• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اصول قرائت ابن کثیر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اصول قرائت ابن کثیر به ضوابط و روش‌های عام قرائت ابن کثیر که یکی از قاریان هفت گانه می‌باشد اطلاق می‌شود.



امام ابوسعید عبدالله بن کثیر بن المطلب الملکی عطار عجم. شیخ قراء مکه (۴۵-۱۲۰) از تابعین است، و تعدادی از صحابه رسول اکرم مثل ابو ایوب انصاری و انس بن مالک و دیگران را درک کرده است. ابو عمرو بصری - که خود یکی از قاریان هفتگانه است - از او بهره جسته و وی را در زبان عربی از مجاهد داناتر می‌داند. قرائت او را علاوه بر ابی عمرو بصری، پیشوایانی چون خلیل بن احمد و شافعی نقل کرده‌اند. ابن کثیر تا هنگام مرگ پیشوای مورد پذیرش مردم مکه در قرائت بوده است. بخاری و مسلم در صحیحین از وی نقل حدیث نموده و گروهی او را به وثاقت ستوده‌اند. وی در مکه به دنیا آمد و در عراق اقامت گزید، سپس به مکه بازگشته و در همانجا وفات کرد. این قاری ایرانی الاصل را باوقار و دارای قامتی بلند و تنومند و با گفتاری فصیح و بلیغ وصف نموده‌اند.


راویان او عبارتند از: ۱. ابوالحسن احمد بن محمد بن عبدالله بن القاسم بن نافع بن ابی بزة البزی مکی (۱۷۰-۲۵۰)؛ ۲. ابو عمر محمد بن عبدالرحمن بن محمد بن خالد بن سعید الملکی المخزومی معروف به قنبل (۱۹۵-۲۹۱). البته این دو راوی هیچیک بی واسطه از وی اخذ ننموده‌اند.


اصول قرائت ابن کثیر به شرح ذیل است:

۳.۱ - بسمله

ابن کثیر در شروع اول تمام سوره‌ها و همچنین هنگام ورود از سوره‌ای به سوره دیگر بر طبق رسم الخط مصاحف بسم الله را خوانده (جز توبه ).

۳.۲ - میم جمعی

ابن کثیر تمام میم‌های جمعی را در وصل به مابعد متحرک، صله واوی داده است؛ مثل: علیهمو غیر، منهمو امیون. ولی اگر بعد از میم جمعی ساکن باشد، مثل: علیکم الصیام و منهم الذین، مثل سایر قراء صله نداده است.

۳.۳ - مدها

ابن کثیر به قصر منفصل ، و توسط متصل قرائت کرده است و در مد لازم که سببش سکون لازم است، مثل همه قراء به اشباع مد داده است، و در مد عارض به سکون (به سبب وقف) مانند همه قراء سه وجه دارد: قصر، توسط، طول.

۳.۴ - هاء کنایه

در موردی که ماقبل هاء ضمیر ساکن و مابعدش متحرک باشد ابن کثیر در مضموم آن صله واوی و در مکسورش صله یائی داده است، مثل: فیهی هدی، عقلوهو، اجتباهو و هداهو. و حفص در فیهی مهانا از او متابعت کرده.

۳.۴.۱ - تبصره

مراد از صله، اشباع ضمه به واو مدی، و اشباع کسره به یاء مدی است که در وصل جاری و در وقف حذف می‌شود (اصطلاحا ضد صله اختلاس است).
ابن کثیر: ارجه و اخاه را به ضم هاء و صله آن، و اضافه کردن همزه ساکنه بعد از (ارجئهوا و اخاهو) خوانده است. و یتقه را یتقهی (به کسر قاف و اشباع هاء ضمیر)، و ان تشکروا یرضه لکم را به اشباع هاء (یرضهو)، و فالقه الیهم را به کسر هاء و صله آن (فالقهی) خوانده است. و ما انسانیه را به کسر هاء و صله یائی (انسانیهی)، و علیه الله را به کسر هاء تلاوت کرده است.

۳.۵ - اجتماع دو همزه در یک کلمه

دو همزه واقع در یک کلمه را در هر شکل و هر حرکت، ابن کثیر به تحقیق همزه اول و تسهیل همزه دوم خوانده است، مثل: ءانذرتهم، ءانکم، ءالقی. ان یؤتی با دو همزه ءان یؤتی، و اذهبتم طیباتکم را ءاذهبتم ـ یعنی با زیادتی همزه استفهام بر آنها- خوانده، و باز قاعده تسهیل همزه دوم را منظور نموده است.

۳.۴.۱ - تبصره

ان یوتی صحفا منشرة را با یک همزه خوانده است.
در ءآمنتم با دو همزه و تسهیل همزه دوم، و به روایت قنبل در سوره طه مثل حفص با یک همزه و تحقیق آن، و در وصل «قال فرعون» به: «ءآمنتم»، و در وصل «والیه النشور» به: «ءامنتم» در این دو موضع در حالت وصلی همزه اول را واو خالص خوانده: و ءامنتم، وامنتم و همزه دوم آنها را هم تسهیل کرده است، ولی در ابتدای از آنها به تحقیق همزه اول، و تسهیل دوم قرائت نموده است.

۳.۴.۱ - تبصره

ابن کثیر کلمه قران را در وقف و وصل به نقل و حذف (قران) خوانده است.

۳.۶ - اجتماع دو همزه در دو کلمه



۳.۶.۱ - متفق در حرکت

الف: به روایت بزی اگر هر دو مفتوح باشند، مثل: جاء امرنا، شاء انشره به حذف یکی از همزه‌ها (مثل قالون و ابوعمرو) خوانده، که نتیجه آن در مد معلوم می‌شود، اگر محذوف اولی باشد، مد آن منفصل، و به قصر خوانده می‌شود، و اگر محذوف دومی باشد، مد آن متصل و توسط آن لازم است. و اگر هر دو مکسور باشند، مثل: هؤلاء ان، من وراء اسحق، و یا هر دو مضموم باشند، مثل: اولیاء اولئک، روایت بزی از ابن کثیر، به تسهیل همزه اول در آنهاست، و در حرف مد قبل از همزه مسهله جایز است توسط و قصر.
تبصره: در بالسوء الا مارحم بزی (مثل قالون) دو وجه دارد: یکی تسهیل بر طبق اصل روش خود، و دیگر ابدال همزه اول به واو، و ادغام واو ساکنه قبلی در آن، که با یک واو مشدد و تحقیق همزه بعد از آن خوانده می‌شود.
ب. اما به روایت قنبل از ابن کثیر، در دو همزه متفق در حرکت، همزه اول به تحقیق، و در همزه دوم دو وجه دارد: ۱. تسهیل آن ۲. ابدال همزه به حرف مدی مجانس با حرکت همزه اول (مثل ورش). و در صورت ابدال همزه دوم به حرف مدی اگر حرف بعد از آن متحرک باشد، به قصر خوانده می‌شود، مثل فی السماء اله، جاء احد، اولیاء اولئک، و اگر حرف بعد آن ساکن باشد، مد آن لازم است، مانند: و یمسک السماء ان تقع، فقد جاء اشراطها، من السماء ان.
تبصره: در من النساء ان اتقیتن که حرکت نون برای رفع التقاء ساکنین است، جایز است قصر و اشباع در حرف مد قبل از آن، پس در این کلمه سه وجه است: تسهیل، ابدال به قصر، ابدال به مد (مثل ورش).
و وقتی بعد از همزه دوم الف باشد، مثل: جاء ال لوط، جاء ال فرعون روایت قنبل به سه وجه است: تسهیل همزه دوم، ابدال آن به الف با مد یا قصر، زیرا در وجه ابدال دو الف پیدا می‌شود، که جایز است حذف اولی و قصر آن و دیگر اثبات هر دو الف و زیاد کردن الف سوم برای فصل، که در این صورت با مد خوانده می‌شود.

۳.۶.۲ - دو همزه در دو کلمه و مختلف در حرکت

الف. اگر همزه اول مفتوح و دوم مکسور یا مضموم باشد، مثل: شهداء اذ، تفیء الی، جاء اخوة، جاء امة رسولها به تسهیل (بین بین) همزه دوم است.
ب. اگر همزه اول مضموم و دوم مفتوح باشد، مثل: لو نشاء اصبنا، یا سماء اقلعی، همزه من السماء ایة، هولاء اهدی، همزه دوم بدل به یاء خالص می‌شود. و اگر همزه اول مضموم و دوم مکسور باشد، مثل: ما مسنی السوء ان، یشاء الی، به دو وجه: تسهیل همزه دوم، یا ابدال آن به واو خالص، قرائت ابن کثیر است.
تبصره: تسهیل و ابدال همزه در تمام مراحل ذکر شده، فقط در موقع وصل آن است، و اگر وقف بر اول و ابتداء به دوم شود، حکم آن تحقیق است.

۳.۶.۳ - در همزه‌های دیگر

ابن کثیر هزءا و کفؤا را در هر حال به همزه خوانده، و رؤف را (مثل حفص) و کلمه ضیزی را با همزه ساکنه بعد از ضاد، ضئزی، و مناة و یاجوج و ماجوج را با ابدال همزه با الف، و کلمه موصدة را به ابدال همزه به واو، و یضاهون را به ضم هاء بدون همزه (مثل حفص)، و مرجون و ترجی را با همزه مضمومه بعد از جیم، مرجئون و ترجئ خوانده است.
و قنبل کلمه ضیاء را با همزه مفتوح در مکان یاء: ضئاء، ‌ها انتم را به حذف الف بعد از هاء و تحقیق همزه: هانتم خوانده (ها را بدل از همزه دانسته نه برای تنبیه).
و به روایت بزی: کلمات استیئسوا منه، لا تیئسوا، انه لاییئس، استیئس الرسل (یوسف)، افلم ییئس، همزه را مقدم بر محل یاء با ابدال همزه به الف، و بعد آن یاء به جای همزه: استایسوا، لا تایسوا و... در هر پنج کلمه خوانده است.
ابن کثیر کلمه اللائی را به حذف یاء بعد از همزه (اللاء)، و به روایت قنبل به تحقیق همزه مکسوره، و به روایت بزی، دو وجه: تسهیل همزه مکسوره با مد یا قصر آن، و دیگر ابدال آن به یاء ساکنه با اشباع الف قبل اللائی، و در این وجه در اللائی یئسن اظهار بین دو یاء با سکته، و یا به ادغام . ابن کثیر الایکة را به لام مفتوح بدون الف وصل قبل آن و همزه بعد آن و فتح تاء تانیث (لیکة)، و فعل امر سؤال را وقتی قبل آن واو یا فاء باشد به نقل و حذف: وسلوا، وسل، فسل، فسلوهن، و قران را در هر حال به نقل فتحه همزه به راء و حذف همزه خوانده است.

۳.۷ - ادغامات

ابن کثیر در ادغام متقاربین مثل حفص امساک داشته، ذال اذ را در مقابل حروف شش گانه، و دال قد را در نزد حروف هشتگانه، و تاء تانیث را نزد حروف شش گانه، که در آنها قراء راه خلاف پیموده‌اند، تماما به اظهار خوانده است. لام هل و بل را در نزد حروف اظهار نموده، نون یس را در واو و القرآن، و نون را در والقلم به اظهار خوانده است، بزی نون را در میم طسم (شعراء، قصص) ادغام کرده است، و باء را در میم ارکب معنا قنبل به ادغام روایت کرده، و به روایت بزی به دو وجه اظهار و ادغام صحیح است، ابن کثیر ثاء را در ذال یلهث ذلک اظهار کرده است، و یعذب من یشاء (آخر بقره) را که به سکون باء خوانده، به دو وجه اظهار و ادغام، و اصح اظهار است.
لام را در راء، مثل قل ربی، و قاف را در کاف الم نخلقکم مثل همه قراء ادغام کرده است.

۳.۷.۱ - وقف بر مرسوم الخط

به روایت بزی (مثل کسائی) در وقف بر کلمه هیهات به هاء وقف کرده، ابن کثیر در وقف بر کلمه یاابت (یوسف، مریم، قصص، صافات) مثل ابن عامر به هاء وقف کرده است.
ابن کثیر تاء تانیث را در کلماتی که به تاء کشیده نوشته شده (مثل ابو عمرو و کسائی) به هاء وقف کرده، مثل: بقیت الله خیر لکم، واذکروا نعمت الله علیکم، و به روایت بزی، در وقف بر کلمات: فیم، بم، مم، عم، لم با الحاق هاء سکت وقف کرده، و در وجه دیگر، بر طبق نوشته قرآنی بدون هاء سکت وقف نموده است.
در چهار موضع که سکت به روایت حفص آمده: عوجا قیما، مرقدنا هذا، من راق، بل ران به ترک سکت و ادغام نون من و لام بل در راء بعد خوانده است.

۳.۸ - یاء ضمیر متکلم (یاء اضافه)

۱. یاءات اضافه که بعدش همزه قطع مفتوح باشد، ابن کثیر (مثل نافع و ابو عمرو) به فتح یاء خوانده است. مثل انی اخاف، انی اعلم، انی اری. و او در چهارده موضع به سکون یاء خوانده است، و آنها عبارتد از: ارنی انظر، لاتفتنی الا، فاتبعنی اهدک، و ترحمنی اکن، لیبلونی ءاشکر، سبیلی ادعوا، یاذن لی ابی، من دونی اولیاء، اجعل لی ءایة
و در هفت موضع قنبل به سکون و بزی به فتح یاء خوانده است: فطرنی افلا، انی اریکم، لکنی اریکم، تحتی افلا، اوزعنی ان. و عندی او لم را قنبل به فتح و بزی به سکون خوانده‌اند.
۲. یاءات اضافه که بعدش همزه قطع مکسور آمده، قرائت ابن کثیر به سکون یاء است. ولی در دعائی الا فرارا، ءابائی ابراهیم به فتح یاء خوانده است، اما بر طبق روش خود در یدی الیک، امی الهین و اجری الا را به سکون یاء خوانده است.
۳. یاءات اضافه که بعدش همزه قطع مضموم آمده، در کلیه آنها قرائت ابن کثیر به سکون یاء است.
در موارد دیگر که بعد از یاءات اضافه همزه وصل با لام تعریف یا بدون آن آمده، قرائت ابن کثیر به فتح یاء است، مثل: عهدی الظالمین، انی اصطفیتک، اخی اشدد، نفسی اذهب، ذکری اذهبا، بعدی اسمه، من ورائی و کانت، شرکائی قالوا. و در کلمات بیتی، وجهی، معی، ولی نعجة، ما کان لی، ولی فیها مارب همه را به اسکان یاء خوانده است. روایت بزی در قومی اتخذوا به فتح یاء است، و در لی دین دو وجه فتح و اسکان هر دو صحیح است (قنبل به سکون)، ابن کثیر مالی لا اری الهدهد را به فتح یاء خوانده است.

۳.۹ - یاءات زوائد

ابن کثیر، یوم یات، تؤتون، المتعال، لئن اخرتن، ان یهدین، ان ترن، ان یؤتین، ما کنا نبغ، ان تعلمن، الا تتبعن، اتمدونن، والباد، کالجواب، التلاق، التناد، والتبعون والجوار، الی الداع، المناد، یسر را به اثبات یاء در هر حال (وقف و وصل) خوانده است.
و در جابوا الصخر بالواد ابن کثیر به اثبات یاء در هر حال، و به روایت قنبل، در وقف آن دو وجه ذکر شده.
و به روایت بزی به اثبات یاء در هر حال در: دعاء، یدع الداع، اکرمن، اهانن، بالواد. در مورد اخیر قنبل در وقف با بزی موافق است.
و به روایت قنبل به اثبات یاء در هر حال: انه من یتق و یصبر، ولی در نرتع به اثبات و حذف یاء در هر حال روایت شده است.
ابن کثیر فما آتین را به حذف یاء در هر حال خوانده است و کلمات: هاد، وال، واق، باق را به اثبات یاء فقط در حال وقفی، و در: یناد به دو وجه حذف و اثبات یاء در وقف خوانده است.

۳.۱۰ - انتخاب حرکت برای رهائی از التقاء ساکنین

وقتی آخر کلمه‌ای ساکن و اول کلمه بعدی هم ساکن باشد، اگر اول کلمه بعدی همزه وصلی باشد که در ابتدای به آن به ضم خوانده می‌شود، ابن کثیر (مثل کسائی ، نافع ، ابن عامر ، ابوجعفر و خلف) ساکن اول را به ضم به ساکن دوم وصل می‌کند، مثل: قل ادعوا، او انقص، قالت اخرج، قل انظروا، ان اعبدالله، لقد استهزئ و محظورن انظر.

۳.۱۱ - تشدید تاء در وصل

روایت بزی از ابن کثیر، به تشدید تاء فعل مضارع در حال وصل در ۳۱ موضع اتفاقی است، و آنها عبارتند از: و لاتیمموا، و لا تفرقوا، الذین تنوفیهم، و لاتعاونوا، فتفرق، هی تلقف، ولا تولوا عنه، و لاتنازعوا، هل تربصون بنا، و ان تولوا، لا تکلم، ما تنزل، یمینک تلقف، اذ تلقونه، فان تولو فانما، علی من تنزل الشیاطین، تنزل علی کل، و لا تبرجن، ولا ان تبدل، ما لکم لا تناصرون، و لا تنابزوا، و لا تجسسوا، قبائل لتعارفوا، ان تولوهم، تکاد تمیز، لماتخیرون، فانت عن هو تلهی، نارا تلظی، شهر تنزل
بزی از ابن کثیر فقط مواضع فوق را در وصل به تشدید تاء روایت کرده، و سایر موارد مشابه را به تخفیف، مثل سایر قراء ذکر کرده است.
تبصره: در مثالهای فوق اگر قبل از تاء مشدد حرف مدی باشد، مد آن به مقدار شش حرکت کشیده می‌شود. ابن کثیر نون را در کلمات: هذان، هاتین، واللذان، الذین، فذنک به تشدید خوانده است.
[۲۱۹] حرز الامانی و وجه التهانی فی القراءات السبع، شاطبی، قاسم بن فیره.
[۲۲۰] التیسیرفی القراءات السبع، دانی، عثمان بن سعید.
[۲۲۱] النشرفی القراءات العشر، ابن جزری، محمد بن محمد.
[۲۲۲] الکشف عن وجوه القراءات السبع و عللها و حججها، مکی بن حموش.
[۲۲۳] السبعة فی القراءات، ابن مجاهد، احمد بن موسی.
[۲۲۴] الحجة فی القراءات السبع، ابن خالویه، حسین بن احمد.
[۲۲۵] حجة القراءات، ابو زرعه، عبد الرحمان بن محمد.



۱. حمد/سوره۱، آیه۷.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۷۸.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۱۸۳.    
۴. توبه/سوره۹، آیه۶۱.    
۵. بقره/سوره۲، آیه۲.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۷۵.    
۷. نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۱.    
۸. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۹.    
۹. اعراف/سوره۷، آیه۱۱۱.    
۱۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۳۶.    
۱۱. نور/سوره۲۴، آیه۵۲.    
۱۲. زمر/سوره۳۹، آیه۷.    
۱۳. نمل/سوره۲۷، آیه۲۸.    
۱۴. کهف/سوره۱۸، آیه۶۳.    
۱۵. فتح/سوره۴۸، آیه۱۰.    
۱۶. آل عمران/سوره۳، آیه۷۳.    
۱۷. احقاف/سوره۴۶، آیه۲۰.    
۱۸. مدثر/سوره۷۴، آیه۵۲.    
۱۹. اعراف/سوره۷، آیه۱۲۳.    
۲۰. طه/سوره۲۰، آیه۷۱.    
۲۱. شعراء/سوره۲۶، آیه۴۹.    
۲۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۲۳.    
۲۳. ملک/سوره۶۷، آیه۱۶.    
۲۴. عبس/سوره۸۰، آیه۲۲.    
۲۵. بقره/سوره۲، آیه۳۱.    
۲۶. هود/سوره۱۱، آیه۷۱.    
۲۷. احقاف/سوره۴۶، آیه۳۲.    
۲۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۵۳.    
۲۹. زخرف/سوره۴۳، آیه۸۴.    
۳۰. مومنون/سوره۲۳، آیه۹۹.    
۳۱. احقاف/سوره۴۶، آیه۳۲.    
۳۲. حج/سوره۲۲، آیه۶۵.    
۳۳. محمد/سوره۴۷، آیه۱۸.    
۳۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۸۷.    
۳۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۲.    
۳۶. حجر/سوره۱۵، آیه۶۱.    
۳۷. قمر/سوره۵۴، آیه۴۱.    
۳۸. انعام/سوره۶، آیه۱۴۴.    
۳۹. بقره/سوره۲، آیه۱۳۳.    
۴۰. حجرات/سوره۴۹، آیه۹.    
۴۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۵۸.    
۴۲. مومنون/سوره۲۳، آیه۴۱.    
۴۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۰۰.    
۴۴. هود/سوره۱۱، آیه۴۴.    
۴۵. شعراء/سوره۲۶، آیه۴.    
۴۶. نساء/سوره۴، آیه۵۱.    
۴۷. اعراف/سوره۷، آیه۱۸۸.    
۴۸. بقره/سوره۲، آیه۲۱۳.    
۴۹. بقره/سوره۲، آیه۶۷.    
۵۰. اخلاص/سوره۱۱۲، آیه۴.    
۵۱. نجم/سوره۵۳، آیه۲۲.    
۵۲. نجم/سوره۵۳، آیه۲۰.    
۵۳. کهف/سوره۱۸، آیه۹۴.    
۵۴. انبیا/سوره۲۱، آیه۹۶.    
۵۵. بلد/سوره۹۰، آیه۲۰.    
۵۶. همزه/سوره۱۰۴، آیه۸.    
۵۷. توبه/سوره۹، آیه۳۰.    
۵۸. توبه/سوره۹، آیه۱۰۶.    
۵۹. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۱.    
۶۰. یونس/سوره۱۰، آیه۵.    
۶۱. انبیا/سوره۲۱، آیه۴۸.    
۶۲. قصص/سوره۲۸، آیه۷۱.    
۶۳. آل عمران/سوره۳، آیه۶۶.    
۶۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۱۹.    
۶۵. نساء/سوره۴، آیه۱۰۹.    
۶۶. رعد/سوره۱۳، آیه۳۱.    
۶۷. احزاب/سوره۳۳، آیه۴.    
۶۸. مجادله/سوره۵۸، آیه۲.    
۶۹. طلاق/سوره۶۵، آیه۴.    
۷۰. طلاق/سوره۶۵، آیه۴.    
۷۱. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۷۶.    
۷۲. ص/سوره۳۸، آیه۱۳.    
۷۳. هود/سوره۱۱، آیه۴۲.    
۷۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۶.    
۷۵. مرسلات/سوره۷۷، آیه۲۰.    
۷۶. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۳۶.    
۷۷. هود/سوره۱۱، آیه۸۶.    
۷۸. فاطر/سوره۳۵، آیه۳.    
۷۹. کهف/سوره۱۸، آیه۱-۲.    
۸۰. یس/سوره۳۶، آیه۵۲.    
۸۱. قیامت/سوره۷۵، آیه۲۷.    
۸۲. مطففین/سوره۸۳، آیه۱۴.    
۸۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۳.    
۸۴. توبه/سوره۹، آیه۴۹.    
۸۵. مریم/سوره۱۹، آیه۴۲.    
۸۶. هود/سوره۱۱، آیه۴۷.    
۸۷. نمل/سوره۲۷، آیه۴۱.    
۸۸. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰.    
۸۹. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۶.    
۹۰. کهف/سوره۱۸، آیه۹۸.    
۹۱. آل عمران/سوره۳، آیه۴۱.    
۹۲. مریم/سوره۱۹، آیه۹.    
۹۳. هود/سوره۱۱، آیه۵۱.    
۹۴. هود/سوره۱۱، آیه۸۴.    
۹۵. هود/سوره۱۱، آیه۲۹.    
۹۶. احقاف/سوره۴۶، آیه۲۳.    
۹۷. زخرف/سوره۴۳، آیه۵۰.    
۹۸. نمل/سوره۲۷، آیه۱۹.    
۹۹. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۵.    
۱۰۰. قصص/سوره۲۸، آیه۷۸.    
۱۰۱. نوح/سوره۷۱، آیه۶.    
۱۰۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۸.    
۱۰۳. مائده/سوره۵، آیه۳۰.    
۱۰۴. مائده/سوره۵، آیه۱۱۸.    
۱۰۵. یونس/سوره۱۰، آیه۷۲.    
۱۰۶. هود/سوره۱۱، آیه۲۹.    
۱۰۷. هود/سوره۱۱، آیه۵۱.    
۱۰۸. سبا/سوره۳۴، آیه۴۷.    
۱۰۹. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۰۹.    
۱۱۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۲۷.    
۱۱۱. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۴۵.    
۱۱۲. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۶۴.    
۱۱۳. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۸۰.    
۱۱۴. بقره/سوره۲، آیه۱۲۴.    
۱۱۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۴۴.    
۱۱۶. طه/سوره۲۰، آیه۳۰-۳۱.    
۱۱۷. طه/سوره۲۰، آیه۴۱-۴۲.    
۱۱۸. طه/سوره۲۰، آیه۴۲-۴۳.    
۱۱۹. صف/سوره۶۱، آیه۶.    
۱۲۰. مریم/سوره۱۹، آیه۵.    
۱۲۱. فصلت/سوره۴۱، آیه۴۷.    
۱۲۲. بقره/سوره۲، آیه۱۲۵.    
۱۲۳. حج/سوره۲۲، آیه۲۶.    
۱۲۴. نوح/سوره۷۱، آیه۲۸.    
۱۲۵. آل عمران/سوره۳، آیه۲۰.    
۱۲۶. انعام/سوره۶، آیه۷۹.    
۱۲۷. اعراف/سوره۷، آیه۱۰۵.    
۱۲۸. توبه/سوره۹، آیه۸۳.    
۱۲۹. کهف/سوره۱۸، آیه۶۷.    
۱۳۰. کهف/سوره۱۸، آیه۷۲.    
۱۳۱. کهف/سوره۱۸، آیه۷۵.    
۱۳۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۴.    
۱۳۳. شعراء/سوره۲۶، آیه۶۲.    
۱۳۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۱۸.    
۱۳۵. قصص/سوره۲۸، آیه۳۴.    
۱۳۶. ص/سوره۳۸، آیه۲۳.    
۱۳۷. ص/سوره۳۸، آیه۶۹.    
۱۳۸. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۲.    
۱۳۹. طه/سوره۲۰، آیه۱۸.    
۱۴۰. فرقان/سوره۲۵، آیه۳۰.    
۱۴۱. کافرون/سوره۱۰۹، آیه۶.    
۱۴۲. نمل/سوره۲۷، آیه۲۰.    
۱۴۳. هود/سوره۱۱، آیه۱۰۵.    
۱۴۴. یوسف/سوره۱۲، آیه۶۶.    
۱۴۵. رعد/سوره۱۳، آیه۱۰.    
۱۴۶. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۲.    
۱۴۷. کهف/سوره۱۸، آیه۲۴.    
۱۴۸. کهف/سوره۱۸، آیه۳۸.    
۱۴۹. کهف/سوره۱۸، آیه۳۹.    
۱۵۰. کهف/سوره۱۸، آیه۶۲.    
۱۵۱. کهف/سوره۱۸، آیه۶۶.    
۱۵۲. طه/سوره۲۰، آیه۹۳.    
۱۵۳. نمل/سوره۲۷، آیه۳۶.    
۱۵۴. حج/سوره۲۲، آیه۲۵.    
۱۵۵. سبا/سوره۳۴، آیه۱۳.    
۱۵۶. غافر/سوره۴۰، آیه۱۵.    
۱۵۷. غافر/سوره۴۰، آیه۳۲.    
۱۵۸. غافر/سوره۴۰، آیه۳۸.    
۱۵۹. شوری/سوره۴۲، آیه۳۲.    
۱۶۰. قمر/سوره۵۴، آیه۸.    
۱۶۱. ق/سوره۵۰، آیه۴۱.    
۱۶۲. فجر/سوره۸۹، آیه۴.    
۱۶۳. فجر/سوره۸۹، آیه۹.    
۱۶۴. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۴۰.    
۱۶۵. قمر/سوره۵۴، آیه۶.    
۱۶۶. فجر/سوره۸۹، آیه۱۵.    
۱۶۷. فجر/سوره۸۹، آیه۱۶.    
۱۶۸. فجر/سوره۸۹، آیه۹.    
۱۶۹. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۰.    
۱۷۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۲.    
۱۷۱. نمل/سوره۲۷، آیه۳۶.    
۱۷۲. رعد/سوره۱۳، آیه۷.    
۱۷۳. رعد/سوره۱۳، آیه۳۳.    
۱۷۴. زمر/سوره۳۹، آیه۳۶.    
۱۷۵. غافر/سوره۴۰، آیه۳۳.    
۱۷۶. رعد/سوره۱۳، آیه۱۱.    
۱۷۷. رعد/سوره۱۳، آیه۳۴.    
۱۷۸. رعد/سوره۱۳، آیه۳۷.    
۱۷۹. غافر/سوره۴۰، آیه۲۱.    
۱۸۰. نمل/سوره۲۷، آیه۹۶.    
۱۸۱. ق/سوره۵۰، آیه۴۱.    
۱۸۲. سبا/سوره۳۴، آیه۲۲.    
۱۸۳. مزمل/سوره۷۳، آیه۳.    
۱۸۴. یوسف/سوره۱۲، آیه۳۱.    
۱۸۵. یونس/سوره۱۰، آیه۱۰۱.    
۱۸۶. مائده/سوره۵، آیه۱۱۷.    
۱۸۷. انبیا/سوره۲۱، آیه۴۱.    
۱۸۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۰ ۲۱.    
۱۸۹. بقره/سوره۲، آیه۲۶۷.    
۱۹۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۰۳.    
۱۹۱. نساء/سوره۴، آیه۹۷.    
۱۹۲. مائده/سوره۵، آیه۲.    
۱۹۳. انعام/سوره۶، آیه۱۵۳.    
۱۹۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۱۷.    
۱۹۵. شعراء/سوره۲۶، آیه۵۴.    
۱۹۶. انفال/سوره۸، آیه۲۰.    
۱۹۷. انفال/سوره۸، آیه۴۶.    
۱۹۸. توبه/سوره۹، آیه۵۲.    
۱۹۹. هود/سوره۱۱، آیه۳.    
۲۰۰. هود/سوره۱۱، آیه۵۷.    
۲۰۱. هود/سوره۱۱، آیه۱۰۵.    
۲۰۲. حجر/سوره۱۵، آیه۸.    
۲۰۳. طه/سوره۲۰، آیه۶۹.    
۲۰۴. نور/سوره۲۴، آیه۱۵.    
۲۰۵. نور/سوره۲۴، آیه۵۴.    
۲۰۶. شعراء/سوره۲۶، آیه۲۲۱-۲۲۲.    
۲۰۷. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۲۰۸. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۲.    
۲۰۹. صافات/سوره۳۷، آیه۲۵.    
۲۱۰. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۱.    
۲۱۱. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.    
۲۱۲. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳.    
۲۱۳. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۹.    
۲۱۴. ملک/سوره۶۷، آیه۸.    
۲۱۵. قلم/سوره۶۸، آیه۳۸.    
۲۱۶. عبس/سوره۸۰، آیه۱۰.    
۲۱۷. لیل/سوره۹۲، آیه۱۴.    
۲۱۸. قدر/سوره۹۷، آیه۴.    
۲۱۹. حرز الامانی و وجه التهانی فی القراءات السبع، شاطبی، قاسم بن فیره.
۲۲۰. التیسیرفی القراءات السبع، دانی، عثمان بن سعید.
۲۲۱. النشرفی القراءات العشر، ابن جزری، محمد بن محمد.
۲۲۲. الکشف عن وجوه القراءات السبع و عللها و حججها، مکی بن حموش.
۲۲۳. السبعة فی القراءات، ابن مجاهد، احمد بن موسی.
۲۲۴. الحجة فی القراءات السبع، ابن خالویه، حسین بن احمد.
۲۲۵. حجة القراءات، ابو زرعه، عبد الرحمان بن محمد.



فرهنگ نامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله«اصول قرائت ابن‌کثیر».    



جعبه ابزار