بادیهنشینان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بادیهنشینان کسانی هستند که در اطراف شهرها و روستاها و دور از محیطهای شلوغ محلی و روستایی و شهری زندگی میکنند.
از طرف گروهی از بادیه نشینان ادعای ایمان در نزد پیامبر: صلیاللهعلیهوآلهوسلّم کردند و ادعایشان از سوی خدا رد شد.
قالت الاعراب ءامنا قل لم تؤمنوا ولـکن قولوا اسلمنا ولما یدخل الایمـن فی قلوبکم... • قل اتعلمون الله بدینکم...
عربهای بادیهنشین گفتند: ایمان آوردهایم، بگو شما ایمان نیاوردهاید ولى بگوئید اسلام آوردهایم، اما هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است! بگو: آیا خدا را از ایمان خود با خبر میسازید. ...
بسیاری از مفسران، شاءن نزولی برای آیه ذکر کردهاند که خلاصهاش چنین است:
جمعی از طایفه (بنی اسد) در یکی از سالهای قحطی و خشکسالی وارد
مدینه شدند، و به امید گرفتن کمکی از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم شهادتین بر
زبان جاری کردند، و به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم گفتند: طوائف عرب بر مرکبها سوار شدند و با تو پیکار کردند، ولی ما با
زن و فرزندان نزد تو آمدیم، و دست به
جنگ نزدیم، و از این طریق میخواستند بر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
منت بگذارند.
آیات فوق، نازل شد (و به آنها خاطر نشان کرد که اسلام آنها ظاهری است، و ایمان در اعماق قلبشان نیست! بعلاوه اگر هم ایمان آوردهاند نباید منتی بر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بگذارند، بلکه خدا بر آنها منت دارد که هدایتشان کرده).
ولی وجود این شاءن نزول - مانند سایر موارد - هرگز مانع از عمومیت مفهوم آیه نیست.
این آیه و آیات بعدش تا آخر
سوره متعرض حال اعراب است که ادعای
ایمان میکردند، و بر
پیامبر،
منت مینهادند که ما
ایمان آوردهایم. و سیاق این آیه که
حکایت کلام آنان و ماءمور شدن رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) است به اینکه در پاسخشان بفرماید: نه، هنوز ایمان نیاوردهاید،
دلالت دارد بر اینکه مراد از ((اعراب (بعضی از عربهای بادیهنشین بوده، نه همه آنان، به
شهادت آیه (و من الاعراب من یؤمن بالله و الیوم الاخر (که میفرماید: بعضی از اعراب به
خدا و
روز جزا، ایمان دارند.
معنای اینکه فرمود: به اعراب بگو ایمان نیاوردهاید بلکه بگویید
اسلام آوردهایم:
(قالت الاعراب امنا قل لم تومنوا (یعنی به تو میگویند ایمان آوردیم و ادعای ایمان میکنند، بگو: نه، هنوز ایمان نیاوردهاید، و آنان را در ادعایشان
تکذیب کن. و جمله (و لکن قولوا اسلمنا (استدراک و اعراض از آن معنایی است که جمله قبلی بر آن دلالت داشت، و تقدیر کلام چنین است: نگویید ایمان آوردیم بلکه بگویید اسلام آوردیم.
(و لما یدخل الایمان فی قلوبکم (این جمله میرساند که: با اینکه
انتظار میرفت ایمان داخل در دلهای شما شده باشد، هنوز نشده، و به همین جهت در این جمله نفی ایمانی که در جمله قبلی بود تکرار نشده. در آن جا میفرمود: (بگو ایمان نیاوردهاید (و در اینجا میفرماید (با اینکه انتظار آن هست هنوز ایمان داخل در قلوب شما نشده) پس تکرار یک مطلب نیست.
از اینکه در این آیه شریفه نخست ایمان را از اعراب نفی میکند و سپس توضیح میدهد که منظور این است که ایمان کار دل است، و دلهای شما هنوز با ایمان نشده، و در عین حال اسلام را برای آنان قائل میشود، بر میآید که فرق بین اسلام و ایمان چیست.
قالت الاعراب ءامنا قل لم تؤمنوا ولـکن قولوا اسلمنا ولما یدخل الایمـن فی قلوبکم وان تطیعوا الله ورسوله لایلتکم من اعمــلکم شیـا ان الله غفور رحیم.
عربهای بادیهنشین گفتند: ایمان آوردهایم، بگو شما ایمان نیاوردهاید ولی بگوئید
اسلام آوردهایم، اما هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش
اطاعت کنید پاداش اعمال شما را به طور کامل میدهد، خداوند
غفور و
رحیم است.
(و ان تطیعوا الله و رسوله لا یلتکم من اعمالکم شیئا (کلمه ((یلتکم (از ماده (لیت (اشتقاق یافته که به معنای نقص است. وقتی گفته میشود (لاته، یلیته، لیتا (که چیزی از مفعول فعل کم کرده باشد. و مراد از
اطاعت، اطاعت خالص و واقعی است، به طوری که باطن انسان با ظاهرش مطابقت داشته باشد، نه اینکه چون منافقان
تقلید اطاعتکاران واقعی را در آورد. و اطاعت خدا
استجابت دعو او است در هر چه که بدان
دعوت میکند، چه
اعتقاد و چه عمل. و اطاعت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) تصدیق
رسالت او و پیرویش در آنچه که بدان امر میکند میباشد، او امری که مربوط به
ولایت او در امور امت است. و مراد از کلمه ((اعمال (جزای اعمال است، و مراد از نقص اعمال ناقص نکردن جزای آن است.
و معنای آیه این است که: اگر خدا را در آنچه به شما امر میکند - که خلاصهاش پیروی
دین او بر حسب اعتقاد است - و رسول را در آنچه به شما امر میکند اطاعت کنید از پاداشهای اعمالتان چیزی کم نمیکند. و جمله (ان الله غفور رحیم (همان کم نکردن اعمال بندگان در صورت اطاعتشان از خدا و رسول را تعلیل میکند، (میفرماید اجر شما را کم نمیکند برای اینکه او آمرزگار مهربان است).
... قل لم تؤمنوا... • ... انما المؤمنون... ثم لم یرتابوا وجـهدوا بامولهم وانفسهم...
مؤمنان واقعی تنها کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند، سپس هرگز
شک و تردیدی به خود راه نداده، و با اموال و جانهای خود در راه خدا
جهاد کردهاند، آنها راستگویانند.
آری نخستین نشانه ایمان عدم تردید و دو دلی در مسیر اسلام است، نشانه دوم جهاد با اموال، و نشانه سوم که از همه برتر است جهاد با انفس (جانها) است.
به این ترتیب اسلام به سراغ روشنترین نشانهها رفته است: ایستادگی و ثبات قدم، و عدم شک و تردید از یکسو، و
ایثار مال و جان از سوی دیگر.
چگونه ممکن است ایمان در
قلب راسخ نباشد در حالی که انسان از بذل مال و جان در راه محبوب مضایقه نمیکند.
و لذا در پایان آیه میافزاید: چنین کسانی راستگو هستند و روح ایمان در وجودشان موج میزند (اولئک هم الصادقون).
این معیار را که
قرآن برای شناخت مؤمنان راستین از دروغگویان متظاهر به اسلام بیان کرده، منحصر به فقرای طایفه بنی اسد نیست، معیاری است روشن و گویا برای هر
عصر و
زمان، برای جداسازی مؤ منان واقعی از مدعیان دروغین، و برای نشان دادن ارزش ادعای کسانی که همه جا دم از اسلام میزنند و خود را طلبکار پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم میدانند ولی در عمل آنها کمترین نشانهای از ایمان و اسلام دیده نمیشود.
در مقابل، کسانی هستند که نه تنها ادعائی ندارند، بلکه همواره خود را مقصر میشمرند، و در عین حال در میدان ایثار و فداکاری از همه پیشگامترند.
... قل لم تؤمنوا ولـکن قولوا اسلمنا...
... بگو شما
ایمان نیاوردهاید ولی بگوئید
اسلام آوردهایم. ...
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «بادیهنشینان (قرآن)».