به علی (علیه‌السلام) بپیوندد. ابن حبیب،
[۱۳] محمد ابن حبیب، المحیّر، ج۱، ص۲۸۹، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۱ق/ ۱۹۴۲م.
[۱۴] محمد ابن حبیب، المحیّر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۱ق/ ۱۹۴۲م.
ابن قتیبه
[۱۵] عبداللـه بن مسلم ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۳۰۹، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
و ابن منجویه
[۱۶] احمد بن علی ابن منجویه، رجال صحیح مسلم، ج۱، ص۳۲۰، به کوشش عبداللـه لیثی، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۷م.
او را از یاران علی (علیه‌السلام) در آن جنگ معرفی کرده‌اند، اما شواهد تاریخی دلالت بر این دارد که ابوامامه در جنگ صفین از یاران علی (علیه‌السلام) نبوده است، بلکه پیش از شروع جنگ، او و ابوالدرداء نزد معاویه رفتند و سابقه حضرت علی (علیه‌السلام) را در اسلام و سزاوار‌تر بودن او را به خلافت به وی گوشزد کردند. معاویه خواهان استرداد قاتلان عثمان شد و آن دو به میانجیگری نزد علی (علیه‌السلام) آمدند، ولی چون به نتیجه نرسیدند، بازگشتند.
[۱۷] نصربن مزاحم، وقعه صفین، ج۱، ص۱۹۰، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق.
یک بار هم ابوامامه حامل نامه‌ای از طرف معاویه به حضرت علی (علیه‌السلام) بود که آن حضرت نیز پاسخ را به ابوامامه داد تا به معاویه برساند.
[۱۸] عبدالحمید بن هبة ‌اللـه ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۱۵، ص۱۸۵، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۲م.
[۱۹] عبدالحمید بن هبة ‌اللـه ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۱۵، ص۱۸۷، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۲م.
بدیهی است که این میانجیگری و سفارت را نمی‌توان دلیلی بر شرکت ابوامامه در جنگ صفین و قرینه‌ای بر یاری وی از علی (علیه‌السلام) دانست، هرچند که معترف بودن وی به حقانیت حضرت علی (علیه‌السلام) را می‌رساند.
[۲۰] محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۲، ص۱۷۹-۱۸۰، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.



قطع نظر از رابطه او با معاویه، به طوری که از قراین بر می‌آید، ابوامامه ارتباط خود را با دیگر سران بنی امیه نیز حفظ می‌کرد. چنانچه وقتی خالد بن یزید بن معاویه والی حمص بیمار شد، از او عیادت کرد
[۲۱] علی بن حسن ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵، ص۱۱۴، نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث، شم‌ (۵) ۲۸۸۷.
و چون مهلّب بن ابی صفره سَرهای بریده بزرگان ازارقه (= فرقه‌ای از خوارج ) را به شام فرستاد و آن سر‌ها را در دمشق به معرض تماشا قرار دادند، ابوامامه سخنانی در ذم و قدح خوارج بیان داشت.
[۲۲] علی بن حسن ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵، ص۱۰۷، نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث، شم‌ (۵) ۲۸۸۷.
همچنین پس از مرگ عبدالملک، به دیدن پسرش ولید که جانشین پدر شده بود، رفت.
[۲۳] محمد بن اسماعیل بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۳۲۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۸ق/ ۱۹۵۹م.



ابوامامه از جمله صحابی است که روایات و احادیث زیادی از پیامبر نقل کرده‌اند، چنانکه براساس رقمی که نووی به دست داده، در کتب معتبر بالغ بر ۲۵۰ حدیثِ نبوی از طریق او نقل شده است که از آن میان تنها ۵ حدیث را بخاری و ۳ حدیث را مسلم در صحیح خود آورده‌اند. گفتنی است که حدیث او بیش‌تر نزد شامیان رواج داشته است.
[۲۴] یحیی بن شرف نووی، تهذیب الاسماء واللغات، ج۱، ص۱۷۶، قاهره، ادارة الطباعة المنیریة.
[۲۵] سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۸، ص۱۰۶-۱۸۱، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، بغداد، وزارة الاوقاف.
[۲۶] یوسف بن عبدالرحمن مزی، تحفة الاشراف، ج۴، ص۱۶۱-۱۸۴، بمبئی، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.



وی علاوه بر روایت مستقیم از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) از برخی صحابه چون: علی (علیه‌السلام)، عمر، عثمان، ابوعبیده، معاذ، ابوالدردادء، عبادة بن صامت و دیگران حدیث شنید. از جمله کسانی که از او روایت کرده‌اند، سُلَیم بن هامر، ابوغالب حَزَوَّر، شرحبیل بن مسلم، حمید بن ربیعه، محمد بن زیاد، رجاء بن حیوه، خالد بن معدان، سلیمان بن حبیب، ابوادریس خولانی، سالم بن ابی جعد
[۲۷] عبدالرحمن بن محمد ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۴۵۴، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
[۲۸] یحیی بن شرف نووی، تهذیب الاسماء واللغات، ج۱، ص۱۷۶، قاهره، ادارة الطباعة المنیریة.
را می‌توان یاد کرد.


(۱) عبدالرحمن بن محمد ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
(۲) عبدالحمید بن هبة ‌اللـه ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۲م.
(۳) محمد ابن حبیب، المحیّر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۱ق/ ۱۹۴۲م.
(۴) احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، قاهره، ۱۳۲۸ق.
(۵) محمد ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، به کوشش زاخاو، لیدن، ۱۹۱۸م.
(۶) یوسف بن عبداللـه ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحابة، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۰م.
(۷) علی بن حسن ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث، شم‌ (۵) ۲۸۸۷.
(۸) عبداللـه بن مسلم ابن قتیبه، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
(۹) احمد بن علی ابن منجویه، رجال صحیح مسلم، به کوشش عبداللـه لیثی، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۷م.
(۱۰) عبدالرحمن بن عمرو ابوزرعه دمشقی، تاریخ، به کوشش شکراللـه قوجانی، دمشق، ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م.
(۱۱) ابوالفتوح رازی، روض الجنان، به کوشش محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، ۱۳۶۶ش.
(۱۲) محمد بن اسماعیل بخاری، التاریخ الکبیر، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۸ق/ ۱۹۵۹م.
(۱۳) محمد بن عبداللـه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۴ق.
(۱۴) سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، بغداد، وزارة الاوقاف.
(۱۵) محمد بن حسن طوسی، رجال، نجف، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۱م.
(۱۶) محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
(۱۷) یوسف بن عبدالرحمن مزی، تحفة الاشراف، بمبئی، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
(۱۸) نصربن مزاحم، وقعه صفین، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق.
(۱۹) یحیی بن شرف نووی، تهذیب الاسماء واللغات، قاهره، ادارة الطباعة المنیریة.


۱. محمد بن اسماعیل بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۳۲۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۸ق/ ۱۹۵۹م.
۲. عبدالرحمن بن عمرو ابوزرعه دمشقی، تاریخ، ج۱، ص۲۳۸، به کوشش شکراللـه قوجانی، دمشق، ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م.
۳. عبداللـه بن مسلم ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۳۰۹، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
۴. محمد ابن سعد، کتاب الطبقات الکبیر، ج۷، ص۱۳۲، به کوشش زاخاو، لیدن، ۱۹۱۸م.
۵. ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ج۹، ص۱۷۶-۱۷۷، به کوشش محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، ۱۳۶۶ش.
۶. محمد بن عبداللـه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۶۴۱-۶۴۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۲۴ق.
۷. احمد بن علی ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۲، ص۱۸۲، قاهره، ۱۳۲۸ق.
۸. علی بن حسن ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵، ص۱۱۰-۱۱۱، نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث، شم‌ (۵) ۲۸۸۷.
۹. یوسف بن عبداللـه ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحابة، ج۴، ص۱۶۰۲، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۰م.
۱۰. علی بن حسن ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵، ص۱۰۹، نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث، شم‌ (۵) ۲۸۸۷.
۱۱. علی بن حسن ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵، ص۱۱۶، نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث، شم‌ (۵) ۲۸۸۷.
۱۲. محمد بن حسن طوسی، رجال، ج۱، ص۶۵-۶۶، نجف، ۱۳۸۰ق/ ۱۹۶۱م.
۱۳. محمد ابن حبیب، المحیّر، ج۱، ص۲۸۹، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۱ق/ ۱۹۴۲م.
۱۴. محمد ابن حبیب، المحیّر، حیدرآباد دکن، ۱۳۶۱ق/ ۱۹۴۲م.
۱۵. عبداللـه بن مسلم ابن قتیبه، المعارف، ج۱، ص۳۰۹، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، ۱۳۸۸ق/ ۱۹۶۹م.
۱۶. احمد بن علی ابن منجویه، رجال صحیح مسلم، ج۱، ص۳۲۰، به کوشش عبداللـه لیثی، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۷م.
۱۷. نصربن مزاحم، وقعه صفین، ج۱، ص۱۹۰، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۸۲ق.
۱۸. عبدالحمید بن هبة ‌اللـه ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۱۵، ص۱۸۵، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۲م.
۱۹. عبدالحمید بن هبة ‌اللـه ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۱۵، ص۱۸۷، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۲م.
۲۰. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۲، ص۱۷۹-۱۸۰، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
۲۱. علی بن حسن ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵، ص۱۱۴، نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث، شم‌ (۵) ۲۸۸۷.
۲۲. علی بن حسن ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵، ص۱۰۷، نسخه خطی کتابخانه احمد ثالث، شم‌ (۵) ۲۸۸۷.
۲۳. محمد بن اسماعیل بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۳۲۶، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۸ق/ ۱۹۵۹م.
۲۴. یحیی بن شرف نووی، تهذیب الاسماء واللغات، ج۱، ص۱۷۶، قاهره، ادارة الطباعة المنیریة.
۲۵. سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، ج۸، ص۱۰۶-۱۸۱، به کوشش حمدی عبدالمجید سلفی، بغداد، وزارة الاوقاف.
۲۶. یوسف بن عبدالرحمن مزی، تحفة الاشراف، ج۴، ص۱۶۱-۱۸۴، بمبئی، ۱۳۹۲ق/ ۱۹۷۲م.
۲۷. عبدالرحمن بن محمد ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۴۵۴، حیدرآباد دکن، ۱۳۷۲ق/ ۱۹۵۲م.
۲۸. یحیی بن شرف نووی، تهذیب الاسماء واللغات، ج۱، ص۱۷۶، قاهره، ادارة الطباعة المنیریة.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابوامامه باهلی»، ج۵، ص۱۹۵۷.    



جعبه ابزار