• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اسلام و برده‌داری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اسلام برده‌داری را به خاطر شرائطی که بود کاملا نفی نکرد ولی با وضع احکام خاصی برده‌داری را در مسیر انسانی وارد کرد و زمینه از بین رفتن برده‌داری را فراهم نمود.





۱.۱ - نفی برده‌داری


اسلام، از نظر آیین اعتقادی، بیش از ادیان یهودی و مسیحی بردگی را نفی نکرده است، اما هم‌چون این آیین‌های پیشین، هر چند به صورتی نسبتاً متفاوت، کوشیده است تا این نهاد اجتماعی را محدود سازد.

۱.۲ - تساوی برده با آزاد از لحاظ معنوی


در اسلام، برده از لحاظ معنوی با آزاده همشأن است و برای روح او همان سرنوشت ابدی آزاده وعده داده شده است؛ در این جهان، جای‌گاه اجتماعی او، تا پیش از آزاد شدن، هم‌چنان فروتر است و باید با تسلیم و رضا به آن تن در دهد.

۱.۳ - اجر آزادکردن برده


قرآن بدفعات، آزاد کردن برده را کاری پُر ارج (بِرّ) می‌خواند، مصرف زکات را در این راه روا می‌شمارد یا کفّاره برخی از گناهان مانند قتل غیرعمد و سوگند دروغ را آزاد کردن بردگان قرار می‌دهد.
به مکاتبه (آزاد کردن برده با قرارداد) باید به آسانی رضا داد.

۱.۴ - لزوم نیکی به برده


با برده‌ای که آزاده نشده باشد باید با احسان رفتار کرد.
علاوه بر این‌ها، شرف انسانی برده در احکامی که با مناسبات اجتماعی از نوع روابط جنسی پیوند دارند جلوه‌گر است.

۱.۵ - مسأله ازدواج برده


پیش از این به حرمت واداشتن زنان برده به خودفروشی اشاره کردیم؛ زن یا شوهر دادن بردگانِ «صالح» تکلیف اخلاقی صاحبان آنان است حتی ازدواج مرد یا زن مسلمان آزاد با برده مسلمان، اگر لازم باشد، جایز است برده زن که با مرد آزاد، البته با اجازه صاحبش، ازدواج کند حق «صداق مناسب» دارد.




۲.۱ - احادیث


اخلاقیات اسلامی، که به نوعی جنبه رسمی دارد و در احادیث بیان شده و در راستای تعلیمات قرآنی است، درباره بردگان، گرایش انسان‌دوستانه بیشتری نشان می‌دهد.
غزالی، در احیاء علوم‌الدین، با گردآوری حدود صد حدیث مشهور در فصل «حقوق المملوک»، درس اخلاق تمام عیاری با شواهد و امثال، برای استفاده صاحبان برده، فراهم کرده است.

۲.۲ - مشغله فکری پیامبر


در حدیث تأیید می‌شود که سرنوشت بردگان از بالاترین مشغله‌های فکری پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بوده است.




۳.۱ - تأکید بر خوش‌رفتاری


در علم حدیث مجموعه‌ای نسبتاً پرمایه از اقوال و حکایات منسوب به پیامبر و صحابه وجود دارد که در آن‌ها به رفتار بس ملاطفت‌آمیز با این طبقه فرودست اجتماعی توجه شده است، از جمله : «از یاد مبرید که آنان برادران شمایند»؛ در برخی احادیث، دست کم درباره بردگان مسلمان، بر این معنی تصریح شده است : «خداوند به شما حق تملک آن‌ها را ارزانی داشته و توانا بود که این حق را به آنان عطا فرماید»؛ «خداوند بر شما تواناتر است از آن‌چه شما بر آنان توانایید».

۳.۲ - نوع خطاب به برده


بدین‌سان، به برده‌دار توصیه شده است که بر برده‌اش هیچ تحقیری روا ندارد و او را «پسر»، «خادم»، یا «خادمه» خطاب کند نه «بنده»؛ خوراک خود را با او تقسیم کند؛ پوشاک او را چون پوشاک خود سازد؛ به اندازه از او کار بکشد؛ اگر خطایی از وی سر زد به تناسب خطایش او را کیفر دهد؛ «هر روز هفتاد بار» او را ببخشد؛ و اگر میانشان سازش نبود، وی را به دیگری بفروشد.

۳.۳ - اجر آزادسازی برده


آزادسازی برده در بسیاری از حالات ستوده شده است و به عنوان کفّاره برخی از گناهان، به برده‌دار پیشنهاد گردیده و به هنگام وقوع خسوف و کسوف به عنوان صدقه سفارش شده است.
اجر اخروی مضاعف به کسی وعده داده شده است که کنیز خود را سواد آموزد، وی را آزاد سازد و او را به زنی بگیرد.
در حدیثی مشهور چنین آمده است : «آن‌که برده «مسلمان» خود را آزاد سازد، خداوند او را، عضو در اِزای عضو، از دوزخ می‌رهاند».



در مقابل، برده مکلّف است که صادقانه خدمت کند.
وی «نگهبان دارایی خواجه خویش» است و باید در عقبی حساب آن را پس بدهد.



(۱) ابن منظور، لسان العرب، بیروت ۱۹۵۵ـ۱۹۵۶.
(۲) علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره ۱۳۲۳.
(۳) علی بن محمد جرجانی، التعریفات، بیروت ۱۹۶۹.
(۴) محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، قاهره ۱۳۴۶.
(۵) عبدالله بن احمد، المغنی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۶) ابن قدامه مقدسی، الشرح الکبیر، در ابن قدامه، المغنی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۷) ابراهیم بن علی ابواسحاق شیرازی، المهذّب فی فقه الامام الشافعی، بیروت ۱۳۷۹/۱۹۵۹.
(۸) سلیمان بن خلف باجی، المنتقی شرح موطأ الامام مالک، مصر ۱۳۳۱ـ۱۳۳۲، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۹) عبدالرحمان جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعة، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۱۰) محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، قم ۱۴۰۹ـ.
(۱۱) وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
(۱۲) محمد بن احمد شمس الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۳) زین الدین بن علی شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۴) اسعد شیخ الاسلامی، احوال شخصیه، ج ۱، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۱۵) محمد حسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/ ۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
(۱۶) عبدالقادر عوده، التسریع الجنائی الاسلامی مقارناً بالقانون الوضعی، بیروت (بی تا).
(۱۷) جعفر بن حسن محقق حلی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ عبدالحسین محمدعلی، نجف ۱۳۸۹/۱۹۶۹.
(۱۸) موسوعة جمال عبدالناصر فی فقه الاسلامی، ج ۸، قاهره ۱۳۹۱.
(۱۹) محمد حسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
(۲۰) عمرو بن بحر جاحظ، الحیوان، قاهره ۱۹۳۸.
(۲۱) محمد رشیدرضا، تفسیرالمنار، ج ۱۱، مصر ۱۳۷۲/۱۹۵۳.
(۲۲) محمدطاهر سنوسی، مجموعة القوانین التونسیة.
(۲۳) حسن بن علی نظام الملک، سیاست نامه، چاپ شارل شفر، پاریس ۱۸۹۱ـ۱۸۹۳.
(۲۴) احمد بن اسحاق یعقوبی، البلدان، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۹۲.
(۲۵) ابن حوقل، کتاب صورة الارض، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۳۸ـ۱۹۳۹.
(۲۶) ابن قتیبه، المعارف، چاپ عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.
(۲۷) ابراهیم بن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.
(۲۸) عمرو بن بحر جاحظ، رسالة فی مناقب الترک و عامة جند الخلافة، چاپ فان فلوتن در Tria opuscula auctore al-Djahiz, Leiden ۱۹۰۳.
(۲۹) محمد بن جریر طبری، کتاب تاریخ الرسل و الملوک، چاپ دخویه (و دیگران)، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۹۰۱.
(۳۰) کیکاووس بن اسکندر عنصرالمعالی، قابوس نامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۳۱) احمد بن محمد مسکویه، کتاب تجارب الامم، ج ۱، چاپ آمدروز، مصر ۱۳۳۲/۱۹۱۴، چاپ افست بغداد (بی تا).
(۳۲) محمد بن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۷.
(۳۳) محمد بن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا، چاپ محمد تقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۱۹ ش.
(۳۴) حسین بن علی نظام الملک، سیاستنامه، با یادداشت‌های محمد قزوینی، چاپ مرتضی مدرس چهاردهی، تهران ۱۳۳۴ ش.
(۳۵) احمد بن اسحاق یعقوبی، تاریخ، چاپ هوتسما، لیدن ۱۸۸۳.
(۳۶) بهرام بیضایی، نمایش در ایران، تهران ۱۳۴۴ ش.
(۳۷) تاج السلطنه، خاطرات تاج السلطنه، چاپ منصوره اتحادیه (نظام مافی) و سیروس سعدوندیان، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۳۸) محمود حسینی منشی، تاریخ احمدشاهی، چاپ از نسخة عکسی، چاپ دوستمراد سیدمرادوف، مسکو ۱۹۷۴.
(۳۹) دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، چاپ براون، لیدن ۱۹۰۱.
(۴۰) رشیدالدین فضل الله، کتاب تاریخ مبارک غازانی: داستان غازان خان، چاپ کارل یان، لندن ۱۳۵۸/۱۹۴۰.
(۴۱) پیرامده امیلین پروب ژوبر، مسافرت به ارمنستان و ایران، ترجمة محمود مصاحب، تبریز ۱۳۴۷ ش.
(۴۲) غلامحسین ساعدی، اهل هوا، تهران ۱۳۴۲ ش.
(۴۳) محمد بن هندوشاه شمس منشی، دستورالکاتب فی تعیین المراتب، چاپ عبدالکریم علی اوغلی علیزاده، مسکو ۱۹۶۴ـ۱۹۷۶.
(۴۴) ابوبکر قطبی اهری، تاریخ شیخ اویس، چاپ ین فن لون، لاهه ۱۳۷۳/۱۹۵۴.
(۴۵) عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دورة قاجاریه، تهران ۱۳۶۰ ش.
(۴۶) دوستعلی معیرالممالک، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران ۱۳۵۱ ش.
(۴۷) تاریخ سیستان، چاپ محمدتقی بهار، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۱۴ ش).
(۴۸) حسن بن علی نظام الملک، سیرالملوک (سیاست نامه)، چاپ هیوبرت دارک، تهران ۱۳۵۳ ش.


 
۱. بقره/سوره۲، آیه۱۷۷.    
۲. بلد/سوره۹۰، آیه۱۳.    
۳. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۴. نساء/سوره۴، آیه۹۲.    
۵. مائده/سوره۵، آیه۸۹.    
۶. نور/سوره۲۴، آیه۳۳.    
۷. نساء/سوره۴، آیه۳۶.    
۸. نور/سوره۲۴، آیه۳۳.    
۹. نور/سوره۲۴، آیه۳۲.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۲۲۱.    
۱۱. نساء/سوره۴، آیه۲۵.    




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «برده‌داری»، شماره۹۳۴.    
 



جعبه ابزار