استهزای مشرکان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
این مقاله درباره استهزاگران بحث میکند. در این قسم استهزای مشرکان و مکذبان بررسی شده و در این زمینه به آیاتی از
قرآن کریم اشاره میشود.
از جمله
استهزاگران، استهزای
مشرکان است که در ذیل مورد بررسی قرار میگیرد.
مشرکان، استهزاگر آیات الهیاند:
• «قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَنْ آلِهَتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ؛ آنها گفتند: «آيا آمدهاى که ما را (با
دروغهایت) از معبودانمان بازگردانى؟! اگر راست مىگويى عذابى را که به ما وعده مىدهى بياور»!
• «وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِن مَّكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُم مِّن شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون؛ ما به آنها (= قوم عاد) قدرتى داديم که به شما نداديم، و براى آنان گوش و
چشم و دل قرار داديم؛ (اما به هنگام نزول عذاب) نه گوشها و چشمها و نه
عقلهایشان براى آنان هيچ سودى نداشت؛ چراکه آيات
خدا را انکار مىکردند؛ و سرانجام آنچه را استهزا مىکردند بر آنها وارد شد»!
مشرکان، استهزای اخبار
قیامت را به سخره میگرفتند:
• «أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ؛ آيا از اين سخن
تعجب مىکنيد».
• «وَتَضْحَكُونَ وَلَا تَبْكُونَ؛ و مىخنديد و نمىگرييد».
این جمله ممکن است اشاره به مسئله
رستاخیز باشد که در آیات قبل آمده، یا اشاره به
قرآن، (چراکه در آیات دیگر از آن تعبیر به ((
حدیث)) شده) و یا سخنانى که درباره هلاک اقوام پیشین گفته شد و یا همه اینها.
در حالى که اینجا نه جاى خنده است و نه جاى
غفلت و بیخبرى، جاى گریه بر فرصتهاى از دست رفته، طاعات ترک شده، و معاصى و گناهانى است که از شما سر زده است، جاى
بیداری و جبران امورى است که از دست رفته، و بالاخره جاى توبه و
انابه و بازگشت به سایه
لطف خداست.
مشرکان،
نماز شعیب (علیهالسلام) را مورد استهزا قرار میدادند:
«قَالُواْ يَا شُعَيْبُ أَصَلاَتُكَ تَأْمُرُكَ أَن نَّتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَن نَّفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ؛ گفتند: «اى شعيب! آيا نمازت به تو دستور مىدهد که آنچه را پدرانمان مىپرستيدند، ترک کنيم؛ يا آنچه را مىخواهيم در
اموالمان انجام ندهيم؟! تو که مرد بردبار و فهميدهاى هستى!»
مشرکان،
مؤمنان را مسخره میکردند:
• «إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ؛ (فراموش کردهايد) گروهى از بندگانم مىگفتند: پروردگارا! ما
ایمان آورديم؛ ما را ببخش و بر ما
رحم کن؛ و تو بهترين رحم کنندگانى»!
این ((فریق)) که در این آیه درباره آنان بحث فرموده، مؤمنین در دنیا هستند که ایمانشان،
توبه و بازگشت به سوى خداست؛ همچنان که در
کلام مجیدش آن را توبه خوانده و درخواستشان شمول
رحمت را - همان رحمتى که در آخرت مخصوص به مؤمنین است - درخواست توفیق براى سعادت است، تا در نتیجه عملى کنند که داخل
بهشت شوند و به همین جهت در این آیه که متوسل به خدا شدهاند، اسم خیرالراحمین او را وسیله قرار دادند.
پس
کلام مؤمنین در دنیا معنایش توبه و درخواست
رستگاری و سعادت است، و این عین همان چیزى است که اینان در این
آیه خواستهاند، تنها فرقى که هست این است که موقف مختلف شده، این حرف را باید در موقف
دنیا مىزدند.
• «فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنتُم مِّنْهُمْ تَضْحَكُونَ؛ اما شما آنها را به باد مسخره گرفتيد تا شما را از ياد من غافل کردند؛ و شما به آنان مىخنديديد»!
• «وَمَن يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِندَ رَبِّهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ؛ و هر کس معبود ديگرى را با خدا بخواند - و مسلّماً هيچ دليلى بر آن نخواهد داشت - حساب او نزد پروردگارش خواهد بود؛ يقيناً
کافران رستگار نخواهند شد»!
مشرکان،
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را به سخره میگرفتند:
• «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ؛ آنچه را مأموريت دارى،
آشکارا بيان کن! و از مشرکان روى گردان (و به آنها اعتنا نکن)!
• «إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ؛ ما شر
استهزاکنندگان را از تو دفع خواهيم کرد».
خداوند براى تقویت
قلب پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) به او
اطمینان مىدهد که در برابر استهزا کنندگان از وى حمایت مىکند، مىفرماید: ((ما شر استهزاء کنندگان را از تو دفع کردیم)).
ذکر این جمله بهصورت فعل ماضى با اینکه مربوط به آینده است، ظاهرا اشاره بر حتمى بودن این حمایت است؛ یعنى بهطور مسلم ما شر آنها را از تو دفع خواهیم کرد، و این مسئلهاى است حتمى و تمامشده.
• «وَإِذَا رَأَوْكَ إِن يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا؛ و هنگامى که تو را مىبينند، تنها به باد استهزايت مىگيرند (و مىگويند:) آيا اين همان کسى است که خدا او را بهعنوان
پیامبر برانگيخته است»؟!
• «إِن كَادَ لَيُضِلُّنَا عَنْ آلِهَتِنَا لَوْلَا أَن صَبَرْنَا عَلَيْهَا وَسَوْفَ يَعْلَمُونَ حِينَ يَرَوْنَ الْعَذَابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِيلًا؛ اگر ما بر
پرستش خدايانمان
استقامت نمىکرديم، بيم آن مىرفت که ما را گمراه سازد! اما هنگامى که
عذاب الهی را ببينند، بهزودى مىفهمند چه کسى گمراهتر بوده است»!
مکذبان،
انبیای گذشته را مسخره میکردند:
• «وَلَقَدِ اسْتُهْزِىءَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُواْ مِنْهُم مَّا كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ؛ (با اين حال، نگران نباش!) جمعى از
پیامبران پيش از تو را استهزا کردند؛ اما سرانجام، آنچه را مسخره مىکردند، دامانشان را مىگرفت؛ (و عذاب الهى بر آنها فرود آمد)».
در
مجمع البیان گفته: فرق میان ((سخریه)) و ((هزء))، این است که سخریه در معناى ذلتخواهى است؛ چون تسخیر به معناى ذلیل و رام کردن است، و اما هزء، به معناى پایین آوردن قدر شخص است به وسیله
زبان و کلمه.
• «قُلْ سِيرُواْ فِي الأَرْضِ ثُمَّ انظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛ بگو: «روى
زمین گردش کنيد! سپس بنگريد سرانجام
تکذیبکنندگان آيات الهى چه شد؟!»
استهزاگران؛
استهزای کافران؛
استهزای منافقان؛
استهزای مشرکان؛
استهزای یهود.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «استهزای مشرکان».