بایدو
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بایدو، نواده هولاکو و ششمین ایلخان مغول در
ایران بود.
بایْدو («بَیدو»، روی سکه ها: «بَدو»)
پسر طَرَغای و
نوه هلاکو، که از
جمادی الاولی تا
ذیقعده ۶۹۴ به عنوان ایلخان بر
ایران حکومت کرد. او که پس از سرنگون کردن عموزاده خود گیخاتو به ایلخانی رسیده بود، پس از حدود ۸ ماه، به دست پسر عموی دیگر خود غازان، دستگیر و کشته شد.
پدرش طَرَقای نام داشت و در مسیر مهاجرت خاندان هولاکو به ایران بر اثر صاعقه کشته شد
و بایدو به سرپرستی بزرگان خاندان رشد یافت. وی در قوریلتای (بزرگترین مجمع سران مغول) انتخاب سلطان احمد تگودار، حاضر بود و زَرِ قابل توجهی از او هدیه گرفت.
با اینهمه، به مخالفت با سیاستهای اسلامگرایانه احمد تگودار برخاست و به ارغون رهبر مخالفان پیوست و همانند یکی از سرداران او زمانی را در بغداد گذراند.
او بعدها نیز با انتخاب ارغون به جانشینی احمد تگودار مخالفت کرد، اما ارغون چون بر تخت نشست، بایدو را با چند شاهزاده و امیر دیگر مغول، به امارت راهی دیار بکر و بغداد کرد.
حوادث دوره دوم زندگی بایدو با مرگ ارغون آغاز میشود که نام او در کنار غازان و گیخاتو به عنوان نامزد جانشینی ارغون قرار گرفت.
اما او که ظاهراً موقعیت را مناسب نمیدید، با دوراندیشی این مقام را نپذیرفت
و پشتیبانان گیخاتو پیروز شدند. در ۶۹۰، در اثنای
انتخاباتی که به
گزینش گیخاتو انجامید، برخی از
امیران مغول به بایدو نزدیک شدند، ولی گیخاتو به سرعت بر اوضاع مسلط شد و این جریان را عقیم گذاشت. بایدو در آن ایام ۳۵ ساله بود. او ده سال پیش از آن، در ۶۸۰، در جنگ
شام شرکت کرده بود. بعد از آن
جنگ، در
دربار تحت نظر قرار گرفت، ایلخان وقت در حال
مستی بر او
توهین روا داشت. پس از ۶۸۴،
والی بغداد و
دیار بکر شد
و به عنوان فردی معتمد، مأمور
سرکوب آشوب
بین النهرین شد. وی فرصت یافت تا نیروهای مختلف را گردآورد و بر گیخاتو خروج کند.
بیکفایتی گیخاتو و شکست طرح ترویج چاو - پول کاغذی رایج در چین - امیران مغول را از او دلسرد ساخت و همه متوجه بایدو شدند که هم شرایط فرمانروایی و هم انگیزه طغیان برضد گیخاتو را داشت و شاهزادهای با وقار و متین بود.
امرای مغول به بایدو فهماندند که در صورت قیام او برضد گیخاتو از وی حمایت خواهند کرد.
بایدو هم دست به کار شد و نخست امیر بغداد محمد سکورجی (شکورچی) را که پیش از آن از دست بایدو به گیخاتو شکایت برده بود،
کشت و سپس با سپاه به سوی گیخاتو حرکت کرد.
گیخاتو به مقابله آمد. دو سپاه نزدیک همدان روبهرو شدند و اگرچه در آغاز لشکر گیخاتو راه پیروزی پیمود، اما با فرار بسیاری از امیران او و پیوستن برخی از آنان به بایدو که از پیش همداستان شده بودند، گیخاتو تنها ماند و به زحمت با ۲۰ سوار خود را به مغان رسانید، اما سرانجام طرفداران بایدو او را دستگیر کردند و کشتند.
بایدو پس از قتل گیخاتو به سرکوب طرفداران و دستنشاندگان او پرداخت؛ از جمله در طلب پادشاهخاتون، همسر گیخاتو برآمد که برادر خود سلطان سیور غتمش را کشته، و بر جای او به امارت کرمان نشسته بود.
با پیروزی بایدو که داماد سیورغتمش بود، طرفدارانش پادشاهخاتون را گرفته، نزد بایدو فرستادند، اما پیش از وصول به اردوی بایدو، در میانه راه شیراز و اصفهان به قصاص خون برادر به قتل رسید
هر چند دیری نپایید که با پیروزی غازان بر بایدو، کرمان دوباره به دست طرفداران پادشاهخاتون افتاد و کارگزاران بایدو به دستور غازان دستگیر شدند.
بایدو در جمادیالاخر ۶۹۴/مه ۱۲۹۵ در حدود همدان خود را ایلخان خواند،
اما هرگز فرصت نیافت بر تخت پادشاهی استقرار یابد، زیرا به زودی با مخالفت غازان پسر ارغون روبهرو شد که انتقام از قاتلان عموی خود گیخاتو را بهانه ساخته بود.
غازان، شاهزاده جوان مغول در این زمان همراه اتابک خود امیر نوروز در خراسان بود که او را بر ضد بایدو تحریک، و به کمک خود امیدوار ساخته بود.
بدینترتیب، غازان روی بهاردوی بایدو نهاد و چون به حدود قزوین رسید، فرستاده بایدو پیام آورد که او پادشاهی را به سبب عدم حضور غازان پذیرفته، و از او خواسته بود که باز گردد. غازان نخست نپذیرفت و نزدیک بود میان دو سپاه جنگ درگیرد، اما چون دریافت که نیروی کافی ندارد، به مصالحه پیشنهادی بایدو راضی شد
و امیر نوروز در میانه دو مدعی قرار گرفت.
اما بایدو، چنانکه از گزارشها برمیآید، در فکر حیلهای برای نابود ساختن رقیب بود که غازان دریافت و آهنگ بازگشت کرد.
در حالی که امیر نوروز در آن هنگام در اردوی بایدو بود، نقشه زیرکانهای برای رهایی خود اندیشید. او امیران بایدو را پنهانی به سوی غازان متمایل ساخت و خود برای بایدو سوگند یاد کرد که غازان را دست بسته به او تسلیم کند و با این حیله خود را به اردوی غازان رسانید.
در این زمان دو عامل مهم اوضاع را به سود غازان دگرگون ساخت. نخست، رنجش
صدرالدین زنجانی، معروف به صدرجهان وزیر قدیمی گیخاتو از بایدو و پیوستن او به غازان، و نیز تمایل تغاجار امیرالامرای بایدو به غازان که پیش از آن نیز با خیانت به گیخاتو او را به بایدو تسلیم کرده بود؛ و دوم، اسلام آوردن غازان.
غازان به پیشنهاد امیر نوروز، در فیروزکوه به دست شیخ
صدرالدین ابراهیم حموی، پسر عارف نامدار شیخ سعدالدین محمد بن حمویه جوینی اسلام آورد
و ۲۰۰ هزار مغول همراه او مسلمان شدند.
سپس امیر نوروز همراه صدرجهان که در اردوی وی میزیست، به سوی بایدو حرکت کردند و امیرالامرا تغاجار را نیز به همراهی خواندند. بایدو که دریافت امیرانش از او پشتیبانی نخواهند کرد، به سوی گرجستان گریخت. امیر نوروز کسانی را در پی او فرستاد تا سرانجام در حدود نخجوان بایدو را یافته، به تبریز آوردند و در اواخر ذیقعده ۶۹۴/ اکتبر ۱۲۹۵ کشته شد.
غازان به زودی دست به تصفیههای خونین زد، چنانکه در طی ۵ روز، ۳۰ امیر و ۵ شاهزاده مغول از طرفداران بایدو کشته شدند و امیر نوروز هم در تبریز معابد و کلیساها را ویران ساخت.
با قتل بایدو و آغاز فرمانروایی غازان و پایان گرفتن جنگهای داخلی مغولان، دوران جدیدی در تاریخ فرمانروایی ایلخانان ایران آغاز میشود.
در نخستین فرمانِ بایدو پس از دستیابی به قدرت، اعطای مصونیت همه مذاهب از تعرض، و معافیت اوقاف مسلمانان از مالیات دیده میشود.
با اینهمه، سیاست دو رویه بایدو که بنابر گزارشهای تاریخی از یک سو بر اثر معاشرت با همسر یونانی آباقا (فرزند هولاکو) به مسیحیت گرایش داشت و از سوی دیگر، بیآنکه خود آداب مسلمانی به جای آورد، با تظاهر به اسلام پسر خود را به نماز میفرستاد
از دیدهها پنهان نمیماند؛ چنانکه برخی او را مسیحی،
و بعضی بودایی خواندهاند.
به هر روی، بایدو چه مسیحی، چه بودایی، در محاسبه زمان و عوامل ضروری جذب قدرت به خطا رفت و با تکیه بر مساعدت عوامل مسیحی، مقهور حرکت غازان گردید و به گفته یکی از محققان، روح زمان را درنیافت.
(۱) محمد ابن شاکر کتبی، عیونالتواریخ، حوادث سالهای ۶۵۰ تا ۶۹۹ق، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
(۲) عبدالرزاق ابن فوطی، الحوادث الجامعه، بغداد، ۱۳۵۱ق.
(۳) ابن کثیر، البدایه و النهایه، به کوشش احمد ابوملحم و دیگران، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۴) محمدحسن اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۵) عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مفصل ایران، تهران، ۱۳۴۱ش.
(۶) ابوبکر اهری، تاریخ شیخ اویس، به کوشش وان لون، لاهه، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م.
(۷) حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۸) غیاثالدین خواندمیر، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۹) رشیدالدین فضلالله، جامع التواریخ، به کوشش محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۱۰) عباس عزاوی، تاریخ العراق بین الاحتلالین، بغداد، ۱۳۵۳ق/۱۹۳۵م.
(۱۱) محمد فصیح خوافی، مجمل فصیحی، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۴۱ش.
(۱۲) منتخب التواریخ معینی، منسوب به معینالدین نطنزی، بهکوشش ژان اوبن، تهران، ۱۳۳۶ش.
(۱۳) محمد میرخواند، روضه الصفا، تلخیص عباس زریاب، تهران، ۱۳۷۳ش.
(۱۴) ناصرالدین منشی کرمانی، سمط العلی للحضره العلیا، بهکوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۱۵) احمد نویری، نهایه الارب، بهکوشش سعید عاشور، قاهره، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۱۶) تاریخ وصاف، تحریر عبدالمحمد آیتی، تهران، ۱۳۴۶ش.
(۱۷) Boyle JA، X Dynastic and Political History of the Il-Khans n، The Cambridge History of Iran، Cambridge، ۱۹۶۸، vol V.
(۱۸) Brent، P، The Mongol Empire، London، ۱۹۷۶.
(۱۹) Grousset، R، L'Empire des steppes، Paris، ۱۹۴۸.
(۲۰) Howorth، H H، History of the Mongols، New York، Burt Franklin.
(۲۱) Spuler، B، Gesammelte Aufs L tze، Leiden، ۱۹۸۰.
(۲۲) id، Geschichte der Mongolen، ZOrich.
(۲۳) id، Die Mongolen in Iran، Leiden، ۱۹۸۵.
(۲۴) D P Little، An Introduction to Mamluk Historiography…، Freiburger Islamstudien ۲، Wiesbaden ۱۹۷۰.
(۲۵) AMelkonian، Die Jahre ۱۲۸۷-۱۲۹۱ in der Chronikal- Yuninis ، phDdissertation، Freiburg-im-Breisgau ۱۹۷۵ (ed، tr، and comm).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بایدو»، شماره۴۲۱. دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بایدو»، شماره۴۴۴۳.