• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بازنامه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بازنامه‌ها، اصطلاح بازنامه (مترادف با شکارنامه یا اشکره نامه، صیدنامه، جوارح نامه، کتاب البیزره یا کتاب البزدره، کتاب شکره‌داری، کتاب البزاه، کتاب الجوارح) از دیرباز به کتاب‌ها یا رساله‌هایی اطلاق شده که در وصف انواع پرندگان شکاری و چگونگی پرورش و نگهداری آن‌ها و شیوه‌های شکار با آن‌ها و تشخیص بیماری‌هایی که بدان‌ها مبتلا می‌شوند و طرق درمان این بیماری‌ها نوشته شده است.




اینکه گفته‌اند پادشاهان یونان و روم نخستین کسانی بودند که با باز شکار کردند
[۱] مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۲۱۳، چاپ یوسف داغر، بیروت ۱۹۶۵.
[۲] مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۳۳۳، چاپ یوسف داغر، بیروت ۱۹۶۵.
درست نیست. بنابر اسناد بابلی، در عهد هخامنشیان (قرنهای ۶-۴ ق م) «اداره بازیاری» از جمله ادارات پادشاهی بوده است.
آیین بسیار کهن رهاکردن باز در جشن‌های نوروز، که «مرغِ نوروزی» جایگزین آن شد، شاهدی دیگر است.
تداول واژه‌های «باز» و «بازیاری» و دیگر مشتقات آن، بویژه اسامی‌ایرانی طیور صید و آلات و اسباب آن در میان آرامیان و عرب‌ها و ارمنیان و جز اینان، گواه است بر این‌ که این فن یکسره از تمدن‌های کوهستانی مشرق و سرزمین ایران سرچشمه گرفته است.



از بازنامه‌های ایرانی عهد ساسانی، عنوان چهار کتاب شناخته شده است: کتاب بهرام بن شاپور، که ظاهراً بهرام (پنجم) گور ساسانی (۴۲۱-۴۳۹ م) است، مذکور در مقدمه بازنامه موزه بریتانیا (ریو، ۲/۴۸۲)؛ بازنامه جاماسب، که گویا به نام قباد بن فیروز ساسانی (۴۸۸ م به بعد) تحریر شده بوده است؛ بازنامه/ شکارنامه نوشیروانی، به پهلوی، منسوب به بزرگمهر حکیم، که گفته‌اند اصل آن از عهد فریدون ِ داستانی بوده و در عهد انوشیروان (۵۳۱-۵۷۹ م) دیگربار تدوین شده است.
گذشته از این‌که اکثر بازنامه‌های موجود نام آن را برده یا از آن نقل کرده‌اند، فخرالدین رازی (۵۴۴-۶۰۶)، در کتاب ستینی
[۳] فخرالدین رازی، ستینی، ج۱، ص۱۴۳-۱۴۴، بمبئی ۱۳۳۳.
آن را «بازنامه کسری نوشیروان» نامیده و مطالبی از آن نقل کرده و همین امر دلیل بر وجود این کتاب دست کم تا قرن ششم است؛ این کتاب ظاهراً از منابع تألیف بازنامه‌های ایرانی پس از اسلام به زبان عربی یا فارسی بوده است؛ بازنامة پرویز ملک الفرس (۵۹۰-۶۲۸ م).
دست کم یکی از این چهار کتاب در زمان هارون الرشید (حک: ۱۷۰-۱۹۳) با عنوان «کتاب البزاة للفرس»
[۴] ابن الندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۷۷، تهران ۱۳۹۱، ص ۳۷۷.
به عربی ترجمه شده که گویا همان رساله موجود در مجموعه الواثقی کتابخانه فاتح استانبول (ش ۳۵۶۶) باشد.




۳.۱ - کتب بازنامه


به طور کلی، کتاب‌ها یا رساله‌های صیدیه عربی و فارسی که در دوران اسلامی ‌نوشته شده است از دو دسته خارج نیست.
یک دسته نوشته‌های رسمی ‌و فنی است در باب شکار و بازیاری به مثابه آیین یا ورزشی که اسباب و ابزار آن جانوران ِ شکاری است؛ این آثار را که از آداب پرورش و بیماری‌ها و درمان جانوران شکاری گفتگو می‌کند غالباً کتبِ «صید و جوارح» یا «بازنامه» و «شکارنامه» می‌خوانند.

۳.۲ - کتب صید و ذبائح


دسته دیگر نوشته‌های فقهی در باب صید و مصیدات به عنوان طعام یا ذبیحه است، مشتمل بر احکام شرعی در باره حلال یا حرام بودن جانورانی که شکار می‌شوند. این نوشته‌‌ها را که متضمن تفاسیر آیات قرآنی و شرح احادیث و فتاوی علمای مذاهب اسلامی ‌در این خصوص است، غالباً کتب «صید و ذبائح» یا صیدیات و ذبیحات می‌نامند. در این زمینه، ابن الندیم با عنوان الصید و الذبائح آثار فقیهان نامداری چون ابویوسف قاضی و محمد بن حسن شافعی و ابونصر محمد بن مسعود عیاشی شیعی و ابوسلیمان داوود اصفهانی را ذکر کرده است.
شمار این گونه رساله‌‌ها بسیار است و کتب جامع فقهی علمای مذاهب اسلامی ‌نیز همگی بخشی زیر عنوان صید و ذبائح دارند.

۳.۳ - کتب فنون شکار


گذشته از این، برخی از کتابهای ادبی و تاریخی و جانورشناسی، حاوی فصل‌هایی در باره شناخت جانوران شکاری و فنون شکار است.
از کهن‌‌ترین آن‌ها منافع الحیوان ابن بختیشوع اهوازی (قرن ۲-۳) است که نسخه خطی آن (مورخ ۶۹۶ مکتوب در شهر مراغه) در کتابخانه مورگانِ نیویورک است و در آن فصلی مخصوص باز و انواع و شیوه‌های پرورش آن یافت می‌شود.
در مروج الذهب وصف نوعی از بازهای دریای خزر
[۵] مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۲۰۹-۲۱۰، چاپ یوسف داغر، بیروت ۱۹۶۵.
و اخبار هارون الرشید در شکار با باز
[۶] مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۲۱۰-۲۱۱، چاپ یوسف داغر، بیروت ۱۹۶۵.
و وصف حکیمان و شاهان از باز‌ها
[۷] مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۲۱۱-۲۱۲، چاپ یوسف داغر، بیروت ۱۹۶۵.
و ذکر ابوکِنده حارث بن معاویه بن ثَور کِندی به عنوان نخستین کسی که با چَرْغ به شکار پرداخت و آن را به عرب‌ها آموخت
[۸] مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۲۱۲، چاپ یوسف داغر، بیروت ۱۹۶۵.
و قسطنطین رومی‌و شاهین‌ها
[۹] مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۲۱۲ـ۲۱۵، چاپ یوسف داغر، بیروت ۱۹۶۵.
و بازپرانی نزد یونانیان
[۱۰] مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۳۳۳-۳۳۴، چاپ یوسف داغر، بیروت ۱۹۶۵.
آمده است.
باب سوم
[۱۱] مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۱۹۱-۲۲۶، چاپ یوسف داغر، بیروت ۱۹۶۵.
کتاب الاعتبار اُسامة بن مُنْنِقذ (متوفی ۵۸۴) نیز حاوی شرح مفصلی از «اخبارالصید» است.

۳.۴ - ادب الصید


در عالم ادب نیز، از دیرباز، اشعار و نوشته‌های منثور فراوانی درباره پرندگانِ شکاری و اصناف و صفات آن‌ها و نحوه صید با آن‌ها پدید آمده است که‌ به‌طور کلی می‌توان اصطلاح «ادب الصید» را بر آن اطلاق کرد.
بحث در باره این آثار از حدّ این مقاله بیرون است و از این پس فقط به بیان مهمترین «بازنامه» ‌هایی که در عالمِ اسلام به زبانِ عربی و فارسی نوشته شده است می‌پردازیم.



از جمله بازنامه‌های عربی از قرن دوم تا پایان قرن چهارم کتاب الطیور از حجّاج بن هیثمه است که خلاصه‌ای است از کتاب ادهم و الغِطریف و نسخه‌ای از آن در کتابخانه سرایِ استانبول (ش ۳/۲۰۹۹) موجود است.
از اواخر قرن دوم به دو کتاب دیگر نیز، یکی کتاب البازی از ابوعبیده مَعْمَر بن مُثَنّی (۱۱۰-۲۰۸ یا ۲۱۰) و دیگری از اشعری نامی‌ با عنوان کتاب الجوارح (نسخه ۲۸۳۱ پاریس) اشاره شده است.
کتاب صفات الجوارح که نسخه‌ای از آن (ش ۳۶۳۶ پ) در کتابخانه ایاصوفیه موجود است ظاهراً همان کتاب البُزاة و الصید یا کتاب الجوارح و اللعب بها نوشته ابودُلَف قاسم بن عیسی عِجْلی کَرَجی (ح ۱۵۰ـ۲۲۶)، از سرداران مأمون و معتصم عباسی و مؤسس امارت عجلیان در ایالت جبال ایران است.
مجموعه‌ای با عنوان الوثقی فی البیزره در کتابخانه فاتحِ استانبول (ش ۳۵۶۶) یافت می‌شود که شامل رسالات الفرس، الهند، البصراء، الترک، الروم و جز اینهاست و جملگی برای خلیفه الواثق عباسی (حک: ۲۲۷-۲۳۲) مدون شده است.
فتح بن خاقان (متوفی ۲۴۷) وزیر خلیفه المتوکل نیز یک کتاب الصید و الجوارح برای او تألیف کرد.
ابن بازیار، محمد بن عبداللّه بن عمر بازیار، کتابِ الجوارح را برای المعتمد یا المنتصر عباسی (حک: ۲۵۶-۲۷۹) نوشت.
در این دوره، در دربار سلاطین طولونی مصر نیز در این رشته آثاری تألیف شد. خُمارَوَیه بن احمد بن طولون (حک: ۲۷۰-۲۸۲) خود کتاب اللعب بالجوارح را نگاشت.
نسخه‌ای از کتاب الزند الواری فی احوال البازی از مؤلفی گمنام در کتابخانه ایاصوفیه (ش ۱/۳۶۳۶) یافت می‌شود.
کتاب الصید والقَنْص را بدرالدین تنوخی در ۳۰۴ در شانزده باب تألیف کرد. نسخه‌ای از این کتاب در کتابخانه مجلس در تهران (ش ۶۹۴۳) موجود است.
کتاب البیزره (التمام و الکمال فی علم الجارح) نوشته ابوعبداللّه حسن بن حسین بازیار موصلی، که از ۳۸۴ تا ۳۸۵ وزارت خلیفه فاطمی‌العزیزباللّه (حک: ۳۶۵-۳۸۶) را برعهده داشت، بسیار مشهور و متداول است. محمد کردعلی نسخه‌ای از این کتاب را به طبع رسانید (دمشق ۱۹۵۳) و فرانسوا ویره آن را به فرانسوی ترجمه کرد.
[۱۲] مجله عربیکا، ۱۹۶۵، ج۱۲، ص۲۶۲-۲۹۶.
[۱۳] مجله عربیکا، ۱۹۶۶، ج۱۳، ص۳۹-۷۶.

مؤلف بسیاری از مطالب کتابِ خود را از المصایدِکُشاجِم نقل کرده است.
از جمله کتاب‌هایی که در دوره مغولان در این زمینه تألیف شده یکی الجَمْهَرة فی علم البَیْزرة از عیسی بن علی بن حسان اسدی بغدادی است که میان سالهای ۶۳۵-۶۴۰ در دو مجلّد پرحجم نوشته شده و نسخه‌های خطّی آن در کتابخانه‌های اسکوریال (ش ۹۰۳) و انجمن آسیایی کلکته (ش ۹ M ۸۶۵) و ایاصوفیه (ش ۳۸۱۳) موجود است و بخشی از آن با عنوان «کلاب الصید» در مجله انجمن آسیایی بنگال
[۱۴] مجله انجمن آسیایی بنگال، ۱۹۰۷، ج۳، ص۵۹۹ به بعد.
چاپ شده است.
از القانون الواحد (یا: الواضح) فی معالجات الجوارح، تألیف امیربُغدی بن قِشتمور مغولی بغدادی، که مطالب آن به صورت علمی ‌و منطقی رده بندی شده، نسخه‌ای در کتابخانه کوپریلیِ استانبول (ش ۹۷۸) موجود است.
گذشته از این آثار، از کتابهای انس الملاء بوحش الفلاء نوشته محمد بن مِنْگْلی ناصری (ظاهراً قرن هفتم)، چاپ پاریس (۱۸۸۰)؛ فصل البیزره (من) تذکرة الراعی (التذکرة الکندیه) تألیف علاءالدین علی بن مظفر کندی دمشقی (۶۴۰-۷۱۶) و مناهج السرور و الرشاد فی الرومی ‌و السباق و الصید و الجهاد تألیف شیخ زین الدین عبدالقادر بن احمد بن علی فاکهی مکی (۹۲۰-۹۸۹)، که نسخه خطی آن در کتابخانه ملی پاریس (ش ۲۸۳۴) موجود است، الجوارح و علوم البزدره تألیف ابوبکر یوسف قاصمی‌، نسخه پاریس (ش ۲۸۳۱) باید نام برد.



شمار بازنامه‌های موجود به زبان فارسی که نسخه‌هایی خطی از آن‌ها در کتابخانه‌های ایران و خارج یافت می‌شود‌اندک نیست، ولی از آن میان فقط چند کتاب به طبع رسیده است.
در زیر برخی از بازنامه‌های فارسی را ذکر می‌کنیم :
رساله بازداری، از خواجه ع میدالدین ابی الفوارس قناریزی (قرن چهارم).
جوارح نامه شهنشاهی که ترجمه بازنامه نوشیروانی است و توسط ابوالبختری به فارسی دری ترجمه شده و گویا همان شکارنامه/ بازنامه ساسانی است (قرن چهارم).
شکره نامه ماهانی که گویا تألیف ا میرظهیرالدوله ابومنصور وشمگیر زیاری (حک: ۳۲۳-۳۵۶) و به زبان طبری بوده است؛ بازنامه سیستانی، تحریری دیگر از بازنامه نوشیروانی (قرن چهارم).
بازنامه نَسَوی، تألیف حکیم ابوالحسن علی بن احمد نسوی رازی (۳۹۳-۴۹۳)، که از اهمیتی خاص برخوردار است، در تهران به طبع رسیده است.
[۱۵] مرکز مردم شناسی ایران، ۱۳۵۴ ش.

شکارنامه ملکشاهی، تألیف خواجه علی بن محمد نیشابوری معروف به ابوالجوارح، که گزارش جامعی از شکارنامه نوشیروانی بازنامه سیستانی است که به دستور خواجه نظام الملک برای جلال الدین ملکشاه سلجوقی تهیه شد و بعداً اساس تألیف شکارنامه ایلخانی قرار گرفت؛ نسخه‌ای از آن با عنوان شکارنامه خسروی موجود است.
دستور صید که در ۵۷۱ خواجه محمدصدیق بن خواجه محمدیوسف تألیف کرده و نسخه‌ای از آن در کتابخانه بادلیان (ش ۱۸۵۹) موجود است.
شکره نامه/ صیدیه/ بازنامه، در ۱۳۵ باب، متضمن فواید تاریخی و کتاب شناختی بسیار که نسخه‌ای از آن در موزه بریتانیا (ش Or.
۳۷۴) هست.
بازنامه منظوم از امیرخسرو دهلوی (۶۵۱-۷۲۵)، حدود ۲۲۰ بیت، که در دیوان او آمده است.
بازنامه،
[۱۶] النوروز و اثره فی الادب العربی، بیروت ۱۹۷۲، ص ۲۷ و بعد.
تألیف خدایارخان بن یارمحمد، داوود عباسی، معاصر طغاتیمورخان امیر مغولی خراسان (حک: ۷۳۷ـ۷۵۳)، در تربیت باز و دیگر پرندگان شکاری و نگهداری آن‌ها به شیوه ایرانیان و ترکان و هندیان که به طبع رسیده است (کلکته ۱۹۰۸).
بازنامه، که گویا برای انوشیروان عادل ایلخانی (حک: ۷۴۵-۷۵۶)، از ایلخانان فارس، تألیف شده است و نسخه‌ای از آن وجود دارد.
شکارنامه ایلخانی، تألیف علی بن منصور حلوایی (یا: خوافی) که از درباریان طغاتیمورخان امیر مغولی خراسان و خواجه نجم الدین علی مؤید سربداری(حک: ۷۶۶-۷۷۸) بوده و آن در ۷۵۰ براساس شکارنامه ملکشاهی نوشته و چند نسخه از آن در کتابخانه‌های ایران موجود است.
رساله در شکار که در ۷۶۷ محمد بن محمد مؤلف اسپنامه تألیف کرده و نسخه‌ای از آن در کتابخانه بادلیان (ش ۱۸۶۱) موجود است.
بازنامه که در ۷۲۱ علی بن محمد متطبّب برای قطب الدین تهمتن شاه از ملوک هرموز (حک: ۷۲۱-۷۴۲) نوشته و جزو مجموعه‌ای در کتابخانه مجلس شورای اسلامی‌ایران (ش ۵۷۰) موجود است.
بازنامه منظوم که به نام میرزابایسنغر بن شاهرخ تیموری (حک: ۸۱۷-۸۳۷) نوشته شده و نسخه‌ای از آن وجود دارد.
بازنامه، که علی بن حسین بن علی میران حسینی اصفهانی در ۸۵۹ تألیف کرده و نسخه‌ای از آن در کتابخانه بادلیان (ش ۱۸۶۰) موجود است.
بازنامه منظوم از امیر شکارِ سلطان یعقوب بن سلطان اوزون حسن بهادرخان آق قوینلو (حک: ۸۸۴-۸۹۵) که نسخه‌ای از آن در دانشگاه تهران (ش ۴/۳۰۶۵) هست.
صیدنامه، از قاضی فیض اللّه تفرشی بغدادی متخلص به حاجبی، که برای شاه طهماسب صفوی (حک: ۹۳۰-۹۸۴) تألیف کرده و هفت نسخه از آن در کتابخانه‌های ایران موجود است.
بازنامه، از محب علی خان خاص محلی بن نظام الدین علی مرغلانی خلیفه (متوفی ۹۸۹) وزیر ظهیرالدین بابُر (حک: ۸۹۹-۹۳۷)، که دو نسخه از آن (موزه بریتانیا/ Egerton ۱۰۱۳ و کتابخانه ملک تهران /۵۴۶) وجود دارد.
شکارنامه/ صیدیه، از سیدحسین بن روح اللّه حسینی طبسی دکنی متخلّص به لسان و ملقب به صدرجهان که برای سلطان ابراهیم قطبشاه بن سلطان قلی قطب الملک (حک: ۹۵۷-۹۸۹) نوشته است و چند نسخه از آن در کتابخانه‌های ایران و هند وجود دارد.
صیدنامه، تألیف مولی محمدسلیم رازی در ۱۰۶۸ برای صدرالسلطنه شیخ علی خان امیر خراسان، که سه نسخه از آن در کتابخانه‌های تهران وجود دارد.
شکارنامه، از مجدالدین بن محمد شفیع هاشمی‌عباسی، به نام عبداللّه خان یکی از امرای عهد صفوی، نسخه (ش ۳۱۷۵) دانشگاه تهران.
بازنامه/ دستور صید، از محمدرضا بن خواجه یوسف در ۱۰۸۳، نسخه موزه بریتانیا (ش Or.
۶۹۶۲).
التذکرة فی علم البزدره، تألیف شیخ محمدعلی بن ابی طالب حزین لاهیجی (۱۱۰۳-۱۱۸۱) که ترجمه‌ای است از فصل «البیزره» کتاب تذکرة الراعی یا التذکرة الکندیة علاءالدین کندی دمشقی شیعی (۶۴۰-۷۱۶)؛ نسخه‌ای از آن در کتابخانه ملک تهران (ش ۱/۵۴۶) وجود دارد و ظاهراً بازنامه تستری همان است و این غیر از کتاب خواصّالحیوان حزین (کتابخانه موزه بریتانیا/ add.
۲۳۵۶۲) است.
بازنامه ناصری تألیف تیمورمیرزا حسام الدوله (متوفی ۱۲۹۱)، ابن حسنعلی میرزا فرمانفرما، به نام ناصرالدین شاه قاجار که در تهران (۱۲۸۵) و بمبئی (۱۳۰۸) چاپ سنگی شده است.
انیس الامراء، تألیف میرزامحمدحسین بن حاج سیدجواد حسینی کرمانی شیرازی، به نام ناصرالدین شاه قاجار در ۱۲۸۷، که دو نسخه از آن وجود دارد و یک بار نیز در بمبئی چاپ شده است.
شاهبازنامه، از جمال الدین میرزامحمد بن میرزا رضا بن فتحعلی شاه قاجار، حکمران باخرز و جام و طارم، که آن را به دستور ناصرالدین قاجار و اعتضادالسلطنه بین سالهای ۱۲۸۵-۱۳۰۵ تألیف کرده، و نسخه‌ای از آن در کتابخانه دانشگاه تهران (ش ۲۴۳۶) وجود دارد.



(۱) ابن بازیار موصلی، کتاب البیزره، چاپ محمد کردعلی، دمشق ۱۹۵۳.
(۲) ابن خلکان، وفیات الاعیان، چاپ محیی الدین عبدالحمید، قاهره ۱۹۴۸، ج ۲، ص ۲۶۴، ۲۷۸، ج ۴، ص ۷۴، ج ۵، ص ۲۳۸.
(۳) ابن الندیم، الفهرست، تهران ۱۳۹۱، ص ۳۷۷.
(۴) پرویز اذکائی، «کتب الصید و الذبائح عندالشیعه»، تراثنا، ج ۲، العدد ۱ (محرم ۱۴۰۷)، ص ۹۷-۱۰۴.
(۵) اسامة بن منقذ، کتاب الاعتبار، چاپ فیلیپ حتی، پرینستون ۱۹۳۰، الباب الثالث، ص ۱۹۱-۲۲۶.
(۶) عبدالجوادالاصمعی، ابوالفرج الاصبهانی، قاهره ۱۹۵۱، ص ۱۰۸.
(۷) عبدالحسین حائری، فهرست نسخ خطی مجلس شورای ملی، تهران ۱۳۴۷ ش، ج ۱۰، ص ۵۷۰.
(۸) بروکلمان، تاریخ الادب العربی، قاهره، ج ۲، ص ۷۷-۷۸، ج ۴، ص ۲۰۵، ۳۲۸-۳۲۹.
(۹) پورداود، فرهنگ ایران باستان، تهران ۱۳۵۵ ش، ص ۳۱۴.
(۱۰) حاجی خلیفه، کشف الظنون، استانبول ۱۹۴۱-۱۹۴۳، ص ۳۸۶، ۳۸۹، ۱۰۸۴.
(۱۱) دانش پژوه، فهرست میکروفیلم‌های کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ۱۳۴۸ ش، ج ۱، ص ۱۹، ۳۵۱، ۶۰۵.
(۱۲) دانش پژوه، فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، ج ۱۰، ص ۲۰۰۳، ج ۱۱، ص ۲۱۳۷، ج ۱۴، ص ۳۸۵۶.
(۱۳) دانش پژوه، نشریه نسخه‌های خطی، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، دفتر ۳، ص ۱۲۸-۱۲۹، دفتر ۵، ص ۳۸۱، دفتر ۷، ص ۲۳۲، ۶۹۱.
(۱۴) ذهبی، تذکرة الحفّاظ، حیدرآباد دکن ۱۹۷۰، ج ۳، ص ۱۵۰۳-۱۵۰۴.
(۱۵) زامباور، معجم الانساب و الاسرات الحاکمه، قاهره ۱۹۵۱.
(۱۶) سیدحسن صدر، تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، نجف، ص ۲۰۴.
(۱۷) عباس مصطفی الصالحی، الصید والطرد فی الشعرالعربی، بغداد ۱۹۷۴.
(۱۸) فؤاد عبدالمعطی الصیاد، النوروز و اثره فی الادب العربی، بیروت ۱۹۷۲، ص ۲۷ و بعد.
(۱۹) غلامحسین صدیقی، «حکیم نسوی»، مجله دانشکده ادبیات، دانشگاه تهران ۱۳۳۷ ش، ج ۶، ش ۱، ص ۱۲-۲۸، و ج۱۳، ش ۴، ص ۱۰۱.
(۲۰) آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج ۴، ص ۴۵، ج ۹، ص ۹۱۱، ج ۱۱، ص ۲۰۷-۲۰۸، ج ۱۵، ص ۱۰۵، ج ۱۹، ص ۱۲۴.
(۲۱) محمد قزوینی، یادداشت‌های قزوینی، تهران ۱۳۳۹ـ ۱۳۴۵ ش، ج ۵، ص ۱۶۴، ج ۶، ص ۲۱۶-۲۲۷، ج ۸، ص ۱۹-۳۰، ۵۷ ـ۶۱.
(۲۲) کشاجم، المصاید و المطارد، چاپ محمد اسعد طلس، بغداد ۱۹۵۴، مواضع مختلف.
(۲۳) احمد منزوی، فهرست نسخ خطی فارسی، تهران ۱۳۴۸ ش، ج ۱، ص ۳۹۷-۳۹۹، ۴۲۶-۴۲۸، ۴۳۱، ج ۴، ص ۲۶۵۴.
(۲۴) مسعودی، مروج الذهب، چاپ یوسف داغر، بیروت ۱۹۶۵.
(۲۵) نسوی، بازنامه نسوی، چاپ علی غروی، تهران ۱۳۵۴ ش، مواضع مختلف.
(۲۶) نوروزنامه، منسوب به خیام، چاپ مینوی، تهران ۱۳۱۲ ش، ص ۹۹.
(۲۷) معجم الادباء، ج ۱۶، ص ۱۷۴-۱۸۶، ج ۱۹، ص ۵۲، ۱۵۴-۱۶۲.
(۲۸) فخرالدین رازی، ستینی، بمبئی ۱۳۳۳.
(۲۹) مجله عربیکا، ۱۹۶۵.
(۳۰) مجله عربیکا، ۱۹۶۶.
(۳۱) مجله انجمن آسیایی بنگال، ۱۹۰۷.
(۳۲) برخی از سخنرانیهای کنفرانس بازداری در ابوظبی در دسامبر۱۹۷۶: اسماعیل کاشف، «دراسات عن البیزرة فی العصر الفاطمی‌ «.
(۳۳) سعاد ماهر، «البیزرة التاریخ و الا´ثار».
(۳۴) مرکز مردم شناسی ایران، ۱۳۵۴ ش.


 
۱. مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۲۱۳، چاپ یوسف داغر، بیروت ۱۹۶۵.
۲. مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۳۳۳، چاپ یوسف داغر، بیروت ۱۹۶۵.
۳. فخرالدین رازی، ستینی، ج۱، ص۱۴۳-۱۴۴، بمبئی ۱۳۳۳.
۴. ابن الندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۷۷، تهران ۱۳۹۱، ص ۳۷۷.
۵. مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۲۰۹-۲۱۰، چاپ یوسف داغر، بیروت ۱۹۶۵.
۶. مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۲۱۰-۲۱۱، چاپ یوسف داغر، بیروت ۱۹۶۵.
۷. مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۲۱۱-۲۱۲، چاپ یوسف داغر، بیروت ۱۹۶۵.
۸. مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۲۱۲، چاپ یوسف داغر، بیروت ۱۹۶۵.
۹. مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۲۱۲ـ۲۱۵، چاپ یوسف داغر، بیروت ۱۹۶۵.
۱۰. مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۳۳۳-۳۳۴، چاپ یوسف داغر، بیروت ۱۹۶۵.
۱۱. مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۱۹۱-۲۲۶، چاپ یوسف داغر، بیروت ۱۹۶۵.
۱۲. مجله عربیکا، ۱۹۶۵، ج۱۲، ص۲۶۲-۲۹۶.
۱۳. مجله عربیکا، ۱۹۶۶، ج۱۳، ص۳۹-۷۶.
۱۴. مجله انجمن آسیایی بنگال، ۱۹۰۷، ج۳، ص۵۹۹ به بعد.
۱۵. مرکز مردم شناسی ایران، ۱۳۵۴ ش.
۱۶. النوروز و اثره فی الادب العربی، بیروت ۱۹۷۲، ص ۲۷ و بعد.




دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بازنامه»، شماره۲۰۶.    



جعبه ابزار