• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ایمان به شأن قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



انسان باید به مقام و شان و منزلت قرآن معرفت پیدا کند و به جایگاه این کتاب ایمان داشته باشد.



جهل به موقعیت قرآن موجب می‌شود که نتوانیم ارتباط صحیحی با قرآن برقرار سازیم و با آن مانوس شویم از این رو ادامه ی ارتباط غلط، زدگی و تنفر را در پی خواهد داشت. رسیدن انسان به بن بست شناخت خود و مرتبه ی خود و مقصد و غایت خویش و درک عدم گره گشایی غریزه، عقل، قلب و تجربه و علوم بشری از معضلات اساسی انسان، آدمی را با تواضع و فروتنی و دردمندی به سوی وحی الهی می‌کشاند:
«ویری الذین اوتوا العلم الذی انزل الیک من ربک هو الحق ویهدی الی صراط العزیز الحمید». (آنان که علم و آگاهی به آنها داده شده است می‌بینند که حقیقتا آنچه بسویت از جانب پروردگارت فرو فرستاده شده است، همان حق (مقصود) می‌باشد و بسوی شاهراه پر جاذبه ی خدای شکست ناپذیر بسیار ستوده رهنمایی می‌کند) . عبیر «عزیز و حمید» اشاره به ذلت و پستی‌ای دارد که به سبب دور شدن از فرهنگ وحی، بشریت را فراگرفته است.


انکار شان قرآن هلاکتی توام با خفت و خواری و رسوایی را باعث می‌شود:
«افتؤمنون ببعض الکتاب وتکفرون ببعض فما جزاء من یفعل ذلک منکم الا خزی فی الحیاة الدنیا ویوم القیامة یردون الی اشد العذاب...». (پس آیا به بعضی از کتاب خدا ایمان می‌آورید و به بعضی دیگر کفر می‌ورزید؟ پس چیست مجازات کسی از شما که چنین عمل می‌کند جز رسوایی بزرگ در زندگی پست دنیا در حالی که در روز قیامت بسوی سخت‌ترین شکنجه بازگردانده خواهند شد). این شدت عمل و خشونت مجازات از آنجاست که فی الواقع، چنین افرادی دین را سپر بلا و پلی برای رسیدن به امیال پست حیوانی شان قرار داده و آیات خداوند را به بازی گرفته‌اند که هر چند وقت یکبار، حکمی از احکام خدا را مردود اعلام کرده، دوره اش را گذشته تلقی نموده، خلق عظیمی را به گمراهی می‌کشانند.


روش یهود همواره چنین بود که در برخورد با احکام خدا تا آنجایی زیر بار احکام خدا می‌رفتند که با اهداف دنیاشان مطابقت کند در این مسیر تا بدانجا پیش رفتند که هر پیامبری برخلاف دلخواهشان سخن می‌گفت تکذیبش می‌کردند و یا اینکه به شهادت می‌رساندند: «افکلما جاءکم رسول بما لا تهوی انفسکم استکبرتم ففریقا کذبتم وفریقا تقتلون».
تاریخ یهود مملو است از این جنایت‌ها و کشتارهای بیرحمانه؛ هر که به این وضع اعتراض می‌کرد بیدرنگ بیرحمانه اعدام می‌شد:
«ان الذین یکفرون بآیات الله و یقتلون النبیین بغیر حق و یقتلون الذین یامرون بالقسط من الناس فبشرهم بعذاب الیم».
توجه به عملکرد سران نفاق و سرنوشت شومشان همچون قوم یهود، از آیات بزرگ خداوندی در این باره می‌باشد که به چه رسوایی و ذلتی هولناک دچار گشته‌اند که برای کسب عزت چاپلوسی جنایتکارانی چون صدام را باید مرتکب شوند تا صباحی چند به زندگی نکبت بار خود ادامه دهند:
«بشر المنافقین بان لهم عذابا الیما الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین ا یبتغون عندهم العزة فان العزة لله جمیعا». (به منافقین مژده بده که نصیبشان شکنجه‌ای است دردناک، آنان که کفار را با کمال میل، در برابر مؤمنین، دوست و سرپرست گرفته‌اند، آیا اینان نزد کفار عزت و سربلندی را می‌جویند؟! پس ـ بدانید ـ عزت و سربلندی به تمامی از آن خداست). همه ی آنان که عبادات قرآن را می‌پذیرند، لکن، روانشناسی یا جامعه شناسی، اقتصاد و یا مدیریت اسلام را زیر سؤال برده، به غرب روی می‌آورند و یا اینکه دید اسلام نسبت به زن و حجاب و مسائل دیگر را رد می‌کنند، همه ی اینها در مسیر این راه شوم و ذلت بار حرکت می‌کنند.


در مقابل این عده، کسانی دیگر به افراط دچار گشته مدعی شده‌اند که هر چه در علوم تجربی مطرح است قرآن آن را بیان کرده است و دلیلشان آیه «تبیانا لکل شیء» می‌باشد. اینان نیز از صراط مستقیم به انحراف گراییده و اهداف قرآن را گم کرده‌اند.
اهداف قرآن: هدایت بسوی رشد، («... یهدی الی الرشد...» «... قد تبین الرشد من الغی...». شکوفاندن بذر ایمان، تقوی و احسان و غیره، ( «قد افلح من زکاها» «... و مثلهم فی الانجیل کزرع اخرج شطاه فآزره فاستغلظ فاستوی علی سوقه...» در آیه سوره شمس، انسان تشبیه به بذر در زمین و در سوره فتح، امت اسلامی به دانه و گیاه سربرآورده از خاک مانند گشته است که در حرکتش به قوت و ستبری و استحکام می‌رسد.) . حرکت در شاهراه عبودیت الهی. «ان اعبدونی هذا صراط مستقیم» و رسیدن به قله ی معرفت و بندگی او می‌باشد، قله‌ای که جلوه گاه علم بیکران و قدرت عظیم الهی است؛ (در سور ذاریات هدف، بندگی، و در سوره طلاق هدف آگاهی بر قدرت و علم نامحدود الهی عنوان شده است که اشاره به اتصاف انسان به علم و قدرت الهی دارد: «الله الذی خلق سبع سماوات... لتعلموا ان الله علی کل شی ء قدیر و ان الله قد احاط بکل شی ء علما».) این اهداف بطور مستقیم به قوانین تجربی نیازی نداشته بدون آن می‌تواند بخوبی حاصل شود.
بنابراین اگر در مواردی، قرآن به حقیقتی علمی ـ تجربی اشاره دارد از این روست که با یک حقیقت هدایتی و ارشادی پیوند نزدیکی داشته، با آن گره خورده است، مانند پیش گویی نهایت عالم هستی (انهدام و فروریختن کل نظام هستی) که با امر قیامت و سرنوشت بشر مرتبط می‌باشد؛ در غیر این موارد قرآن کریم متعرض قوانین تجربی نشده به راه خود ادامه می‌دهد.


۱. سبا/سوره۳۴، آیه۶.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۸۵.    
۳. بقره/سوره۲، آیه۸۷.    
۴. آل عمران/سوره۳، آیه۲۱.    
۵. نساء/سوره۴، آیه۱۳۹۱۳۸.    
۶. جن/سوره۷۲، آیه۲.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۲۵۶.    
۸. شمس/سوره۹۱، آیه۹.    
۹. فتح/سوره۴۸، آیه۲۹.    
۱۰. یس/سوره۳۶، آیه۶۱.    
۱۱. مریم/سوره۱۹، آیه۳۶.    
۱۲. آل عمران/سوره۳، آیه۵۱.    
۱۳. زخرف/سوره۴۳، آیه۶۴.    
۱۴. طلاق/سوره۶۵، آیه۱۲.    



سایت اندیشه، برگرفته از مقاله «ایمان به شأن قرآن»، تاریخ بازیابی۹۴/۱۱/۲۰.    



جعبه ابزار