• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تحمل شهادت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



وقوف شاهد بر مشهودٌبِه را تحمُّل شهادت می گویند که عبارت است از حصول علم برای شهادت دهنده نسبت به مورد شهادت از راه حواسّ خود (دیدن و شنیدن) یا استفاضه. از این عنوان در باب قضاء و شهادات سخن رفته است.




ادای شهادت تنها در صورت تحقّق تحمّل شهادت، صحیح و مشروع است. تحمّل شهادت در صورت درخواست مشهودٌلَه یا مشهودٌعَلَیه با عدم بیم ضرر، بنابر مشهور بر کسی که اهلیت شهادت دارد واجب است. در کفایی بودن وجوب و عدم تعیّن آن بر درخواست شونده در صورت وجود دیگران و امکان تحمّل آن برای آنان، یا عینی بودن آن ـ و وجوب تحمّل بر درخواست شونده حتّی در صورت امکان آن برای دیگران ـ اختلاف است.



تحمّل شهادت بر حسب نوع مشهودٌبِه متفاوت است؛ زیرا مشهودٌبِه یا از اموری است که تحمّل شهادت تنها با مشاهده آن امکان‏پذیر است مانند زنا، لواط، قتل، سرقت و غصب از افعالو یا علاوه بر مشاهده، شنیدن نیز در آن شرط است مانند عقود و ایقاعات از اقوال که دیدن متعاقدین و نیز شنیدن خودِ عقد یا ایقاع لازم است و یا از اموری است که از راه استفاضه (شنیدن از جمعی) حاصل می‏گردد مانند موت، نسب و مالکیت مطلق
در مورد سوم، فردی که از اِخبار مردم ـ مبنی بر مردن فلانی یا اینکه مثلا حسن فرزند علی است یا این خانه ملک فلانی است ـ علم به مضمون آن پیدا کند می‏تواند به آن امور شهادت دهد؛ لیکن اگر استفاضه علم‏آور نباشد در حجیت استفاضه و نیز ـ بنابر قول به حجّیت ـ در محدوده حجّیت آن نظراتی وجود دارد که در ذیل عنوان استفاضه بدانها اشاره رفته است.
برخی تصریح کرده‏اند در صورت علم‏آور نبودن استفاضه، شخص نمی‏تواند به مضمون استفاضه شهادت دهد؛ زیرا در شهادت، علم شاهد به مشهودٌبِه شرط است ولی می‏تواند به وجود استفاضه نزد حاکم گواهی دهد تا ـ بنابر حجّیت آن ـ حاکم به مقتضایش حکم کند.
[۵] جواهر الکلام ج۴۱، ص۱۳۱-۱۳۵.




گاهی مشهودٌبِه، شهادت اصل است؛ بدین معنا که شخص، گواهی دیگری را که تحمّل شهادت کرده است تحمّل می‏کند که از آن به «تحمّل شهادت بر شهادت» تعبیر می‏شود. تحمّل این نوع از مشهودٌبِه مراتبی دارد که کامل‏ترین آن، آن است که شاهد اصلی (شاهد اوّل) نزد شاهد فرعی (شاهد دوم) بگوید: گواه باش (یا تو را گواه گرفتم) بر شهادت خودم که در این رخداد (مثلا قتل) علیه فلانی پسر فلانی و به نفع فلانی پسر فلانی شهادت می‏دهم.



اموری همچون بلوغ، اسلام، عدالت و حریت که هنگام ادای شهادت در شاهد شرط است هنگام تحمّل شهادت، معتبر نیست؛ از این‏رو تحمّل شهادت برای نابالغ، کافر، فاسق و برده نیز صحیح است؛ لیکن هنگام ادا در صورت بر طرف شدن آن موانع ـ مانند آنکه فاسق، عادل گردد ـ شهادت پذیرفته می‏شود مگر در طلاق که شرایط معتبر در ادا هنگام تحمّل نیز باید در شاهد وجود داشته باشد
در جواز اخذ اجرت بر تحمّل شهادت در فرض عدم وجوب عینی آن بر شخص، اختلاف است
تحمّل شهادت به نفع مخالف مکروه است.


 
۱. جواهر الکلام ج۴۱،ص۱۸۰-۱۸۳.    
۲. جواهر الکلام ج۴۱، ص۱۲۱.    
۳. جواهر الکلام ج۴۱، ص۱۲۸.    
۴. جواهر الکلام ج۴۱. ص۱۵۰.    
۵. جواهر الکلام ج۴۱، ص۱۳۱-۱۳۵.
۶. جواهر الکلام ج۴۱، ص۱۹۵-۱۹۹.    
۷. کتاب السرائر ج۲، ص۱۲۳-۱۲۴.    
۸. قواعد الاحکام ج۳، ص۴۲۲.    
۹. جواهر الکلام ج۴۰، ص۵۳-۵۴.    
۱۰. کتاب السرائر ج۲، ص۱۳۰.    




فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۳۸۱.    



جعبه ابزار