باطرقانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
باطِرقانی، نسبت و شهرت دو تن از استادان
علم قرائت در قرن چهارم و پنجم است.
ابوبکراحمد بن محمّدبن احمدبن محمّدبن جعفر باطرقانی از استادان
علم قرائت در قرن چهارم ـ پنجم؛ منسوب به باطرقان، روستایی در
اصفهان که نام آن را هم با کسر طا
و هم با فتح طا
ضبط کرده اند.
به گفته
یاقوت ، بیشتر مردم آن
نسّاج بوده اند.
ابونُعَیم باطرقان را از جمله هفده قریه ای میشمارد که پس از بنای جامع یهودیّه اصفهان به «یهودیّه» افزوده شده است.
به گفته
سمعانی ، جماعتی از
قرّاء و
محدّثان از این
روستا برخاستهاند و خود او نام بعضی از آنها را ذکر کرده است.
مشهورترین ایشان
ابوبکر احمد باطرقانی است که
ذهبی او را «امام کبیر» و «شیخ القرّاء» خوانده است.
ترجمه حال او را چند تن از مؤلفان و مورخان آورده اند.
ذهبی از قول یحیی بن مَنْده (
یحیی بن عبداللّه بن محمّد ، متوفی ۵۱۱) می گوید که احمد باطرقانی «کَثیُرالسماع» و «واسع الرّوایة» بوده و خطّی دقیق داشته است، یحیی بن مَنْده از قول خود باطرقانی، تولد او را در ۳۷۲ ذکر کرده است.
عبدالعزیز نخشبی میگوید، مُسندی تصنیف کرده که در آن احادیث
صحیح بخاری را تخریج نموده است، امّا
احادیث را از روی کتاب نوشته و بعد اسناد را به آن الحاق کرده است، و این شرط محدّثی نیست؛ زیرا محدّثان احادیث و اسناد را از زبان
شیوخ خود
نقل میکنند نه از روی
کتاب .
به گفته
یحیی بن منده ، باطرقانی در مسایلی وارد شده است که بهتر بود نمیشد و به
حدیث گفتن و اقرای
قرآن کفایت میکرد.
ذهبی در
تفسیر این سخن میگوید که مقصود ابن منده آن بوده که او در مطالبی از
علم کلام وارد شده است.
همو میگوید باطرقانی پس از ابوالمظفّر عبداللّه بن شبیب ضَبّی اصفهانی، که مدتی دراز امام
جامع اصفهان بود، به
امامت آن
جامع رسید.
از قول حافظ ابوعبداللّه دقّاق اصفهانی نقل کردهاند که در علم قراءات و حدیث و روایات و کثرت
کتابت و سماع، شیخی افضل از باطرقانی در اصفهان نبوده است.
او را به
حسن خلق و حسن هیئت و منظر و ثقه بودن در
روایت نیز ستوده اند.
ذهبی او را حافظی غیرمتقن دانسته و نام او را در تذکرة الحُفّاظ نیاورده است.
وفات باطرقانی را در ۲۲
صفر ۴۶۰ ذکر کرده اند.
از تألیفات باطرقانی کتابی است در
طبقات قاریان به نام المَْدخل الی مَعرفَةِ اساتید القراءات و مجموع الرِّوایات
که
ابن جزری خود آن را ندیده و به دیدن آن اظهاراشتیاق کرده است.
کتاب دیگری نیز درباره شَواذّ قراءات داشته است.
برای روشن شدن مقام و اهمیت باطرقانی در حدیث و قرائت، نام شیوخ و
راویان معتبر وی ذکر میشود.
ابوعبداللّه محمّدبن اسحق بن مَنْدَه حافظ، متوفّی در آخرین روز
ذیقعده ۳۹۵
ابراهیم بن عبداللّه بن محمّدبن خُرْشید قُولَه تاجر، متوفّی در
صفر یا
محرم ۴۰۰
ابوعبداللّه محمّدبن ابراهیم بن جعفر یزدی
ابوبکرمحمّدبن اسماعیل طاهری
ابومسلم بن شَهدل، شاید احمدبن شهدل مدینی
ابوالفضل خُزاعی، محمّدبن جعفربن عبدالکریم جرجانی، متوفّی در ۴۰۸
عبدالعزیزبن محمّدبن عبدالعزیز تمیمی کِسائی، متوفّی در ۳۸۸ که باطرقانی در ۳۸۷ قرآن را نزد او
قرائت کرده است
محمّدبن ابراهیم بن احمد بغدادی، دوست نزدیک دارقطنی
و چند تن دیگر.
ابوعلی حسن بن احمدبن حسن حدّاد، متوفّی در ذیحجّه ۵۱۵
ابوالفرج سعیدبن ابی الرَّجاء سمسار صیرفی متوفّی در ۵۳۲
امام ابوعبداللّه حسین بن عبدالملک اصفهانی خَلاّل ادیب، متوفّی در ۵۳۲
حافظ ابوعبداللّه محمّدبن عبدالواحد دقّاق اصفهانی، متوفّی در
شوّال ۵۱۶
شبیب بن عبدالرحمن بن محمّدبن خورة ماربانانی
عبدالسّلام بن محمّد یا محمود حسناباذی
امام حافظ عبدالعزیزبن محمّدبن عاصم نَخْشَبی، متوفّی در ۴۵۶ یا ۴۵۷
ابوالوفاء علّی بن زیدبن شهریار اصفهانی
ابوبکر احمدبن علی بن محمّد اصفهانی.
ابوبکر عبدالواحد بن احمدبن محمّد باطرقانی از
قرّاء و امام جامع گورگیرِ اصفهان، که به گفته
سمعانی دارای جودت قرائت بوده است (اَحَدُ القُراء المُجَوِّدین).
سمعانی از قول یحیی بن مَنْده در کتاب اِصْبهان نقل میکند که او امام در قراءات و حافظ روایات (یعنی روایات مختلف در
قرائت قرآن ) بوده و در
جمادی الاخر (یا
رجب ) ۴۲۱، در زمان
سلطان مسعود غزنوی ، در
جامع اصفهان کشته شده است
و بعضی گفتهاند در خانه خود در حال
سجده به
قتل رسیده است.
سمعانی میگوید، در این
فتنه جماعتی از
علما و
صلحا کشته شدند و این کشتار نظیر آن بود که در فتنه غز در
خراسان اتّفاق افتاد.
از قول
ابن عساکر (به نقل از ابوعبداللّه محمّدبن محمّد اصفهانی) نقل میکند که چون سلطان محمود (سلطان مسعود درست است) در ۴۲۱ بر اصفهان مستولی شد، بر ایشان امیری تعیین کرد، ولی مردم بر او شوریدند و او را به قتل رساندند.
سلطان مسعود مردم را امان داد، امّا
روز جمعه ، که مردم در
جامع اصفهان بودند، بر ایشان حمله کرد و کشتاری بزرگ به راه انداخت، ولی
ابونعیم اصفهانی که در آن جمع بود نجات یافت.
به هر حال، این کشتار چنان فجیع بود که ابن عماد میگوید آنچه مسعود کرد با کفّار هم نمیکنند.
جز این دو تن نام عدّه ای دیگر از محدّثان و مقریان با نسبت باطرقانی در
الانساب مذکور است.
(۱) ابن جزری، غایة النهایة فی طبقات القراء، قاهره (بی تا).
(۲) ابن عماد، شذرات الذهب، بیروت ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹.
(۳) احمدبن عبداللّه ابونعیم، کتاب ذکر اخبار اصبهان، لیدن ۱۹۳۱ ـ ۱۹۳۴.
(۴) محمّدبن احمد ذهبی، کتاب تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن ۱۳۷۵/ ۱۹۵۵ ـ ۱۳۷۷ / ۱۹۵۸.
(۵) محمّدبن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، بیروت ۱۴۰۲/ ۱۹۸۲ ـ ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸.
(۶) محمّدبن احمد ذهبی، معرفة القراء الکبارعلی الطبقات و الاعصار، قاهره ۱۳۸۷.
(۷) عبدالکریم بن محمّد سمعانی، الانساب، ج ۱ ـ ۷، چاپ عبدالرحمن بن یحیی معلمی یمانی، حیدرآباد دکن ۱۳۸۲/ ۱۹۶۲ ـ ۱۳۹۲/ ۱۹۷۶، ج ۸ ـ ۱۳، حیدرآباد دکن ۱۳۹۷/ ۱۹۷۷ ـ ۱۴۰۲/ ۱۹۸۲.
(۸) یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ ـ ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «باطِرقانی»، شماره۲۳۶.