• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اسم اعظم (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تعبیر اسم اعظم در قرآن نیامده است؛ اما در روایات و تفاسیر، برخی آیات قرآن، اسم اعظم یا مشتمل بر آن دانسته شده‌اند؛ مانند حروف مقطعه ، بسم الله الرحمن الرحیم، آیة الکرسی ... و برخی افراد مانند انبیا، امامان معصوم علیهم‌السّلام ... حامل و آگاه به آن معرفی شده‌اند.



اسم اعظم، اسمی الهی است که جامع، مرجع و منتهای همه اسما و صفات الهی به شمار می‌رود و همه حقایق را در بردارد.


طبق آیات قرآن امکان آگاهی از اسم اعظم الهی وجود دارد: «واتل علیهم نبا الذی ءاتینـه ءایـتنا فانسلخ منها فاتبعه الشیطـن فکان من الغاوین» و برای آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم ولی (سرانجام) از (دستور) آنها خارج گشت و شیطان به او دست یافت و از گمراهان شد. (در روایات آمده است که مقصود از «ءایـتنا»، «علم الکتاب» و «علم من الکتاب»، اسم اعظم الهی است. )
«ویقول الذین کفروا لست مرسلا قل کفی بالله شهیدا بینی وبینکم ومن عنده علم الکتـب». آنها که کافر شدند می‌گویند تو پیامبر نیستی، بگو کافی است که خداوند و کسانی که علم کتاب (و آگاهی بر قرآن) نزد آنهاست گواه (من) باشند (در روایات آمده است که مقصود از «ءایـتنا»، «علم الکتاب» و «علم من الکتاب»، اسم اعظم الهی است. ( )
«قال الذی عنده علم من الکتـب انا ءاتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک...» (اما) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت، من آنرا پیش از آنکه چشم بر هم زنی نزد تو خواهم آورد! ().




۳.۱ - سلطه بر تکوین

آگاهی از اسم اعظم، سبب سلطه بر تکوین می شود: «ورسولا الی بنی اسرءیل انی قد جئتکم بـایة من ربکم انی اخلق لکم من الطین کهیـة الطیر فانفخ فیه فیکون طیرا باذن الله وابرئ الاکمه والابرص واحی الموتی باذن الله وانبئکم بما تاکلون وما تدخرون فی بیوتکم ان فی ذلک لایة لکم ان کنتم مؤمنین» و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوی بنی اسرائیل (قرار داده، که به آنها می‌گوید: ) من نشانهای از طرف پروردگار شما، برایتان آورده‌ام، من از گل، چیزی به شکل پرنده می‌سازم، سپس در آن می‌دمم و به فرمان خدا، پرنده ای می‌گردد. و به اذن خدا، کور مادرزاد و مبتلایان به برص (پیسی) را بهبودی می‌بخشم، و مردگان را به اذن خدا زنده می‌کنم، و از آنچه می‌خورید، و در خانه‌های خود ذخیره می‌کنید، به شما خبر می‌دهم، مسلما در اینها، نشانهای برای شماست، اگر ایمان داشته باشید!.
«اذ قال الله یـعیسی ابن مریم اذکر نعمتی علیک وعلی ولدتک اذ ایدتک بروح القدس تکلم الناس فی المهد وکهلا واذ علمتک الکتـب والحکمة والتوریة والانجیل واذ تخلق من الطین کهیـة الطیر باذنی فتنفخ فیها فتکون طیرا باذنی وتبرئ الاکمه والابرص باذنی واذ تخرج الموتی باذنی واذ کففت بنی اسرءیل عنک اذ جئتهم بالبینـت فقال الذین کفروا منهم ان هـذا الا سحر مبین» بیاد آور هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت متذکر نعمتی که بر تو و مادرت دادم باش، زمانی که تو را بوسیله روح القدس تقویت کردم که در گاهواره و به هنگام بزرگی با مردم سخن میگفتی، و هنگامی که کتاب و حکمت و تورات و انجیل بر تو آموختم، و هنگامی که به فرمان من از گل چیزی بصورت پرنده می‌ساختی و در آن می‌دمیدی و به فرمان من پرنده‌ای می‌شد و کور مادرزاد و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من شفا میدادی، و مردگان را (نیز) به فرمان من زنده میکردی، و هنگامی که بنی اسرائیل را از آسیب رسانیدن به تو باز داشتم در آن موقع که دلایل روشن برای آنها آوردی ولی جمعی از کافران آنها گفتند اینها جز سحر آشکار نیست. (حاضر ساختن تخت بلقیس نزد سلیمان علیه ‌السلام در زمانی کم تر از یک چشم بر هم زدن که با استفاده از اسم اعظم صورت گرفت. ()، نمودی از سلطه دارنده اسم اعظم بر نظام تکوین است و نیز کارهای حضرت عیسی علیه ‌السلام که نوعی دخل و تصرف در نظام تکوین بوده است، طبق روایات با استفاده از اسم اعظم صورت می‌گرفت. (
«قال الذی عنده علم من الکتـب انا ءاتیک به قبل ان یرتد الیک طرفک فلما رءاه مستقرا عنده قال هـذا من فضل ربی...» (اما) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت، من آنرا پیش از آنکه چشم بر هم زنی نزد تو خواهم آورد! و هنگامی که (سلیمان) آنرا نزد خود مستقر دید گفت این از فضل پروردگار من است . (حاضر ساختن تخت بلقیس نزد سلیمان علیه ‌السلام در زمانی کم تر از یک چشم بر هم زدن که با استفاده از اسم اعظم صورت گرفت ()، نمودی از سلطه دارنده اسم اعظم بر نظام تکوین است و نیز کارهای حضرت عیسی علیه ‌السلام که نوعی دخل و تصرف در نظام تکوین بوده است، طبق روایات با استفاده از اسم اعظم صورت می‌گرفت. ( )

۳.۲ - ترفیع درجه

اسم اعظم (در صورت تعلق مشیت الهی)، عامل ترفیع درجه دارنده آن می شود: «واتل علیهم نبا الذی ءاتینـه ءایـتنا فانسلخ منها فاتبعه الشیطـن فکان من الغاوین• ولو شئنا لرفعنـه بها ولـکنه اخلد الی الارض واتبع هواه...» و برای آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم ولی (سرانجام) از (دستور) آنها خارج گشت و شیطان به او دست یافت و از گمراهان شد• و اگر می‌خواستیم (مقام) او را با این آیات (و علوم و دانشها) بالا می‌بردیم (اما اجبار بر خلاف سنت ماست لذا او را به حال خود رها ساختیم) ولی او به پستی گرائید و از هوای نفس خویش پیروی کرد.... (براساس روایات نقل شده، مقصود از «ءایـتنا» اسم اعظم الهی است. ( )
این آیه به روشنى اشاره به داستان کسى مى کند که نخست در صف مؤمنان بوده و حامل آیات و علوم الهى گشته ، سپس از این مسیر گام بیرون نهاده ، به همین جهت شیطان به وسوسه او پرداخته ، و عاقبت کارش به گمراهى و بدبختى کشیده شده است .

۳.۳ - سخن على بن ابراهیم قمى

على بن ابراهیم قمى در تفسیر خود در ذیل آیه مى گوید: پدرم از حسین بن خالد از ابى الحسن امام رضا علیه السلام برایم نقل کرد که آن حضرت فرمود: بلعم باعورا داراى اسم اعظم بود، و با اسم اعظم دعا مى کرد و خداوند دعایش را اجابت مى کرد، در آخر بطرف فرعون میل کرد، و از درباریان او شد، این بود تا آنروزى که فرعون براى دستگیر کردن موسى و یارانش در طلب ایشان مى گشت ، عبورش به بلعم افتاد، گفت : از خدا بخواه موسى و اصحابش ‌ را به دام ما بیندازد، بلعم بر الاغ خود سوار شد تا او نیز به جستجوى موسى برود الاغش از راه رفتن امتناع کرد، بلعم شروع کرد به زدن آن حیوان ، خداوند قفل از زبان الاغ برداشت و به زبان آمد و گفت : واى بر تو براى چه مرا مى زنى ؟ آیا مى خواهى با تو بیایم تا تو بر پیغمبر خدا و مردمى با ایمان نفرین کنى ؟ بلعم این را که شنید آنقدر آن حیوان را زد تا کشت ، و همانجا اسماعظم از زبانش برداشته شد... .


اسم اعظم از آیات الهی به شمار می آید: واتل علیهم نبا الذی ءاتینـه ءایـتنا فانسلخ منها فاتبعه الشیطـن فکان من الغاوین» و برای آنها بخوان سرگذشت آن کس را که آیات خود را به او دادیم ولی (سرانجام) از ( دستور ) آنها خارج گشت و شیطان به او دست یافت و از گمراهان شد.


۱. المیزان، ج۸، ص۳۵۴.    
۲. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۲، ص۱۰۲، ح۳۶۷.    
۳. مرآة العقول، علامه مجلسی، ج۳، ص۳۷.    
۴. اعراف/سوره۷،آیه ۱۷۵.    
۵. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۲، ص۱۰۲، ح۳۶۷.    
۶. مرآة العقول، علامه مجلسی، ج۳، ص۳۷.    
۷. رعد/سوره۱۳، آیه۴۳.    
۸. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۲، ص۱۰۲، ح۳۶۷.    
۹. مرآة العقول، علامه مجلسی، ج۳، ص۳۷.    
۱۰. نمل/سوره۲۷، آیه ۴۰.    
۱۱. آل عمران/سوره۳، آیه ۴۹.    
۱۲. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۲، ص۱۰۲، ح۳۶۷.    
۱۳. مرآة العقول، علامه مجلسی، ج۳، ص۳۷.    
۱۴. مائده/سوره ۵، آیه ۱۱۰.    
۱۵. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۲، ص۱۰۲، ح۳۶۷.    
۱۶. مرآة العقول، علامه مجلسی، ج۳، ص۳۷.    
۱۷. نمل/سوره۲۷، آیه ۴۰.    
۱۸. نور الثقلین، شیخ حویزی، ج۲، ص۱۰۲، ح۳۶۷.    
۱۹. اعراف/سوره ۷، آیه ۱۷۵- ۱۷۶.    
۲۰. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج ۷ ص۱۲.    
۲۱. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج ۸، ص۴۴۰.    
۲۲. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج ۲، ص۲۵۳.    
۲۳. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۴، ص۳۹۴.    
۲۴. اعراف/سوره۷، آیه ۱۷۵.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «اسم اعظم ».    



جعبه ابزار