• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بنی ضمرة بن کنانه (اصلی)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از قبایل عدنانی همپیمان با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بنی ضَمْرة بن کنانه می باشد.



بنوضَمْرة بن بکر تیره‌ای کِنانی و از قبایل عدنانی است که منسوبان به آن را ضَمْری گویند.
[۱] الانساب، ج۴، ص۲۰.
[۲] اللباب، ج۲، ص۶۴.
سه قبیله بنودیل، بنو لیث و عُریج از قبایل همعرض ایشان و بنوغِفار از جمله زیرشاخه‌های بنوضمره‌اند.
[۳] جمهرة النسب، ص۱۳۵.
[۴] جمهرة النسب، ص۱۵۵.
[۵] النسب، ص۲۲۲.
[۶] المعارف، ص۶۷.
قبیله دیگری با نام بنوضمره وجود دارد که از شاخه‌های قُشیر است و ارتباطی با بنوضمره مورد نظر ما که از قبایل بکربن کنانه است ندارد.
[۷] المعارف، ص۱۱۶.



بنی ضمره به صورت مجموعه‌های پراکنده در منطقه گسترده‌ای حد فاصل بندر یَنْبُع در جهت غرب مدینه و جُحْفه در جهت جنوب واقع در میانه راه یثرب به مکه مستقر بودند. سرزمینهایی چون مَرُّود،
[۸] معجم البلدان، ج۵، ص۱۱۲.
بَزْواء،
[۹] معجم مااستعجم، ج۲، ص۲۲۸.
[۱۰] معجم البلدان، ج۱، ص۴۱۱.
هَدَّه،
[۱۱] الطبقات، ج۲، ص۹.
اُثَیْل،
[۱۲] معجم البلدان، ج۱، ص۹۳-۹۴.
ودّان،
[۱۳] معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۵.
مِرْجَم،
[۱۴] معجم البلدان، ج۵، ص۱۰۲.
یَنْبُع،
[۱۵] معجم مااستعجم، ج۴، ص۲۲۸.
اَبْواء
[۱۶] المفصل، ج۷، ص۳۵۱.
و بدر
[۱۷] معجم البلدان، ج۱، ص۲۱۳.
[۱۸] المفصل، ج۷، ص۳۵۵.
و کوههای نِصع در حجاز و ثافل اکبر و اصغر از کوههای تهامه
[۱۹] معجم مااستعجم، ج۱، ص۱۲۷.
[۲۰] معجم البلدان، ج۲، ص۷۱.
[۲۱] معجم البلدان، ج۵، ص۲۸۸.
(امروزه به نام جبل صبح و جبل بنی ایوب نامیده می‌شود،
[۲۲] معجم معالم الحجاز، ج۸، ص۱۱۳.
آبراههای وادی جُمیش
[۲۳] المغازی، ج۳، ص۱۱۱۲.
و وادی دوْم
[۲۴] معجم ما استعجم، ج۲، ص۱۸۱.
و آبهای شُبیکه، بَرود و کُلَیّه
[۲۵] معجم ما استعجم، ج۱، ص۲۲۷.
[۲۶] معجم ما استعجم، ج۳، ص۶۴.
را به بنی ضمره نسبت داده‌اند. خرّار نیز آبی برای بنی زُهیر و بنی بدر از تیره‌های فرعی بنوضمره
[۲۷] معجم مااستعجم، ج۲، ص۱۲۱.
و بُغَیبغه، غَیقَه و اَذناب الصفراء از آبهای مشترک بنوغفار و بنوضمره شمرده شده‌اند.
[۲۸] الروض المعطار، ص۱۱۳.
بنوضمره برای ییلاق به رُکبه و برای قشلاق به ذات نُکیف در تهامه می‌رفتند.
[۲۹] معجم قبائل الحجاز، ۲۷۵.



محل سکونت ایشان در مسیر تجاری مکه به شام بود و همین مسئله فرصت بهره مندی و شرکت در تجارت را برایشان مهیا می‌ساخت. یاقوت
[۳۰] معجم البلدان، ج۱، ص۷۱.
بنوضمره را اصحاب جلال و رغبت و یسار (بزرگی، اراده و ثروت) دانسته که گویای موقعیت مناسب اقتصادی ایشان است. برخی نیز ایشان را اصحاب بیوت (پرجمعیت)؛ گله دار و متمکّن دانسته‌اند.
[۳۱] الاعلام، ج۳، ص۲۱۶.



این قبیله در دوران جاهلی در چندین جنگ شرکت داشت که از جمله آنها جنگ فِجار است که حدود ۲۶ سال پیش از بعثت رسول خدا رخ داد که قریش به حمایت آنان برخاست و با قیس عیلان جنگید.
[۳۲] السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۶.
[۳۳] انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۱.
معبدبن صخر، برادر رئیس بنوضمره پرچمدار ضمریان در جنگ عُکاظ از جنگهای فرعی فجار بود.
[۳۴] الاکمال، ج۳، ص۱۳۶.
جنگ دیگر ایشان با بنو محارب بن فهر، بر سر آب دادن به شتران درگرفت،
[۳۵] المنمق، ص۱۲۳.
چنان که در جنگ شَهْوَره از جنگهای بنو کنانه، ضمریان با قریش و دو تیره دیگر کنانی به نامهای بنی دیل و بنی لیث درگیر شدند.
[۳۶] المنمق، ص۱۳۲.
بنوضمره با برخی قبایل دیگر کنانی چون اشجعیان، همپیمان بودند.
[۳۷] تفسیر قمی، ج۱، ص۱۴۶.



شخصیتهای برجسته این قبیله در دوره جاهلی اندک‌اند و منابعْ اطلاعات چندانی از آنها به دست نمی‌دهند. برخی از شخصیتهاو چهره‌های شناخته شده ضمری در دوره جاهلی عبارت‌اند از: مالک بن صَخربن حَرّیم رئیس این قبیله در عهد جنگهای جاهلی،
[۳۸] جمهرة النسب، ص۱۵۳.
مخشی بن عمرو (مجدی بن عمر یا عمارة بن مخشی) رهبر این قبیله قبل از بعثت پیامبر،
[۳۹] المغازی، ج۱، ص۳۸۸.
[۴۰] الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۵.
[۴۱] انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۲۰.
[۴۲] جمهره النسب، ص۱۵۳.
برّاض بن قیس که با قتل عروة الرحال، آتش جنگهای موسوم به فجار را بر انگیخت و ضرب المثل «فَتَکَهُ البرّاض» برّاض او را غافلگیرانه کشت» از آن زمان رایج شد.
[۴۳] جمهرة النسب، ص۱۵۴.
[۴۴] جمهرة انساب العرب، ص۱۸۵.
[۴۵] النسب، ص۲۲۲.



منابع درباره برجستگان دوره اسلامی ایشان گزارشهای بیشتری ارائه کرده و گاه عنوانی را به رجال و بزرگان ضمری اختصاص داده‌اند. خلیفة بن خیاط نام ۶ تن از صحابه ضمری ساکن مدینه را ذکر کرده است.
[۴۶] الطبقات، ابن خیاط، ص۷۰.
از جمله مشهورترین شخصیتهای دوره اسلامی این قبیله عمرو بن امیة بن خُوَیلِد بن عبدالله (ابوامیه ضمری) از نخستین مسلمانان بنی ضمره و کارگزاران مشهور و راویان حدیث است.
[۴۷] الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۱۸۷.
[۴۸] اسدالغابه، ج۴، ص۱۸۱.
[۴۹] الاصابه، ج۴، ص۴۹۶.
بلاذری
[۵۰] انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۲۱.
و ابن حزم
[۵۱] جمهرة انساب العرب، ص۱۸۵.
شماری از شخصیتهای ایشان را یاد کرده‌اند.
@@بنی ضمره در عصر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم@@
از بعثت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم تا هجرت آن حضرت به مدینه، خبری از بنوضمره در حوادث مرتبط با پیامبر در دست نیست.


برخی مفسران نزول آیه ۱۰۰ نساء، : «و مَن یَخرُج مِن بَیتِهِ مُهاجِرًا اِلَی اللّهِ ورَسولِهِ ثُمَّ یُدرِکهُ المَوتُ فَقَد وقَعَ اَجرُهُ عَلَی اللّهِ وکانَ اللّهُ غَفورًا رَحیمـا» و هرکه از خانه خویش هجرت کنان به سوی خدا و پیامبرش بیرون آید، سپس مرگ او را دریابد همانا مزدش بر خدا باشد و خدا آمرزگار و مهربان است» را مربوط به مردی بیمار از قبیله بنوضمره دانسته‌اند که پس از پذیرش اسلام، تصمیم به هجرت گرفت؛ اما به محض خروج از مکه جان باخت.
[۵۳] تفسیر عبدالرزاق، ج۱، ص۴۷۲.
[۵۴] معانی القرآن، ج۵، ص۲۱۴.
پذیرش این شان نزول بدین گونه دشوار است، زیرا محل سکونت ضمریان در مکه و اطراف آن نبود.
پس از حضور رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در مدینه بنوضمره از نخستین قبایلی بود که با آن حضرت پیمان بست و اعلام بی طرفی کرد، هرچند کاملا به پیمان خود وفادار نماند؛ اما از سال هفتم به بعد با مسلمانان همراه شده، آنان را یاری داد.


سیر حوادث دوران مدنی بدین گونه است که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در دوازدهمین ماه حضور در مدینه، در اولین غزوه خود، (غزوه ودّان) برای تصرف کاروان تجاری قریش به ابواء رهسپار شد که موفق به تصرف کاروان نگردید؛ اما با بنوضمره در آنجا پیمان بست.
[۵۵] السیرة النبویه، ج۲، ص۴۲۷-۴۲۸.
[۵۶] الطبقات ابن سعد، ج۲، ص۸.
[۵۷] عیون الاثر، ج۱، ص۲۹۵.
بنا بر گزارشهای دیگر، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم از ابتدا به دو منظور از مدینه خارج شد که برخورد با بنوضمره یکی از آن اهداف بود
[۵۸] تاریخ ابن خیاط، ص۳۰.
[۵۹] تاریخ طبری، ج۲، ص۱۲۱.
[۶۰] اعلام الوری، ج۱، ص۱۶۲.
؛ اما این خبر با توجه به عدم تحرک و اقدام ضمریان بر ضدّ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم پذیرفتنی نیست.


بر اساس پیمانی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم با ضمریان بست، آنان نباید بر ضدّ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم دسته بندی می‌کردند و کسی را یاری می‌دادند. ابن سعد و برخی دیگر متن مکتوب این پیمان نامه را ثبت کرده‌اند
[۶۱] الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۱۰.
[۶۲] سبل الهدی، ج۴، ص۱۴.
[۶۳] المحبر، ص۱۱۰.
که دارای بندهای اثباتی دیگری از جمله تعهد دو طرف به یاری یکدیگر است. پذیرش چنین بندهایی در این پیمان یا پیمانهای دیگر با بنی ضمره و همچنین احتمال آنکه میان آنان و پیامبر پیمانهای متعددی منعقد شده باشد، با توجه به همراهی نکردن بنوضمره با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم تا فتح مکه بعید به نظر می‌رسد،
[۶۴] مکاتیب الرسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم؛ ج۱، ص۲۴۸.
[۶۵] مکاتیب الرسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم؛ ج۳، ص۲۵۸.
چنان که برخی محققان معاصر با توجه به اینکه بیشتر مورخان و سیره نویسان در غزوه ابواء تنها به موادعه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم با بنوضمره اشاره کرده و موضوع آن را متارکه جنگ و یاری نکردن دشمن می‌دانند، احتمال این را که متن مکتوب پیمان نامه مربوط به معاهده دیگری باشد، داده‌اند، زیرا در آن افزون بر متارکه جنگ، یاری دوطرفه از بندهای پیمان است؛ موضوعی که منابع از آن به صراحت یادی نکرده‌اند، به هر صورت این پیمان به معنای پذیرش اسلام از سوی بنوضمره نبود، بلکه تنها کنار آمدن با دولت تازه قدرت گرفته مدینه تلقی می‌شد. بنوضمره بر اثر دسترسی دولت مدینه به آنان، چاره‌ای جز این نداشت که در وضعیت پیش آمده، منتظر حوادث و نوع برخورد مکه با یثرب مانده، جانب دو طرف را مراعات کند.


۵ ماه پس از غزوه ابواء، رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در سال دوم هجری مجددا برای تصرف کاروان تجاری قریش رهسپار ذی العُشیره شد که سرانجام با برخی ضمریان حاضر در این مکان پیمان دیگری بست. ابن اسحاق و ابن سعد در گزارشهای مربوط به این غزوه، از پیمان دیگری افزون بر پیمان پیشین یاد می‌کنند
[۶۶] السیرة النبویه، ج۲، ص۴۳۳.
[۶۷] الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۷.
که با بنومُدلج و همپیمانان ضَمری ایشان بسته شد. به احتمال، شماری از طوایف فرعی بنوضمره که پیش از این به پیمان ابواء نپیوسته بودند در فرصت پیش آمده، توانسته‌اند همراه بنومُدلِج خود را همپیمان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم سازند. یعقوبی برخلاف دیگران، بدون یاد از پیمان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم با ضمریان در غزوه ابواء، گزارش پیمان پیامبر با بنی ضمره را در غزوه ذات العشیره آورده است.
[۶۸] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۶.



رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بر اساس روابط خود با بنی ضمره، چارپایانی را که در حمله سعدبن ابی وقاص به کاروان قریش در سریّه خرّار (پس از ابواء
[۶۹] السیرة النبویه، ج۲، ص۲۵۱.
از ایشان به غنیمت گرفت به آنان بازگرداند.
[۷۰] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۹.
به نظر می‌رسد پای بندی بنی ضمره به پیمانهایی که با مسلمانان بستند از ضمانت چندانی برخوردار نبوده است و مسلمانان گاه نگران دشمنی آنها بودند، چنان که در شان نزول آیه ۸۹-۹۰ نساء، مفسران بدان اشاره کرده‌اند: «وَدّوا لَو تَکفُرونَ کَما کَفَروا فَتَکونونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذوا مِنهُم اَولِیاءَ حَتّی یُهاجِروا فی سَبیلِ اللّهِ فَاِن تَوَلَّوا فَخُذوهُم واقتُلوهُم حَیثُ وجَدتُّموهُم ولا تَتَّخِذوا مِنهُم وَلِیـًّا ولا نَصِیرا اِلاَّ الَّذینَ یَصِلونَ اِلی قَوم بَینَکُم وبَینَهُم میثـقٌ اَو جاءوکُم حَصِرَت صُدورُهُم اَن یُقـتِلوکُم اَو یُقـتِلوا قَومَهُم ولَو شاءَ اللّهُ لَسَلَّطَهُم عَلَیکُم فَلَقـتَلوکُم فَاِنِ اعتَزَلوکُم فَلَم یُقـتِلوکُم واَلقَوا اِلَیکُمُ السَّلَمَ فَما جَعَلَ اللّهُ لَکُم عَلَیهِم سَبیلا» دوست می‌دارند که کاش شما نیز مانند آنها کافر شوید تا یکسان باشید، پس، از آنان دوستانی مگیرید تا در راه خدا هجرت کنند، پس اگر (از اسلام و هجرت) روی برتافتند هرجا آنان را یافتید دستگیرشان کنید و بکشیدشان و از آنان کسی را دوست و یاور مگیرید، مگر آنان که به گروهی پیوندند که میان شما و ایشان پیمانی هست یا در حالی نزد شما آیند که سینه هاشان از اینکه با شما یا با قوم خود پیکار کنند به تنگ آمده و اگر خدای می‌خواست قطعاً آنان را بر شما چیره می‌کرد و حتماً با شما می‌جنگیدند، پس اگر از شما کناره گرفتند و با شما نجنگیدند و به شما پیشنهاد صلح و آشتی دادند، دیگر خداوند برای شما بر آنان راهی (برای پیکار) قرار نداده است».
[۷۲] تفسیر قمی، ج۱، ص۱۵۳.



رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به پیمانی که با ضمریان داشت وفادار ماند؛ اما با توجه به گزارشها و شواهد می‌توان در وفاداری بنوضمره به این پیمان پس از ناکامی مسلمانان در جنگ احد و حوادث دیگری مانند بئر معونه و رجیع، تردید کرد. دو گزارش مؤید تزلزل ضمریان و نادیده گرفتن پیمان از سوی آنان است: اولین گزارش مربوط به فرستادن نُمیلة بن حارث از سوی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به سوی بنوضمره است که معلوم شد نه می‌جنگند و نه صلح می‌کنند. پیامبر نیز آنان را به حال خود واگذاشت و به یاران خود نیروی بسیار و بزرگی ایشان را متذکر شد.
[۷۳] تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۷۳.
دومین گزارش مربوط به سریّه اسامة بن زید به سوی بنوضمره است.
[۷۴] اسد الغابه، ج۵، ص۱۳۵.
[۷۵] الاصابه، ج۶، ص۵۹.
[۷۶] فتح الباری، ج۱۲، ص۱۷۱.
اسامه فردی از بنوضمره را که بدو سلام کرد کشت، زیرا به گمان وی، سلام او فریب و برای فرار از مرگ بود. آیه ۹۴ نساء، : «... و لا تَقولوا لِمَن اَلقی اِلَیکُمُ السَّلـمَ لَستَ مُؤمِنـًا تَبتَغونَ عَرَضَ الحَیوةِ الدُّنیا فَعِندَ اللّهِ مَغانِمُ کَثیرَةٌ کَذلِکَ کُنتُم مِن قَبلُ فَمَنَّ اللّهُ عَلَیکُم...» و به آن کسی که به شما سلام ـ یا پیشنهاد صلح ـ کند مگویید تو مؤمن نیستی، در حالی که این دستاویز     کالای زندگی دنیا می‌جویید، اگر این را می‌خواهید     پس نزد خدا غنیمتهای بسیار است. شما پیش از این چنین بودید و خدا بر شما راه نمودن به اسلام     منّت نهاد...» عمل وی را نکوهش کرد.
[۷۸] جامع البیان، مج ۴، ج۵، ص۳۰۴.



بی ثباتی ضمریان و انتظار غلبه یکی از مکه و مدینه بر دیگری را در رخدادهای بعدی نیز می‌توان مشاهده کرد. در سال چهارم بر اساس وعده‌ای که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم پس از غزوه احد با قریش داشت برای نبرد در منطقه بدر حاضر شد. مَخْشیّ بن عمرو بزرگ قبیله بنوضمره، خدمت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم آمد. پیامبر به مخشی پیشنهاد کرد که اگر تمایل به پیمان پیشین ندارد آن را لغو کرده، به جنگ پردازند که مخشی بن عمرو نپذیرفت و پایبندی خود را به پیمان اعلام کرد.
[۷۹] السیرة النبویه، ج۳، ص۲۱۰.
برخورد مقتدرانه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در سخن گفتن با ضمریان، سیاستی حساب شده از سوی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم قلمداد شده است، زیرا هدف آن حضرت این بود که آمادگی کامل مسلمانان برای جنگ با قریش به گوش آنان برسد و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم می‌دانست که مخشی بن عمرو و عده‌ای دیگر که با قریش سر و سرّی دارند چنین کاری را خواهند کرد.
[۸۰] المغازی، ج۱، ص۳۸۸.
گزارش قمی را که حکایت از بیم مسلمانان از ضمریان دارد نیز می‌توان در راستای بی ثباتی ضمریان ارزیابی کرد. بر اساس این گزارش چون رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در سال ششم عازم حدیبیه بود اصحاب از بیم یورش ضمریان به مدینه پیشنهاد جنگ دادند که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم وفا و صله رحم ضمریان را ستود و آنان را از این عمل بازداشت.
[۸۱] تفسیر قمی، ج۱، ص۱۴۶.



بنوضمره از سال هشتم به بعد که اسلام گسترش چشمگیری یافت به همکاری مثبت و سازنده‌ای با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم روی آوردند. در این سال رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بنو ضمره را به مدینه فراخواند تا برای فتح مکه به آن حضرت بپیوندند.
[۸۲] المغازی، ج۲، ص۷۹۹.
[۸۳] الاغانی، ج۷، ص۳۰۶.
ابو جَعد ضمری عهده دار فراخواندن آنان شد.
[۸۴] انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۲۲.
بنوضمره که با دو قبیله کنانی دیگر دسته واحدی را تشکیل داده بودند به همراه باقی جنگجویان، برای نمایش قدرت از مقابل رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و ابوسفیان که برای آخرین تلاشها جهت حفظ مکه نزد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم آمده بود رژه رفتند.
[۸۵] المغازی، ج۲، ص۸۲۰.
پس از فتح مکه نیز بنی ضمره همراه دو قبیله کنانی دیگر زیر پرچم ابو واقد لیثی در غزوه حُنین رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را همراهی کردند،
[۸۶] المغازی، ج۳، ص۸۹۶.
چنان که بنی ضمره در غزوه تبوک همراه ابو جعد ضمری به یاری رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم شتافتند.
[۸۷] المغازی، ج۳، ص۹۹۰.



در حوادث سال نهم در جریان لغو پیمانهای دوره جاهلی و اعلام برائت از مشرکان آیاتی نازل شد که با بنی ضمره ارتباط می‌یافت. آیات ۴ و ۷ برائت، بنوضمره را شامل حکم کلی لغو پیمانها ندانسته، آنان را استثنا کرد. سدّی گفته که آیه «اِلاَّ الَّذینَ عـهَدتُم مِنَ المُشرِکینَ ثُمَّ» لَم یَنقُصوکُم شیــًا ولَم یُظـهِروا عَلَیکُم اَحَدًا فَاَتِمّوا اِلَیهِم عَهدَهُم اِلی مُدَّتِهِم اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُتَّقین» مگر آن کسان از مشرکان که با آنها پیمان بسته‌اید و شما را چیزی پیمان     نکاستند و کسی را بر ضد شما پشتیبانی نکرده‌اند، پس پیمان آنان را تا سرآمد مدتشان به پایان رسانید، چرا که خدا پرهیزگاران را دوست دارد» درباره بنی ضمره و بنی مدلج از تیره‌های کنانه است که با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم پیمان داشتند و هنوز ۹ ماه به پایان قراردادشان مانده بود
[۹۰] مجمع البیان، ج۵، ص۹.
[۹۱] تفسیر ثعالبی، ج۲، ص۳۸.
[۹۲] مبهمات القرآن، ج۱، ص۵۳۲.
که آیات به استمرار رعایت آن سفارش می‌کند، چنان که ابن عباس آیه نخست سوره توبه، را که به لغو کلی پیمانها اشاره دارد، درباره مشرکان عرب غیر از بنی ضمره دانسته است.
[۹۴] تفسیر فرات الکوفی، ص۱۵۸.
آیه ۷ همین سوره نیز برخی پیمانها را که در کنار مسجدالحرام بسته شد از شمول حکم کلی خارج می‌کند: «کَیفَ یَکونُ لِلمُشرِکینَ عَهدٌ عِندَ اللّهِ و عِندَ رَسولِهِ اِلاَّ الَّذینَ عـهَدتُم عِندَ المَسجِدِ الحَرامِ فَمَا استَقـموا لَکُم فَاستَقیموا لَهُم اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُتَّقین» چگونه مشرکان را نزد خدا و نزد فرستاده او پیمانی تواند بود؟ مگر با کسانی که کنار مسجدالحرام پیمان بسته‌اید پس تا با شما پیمان     پایدارند با آنان پایدار بمانید، چرا که خدا پرهیزگاران را دوست دارد». مفسران این استثنا را درباره بنی ضمره و قبایل دیگر که در صلح حدیبیه همراه قریش با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم پیمان بسته و برخلاف قریش به پیمان خود وفادار ماندند ذکر می‌کنند.
[۹۶] مجمع البیان، ج۵، ص۱۴.
[۹۷] روض الجنان، ج۹، ص۱۷۸.
برخی نیز این آیه را مربوط به پیمان دیگری که مدتش ۴ ماه بود می‌دانند که مشرکان از جمله بنی ضمره در کنار مسجدالحرام با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بستند.
[۹۸] تفسیر ابن ابی حاتم، ج۶، ص۱۷۵۶.
در منابع اشاره‌ای صریح به نحوه مسلمان شدن بنی ضمره نشده و زمانی که سخن از آمدن هیئتهای قبایل شبه جزیره نزد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم است از هیئت ضمره سخنی به میان نیامده است.
وجود محله‌ای به نام بنوضمره در مدینه حاکی از مهاجرت برخی ضمریان به مدینه پس از عصر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم است. بنا بر گزارشها شماری از ضمریان در محله‌ای از مدینه که به نام ایشان شناخته می‌شد سکونت کرده و همانجا مسجدی ساختند،
[۹۹] تاریخ المدینه، ج۱، ص۲۵۱.
[۱۰۰] تاریخ المدینه، ج۱، ص۲۶۳.
[۱۰۱] تاریخ المدینه، ج۱، ص۲۷۰.
[۱۰۲] تهذیب الکمال، ج۳۳، ص۱۸۸.
چنان که در شرح حال شماری از منسوبان به این قبیله گفته شده: در محله بنی ضمره مدینه خانه داشته‌اند.
[۱۰۳] انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۲۲.
[۱۰۴] تهذیب الکمال، ج۳۳، ص۱۸۸.
تعدادی از افراد این قبیله بعد از اسلام به سرزمین اشمونین مصر کوچیدند.
[۱۰۵] نهایة الارب، ص۲۹۳.
[۱۰۶] معجم قبائل العرب، ج۲، ص۶۶۸.



اسدالغابة فی معرفة الصحابه؛ الاصابة فی تمییز الصحابه؛ الاعلام؛ اعلام الوری باعلام الهدی؛ الاغانی؛ الاکمال؛ الانساب؛ انساب الاشراف؛ تاریخ الامم والملوک، طبری؛ تاریخ خلیفة بن خیاط؛ تاریخ المدینة المنوره؛ تاریخ الیعقوبی؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر عبدالرزاق؛ تفسیر فرات الکوفی؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن ابی حاتم؛ تفسیر القمی؛ تفسیر مبهمات القرآن؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال؛ جمهرة انساب العرب؛ جمهرة النسب؛ الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن، ثعالبی؛ روض الجنان و روح الجنان؛ الروض المعطار فی خبر الاقطار؛ سبل الهدی والرشاد؛ السیرة النبویه، ابن هشام؛ الطبقات الکبری؛ عیون الاثر فی فنون المغازی والشمائل والسیر؛ فتح الباری شرح صحیح البخاری؛ کتاب الطبقات، ابن خیاط؛ کتاب النسب؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المحبر؛ المعارف؛ معانی القرآن، نحاس؛ معجم البلدان؛ معجم قبائل العرب؛ معجم ما استعجم من اسماء البلاد والمواضع؛ معجم قبائل الحجاز؛ معجم معالم الحجاز؛ المغازی؛ المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام؛ مکاتیب الرسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم؛ المنمق فی اخبار قریش؛ نهایة الارب فی فنون الادب.
منصور داداش نژاد


۱. الانساب، ج۴، ص۲۰.
۲. اللباب، ج۲، ص۶۴.
۳. جمهرة النسب، ص۱۳۵.
۴. جمهرة النسب، ص۱۵۵.
۵. النسب، ص۲۲۲.
۶. المعارف، ص۶۷.
۷. المعارف، ص۱۱۶.
۸. معجم البلدان، ج۵، ص۱۱۲.
۹. معجم مااستعجم، ج۲، ص۲۲۸.
۱۰. معجم البلدان، ج۱، ص۴۱۱.
۱۱. الطبقات، ج۲، ص۹.
۱۲. معجم البلدان، ج۱، ص۹۳-۹۴.
۱۳. معجم البلدان، ج۵، ص۳۶۵.
۱۴. معجم البلدان، ج۵، ص۱۰۲.
۱۵. معجم مااستعجم، ج۴، ص۲۲۸.
۱۶. المفصل، ج۷، ص۳۵۱.
۱۷. معجم البلدان، ج۱، ص۲۱۳.
۱۸. المفصل، ج۷، ص۳۵۵.
۱۹. معجم مااستعجم، ج۱، ص۱۲۷.
۲۰. معجم البلدان، ج۲، ص۷۱.
۲۱. معجم البلدان، ج۵، ص۲۸۸.
۲۲. معجم معالم الحجاز، ج۸، ص۱۱۳.
۲۳. المغازی، ج۳، ص۱۱۱۲.
۲۴. معجم ما استعجم، ج۲، ص۱۸۱.
۲۵. معجم ما استعجم، ج۱، ص۲۲۷.
۲۶. معجم ما استعجم، ج۳، ص۶۴.
۲۷. معجم مااستعجم، ج۲، ص۱۲۱.
۲۸. الروض المعطار، ص۱۱۳.
۲۹. معجم قبائل الحجاز، ۲۷۵.
۳۰. معجم البلدان، ج۱، ص۷۱.
۳۱. الاعلام، ج۳، ص۲۱۶.
۳۲. السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۶.
۳۳. انساب الاشراف، ج۱، ص۱۱۱.
۳۴. الاکمال، ج۳، ص۱۳۶.
۳۵. المنمق، ص۱۲۳.
۳۶. المنمق، ص۱۳۲.
۳۷. تفسیر قمی، ج۱، ص۱۴۶.
۳۸. جمهرة النسب، ص۱۵۳.
۳۹. المغازی، ج۱، ص۳۸۸.
۴۰. الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۵.
۴۱. انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۲۰.
۴۲. جمهره النسب، ص۱۵۳.
۴۳. جمهرة النسب، ص۱۵۴.
۴۴. جمهرة انساب العرب، ص۱۸۵.
۴۵. النسب، ص۲۲۲.
۴۶. الطبقات، ابن خیاط، ص۷۰.
۴۷. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۱۸۷.
۴۸. اسدالغابه، ج۴، ص۱۸۱.
۴۹. الاصابه، ج۴، ص۴۹۶.
۵۰. انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۲۱.
۵۱. جمهرة انساب العرب، ص۱۸۵.
۵۲. نساء/سوره۴، آیه۱۰۰.    
۵۳. تفسیر عبدالرزاق، ج۱، ص۴۷۲.
۵۴. معانی القرآن، ج۵، ص۲۱۴.
۵۵. السیرة النبویه، ج۲، ص۴۲۷-۴۲۸.
۵۶. الطبقات ابن سعد، ج۲، ص۸.
۵۷. عیون الاثر، ج۱، ص۲۹۵.
۵۸. تاریخ ابن خیاط، ص۳۰.
۵۹. تاریخ طبری، ج۲، ص۱۲۱.
۶۰. اعلام الوری، ج۱، ص۱۶۲.
۶۱. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۱۰.
۶۲. سبل الهدی، ج۴، ص۱۴.
۶۳. المحبر، ص۱۱۰.
۶۴. مکاتیب الرسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم؛ ج۱، ص۲۴۸.
۶۵. مکاتیب الرسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم؛ ج۳، ص۲۵۸.
۶۶. السیرة النبویه، ج۲، ص۴۳۳.
۶۷. الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۷.
۶۸. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۶.
۶۹. السیرة النبویه، ج۲، ص۲۵۱.
۷۰. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۹.
۷۱. نساء/سوره۴، آیه۸۹-۹۰.    
۷۲. تفسیر قمی، ج۱، ص۱۵۳.
۷۳. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۷۳.
۷۴. اسد الغابه، ج۵، ص۱۳۵.
۷۵. الاصابه، ج۶، ص۵۹.
۷۶. فتح الباری، ج۱۲، ص۱۷۱.
۷۷. نساء/سوره۴، آیه۹۴.    
۷۸. جامع البیان، مج ۴، ج۵، ص۳۰۴.
۷۹. السیرة النبویه، ج۳، ص۲۱۰.
۸۰. المغازی، ج۱، ص۳۸۸.
۸۱. تفسیر قمی، ج۱، ص۱۴۶.
۸۲. المغازی، ج۲، ص۷۹۹.
۸۳. الاغانی، ج۷، ص۳۰۶.
۸۴. انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۲۲.
۸۵. المغازی، ج۲، ص۸۲۰.
۸۶. المغازی، ج۳، ص۸۹۶.
۸۷. المغازی، ج۳، ص۹۹۰.
۸۸. توبه/سوره۹، آیه۴.    
۸۹. توبه/سوره۹، آیه۷.    
۹۰. مجمع البیان، ج۵، ص۹.
۹۱. تفسیر ثعالبی، ج۲، ص۳۸.
۹۲. مبهمات القرآن، ج۱، ص۵۳۲.
۹۳. توبه/سوره۹، آیه۱.    
۹۴. تفسیر فرات الکوفی، ص۱۵۸.
۹۵. توبه/سوره۹، آیه۷.    
۹۶. مجمع البیان، ج۵، ص۱۴.
۹۷. روض الجنان، ج۹، ص۱۷۸.
۹۸. تفسیر ابن ابی حاتم، ج۶، ص۱۷۵۶.
۹۹. تاریخ المدینه، ج۱، ص۲۵۱.
۱۰۰. تاریخ المدینه، ج۱، ص۲۶۳.
۱۰۱. تاریخ المدینه، ج۱، ص۲۷۰.
۱۰۲. تهذیب الکمال، ج۳۳، ص۱۸۸.
۱۰۳. انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۲۲.
۱۰۴. تهذیب الکمال، ج۳۳، ص۱۸۸.
۱۰۵. نهایة الارب، ص۲۹۳.
۱۰۶. معجم قبائل العرب، ج۲، ص۶۶۸.



دائرة المعارف قرآن کريم، برگرفته از مقاله«بنی ضمرة بن کنانه»    



جعبه ابزار