احمد بن محمد اردبیلی نجفی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
احمد بن محمد اردبیلی نجفی، معروف به «مقدس» یا «مقدس اردبیلی» و «محقق اردبیلی» از علما و فقهای
شیعه امامیه در
قرن دهم هجری است. پس از
شهید ثانی مرجعیت و ریاست تامه شیعه را در
نجف بر عهده داشت.
در
قرن دهم هجری قمری در شهر
اردبیل کودکی سعادتمند پا به عرصه وجود گذاشت. او بعد از رشد و شکوفایی و طی مراحل علمی و کسب کمالات معنوی و عرفانی به مرتبهای از
دانش و
معرفت و
زهد و
تقوا رسید که پس از چهار قرن هنوز الگوی عالمان و پرهیزکاران است.
نامش احمد و فرزند محمد و از خانوادهای دوستدار
اهل بیت (علیهمالسّلام) بود. پس از رشد و گذراندن تحصیلاتی چند به قصد تکمیل تحصیلات و کسب کمالات معنوی به
نجف اشرف مهاجرت کرد و در جوار مرقد مظهر مولای متقیان امام علی (علیهالسّلام) به کسب
علم و فضیلت پرداخت.
وی
علوم نقلی و
فقه را از محضر
سیدعلی صائغ و دیگر استادان
حوزه نجف فرا گرفت. سیدعلی صائغ از آن جمله شاگردان برجسته
شهیدثانی بود که استاد به وی علاقه فراوان داشت.
وی همواره در جستجوی دانش بود و در طول عمر پربرکت خود از هیچ کوششی برای آموختن غفلت نمیکرد. هرجا که از وجود دانشمند و عالمی نشانی مییافت به خدمتش میشتافت و از علم و معرفت وی بهره میگرفت. به همین دلیل زمانی نیز برای استفاده از محضر فیلسوف و عالم وارسته جمالالدین محمود (از شاگردان فیلسوف نامی
جمالالدین دوانی) به
شیراز مهاجرت کرد و مدتی نزد وی به تحصیل
علوم عقلی مشغول گردید. او علم و عمل را وجهه همت خویش ساخت و در زهد و تقوا به درجهای رسید که به «مقدس» شهرت یافت و در تحقیق و ژرفنگری علمی به اندازهای تبحر داشت که به «محقق» معروف شد.
وی از آن جمله عالمانی است که مورد تجلیل فراوان علما و فقها قرار گرفته است.
سیدمصطفی تفرشی از معاصران محقق اردبیلی مینویسد: «امرش در جلالت و اطمینان و امانت مشهورتر از آن است که ذکر شود و بالاتر از آن است که عبارتی بتواند آن را وصف کند. او متکلمی فقیه و عظیمالشان و جلیلالقدر و بلند منزلت و با ورعترین شخص زمانش و عابدترین و با تقواترین آنها بود.»
شیخ حر عاملی که خود از چهرهها و بزرگان
دین و دانش است مینویسد: «احمد بن محمد اردبیلی عالمی فاضل، محققی عابد، مورد اطمینان و پارسا، عظیمالشان و جلیلالقدر و معاصر
شیخ بهایی بود»
مـولی بزرگوار، احمد بن محمد اردبیلی، عالم فاضل، مدقق، عابد زاهد،
ثقه،
پرهیزگار، جلیلالقدر و عظیمالشان میباشد.
صـاحب
جامع الرواه كه خود اردبیلی است، در حق همشهری خویش می گوید: احمد بن محمد اردبـیـلـی (ره) در جلالت قدر و اعتبار و موثق بودن، مشهورتر از آن است كه ذكر گردد او
فقیه،
متکلم، جلیلالقدر، و عابدترین و پرهیزكارترین مردم عصر خویش بوده است.
عـالـم ربانی،
فقیه و محقق صمدانی، مولی احمد بن محمد اردبیلی، متوفی۹۹۳ درخت علم و تحقیقات او با انوار درخشان قدس، زهد،
اخلاص و كرامات او پوشیده است.
محدث قمی در كتاب
الکنی و الالقاب میگوید: عالم ربانی، محقق و فقیه بزرگوار احمد بن محمد اردبیلی، در
تقوی، جلالت، فضیلت، اصالت،
زهد،
دیانت،
ورع،
امانت مشهورتر از آن است كه قلم بر آن احاطه كند یا تحت عدد و شمارش درآید او
متکلم و فقیه بزرگوار میباشد، به حدی كه
علامه مجلسی درباره او گفته است: او در ورع و تـقـوی و زهـد، بـه حـد نـهـایی و مرتبت عالیه رسیده است و همانند او را در میان پیشینیان و متاخرین نشنیدهام
خداوند او را با پیشوایان معصوم (علیهمالسلام) محشور دارد.
علامه بزرگوار مجلسی مینویسد: «محقق اردبیلی در قداست نفس و تقوا و زهد و فضل به مقام نهایی رسید و در میان عالمان متقدم و متاخر شخصیت بزرگی چون او را سراغ ندارم... کتب او دارای بالاترین مراتب دقت نظر و تحقیق است.»
محدث بزرگوار حاج
شیخ عباس قمی مینویسد: «شیخ اجل، عالم ربانی، فقیه محقق صمدانی معروف به محقق اردبیلی در مراتب علم و فضل و
عبادت و زهد و کرامت و وثاقت و تقوا و ورع و جلالت به درجهای رسید که توصیف نشود و در قدس و تقوا به مرتبهای رسید که به او مثل زده شود و به راستی اشعه انوار جمال و پرتو حسن آن عالم مفضال چنان تجلی کرده که بر هیچ دیده پوشیده نیست.»
شاهان صفوی بنابه دلایل مختلف دینی و سیاسی و مصالح حکومتی ضمن احترام و تقدیس علمای دین از آنها در امور مختلف نظر خواهی میکردند. اگر چه این احترامها و تقدیسها بیشتر برای حفظ موقعیت خویش و به منظور برخورداری از حمایت و پشتیبانی جامعه شیعی بود که سر در فرمان عالمان و فقیهان داشتند، از آن سو علما نیز از این موقعیت برای گسترش و نفوذ
مکتب تشیع استفاده فراوان بردند و به واقع ارتباط آنان با پادشاهان صفوی نقشی انکارناپذیر در گسترش و نفوذ تشیع داشت بهطوری که تشیع در این زمان از انزوا خارج شد و با رسمیت مذهب تشیع نشر و تبلیغ اندیشههای شیعی رواج فراوان یافت. و دانشمندان و بزرگانی چون
محقق ثانی، شیخ بهایی و علامه بزرگوار مجلسی با جهت دادن سیاستهای دربار صفوی به سمت ترویج و
تبلیغ تشیع خدمات بینظیری را برای
اسلام و تشیع به انجام رساندند بهطوری که این دوران یکی از دورانهای اوجگیری اندیشههای شیعی است.
مقدس اردبیلی نیز از جمله عالمانی است که در پرتو رابطه با دربار صفوی در گسترش تشیع و حل مشکلات شیعیان تلاشهای فراوانی را به ثمر نشاند. هر چند که او به در خواست
شاه عباس صفوی برای ترک نجف و مهاجرت به
ایران پاسخ منفی داد، برای مصالح تشیع و
شیعیان همواره به دربار صفوی تذکراتی میداد. تاریخ برخی از آن وقایع را نقل کرده است.
از جمله نوشتهاند: زمانی یکی از کارگزاران دربار صفوی مورد غضب شاه عباس قرار گرفت و به مقدس اردبیلی پناه برد و او نامهای به وی داد تا شاه از تقصیر او بگذرد. نامه مقدس اردبیلی به شاه عباس چنین بود: «بانی ملک عاریت، عباس! بدان که اگر چه این مرد اول
ظالم بود اکنون
مظلوم مینماید چنانچه از تقصیر او بگذری شاید که حق - سبحانه و تعالی - از پارهای از تقصیرات تو بگذرد. بنده شاه ولایت: احمد اردبیلی»
این از شگفت نامههایی است که در آن هیچ توصیف و تعریفی از شاه نشده و مقدس اردبیلی در آن خود را از پیروان و غلامان
امام علی (علیهالسّلام) معرفی کرده است و نه از چاکران و غلامان شاه.
شاه عباس بدون تاخیر فرمان مقدس اردبیلی را اجرا کرد و پاسخی بدینگونه نوشت.
«به عرض میرساند عباس خدماتی که فرموده بودید به جان منت داشته، به تقدیم رسانید که این محب را از دعای خیر فراموش نکنید. کتبه کلب آستانه علی: عباس.»
سالها تحصیل و تحقیق در پرتو زهد و تقوا، از مقدس اردبیلی فقیه و عالمی کمنظیر ساخته بود و طولی نکشید که ریاست و زعامت شیعه و حوزه علمیه نجف را عهدهدار شد. هنگامی که مقدس اردبیلی پا به عرصه فعالیتهای علمی و تبلیغی گذاشت نجف بسیار خاموش و بیتحرک بود و دانشپژوهان اندکی در آنجا مشغول تحصیل بودند و حوزه آن از شکوه دوران
شیخ طوسی بیبهره بود. در این زمان احیاگری سراسر پاکی و فضیلت قیام کرد و با زهد خود به مقابله با کمبودها و با تقوا و
صبر خود به رفع کاستیها برخاست و با معنویت خویش به حوزه نجف روح و صفا بخشید و نجف را میعادگاه طلاب دانشپژوه ساخت و جویندگان دانش را به آنجا جلب کرد. آیتالله
سیدحسن صدر در اینباره مینویسد: «در زمان مقدس اردبیلی دوباره کوچ علمی به نجف آغاز شد، حوزه تقویت یافت و مردم از اطراف دیگر شهرها و بلاد به آنجا روی آوردند و آن شهر به صورت بزرگترین مرکز علمی در آمد.»
او بـا شیخ بهایی و
میرزا محمد استرآبادی صاحب رجال معروف، معاصر بود و از بعضی از تلامذه
شهید ثانی تلمذ نموده است، و صاحب
اعیان الشیعه اساتید او را، جمالالدین محمود، شاگرد جـلالالدین دوانی،
ملا عبدالله یزدی (صاحب
حاشیه تهذیب المنطق) و
مولی میرزاجان باغندی ذكر نموده است.
محقق اردبیلی در مدت عمر گرانمایه خود خدمات ارزندهای برای عالم تشیع انجام داد. وی پس از کسب علوم عالی بر کرسی تدریس نشست و با کمال دقت و حوصله مسائل و مباحث علمی را به شاگردان خویش تعلیم داد. او همانگونه که نفس خویش را تهذیب کرده بود معتقد به تهذیب زواید و اضافات کتابهای درسی حوزه بود و از تدریس و تعلیم مطالبی که فایدهای بر آن مترتب نبود پرهیز میکرد. او با نفس قدسی خود کسانی را برای جامعه بزرگ تشیع تربیت کرد که هر یک چهرهای برجسته در علم و
اجتهاد شدند و منشا آثار ارزندهای برای عالم اسلام گردیدند. شاگردان بر جسته وی را چنین بر شمردهاند:
۱ - شیخ حسن (متوفی ۱۰۱۱ ق.) فرزند شهید ثانی (مؤلف کتابهای
معالم الاصول و
المنتقی)
۲ - سید محمد (متوفی ۱۰۰۹) نوه دختری شهید ثانی، معروف به
صاحب مدارک.
۳ -
میر فیضالله تفرشی.
۴ -
عنایتالله کوهپایهای، ترتیب دهنده برخی از کتابهای رجالی.
۵ -
ملاعبدالله شوشتری (متوفی ۱۰۲۱).
و از دیگر شاگردان او امـیـر غـلام و امـیر فضلاللّه می باشد هنگام فوت از او پرسیدند: به چه كسی می توانیم رجوع كنیم؟ گفت: در شرعیات به امیر غلام، و در عقلیات به
امیر فضلاللّه تفرشی.
فقیه بزرگوار محقق اردبیلی علاوه بر تدریس، کتابهای پرارجی نیز در موضوعات
کلام،
فقه،
اصول،
سیره اهل بیت (علیهمالسّلام) و عقاید تالیف کرد که از برخی آنها اثری در دست نیست. فهرست قسمتی از این آثار عبارتاند از:
۱ ـ
زبدة البیان فی آیات احکام القرآن، كه در ایران بارها چاپ شده است.
۲ ـ
مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان علامه حلی. این کتاب یکی از مشهورترین و عمیقترین دایرة المعارفهای فقه استدلالی و یکی از مصادر و منابع گرانسنگ فقه جعفری است. که همواره مورد توجه مجتهدان بوده است. محقق این کتاب را به مثابه شرحی بر کتاب ارشاد علامه حلی نوشته ولی خود کتابی بسیار مفصل و عمیق است که با دقت و کنکاشی عظیم به تحلیل و بررسی مباحث فقهی پرداخته است.
۳ ـ
حدیقة الشیعه در تفصیل احوال
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
ائمه (علیهمالسّلام) (فارسی).
۴ ـ شرح الهیات تجرید قوشجی.
۵ ـ اثبات واجب تعالی.
۶ ـ اثبات امامت.
۷ ـ تعلیقهای بر شرح مختصر الاصول عضدی.
۸ ـ تـعلیقهای بر خراجیه محقق ثانی این كتاب در مورد مساله
خراج و
مالیات نوشته شده و هر دو در سال ۱۳۱۸ ه ق در حاشیه
کفایة الاصول آخوند خراسانی چاپ سنگی شده است.
۹ ـ
استیناس المعنویه (به عربی) در علم كلام.
۱۰ ـ اصول الدین، كه یک نسخه از آن در كتابخانه رضویه موجود است.
۱۱ -
بحرالمناقب.
۱۲ - حاشیه بر شرح تجرید.
۱۳ - رساله خراجیه.
۱۴ -
مقالة فی الامر بالشی (در علم اصول).
۱۵ - مناسک حج (فارسی).
مقدس اردبیلی بسیار متواضع بود و در مقابل شاگردانش خود را فوقالعاده کوچک میشمرد و آنان را مورد تکریم و احترام فراوان قرار میداد. گویند در هنگامی که شیخ حسن از تحصیل فراغت یافت و قصد داشت به لبنان باز گردد از استاد خویش تقاضای
نصیحت و
موعظه کرد و مقدس اردبیلی احادیثی را گردآوری کرده، در ورقهای نوشت و به ایشان داد و در پایان آن نوشته این جملات را اضافه کرد: «کتبه العبد احمد لمولاه امتثالا لامره و رجاء لتذکّره»
این مطالب را بنده خدا احمد برای مولای خود نوشته است تا فرمان ایشان را به جای آورد و به امید اینکه موجب پندآموزی وی باشد.
اخلاص در کار تعلیم و تدریس نیز از خصلتهای بارز مقدس اردبیلی بوده است. ملاعبدالله شوشتری از شاگردان مقدس اردبیلی در مجلسی مسالهای را از استاد خویش پرسید. مقدس سؤال او را پاسخ گفت، اما شاگرد به این پاسخ قانع نشد و بحث ادامه یافت، ناگهان مقدس سکوت کرد و پس از لحظهای فرمود: این بحث بماند برای بعد، باید به کتاب مراجعه کنم! سپس از مجلس برخاست و به شاگرد فرمود تا همراه او به جایی دیگر بروند. پس از خروج از آن مجلس محقق اردبیلی پاسخی بسیار دقیق و عمیق بیان کرد بهطوری که شاگرد قانع شد و شبههای برایش باقی نماند.
شاگرد پرسید: آقا، چرا پاسخی به این نیکویی میدانستید و در همان مجلس بیان نفرمودید؟ محقق فرمود: آنجا چون در مجلس و در حضور جمعی از مردم بودیم احتمال داشت که قصدمان
جدل و فخرفروشی و اظهار فضل بر یکدیگر باشد ولی اینجا این شبهه نیست زیرا تنها خدای متعال ناظر بحث و گفتگوی ماست.
کمک به محرومان نیز از خصوصیات پسندیده مقدس اردبیلی بوده است. نقل است در یکی از سالها که قحطی و گرانی به اوج خود رسیده بود و
فقر و گرسنگی بیداد میکرد محقق اردبیلی اندک آذوقهای داشت که فقط کفاف قوت خانوادهاش را میکرد. اما او راضی نشد که خانوادهاش غذا داشته باشند در حالی که افراد زیادی در جامعه محتاج و گرفتارند. از اینرو آن طعام را بین بیچارگان تقسیم کرد. همسرش از این عمل او برآشفت و گفت: در چنین سال قحطی آنچه طعام داشتیم به فقرا کمک کردی، اکنون باید فرزندان من دست گدایی به سوی دیگران دراز کنند؟
محقق پاسخی نداد و از منزل خارج شده، راه
مسجد کوفه را در پیش گرفت. او تصمیم گرفته بود چند روزی را در مسجد
اعتکاف کرده، به
عبادت و راز و نیاز بپردازد. در دومین روز حضور او در مسجد مرد عربی مقداری گندم و آرد بر چهارپایی بار کرده، به خانه محقق اردبیلی برد و به همسرش تحویل داد و گفت:
صاحبخانه در مسجد اعتکاف کرده و این گندم و آرد را برای شما فرستاده است. چند روزی گذشت تا اینکه مقدس اردبیلی به خانه بازگشت. همسرش به او گفت: آرد و گندمی که فرستاده بودید خیلی مرغوب بود.
محقق، بیخبر از همه جا، وقتی این سخن را شنید دریافت که این فضل و رحمتی از طرف
خدا بوده است و
خداوند را بر این بنده نوازی ستایش کرد.
از زندگی این فقیه عابد و عارف کامل کراماتی نقل شده است. در ذیل به دو نمونه آن اشاره میکنیم:
فردی از اهل تفرش به نام میر علام (میرفیضالله) که یکی از شاگردان و نزدیکان مقدس اردبیلی و فردی دانشمند و پارسا بود، میگوید:
من در مدرسهای که حجرههای آن در صحن مطهر امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) قرار داشت، سکونت کرده، به فرا گرفتن علم اشتغال داشتم. در یکی از شبهای تاریک پس از آنکه از مطالعه فارغ شدم از حجره بیرون آمدم و به اطراف نگاه میکردم که ناگهان دیدم مردی با سرعت به طرف قبّه مبارک میرود. با خود گفتم شاید این مرد دزدی است که میخواهد به حرم دستبرد بزند و قندیلهای حرم مطهر را به یغما ببرد! به ناچار بهطوری که او متوجه نشود. تعقیبش کردم دیدم به طرف در حرم مبارک رفت و اندکی توقف کرد. بلافاصله قفل در گشوده شد و بر زمین افتاد و در باز شد و او وارد گردید و بعد در دوم و سوم نیز به همان صورت باز شد. دیدم آن مرد به کنار مرقد مطهر مشرف شده،
سلام عرض کرد و از جانب قبر مطهر پاسخ داده شد. من صدایش را شناختم و متوجه شدم با امام (علیهالسّلام) درباره یکی از مسائل علمی گفتگو میکند. سپس از حرم خارج و به جانب مسجد کوفه رهسپار شد. من هم پشت سر او بهطوری که متوجه من نبود حرکت کردم (تا از اسرار او سر در بیاورم.) وقتی به مسجد رسید به
محراب مسجد نزدیک شد و باز شنیدم که با بزرگی درباره همان مساله علمی گفتگو میکند. پس از آنکه پاسخ خود را شنید از آنجا بیرون آمد. من هم در تعقیب او حرکت کردم. وقتی به دروازه شهر رسید، هوا روشن شده بود. پیش از آنکه از دروازه خارج شود با صدای بلند او را مورد خطاب قرار داده، گفتم: ای مولای ما، من از آغاز تا انجام کار همراه شما بودم، اینک بفرمایید آن دو بزرگ که با آنها درباره مسائل علمی صحبت میکردید چه کسانی بودند؟ مقدس وقتی این در خواست را شنید، پس از آنکه تعهدات لازم را گرفت که تا موقع حیاتش به کسی اطلاع ندهم، فرمود: ای فرزند من! بسیاری از اوقات مسائل مختلفی برای من گنگ و مبهم میماند، پس در هنگام شب به مرقد مطهر امیرالمؤمنان (علیهالسّلام) میروم و مساله را برای حضرت مطرح و جوابش را دریافت میکنم. امشب نیز بر طبق معمول به حضور انور شرفیاب شدم و حضرت مرا به
صاحب الزمان (علیهالسّلام) حواله کرد و فرمود: فرزندم مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) در مسجد کوفه است، به حضورش برس و پاسخ مسائل خود را از آن حضرت استدعا کن. آن مردی که در مسجد کوفه دیدی
حضرت مهدی (علیهالسّلام) بود.
وی شبی
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را در
خواب دید که
حضرت موسی (علیهالسّلام) در خدمت آن بزرگوار نشسته است و مقدس نیز در آنجا حضور دارد. پس حضرت موسی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سؤال کرد: این مرد کیست؟ پیامبر فرمود: از خودش سؤال کن. حضرت موسی (علیهالسّلام) از مقدس پرسید تو کیستی؟ مقدس جواب داد. من احمد پسر محمد از اهل اردبیل هستم و در فلان کوچه، فلان خانه منزل من است. حضرت موسی (علیهالسّلام) تعجب کرد و گفت: من از اسم تو سؤال کردم این همه تفصیل برای چه بود؟ مقدس در جواب گفت خداوند عالم وقتی از تو سؤال کرد که این چیست که در دست تو است تو چرا آنقدر در پاسخ تفصیل دادی! (اشاره به آیه «قال هی عصای اتوکّا علیهاو...» در این
آیه خداوند از حضرت موسی (علیهالسّلام) پرسید این چیست در دست تو و او در پاسخ گفت این عصای من است بر آن تکیه میکنم و بهوسیله آن برگ را برای گوسفندان جدا میکنم و فایدههای دیگری هم برایم دارد.) حضرت موسی (علیهالسّلام) به پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گفت: راست گفتی که علمای امّت من همانند
انبیای بنی اسرائیل میباشند.
سرانجام
ماه رجب سال ۹۹۳ ق. فرا رسید. در این سال آفتاب فقاهت که از شهر اردبیل درخشیدن آغاز کرده و در سراسر
جهان تشیع پرتوافشانی نموده بود پس از عمری تلاش و کوشش خستگیناپذیر در راه
دین و
شریعت جاودانی
اسلام در نجف اشرف غروب کرد هرچند این غروب جسم او بود و روح مقدسش با آثار ارزشمندش همچنان پرتوافشان اسلام و تشیع است. پیکر مطهر مقدس اردبیلی را شیعیان و دوستانش در حرم مطهر مولای متقیان حضرت علی (علیهالسّلام)، در ایوان طلا سمت راست، به
خاک سپردند تا همانگونه که در دنیا عاشق
اهل بیت (علیهمالسّلام) بود در آخرت نیز همنشین آنها باشد.
سایت اندیشه قم سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «احمد بن محمد اردبیلی نجفی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۰/۱۳.