ایمان و مغفرت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اثرات
ایمان به
خدا برخورداری از
مغفرت و بخشش الهی و
امید به
آمرزش از
خداوند است. ایمان به خدا همچنین سبب
غفران خدا در
بهشت و زمینه درخواست آمرزش از خداوند را فراهم میکند.
بخشش
گناه و
مغفرت، ثمره
ایمان به
خدا میباشد:
«والذین ءامنوا بالله ورسله ولم یفرقوا بین احد منهم اولـئک سوف یؤتیهم اجورهم وکان الله غفورا رحیما؛
(ولی) کسانی که به خدا و رسولان او ایمان آورده، و میان احدی از آنها فرق نمیگذارند، پاداششان را خواهد داد؛ خداوند، آمرزنده و
مهربان است.»
«ومن الاعراب من یؤمن بالله والیوم الاخر ویتخذ ما ینفق قربـت عند الله وصلوت الرسول الا انها قربة لهم سیدخلهم الله فی رحمته ان الله غفور رحیم؛
گروهی (دیگر) از عربهای
بادیهنشین، به خدا و
روز رستاخیز ایمان دارند؛ و آنچه را
انفاق میکنند، مایه
تقرب به خدا، و دعای
پیامبر میدانند؛
آگاه باشید اینها مایه تقرّب آنهاست! خداوند بزودی آنان را در
رحمت خود وارد خواهد ساخت؛ به
یقین، خداوند آمرزنده و مهربان است!»
«انما المؤمنون الذین ءامنوا بالله ورسوله... واستغفر لهم الله ان الله غفور رحیم؛
مؤمنان واقعی کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند ... و برایشان از خدا
آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است!»
«یـایها الذین ءامنوا هل ادلکم علی تجـرة تنجیکم من عذاب الیم• تؤمنون بالله... • یغفر لکم ذنوبکم.... ؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! آیا شما را به تجارتی راهنمائی کنم که شما را از
عذاب دردناک رهایی میبخشد؟!• به خدا ایمان بیاورید• (اگر چنین کنید) گناهانتان را میبخشد ...»
«.. ومن یؤمن بالله ویعمل صــلحـا یکفر عنه سیـاته...؛
... و هر کس به خدا ایمان بیاورد و
عمل صالح انجام دهد،
گناهان او را میبخشد»
یغفر لکم ذنوبکم و یدخلکم جنات تجری من تحتها الانهار...، این جمله جواب شرطی است که در ظاهر کلام نیامده، ولی از آیه قبلی فهمیده میشود، و تقدیر کلام این است که: ان تؤمنوا بالله و رسوله و تجاهدوا فی سبیله یغفر لکم ذنوبکم... .
در
آیه شریفه مورد بحث کلمه: ذنوبکم، مطلق آمده، یعنی نفرمود کدام
گناه آمرزیده میشود. و از این اطلاق میتوانیم نتیجه بگیریم که تمامی گناهان با شرایطی که ذکر شده آمرزیده میشود. اعتبار عقلی هم مساعد با این معنا است، چون این آمرزش در آیه شریفه مقدمه داخل شدن در
بهشت جاودان ذکر شده، و معنا ندارد که کسی داخل چنین بهشتی بشود، در حالی که پارهای از گناهانش آمرزیده نشده باشد. و ای بسا به منظور اشاره به همین نکته بوده که دنبال آیه فرموده: و مساکن طیبة فی جنات عدن، یعنی جناتی ثابت و دائمی. پس دائمی و ثابت بودن آن جنات خود اشاره است به اینکه
مغفرت مزبور در آیه شامل همه گناهان میشود.
در اینجا به سراغ آمرزش گناهان میرود چرا که بیشترین ناراحتی
فکر انسان از گناهان او است، وقتی آمرزش و غفران مسلم شد غصهای ندارد، این تعبیر نشان میدهد که نخستین هدیه الهی به شهیدان راهش این است که تمام گناهانشان را میبخشد. اما آیا این تنها ناظر به
حق الله است، و یا
حق الناس را نیز شامل میشود؟ مطلق بودن آیه دلیل بر
عمومیت است، ولی با توجه به اینکه خداوند حق الناس را به خود آنها واگذار کرده بعضی در عمومیت آیه
تردید کردهاند. به این ترتیب در
آیات فوق دو شاخه از ایمان (ایمان به خدا و
رسول) و دو شاخه از
جهاد(جهاد با
مال و
جان) و دو شاخه از پاداشهای اخروی (آمرزش گناهان و دخول در بهشت جاودان).
ایمان به خدا، سبب امیدواری به
آمرزش گناهان از سوی خدا است:
«فالقی السحرة سجدا قالوا ءامنا برب هـرون وموسی• انا ءامنا بربنا لیغفر لنا خطـیـنا وما اکرهتنا علیه من السحر والله خیر وابقی؛
(
موسی عصای خود را افکند، و آنچه را که آنها ساخته بودند بلعید.) ساحران همگی به
سجده افتادند و گفتند: ما به پروردگار
هارون و
موسی ایمان آوردیم!• ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا گناهانمان و آنچه را از
سحر بر ما تحمیل کردی ببخشاید؛ و خدا بهتر و پایدارتر است!»
«قالوا ءامنا برب العــلمین• انا نطمع ان یغفر لنا ربنا خطـیـنا ان کنا اول المؤمنین؛
گفتند: ما به پروردگار عالمیان ایمان آوردیم،• ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد، چرا که ما نخستین ایمانآورندگان بودیم!»
انا نطمع ان یغفر لنا ربنا خطایانا ان کنا اول المؤمنین، این جمله، تعلیل آن مطلبی است که از کلام سابقشان استفاده میشد و آن این است که ما نه تنها از
مرگ و کشته شدن باک نداریم، بلکه مشتاق آن نیز هستیم تا پروردگار خود را دیدار کنیم، چرا که با مردن و کشته شدن به سوی پروردگار خود بر میگردیم و از این برگشتن هم خوفی نداریم، برای اینکه ما امیدواریم پروردگارمان خطاهای ما را بیامرزد و برای اینکه ما اولین کسی هستیم که به موسی و هارون، فرستادگان پروردگارمان ایمان آوردیم. و این تعلیل تعلیلی است صحیح، برای اینکه فتح باب در هر امر خیری اثری از خیرات دارد که هیچ عقل سالمی در آن
شک نمیکند، پس اگر خدای سبحان بنا داشته باشد. مؤمنی را به علت اینکه به
رحمت و
مغفرت او ایمان دارد بیامرزد، قطعا رحمت و مغفرت او اولین کسی را که فتح باب ایمان کرده و
راه را برای دیگران هموار ساخته وا نمیگذارد.
افزودند: اگر میبینی ما به پروردگارمان ایمان آوردهایم برای آنست که گناهان ما را ببخشد (ما با
سحر و ساحری مرتکب گناهان بسیاری شدهایم) (انا آمنا بربنا لیغفر لنا خطایانا). خلاصه اینکه هدف ما پاک شدن از گناهان گذشته از جمله
مبارزه با
پیامبر راستین خدا است، ما از این طریق میخواهیم به
سعادت جاویدان برسیم، ولی تو ما را
تهدید به
مرگ این
دنیا میکنی، ما این ضرر کم را در مقابل آن
خیر عظیم پذیرا هستیم!.
ایمان به خدا، مقتضی طلب آمرزش
گناهان از جانب او میباشد:
«ربنا اننا سمعنا منادیـا ینادی للایمـن ان ءامنوا بربکم فـامنا ربنا فاغفر لنا ذنوبنا وکفر عنا سیـاتنا وتوفنا مع الابرار؛
پروردگارا! ما صدای منادی (تو) را شنیدیم که به ایمان
دعوت میکرد که: به پروردگار خود، ایمان بیاورید! و ما ایمان آوردیم؛ پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و بدیهای ما را بپوشان! و ما را با نیکان (و در مسیر آنها) بمیران!»
ربنا اننا سمعنا منادیا ینادی للایمان ان آمنوا بربکم فآمنا صاحبان
عقل و
خرد، پس از دریافت
هدف آفرینش، به این نکته نیز متوجه میشوند، که این
راه پر فراز و نشیب را بدون رهبران الهی، هرگز نمیتوانند بپیمایند. به همین دلیل همواره مترصد شنیدن صدای منادیان
ایمان و راستین هستند و تا نخستین ندای آنها را بشنوند به
سرعت به سوی آنها میشتابند، پس از کنجکاوی و بررسی لازم
دعوت آنها را پاسخ میگویند، و با تمام وجود خود، ایمان میآورند. و لذا به پیشگاه پروردگار خود، عرض میکنند: بار الها! ما صدای، منادی
توحید را شنیدیم که ما را دعوت به سوی ایمان میکرد، و به دنبال آن ایمان آوردیم.
ربنا فاغفر لنا ذنوبنا و کفر عنا سیئاتنا و توفنا مع الابرار، بار الها اکنون که چنین است و ما با تمام وجود خود ایمان آوردیم، اما از آنجا که در معرض وزش طوفانهای شدید غرائز گوناگون قرار داریم، گاهی لغزشهایی از ما سر میزند و مرتکب گناهانی میشویم، خداوندا! ما را ببخش و
گناهان ما را بیامرز و لغزشهای ما را پوشیده دار و ما را با نیکان و در راه و
رسم آنان، بمیران.
آنها آن چنان به
اجتماع انسانی پیوستهاند و از تکروی و فردپرستی، بیزارند که از خدا میخواهند نه تنها حیات و زندگی آنها با نیکان و پاکان باشد، بلکه مرگ آنها، اعم از مرگ طبیعی یا
شهادت در راه خدا در جمع نیکان و با راه و رسم آنها صورت گیرد، که مردن در میان جمع بدان مرگی مضاعف است.
ایمان به پروردگار، سبب غفران الهی در
بهشت است:
«انی ءامنت بربکم فاسمعون• قیل ادخل الجنة قال یــلیت قومی یعلمون• بما غفر لی ربی وجعلنی من المکرمین؛
(به همین دلیل) من به پروردگارتان ایمان آوردم؛ پس به سخنان من گوش فرا دهید!• که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامیداشتگان قرار داده است!»
این
مرد که در آیه به آن اشاره شده غالب مفسران نامش را
حبیب نجار ذکر کردهاند از کسانی بود که در برخوردهای نخستین با رسولان پروردگار به
حقانیت دعوت آنها و عمق تعلیماتشان پی برد، و مؤمنی ثابت قدم و مصمم از کار در آمد. این
مؤمن تلاشگر و مبارز پس استدلالات و تبلیغات مؤثر و گیرا با صدای رسا در حضور جمع اعلام کرد: همه بدانید من به پروردگار شما ایمان آوردهام، و دعوت این رسولان را پذیرا شدهام (انی آمنت بربکم). بنابراین سخنان مرا بشنوید، و بدانید من به دعوت این رسولان مؤمنم و گفتار مرا به کار بندید که به
سود شماست (فاسمعون).
اما ببینیم عکس العمل این
قوم لجوج در برابر این مؤمن پاکباز چه بود؟
قرآن سخنی از آن به میان نمیآورد، ولی از لحن
آیات بعد استفاده میشود که آنها بر او شوریدند و شهیدش کردند. آری سخنان پر شور و هیجان انگیز او که با استدلالاتی قوی و نیرومند و نکاتی جالب و دلنشین همراه بود در آن قلبهای
سیاه و سرهای پر از
مکر و
غرور نه تنها اثر مثبتی نگذاشت بلکه چنان
آتش کینه و
عداوت را در دلهای آنان برافروخت که از جا برخاستند و با نهایت
قساوت و بی رحمی به
جان این مرد مؤمن
شجاع افتادند، به روایتی او را سنگباران کردند و پیکرش را چنان آماج سنگها ساختند که بر
زمین افتاد و
جان به جان آفرین تسلیم کرد، در حالی که پیوسته این سخن را بر لب داشت که: خداوندا این قوم مرا
هدایت کن که آنها نمیدانند. و به
روایت دیگری او را زیر پاها چنان لگدمال کردند که روحش به آسمان پرواز کرد.
اما قرآن این حقیقت را با جمله جالب و سربستهای بیان کرده، میگوید: به او گفته شد وارد بهشت شو (قیل ادخل الجنة). این تعبیری است که درباره شهیدان راه خدا در آیات دیگر قرآن آمده است: و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون:
گمان مکن کسانی که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه آنها زنده جاویدند و نزد پروردگارشان
روزی داده میشوند.
جالب اینکه این تعبیر نشان میدهد که
شهادت این مرد مؤمن همان، و داخل شدن او در
بهشت همان، آن چنان فاصله میان این دو کم و کوتاه بوده است که قرآن مجید در تعبیر لطیفش به جای ذکر شهادت او دخول او را در بهشت بیان کرده، و چه نزدیک است راه بر شهیدان، راه بهشت و سعادت جاویدان! روشن است منظور از بهشت در اینجا
بهشت برزخی است، چرا که هم از آیات و هم از
روایات استفاده میشود که بهشت جاویدان در
قیامت نصیب مؤمنان خواهد شد همانگونه که
دوزخ نیز در مورد بدکاران چنین است. بنابراین بهشت و دوزخ دیگری در
عالم برزخ است که نمونهای از بهشت و دوزخ رستاخیز میباشد.
به هر حال
روح پاک این مرد به آسمانها، در جوار قرب
رحمت الهی و در نعیم بهشتی، شتافت، و در آنجا تنها آرزویش این بود که گفت: ای کاش قوم من میدانستند (قال یا لیت قومی یعلمون). ای کاش میدانستند که، پروردگارم مرا مشمول
آمرزش و
عفو خویش قرار داد و در صف گرامیان جای داد (بما غفر لی ربی و جعلنی من المکرمین).
ای کاش
چشم حق بینی داشتند، چشمی که با حجابهای ضخیم و سنگین
جهان مادی محجوب نگردد، و آنچه را در پشت این پرده است ببینند یعنی تا اینهمه
نعمت و
اکرام و
احترام خدا را بنگرند و بدانند در مقابل اهانتهای آنها خداوند چه لطفی در حق من فرموده است، ای کاش میدیدند و ایمان میآوردند اما افسوس.
ایمان به پروردگار، زمینه ساز درخواست آمرزش از خدا میباشد:
«الذین یقولون ربنا اننا ءامنا فاغفر لنا ذنوبنا وقنا عذاب النار؛
همان کسانی که میگویند: پروردگارا! ما ایمان آوردهایم؛ پس
گناهان ما را بیامرز، و ما را از عذابِ
آتش، نگاهدار!»
«ربنا اننا سمعنا منادیـا ینادی للایمـن ان ءامنوا بربکم فـامنا ربنا فاغفر لنا ذنوبنا وکفر عنا سیـاتنا وتوفنا مع الابرار؛
پروردگارا! ما صدای منادی (تو) را شنیدیم که به ایمان دعوت میکرد که: به پروردگار خود، ایمان بیاورید! و ما ایمان آوردیم؛ پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و بدیهای ما را بپوشان! و ما را با نیکان (و در مسیر آنها) بمیران!»
«انه کان فریق من عبادی یقولون ربنا ءامنا فاغفر لنا وارحمنا وانت خیر الرحمین؛
(فراموش کردهاید) گروهی از بندگانم میگفتند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم؛ ما را ببخش و بر ما
رحم کن؛ و تو بهترین رحم کنندگانی!»
ربنا اننا سمعنا منادیا...، منظور از منادی در این آیه شریفه
رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است که
بشر را به سوی
ایمان ندا کرد، ان آمنوا بربکم، این جمله همان ندا را
تفسیر میکند، پس کلمه (ان)، ان تفسیری است، فامنا، و چون با این کلمه اظهار ایمان کردند و در باطن این کلمه همه معارف الهی نهفته است، چون رسولی که به وی ایمان آوردند از ناحیه خدا به ایشان خبرهایی داده و از پارهای امور از قبیل
گناهان و بدیها و مردن در حال
کفر و
گناه ترسانیده بود و به پارهای امور از قبیل
مغفرت و
رحمت خدا و جزئیات زندگی آن بهشتی که وعدهاش را به بندگان
مؤمن خود داده
تشویق کرده بود، به همین جهت بعد از آنکه گفتند: فامنا، دنبالش درخواست کردند که خدایا ما را بیامرز، فاغفر لنا ذنوبنا، و گناهان ما را از ما بریز، و کفر عنا سیئاتنا، و ما را با
ابرار و نیکان که
وعده چنان بهشتی به ایشان دادهای بمیران، و نیز درخواست کردند که خدایا آن
وعده بهشت و رحمتی که دادهای و رسولانت به
اذن خودت ضمانتش را کردند در حق ما منجز بفرما.
در این آیه معرفی
بندگان پرهیزکار که در آیه قبل به آن اشاره شده بود پرداخته و شش
صفت ممتاز برای آنها بر میشمرد. نخست اینکه: آنان با تمام
دل و
جان متوجه پروردگار خویشاند و ایمان
قلب آنها را روشن ساخته و به همین دلیل در برابر اعمال خویش به شدت احساس
مسئولیت میکنند، میفرماید: همان کسانی که میگویند پروردگارا! ما ایمان آوردهایم، گناهان ما را ببخش و ما را از
عذاب آتش نگاهدار (الذین یقولون ربنا اننا آمنا فاغفر لنا ذنوبنا و قنا عذاب النار).
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «مغفرت».