• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اسماء بنت ابی‌بکر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اَسماءْ بنت ابی‌بکر، در جوانی به همسری زبیربن عوام درآمد و به دعوت پدرش، اسلام آورد.



اَسماءْ بنت ابی‌بکر:دختر ابوبکر (عبدالله) ‌ بن‌ابی‌قحافه ( عثمان )، از تیره بنی‌تمیم ، مادرش قیله یا قُتیله از بنی‌عامر‌بن‌لؤی قریشی است که ابوبکر به روزگار جاهلیّت وی را طلاق داد.
[۲] اعلام‌النساء، ج‌۱، ص‌۴۷
او ۲۷ سال پیش از هجرت در مکه زاده شد
[۴] اسدالغابه، ج‌۸، ص‌۸
و همان‌جا رشد کرد. در جوانی به همسری زبیربن عوام درآمد و به دعوت پدرش، اسلام آورد.
[۶] السیرة‌النبویه، ج۱، ص۲۵۰، ۲۵۴
[۷] الاستیعاب، ج‌۴، ص‌۳۴۵.
برخی مورّخان او را از نخستین مسلمانان و هجدهمین نفری دانسته‌اند که اسلام آورده است.
[۸] الاستیعاب، ج‌۴، ص‌۳۴۶
[۹] اسدالغابه، ج‌۷، ص‌۸
او از هجرت شبانه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) آگاه بود و بر پایه روایتی، در سه روزی که پیامبر و ابوبکر در غار بودند، برای آنان غذا می‌برد.
[۱۱] السیرة النبویه، ج‌۲، ص‌۴۸۵.



هنگام حرکت حضرت، کمربند خود را دو پاره کرد و غذای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را با یکی از آن دو بست
[۱۲] السیرة النبویه، ج‌۲، ص۴۸۶
، به همین جهت به او « ذات النّطاقَیْن » می‌گفتند.
[۱۴] الاستیعاب، ج‌۴، ص‌۳۴۵.
وی به این لقب شهرت یافت و بدان افتخار می‌کرد و هنگامی که شامیان به تمسخر، پسرش عبدالله را ابن‌ذات‌النّطاقَیْن می‌نامیدند، اسماء پاسخ داد:به کدام یک از دو کمربندم من را مسخره می‌کنید:به آن‌که غذای سفر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را با آن بستم یا به آن‌که زنان دارند و از آن گریزی نیست؟
[۱۶] اعلام‌النساء، ج‌۱، ص‌۴۷.



اسماء بر اثر فاش نکردن جهت حرکت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، از ابوجهل سیلی خورد.
[۱۷] السیرة‌النبویه، ج‌۲، ص‌۴۸۷



طبق نقلی او پس از هجرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) درحالی‌که پسرش عبدالله را آبستن بود، به مدینه هجرت کرد و نوزاد خود را در قبا به دنیا آورد.
[۱۹] الاستیعاب، ج۴، ص۳۴۵
[۲۰] اسدالغابه، ج۳، ص‌۲۴۲.



از شرکت او در جنگها و دیگر حوادث دهه نخست تاریخ اسلام خبری نیست؛ امّا در سال ۱۳ هجری به روزگار حکومت پدرش، همراه همسرش زبیر در پیکار یرموک، دشوارترین نبرد مسلمانان با رومیان، شرکت داشت. در اواخر خلافت عمر به سال ۲۳ هجری هنگامی که پسرش عروه، کودکی خردسال بود، از زبیر طلاق گرفت.
[۲۳] تهذیب‌التهذیب، ج۷، ص۱۶۱
با توجه به این‌که مورّخان برایش همسر دیگری ننوشته‌اند، به نظر می‌رسد تا پایان عمر (۷۳‌ه‌. ‌) به مدّت ۵۰ سال تنها زیست و همسر دیگری اختیار نکرد.


اسماء از صحابه و نزد خلفا شخصی محترم بود، ازاین‌رو هنگامی که عمر برای مسلمانان و براساس فضل و سابقه آنان مقرّری تعیین می‌کرد، برای اسماء ۱۰۰۰ درهم قرار داد. وی زنی فصیح بود و رأیی استوار داشت. سفارش او به پسرش عبدالله هنگامی که در محاصره شامیان قرار داشت و پاسخهای وی به حجّاج، از خردمندی او حکایت دارد.
[۲۸] تاریخ‌یعقوبی، ج۲، ص۲۶۷
[۲۹] مروج‌الذهب، ج‌۳، ص‌۱۳۷‌-‌۱۳۸.
اسماء در طول محاصره هفت ماه و نیمه پسرش، در کنار او بود و پیکار، کشته شدن و به دار آویختنش را از نزدیک نظاره می‌کرد.
[۳۰] تاریخ دمشق، ج‌۶۹، ص‌۲۱‌-‌۲۷



اسماء از زبیر صاحب ۸ فرزند شد؛ از جمله عبدالله، مصعب و عروه که در حوادث سیاسی و اجتماعی و فرهنگی قرن اوّل و دوم هجری، نقش‌داشتند.


عبدالله از دشمنان کینه‌توز امیرمؤمنان (علیه‌السلام) بود.
[۳۳] قاموس الرجال، ج‌۶، ص‌۳۴۸.
علی (علیه‌السلام) در نهج‌البلاغه می‌فرماید:زبیر پیوسته از ما اهل‌بیت بود تا آن‌که فرزند شومش عبداللّه رشد کرد.
[۳۴] نهج‌البلاغه، حکمت ۴۵۳.
مدّت ۸ سال به‌ادّعای خلافت بر بخش بزرگی از قلمرو اسلام حکومت می‌کرد.
[۳۵] الاستیعاب، ج‌۳، ص‌۴۰.
او در دوران حکومتش مدت ۴۰ جمعه صلوات بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را در خطبه‌های نماز جمعه ترک کرد.
[۳۶] شرح نهج البلاغه، ج‌۲۰، ص‌۳۳۸.



دانشمندان رجالی اهل‌سنّت ، اسماء را از راویان ثقه برشمرده‌اند و شمار فراوانی از محدّثان ، از او روایت شنیده و نقل کرده‌اند.
[۳۸] معرفة الثقات، ج‌۲، ص‌۴۵



اسماء هم خود شعر می‌سرود و هم شعر دیگران را می‌خواند.
[۴۰] اعلام النساء، ج‌۱، ص‌۴۹.
در رثای شوهرش زبیر، مرثیه‌ای سروده که در منابع تاریخی ضبط است.
[۴۱] اعلام النساء، ج‌۱، ص‌۴۹.
[۴۲] انساب‌الاشراف، ج‌۹، ص‌۴۳۳.
وی علم تعبیر خواب را می‌دانست و آن را به دیگران نیز می‌آموخت.


اسماء در اواخر عمر نابینا شد و سرانجام در ماه جمادی‌الاولی یا جمادی‌الثانیه سال ۷۳ هجری، چند روز پس از مرگ و دفن پسرش عبدالله، در ۱۰۰ سالگی درگذشت و در مکّه به خاک سپرده شد.
[۴۵] الاستیعاب، ج‌۴، ص‌۳۴۵
[۴۶] اسدالغابه، ج‌۷، ص‌۹.





۱۲.۱ - آیه اول

براساس نقل برخی از محدّثان و مفسّران
[۴۸] جامع‌البیان، مج۱۴، ج‌۲۸، ص‌۸۳‌-‌۸۴
[۴۹] مختصرتاریخ‌دمشق، ج‌۵، ص‌۱۱۳.
، مادر مطلّقه اسماء (قیله یا قُتَیله دختر عبدالعزّی) که مشرک بود، به دیدن دخترش آمد و برایش هدایایی آورد. أسماء به مادر خود گفت:تا از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) اجازه نگیرم، هدیه‌ات را نمی‌پذیرم و تو را به خانه‌ام راه‌نمی‌دهم. آیات ۸‌۹ ممتحنه در این باره نازل‌شد:«لایَنهکُمُ اللّهُ عَنِ الَّذینَ لَم‌یُقتِلوکُم فِی‌الدّینِ ولَم یُخرِجوکُم مِن دیرِکُم اَن تَبَرّوهُم و تُقسِطوا اِلَیهِم اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُقسِطین= خداوند شما را از نیکی و دادگری در حقّ کسانی‌که با شما بر سر دین نجنگیده، و شما را از خانه‌هایتان بیرون نکرده‌اند، باز نمی‌دارد. خدا دادگران را دوست دارد»
قابل توجه است که راویانِ روایات این شأن‌نزول ، در نقل طبری و ابن‌سعد ، همه از خاندان زبیرند، ازاین‌رو باید با تردید یا دقّت و تأمّل‌بیشتر بدانها نگریست.

۱۲.۲ - آیه دوم

اسماء در عمرة‌القضاء
[۵۱] مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۶۶۳.
همراه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بود و مادر و مادربزرگش که هر دو مشرک بودند، نزد وی آمده، چیزی خواستند. او در پاسخ آنان گفت:تا در این باب از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نپرسم و اجازه نگیرم، چیزی به شما نمی‌دهم. شما همدین من نیستید. اسماء در این باره از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) پرسید و در پاسخ وی خداوند آیه ۲۷۲ بقره «لَیسَ عَلَیکَ هُدهُم ولکِنَّ اللّهَ یَهدی مَن یَشاءُ وما تُنفِقوا مِن خَیر فَلاَِنفُسِکُم وما تُنفِقونَ اِلاَّ ابتِغاءَ وجهِ اللّهِ وما‌تُنفِقوا مِن خَیر یُوَفَّ اِلَیکُم واَنتُم لاتُظلَمون» را فرو‌فرستاد و به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) اعلام کرد:هدایت مشرکان برعهده تو نیست که صدقه (‌=‌بخشش) از آنان باز می‌گیری تا مسلمان شوند. تو دعوت‌کننده‌ای؛ نه راه نماینده. این خداست که هرکه را خواهد راه نماید
[۵۳] کشف الاسرار، ج‌۱، ص‌۷۴۲.
و به مسلمانان اعلام کرد:اموالی را که می‌بخشید، برای خودتان است. شما فقط برای خشنودی خدا می‌بخشید. پاداش آنچه انفاق می‌کنید، به‌تمام و بی‌کاستی به شما می‌رسد و به شما ستم نمی‌شود.
میبدی
[۵۴] کشف الاسرار، ج‌۱، ص‌۷۴۲.
نیز همین شأن نزول را آورده است، بی‌آنکه به عمرة‌القضاء اشاره کند. میبدی و طبرسی هر دو روایات دیگری را نیز در شأن نزول این آیه آورده‌اند
[۵۵] کشف الاسرار، ج‌۱، ص‌۷۴۲.
[۵۶] مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۶۶۳‌.
که در مجموع می‌توان گفت کار اسماء، یعنی کمک نکردن به خویشاوندِ نزدیک غیر همدین، مشکل همه مسلمانان بوده است و بسیاری از آنان از این کار خودداری می‌کرده‌اند، بدون آن‌که از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بپرسند و کار اسماء فقط یکی از مصادیق آن بوده است.


الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ اسد الغابة فی‌معرفة الصحابه؛ الاصابة فی‌تمییز الصحابه؛ اعلام النساء فی عالمی العرب و الاسلام؛ انساب الاشراف؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تاریخ الیعقوبی؛ تهذیب التهذیب؛ تهذیب‌الکمال فی اسماء الرجال؛ جامع البیان عن تأویل آی‌القرآن؛ سیر اعلام النبلاء؛ السیرة النبویه، ابن‌هشام؛ شرح نهج البلاغه، ابن‌ابی‌الحدید؛ الطبقات‌الکبری؛ عیون الاثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر؛ قاموس الرجال؛ کتاب الثقات؛ کشف الاسرار و عدة الأبرار؛ مجمع‌البیان فی تفسیرالقرآن؛ مختصر تاریخ دمشق؛ مروج الذهب و معادن الجوهر؛ معرفة‌الثقات؛ نهج‌البلاغه.


۱. الطبقات، ج‌۸، ص‌۱۹۸.    
۲. اعلام‌النساء، ج‌۱، ص‌۴۷
۳. الاصابه، ج‌۸، ص‌۱۲‌-‌۱۳.    
۴. اسدالغابه، ج‌۸، ص‌۸
۵. الاصابه، ج‌۸، ص‌۱۴.    
۶. السیرة‌النبویه، ج۱، ص۲۵۰، ۲۵۴
۷. الاستیعاب، ج‌۴، ص‌۳۴۵.
۸. الاستیعاب، ج‌۴، ص‌۳۴۶
۹. اسدالغابه، ج‌۷، ص‌۸
۱۰. الاصابه، ج‌۸، ص‌۱۳.    
۱۱. السیرة النبویه، ج‌۲، ص‌۴۸۵.
۱۲. السیرة النبویه، ج‌۲، ص۴۸۶
۱۳. الطبقات، ج۸، ص۱۹۶.    
۱۴. الاستیعاب، ج‌۴، ص‌۳۴۵.
۱۵. انساب‌الاشراف، ج‌۷، ص‌۱۳۰    
۱۶. اعلام‌النساء، ج‌۱، ص‌۴۷.
۱۷. السیرة‌النبویه، ج‌۲، ص‌۴۸۷
۱۸. عیون‌الاثر، ج‌۱، ص‌۲۱۸.    
۱۹. الاستیعاب، ج۴، ص۳۴۵
۲۰. اسدالغابه، ج۳، ص‌۲۴۲.
۲۱. الطبقات، ج‌۸، ص‌۱۹۹.    
۲۲. الطبقات، ج‌۸، ص‌۱۹۹.    
۲۳. تهذیب‌التهذیب، ج۷، ص۱۶۱
۲۴. تهذیب‌الکمال، ج‌۲۰، ص‌۲۲.    
۲۵. الطبقات، ج۸، ص۱۹۹.    
۲۶. تاریخ‌دمشق، ج۶۹، ص۱۹.    
۲۷. انساب‌الاشراف، ج۷، ص۱۲۳‌-‌۱۲۴    
۲۸. تاریخ‌یعقوبی، ج۲، ص۲۶۷
۲۹. مروج‌الذهب، ج‌۳، ص‌۱۳۷‌-‌۱۳۸.
۳۰. تاریخ دمشق، ج‌۶۹، ص‌۲۱‌-‌۲۷
۳۱. انساب الاشراف، ج‌۷، ص‌۱۲۸‌-‌۱۳۰.    
۳۲. تاریخ دمشق، ج‌۶۹، ص‌۸.    
۳۳. قاموس الرجال، ج‌۶، ص‌۳۴۸.
۳۴. نهج‌البلاغه، حکمت ۴۵۳.
۳۵. الاستیعاب، ج‌۳، ص‌۴۰.
۳۶. شرح نهج البلاغه، ج‌۲۰، ص‌۳۳۸.
۳۷. الاصابه، ج‌۸، ص‌۱۳.    
۳۸. معرفة الثقات، ج‌۲، ص‌۴۵
۳۹. الثقات، ج‌۳، ص‌۲۳.    
۴۰. اعلام النساء، ج‌۱، ص‌۴۹.
۴۱. اعلام النساء، ج‌۱، ص‌۴۹.
۴۲. انساب‌الاشراف، ج‌۹، ص‌۴۳۳.
۴۳. الطبقات، ج‌۵، ص‌۹۳.    
۴۴. سیر اعلام النبلاء، ج‌۴، ص‌۲۳۵.    
۴۵. الاستیعاب، ج‌۴، ص‌۳۴۵
۴۶. اسدالغابه، ج‌۷، ص‌۹.
۴۷. الطبقات، ج۸، ص۱۹۸.    
۴۸. جامع‌البیان، مج۱۴، ج‌۲۸، ص‌۸۳‌-‌۸۴
۴۹. مختصرتاریخ‌دمشق، ج‌۵، ص‌۱۱۳.
۵۰. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۸ - ۹.    
۵۱. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۶۶۳.
۵۲. بقره/سوره۲، آیه۲۷۲.    
۵۳. کشف الاسرار، ج‌۱، ص‌۷۴۲.
۵۴. کشف الاسرار، ج‌۱، ص‌۷۴۲.
۵۵. کشف الاسرار، ج‌۱، ص‌۷۴۲.
۵۶. مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۶۶۳‌.



دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«اسماء بنت ابی‌بکر»    



جعبه ابزار