اتمام حجت حر با کوفیان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حر بن یزید ریاحی (رحمةاللهعلیه)
فرمانده بخشی از
سپاه عبیدالله بن زیاد بود که در مقابل امام حسین (علیهالسّلام)، صفآرایی کرد؛ اما بعدا از اقدام خود پشیمان شد و به لشکر
امام حسین (علیهالسلام) پیوست.
حر بن یزید ریاحی (رحمةاللهعلیه) از بزرگان و جنگاوران کوفه بهشمار میرفت؛
وی فرمانده بخشی از
سپاه اعزامی عبیدالله بن زیاد بود که بیشتر از قبایل تمیم و
همْدان بودند و برای مواجهه با امام حسین (علیهالسّلام)
اعزام شدند؛ که در منزل
ذی حُسُم در مقابل امام حسین (علیهالسّلام)، صفآرایی کرد؛ حر بن یزید بعدا از اقدام خود پشیمان شد و به لشکر
امام حسین (علیهالسلام)، پیوست.
در
زیارت ناحیه مقدسه از وی چنین یاد شده است: «السَّلامُ عَلی الحُرِّ بْنِ الرِّیاحِیّ.»
چون حرّ در میان لشکریان امام حسین (علیهالسّلام) قرار گرفت و توبهاش مورد قبول واقع شد، از
امام حسین (علیهالسّلام) اجازه خواست تا با لشکریان
کوفه سخنی بگوید: حضرت اجازه فرمودند، حرّ در مقابل لشکر
ابن زیاد (لعنةاللهعلیه) قرار گرفت و خطابهای در
دفاع از امام حسین (علیهالسّلام) و
مظلومیت او و اهلبیتش ایراد فرمود، امّا هیچگونه تاثیری در آن مردمان نداشت، و او را با
تیر هدف حمله قرار دادند و وی به خدمت امام بازگشت،
اجازه رزم گرفت و وارد میدان شد.
حر بن یزید (رحمةاللهعلیه) به سوی سپاهیان کوفه رفت، رو به آنها کرد و گفت: ای گروه کوفیان، آیا یکی از پیشنهادهای حسین (علیهالسّلام) را نمیپذیرید تا خدا شما را از
جنگ با او بی نیاز کند؟ گفتند: این
امیر عمر بن سعد است؛ با او سخن بگو حر آنچه قبلاً گفته بود، به او بازگفت. عمر بن سعد (لعنةاللهعلیه) جواب داد: دلم میخواست اگر راهی داشت، چنین کاری انجام دهم.
آنگاه حر خطاب به کوفیان چنین گفت: ای اهل کوفه، مادراتان به عزایتان بنشیند؛ آیا او را دعوت کردید تا به نزد شما بیاید و تنهایش بگذارید؟ گمان میبردید که در راه او
فداکاری میکنید، آن گاه بر او یورش آوردید که او را بکشید؟ راه را بر او بستید و به دورش چنبر زدید.از رفتن در سرزمین پهناور خدا بازشی داشتید و نگذاشتید خود و خاندانش
امنیت یابند. او
اسیر دست شما گشته، کاری از دستش ساخته نیست. او و زنان و دختران و یارانش را از
آب فرات بازداشتید؛ آبی که
یهودی و
مجوسی و
نصرانی از آن مینوشند و سگان و خوکان سرزمین
عراق در آن غلت میزنند؛ و اینان از
عطش پرپر میزنند. پس از محمد با دودمانش ناشایسته رفتار کردید. اگر
توبه نکنید و دست از این کارتان برندارید، خداوند شما را در
روز تشنگی سیراب نگرداند. سخن حر بن یزید ریاحی (رحمةاللهعلیه) که به اینجا رسید گروهی از لشکر کوفه بهاو حمله بردند تیرهایی به سویش پرتاب کردند و حر نزد امام حسین (علیهالسّلام) بازگشت.
پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۱، ص۷۶۲-۷۶۳.