بهرهها
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بُهره (یا بُهرهها)، نام جماعتی از
اسماعیلیان هند میباشد.
بیشتر آنان به شاخه طیبی ـ مستعلوی متعلقاند و اصل و نسبی
هندو دارند.
هم اکنوناین گروه اجتماعی در
گجرات،
بمبئی و
هند مرکزی و نیز
پاکستان ساکناند و در فعالیتهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حضور دارند.
بنابر توضیحات ریشه شناختیِ معمول، نام «بُهره» (بُهرا) مشتق از اصطلاح گجراتی «وُهُروو» (وَیه وَهار) به معنای «
تجارت کردن» یا «دادوستد کردن» است.
براین اساس، جماعتِ اسماعیلیان گجرات را بهاین دلیل «بُهره» نامیدهاند که در اصل جامعهای تجارت پیشه بودهاند. بنابر وجه تسمیه دیگری، بهرهها چون از طبقه (کاست) «وُهَرة» هندوها بودند بهاین نام خوانده شدند.
ریشه تاریخی این جماعت، با نظر به انشعابهای رخ داده در تاریخ
اسماعیلیه، قابل تبیین است. اسماعیلیان فاطمی پس از بروز درگیریهایی بر سر جانشینی
مستنصر بالله (حک: ۴۲۷ـ۴۸۷) به دو گروه
مستعلویه و
نزاریه تقسیم شدند. اسماعیلیان مستعلوی نیز پس از
قتل آمو در ۵۲۴، به صورت دو دسته
حافظیه و طیبیه درآمدند. ازاین پس، قائلان به امامت طیب امامت اخلاف وی را که دراین دوره «ستر» از تاریخ طیبی ـ مستعلوی همچنان در غیبت به سر میبرند، پذیرفتهاند.
در دوره
خلافت و
امامت مستنصر بالله فاطمی، داعیانی که از
یمن به گجرات، در غرب هند، فرستاده میشدند، در آنجا جامعه جدیدی از اسماعیلیان به وجود آوردند. به موجب روایات سنتی که درباره ریشههایاین جامعه اسماعیلی در دست است،
در ۴۶۰، عبدالله، داعی اسماعیلی، از یمن صُلیحی (
صلیحیان) به
خامبایت (
خامبهات) یا
کامبای کنونی فرستاده شد، و در آنجا دراندک مدتی عده زیادی از هندوها، از جمله بعضی از حکمرانان محلی، را به
کیش اسماعیلی درآورد. در اصل، مستنصر ملکه سیّده، همسر
احمد مکرّم صلیحی، را رسماً مسئول امور دعوت در هند کرده بود، و در واقع ملکه سیده حاکم
دولت صلیحی در یمن بود.
اندکی پس از ۵۲۴، با کوششهای وی، دعوت مستقل طیبی در یمن بنیانگذاری شد و داعیانی کهایشان به هند گسیل کردند، این دعوت را در هند گسترش دادند.
به هر ترتیب، دعوت اسماعیلی در هند پیوند خود را با مرکز دعوت طیبی در یمن حفظ کرد و جامعه اسماعیلی جدیدی که در نیمه دوم
قرن پنجم در گجرات به وجود آمده بود، با گذشت زمان، به جامعه طیبی ـ مستعلوی بُهره فعلی تبدیل شد. پس از فروپاشی دولت صلیحی و حتی پیش از آن، اسماعیلیان طیبی هند یا همان بُهرهها، تحت رهبری مرکزی داعیان مطلق در یمن قرار داشتند؛ و آن داعیان، رؤسای محلی جماعت بُهره را با عنوان «والی» برمیگزیدند. دراین احوال، جامعه بهره اسماعیلی در گجرات توسعه بیشتری پیدا کرد و عده زیادی از هندوها، بخصوص در کامبای، پاتن، سیدپور، و بعدها احمدآباد که پایگاه دعوت در هند شد، مذهب اسماعیلی (از شاخه طیبی ـ مستعلوی) را پذیرفتند.
از آنجا که حاکمان
هندو از ناحیه بهرههای اسماعیلی احساس خطر نمیکردند، جامعه بهره بدون هیچ مانع جدی تا زمان استیلای
مسلمانان بر گجرات در ۶۹۷، همچنان گسترش یافت؛ ولی از آن پس، فعالیتهای دعوت طیبی در گجرات و امور بهرهها تا حدودی زیر نظر حکمرانان مسلمان محلی که از سلاطین
دهلی اطاعت میکردند، قرار گرفت.
با یورش
ظفرخان مظفر به گجرات، در ۷۹۳، به فرمان
محمدشاه سوم،
سلطان تغلقی (
تغلقیه)، اوضاع جماعت بهره وخیمتر شد. ظفرخان به اشاعه
مذهب اهل سنت پرداخت و نخستین حکمران گجرات بود که به سرکوبی
شیعیان قلمرو
حکومت خود برخاست. سپس در زمان پسر و جانشین ظفرخان، احمد اول (۸۱۴ـ۸۴۶)، بهرههای اسماعیلی بشدت مورد تعقیب و آزار قرار گرفتند. دراین دوره، بهرهها به
تقیه پرداختند و در ظاهر به بسیاری از تکالیف مذهبی
اهل سنت گردن نهادند. در همین حال، انشقاق مهمی در جامعه بهرههای اسماعیلی پدیدار گشت و سبب گرویدن عدهای از جماعت بهرهها به مذهب اهل سنت شد.
از آن زمان، بهرههای اسماعیلی و بهرههای سنی از هم متمایز شدند.
یوسف بن سلیمان، یکی از بهرههایی بود که از جانب «والیِ دعوت» در گجرات برای تکمیل آموزشهای مذهبی به
یمن گسیل گردید. معلومات او بزودی نظر بیست و سومین داعی مطلق را به خود جلب کرد، به طوری که وی را به جانشینی خود برگزید. یوسف بن سلیمان اولین فرد از بهرهها بود که به عنوان بیست و چهارمین داعی مطلق رهبری دعوت طیبیه را در ۹۴۶ عهده دار شد.
جانشین
یوسف بن سلیمان (متوفی ۹۷۴) یک بهره دیگر به نام جلال بن حسن بود که پایگاه دعوت طیبی
اسماعیلیه را از یمن به گجرات منتقل کرد. وی در احمدآباد مستقر شد و در آنجا از سیاست مذهبی آزاد
مغولان هند برخوردار بود. تا آن زمان، بهرههای اسماعیلی، به رغم تمام مشکلات، بهاندازهای افزایش یافته بودند که جامعه اصلی طیبی در یمن را تحت الشعاع قرار داده بودند. بدین سان، سهم عمده عایدات مذهبی داعی مطلق را بهرههای اسماعیلی در هند تأمین میکردند. در هر صورت، انتقال دستگاه مرکزی دعوت طیبیه به
هندوستان، نشانه پایان یافتن قطعی مرحله یمنی دعوت طیبی بود.
جلال بن حسن، اندکی پس از آنکه به عنوان بیست و پنجمین داعی مطلق به رهبری اسماعیلیان طیبی رسید، در ۹۷۵ درگذشت. پسر او،
امین جی بن جلال (متوفی ۱۰۱۰) از
فقهای مشهور بهرههای اسماعیلی بود و بهرهها هنوز او را بعد از
قاضی نعمان (متوفی ۳۶۳) مرجعی بسیار مهم در امور فقهی میشمارند. کتاب دعائم الاسلام قاضی نعمان، از آغاز مستندترین مرجع فقهی اسماعیلیان مستعلوی و بهرههای طیبی بوده است.
پس از
جلال بن حسن، منصب داعی مطلق به
داود بن عجب شاه (متوفی ۹۹۹) رسید. در زمان او، اکبر گجرات را به قلمرو
مغول ضمیمه کرد. داود بن عجب شاه شخصاً به
آگره رفت تا شکایات جامعه بهرههای اسماعیلی را به گوش اکبر، که به نرمش مذهبی نامبردار شده بود، برساند. اکبر داعی را به حضور پذیرفت و به عمال خود در گجرات دستور داد که آزادی
مذهب را درباره بهرههای اسماعیلی رعایت کنند. داود بن عجب شاه برای تجدید حیات مذهبی بهرههای اسماعیلی و از سرگیری مراسم عبادی آنان، که مدتها در گجرات متروک مانده بود، اقدامات جامعی کرد.
با
مرگ داود، بیست و ششمین داعی مطلق، در ۹۹۷، مسئله جانشینی او مجادلات و شقاق مهمی در جامعه
اسماعیلیان طیبی پدید آورد. در
هند،
داود برهان الدین بن قطب شاه، به عنوان بیست و هفتمین داعی مطلق، جانشین داود بن عجب شاه شد؛ واین امر به طیبیهای یمن اطلاع داده شد.
اما چهار سال بعد،
سلیمان بن حسن هندی،
نایب داود بن عجب شاه در یمن، مدعی جانشینی داود شد. اکثریت بهرههای اسماعیلی که شامل اغلب اسماعیلیان طیبی میشدند، داود
برهان الدین را به عنوان بیست و هفتمین داعی خود شناختند و از آن پس به نام
داودی مشهور شدند. گروه کوچکی از طیبیهای یمن نیز از داود حمایت کردند. از سوی دیگر، اقلیتی، شامل گروه کوچکی از بهرههای طیبی و قسمت عمده طیبیهای یمن،
سلیمان بن حسن را داعی خود دانستند و از آن پس
سلیمانی خوانده شدند. از آن تاریخ، سلسله داعیان داودی و سلیمانی از هم جدا گشتند
داعی مطلق داودیان، همچنان در هند مستقر بوده است و حال آنکه پایگاه داعی مطلق و دعوت سلیمانی در یمن قرار داشته است.
در دورههای بعد، بهرههای طیبی ـ داودی دچار ناسازگاری بسیار شدند که عمدتاً از
رهبری جامعه و منصب داعی مطلق سرچشمه میگرفت؛ در ۱۰۳۴،
علی بن ابراهیم مرجعیت بیست و نهمین داعی، یعنی
عبدالطیب زکی الدین (۱۰۳۰ـ۱۰۴۱)، را مردود شناخت و جانشینی را حق خود اعلام کرد. وی با پیروان خود، از بهرههای طیبی ـ داودی فرقهای فرعی تشکیل داد که به نام خودش به
عَلیّه مشهور شد. پایگاه داعیان بهرههای علیّه در بارودا (بروده) در گجرات باقیمانده است.
در حال حاضر، طیب ضیاءالدین بن یوسف نورالدین، به عنوان چهل و چهارمین داعی مطلق، رهبری بهرههای علیّه را به عهده دارد.
علیّه با بهرههای داودی
ازدواج نمیکنند و ادبیات مذهبی خاصی پدید نیاوردهاند.
گروه کوچکی از بهرهها در ۱۲۰۴، از
فرقه علیّه جدا شدند و به پایان رسیدن دور
اسلام را اعلام کردند. آنان همچنین معتقد به برخی از باورهای
هندوها بودند، از جمله
حرام بودن گوشتخواری، و ازاین جهت به
ناگوشیه معروف شدند. ناگوشیان گیاهخوار، مانند اعضای فرقه اصلی علیّه، در حاشیه جامعه بهرههای داودی میزیستند
و در حال حاضر تعداد کمیاز آنان باقیمانده است.
دراین میان، جامعه بُهرههای داودی، با بهره مندی از آزادی مذهبی که امرای
مغول و صوبه داران (والیان) آنها در گجرات بهایشان داده بودند، با رهبری داعیان خود گسترش مداوم مییافتند.
اورنگ زیب تنها فردی بود که برخلاف سیاست مذهبی سلسلهاش موج بزرگی برای
آزار اسماعیلیان هند به راه انداخت. بهرههای اسماعیلی، به
الحاد متهم شدند و
مساجد آنها به دست گردانندگان
سنی مذهب افتاد. مراسم مذهبی و اعمال عبادی آنها، از جمله مراسم
عزاداری امام حسین علیهالسلام در
ماه محرم و دیدار آنها از
زیارتگاههای متعددشان، تعطیل شد. مراسم عادی عبادی بهرههای داودی و سلیمانی، مانند
نمازهای روزانه، زیر نظر مأموران سنی که مساجد فرقه را نیز در اختیار گرفته بودند قرار گرفت. بهرههای اسماعیلی مجبور به پرداخت
مالیاتهای کیفری و مشمول تحمیلات مالی دیگر نیز شدند. افزون براین،
معلمان سنی مذهب مأمور
آموزش معتقدات
اهل سنت به بهرههای اسماعیلی شدند. دراین گیرودار بهرههای اسماعیلی بار دیگر ناچار به مراعات
تقیه شدند.
در چنین شرایطی بود که سی و چهارمین داعی مطلق داودیان، یعنی
اسماعیل بدرالدین (۱۰۶۵ـ ۱۰۸۵)، پایگاه دعوت بهرههای طیبی ـ داودی را از احمدآباد به
جام نگر منتقل کرد.
تنها پس از مرگ اورنگ زیب در ۱۱۱۸ و زوال فرمانروایی مغولان هند بود که بهرههای اسماعیلی اجازه یافتند تا آزادانه به مراسم مذهبی و کار و فعالیت بپردازند.
در دوره داعیگری
هبة الله المؤید فی الدین (۱۱۶۸ـ۱۱۹۳) که همزمان با آغاز استیلای
بریتانیا بر
هند بود، نهضت جدایی طلبانهای دیگر در جامعه بهرههای داودی رخ داد. رهبران این نهضتِ ضد داعی
اسماعیل بن عبدالرسول المجدوع، مؤلف کتابشناسی معروف اسماعیلی موسوم به فهرسة الکتب و الرسائل (چاپ علینقی منزوی، تهران ۱۳۴۴ ش) و پسرش هبة الله بودند که نهضت آنان به
هبتیه مشهور شد. امروزه، گروه کوچکی ازاین فرقه بهره هنوز در
اوجین باقیاند.
چهل و دومین داعی مطلق بهرههای داودی،
یوسف نجم الدین (۱۲۰۰ـ۱۲۱۳)، مرکز دعوت را به
سورات منتقل کرد که در آن زمان زیر استیلای بریتانیا بود و ازاین لحاظ برای اسماعیلیان محل امنی به شمار میرفت. برادر و جانشین یوسف نجم الدین،
عبدعلی سیف الدین (۱۲۱۳ـ ۱۲۳۲)، مدرسه معروف به «
سیفی درس» (
جامعة السیفیة) را در سورات برای
تعلیم و
تربیت علمای داودی و نیز برای ارائه تعلیمات عالی مذهبی به اعضای جامعه بهرههای داودی تأسیس کرد.
این مدرسه، با شعبهاش که چندی بعد در شهر
بمبئی افتتاح شد، همچنان مرکز تعلیمات دینی به روشهای سنتی برای بهرههای داودی است.
در زمان
عبدعلی سیف الدین، چهل و سومین داعی مطلق داودیان، که بریتانیا بر هندوستان استیلای کامل یافت، اذیت و آزار بهرههای اسماعیلی پایان گرفت، اما کشمکشهای داخلی و تحزّب که اغلب بر سر جانشینی داعی و مسائل مالی پیش میآمد، و نیز درگیری با دیگر گروههای مسلمان هند و با هندوها همچنان از ویژگیهای تاریخ بعدی بهرههای داودی است.
چهل و ششمین داعی مطلق داودیان،
محمد بدرالدین، که آخرین داعی از
راجپوتهای گجرات نیز بود، قبل از آنکه به نص جلی، یعنی در خطابی عمومی، جانشین خود را طبق روال معمول معین کند در ۱۲۵۶ درگذشت. این امر موجب پیدایی مناقشههای تند بر سر مسئله جانشینی در جامعه بهرههای داودی شد که تا امروز ادامه داشته است.
به موجب سرشماری ۱۳۱۰ ش/ ۱۹۳۱، بهرهها از هر
فرقه و
مذهب، از جمله بهرههای اکثریت یعنی اسماعیلی (داودی) و سپس سنی و هندو وجین در هند، حدود ۰۰۰، ۲۱۰ تن بودهاند و بر اساس برخی تخمینهای جدیدتر، که در آنها افزایشهای طبیعی سالانه درنظر گرفته شده، احتمالاً اکنون حدود ۰۰۰، ۵۰۰ تن بهره اسماعیلی (عمدتاً داودی) در
جهان وجود دارند.
بیش از چهار پنجم آنها در هند زندگی میکنند. بهرهها از دو گروه اجتماعی تشکیل شدهاند که اعضای گروه بزرگتر به طبقه
بازرگانان تعلق دارند و اسماعیلی مذهباند، و افراد اقلیت عمدتاً
کشاورز و پیرو مذهب
اهل سنتاند. بیش از نیمی از بهرههای داودی هند در گجرات زندگی میکنند و بقیه اغلب در شهر
بمبئی (حدود ۰۰۰، ۶۰ تن) و هند مرکزی سکونت دارند.
خارج از هند، بیشترین تعداد بهرههای اسماعیلی (داودی) در
پاکستان به سر میبرند. آنها حدود ۰۰۰، ۳۰ تناند که عمدتاً در شهر
کراچی زندگی میکنند. گروههای تجارت پیشه کوچکی از بهرههای داودی نیز در
سری لانکا، و سواحل جنوبی
خلیج فارس اقامت دارند. در دهههای اخیر، شماراندکی از بهرههای اسماعیلی به
اروپا و
امریکا مهاجرت کردهاند. بزرگترین اجتماع بهرههای اسماعیلی، بعد از هند و پاکستان، در کشورهای شرق
افریقا،
تانزانیا،
کنیا، و
اوگاندا (حدود ۰۰۰، ۲۰ تن) زندگی میکنند. بهرههای اسماعیلی و خوجههای نزاری ـ اسماعیلی از جمله نخستین گروههای
آسیایی بودند که در
قرن سیزدهم/ نوزدهم و اوایل قرن چهاردهم/ بیستم به شرق افریقا مهاجرت کردند. بهرههای مقیم شهرهای افریقای شرقی از آغاز در محلههای جداگانه میزیستهاند و آداب و رسوم و مراسم مذهبی خاص خود را داشتهاند.
داعی مطلق بهرههای داودی در صدر تشکیلات دعوت این فرقه قرار دارد. وی، که در واقع جانشین امام مستور اسماعیلیان طیبی ـ مستعلوی محسوب میشود، با نصّ داعی قبلی منصوب میشود و او را
معصوم میدانند. داعی مطلق، با کمک دستیارانی که خود برمیگزیند، با خودمختاری مطلق بر تمام وجوه زندگی جامعه داودیان ریاست و نظارت دارد. داعی مطلق را معمولاً «مُلاجی صاحب» یا «سیدناصاحب» خطاب میکنند. مقر داعی مطلق در
بمبئی است و موسوم به بَدری محل. هر چند پایگاه مرکزی دعوت داودی در
سورات قرار دارد، در هر دو مکان، خاصه در سورات، مجموعههای جامع و نفیسی از کتب خطی اسماعیلی هست که زیر نظر مستقیم داعی قرار دارد.
در سلسله مراتب دعوت داودی، پس از داعی مطلق، به ترتیب «
مأذون» و «مُکاسر» قرار دارند.
مأذون دستیار اصلی داعی و جانشین وی است و معمولاً از میان بستگان نزدیک او انتخاب، و پس از داعی جانشین او میشود. داعی همچنین از خویشاوندان خود کسی را برمیگزیند که با عنوان مُکاسر به
مأذون کمک میکند.
مرتبه بعدی در سلسله مراتب دعوت، مقام «عامل» است که پیشوای محلی داودیان است و از طرف داعی به هر جماعت بهره داودی که تعدادش از پنجاه خانوار بیشتر باشد گسیل میشود. وظیفه اصلی عامل رهبری
داودیان در مراسم مذهبی و عبادی از قبیل مراسم
ازدواج،
خاکسپاری و غیره است. او همچنین
دیون مختلف مذهبی و
هدایا را برای داعی جمع آوری میکند.
آخرین مرتبه در سلسله مراتب دعوت داودی، مرتبه «مُلا» است که شخص داعی ملاها را انتخاب میکند. ملاها به عنوان معلم مذهبی برای کودکان بهره نیز خدمت میکنند. هر کودک داودی پس از رسیدن به سن پانزده سالگی، میثاق
وفاداری نسبت به بیست و یک تن از
امامان اسماعیلی طیبی ـ مستعلوی و داعیان داودی میبندد و از آن زمان به زمره
مؤمنان درمیآید. این عهد را بزرگسالان داودی نیز هر سال در
هجدهم ذیحجه (روز
عید غدیرخم) تجدید میکنند. متن میثاق، که در دهههای اخیر تنظیم شده، متضمن وعده اطاعت مطلق از داعی است.
یک نوع زبان گجراتی خاص که پر از واژههای
عربی است و به خط عربی نوشته میشود، به کار میبرند. آنان بسیاری از آداب هندوها را در مراسم ازدواج و دیگرآیینهای خود حفظ کردهاند.
منازعات بهرههای داودی را عاملان حل و فصل، یا به شخص داعی در بمبئی ارجاع میکنند. بهرههای داودی بسیار انزواگرا هستند؛ آنها با افراد خارج از جامعه خود ازدواج نمیکنند و آثار خود را مخفی نگه میدارند.
قسمت عمدهای از آثار اسماعیلی دوره
فاطمیان که نزد اسماعیلیان طیبی ـ مستعلوی محفوظ مانده بود، به همت بهرههای داودی حفظ شد و هنوز در کتابخانههای شخصی آنها و کتابخانههای جماعت داودی در
سورات و
بمبئی نگهداری میشود. این گنجینهها معمولاً در دسترس محققان قرار داده نمیشود.
داودیان خود نیز بدون اجازه داعی مطلق، نمیتوانند به کار تحقیق در متون اسماعیلی بپردازند.
داعی مطلق
سلیمانیها که متعلق به خاندان مَکرمی از
قبیله یمنی
بنویام (رجوع کنید به
یام) بودهاند، مقر خود را در
نجران در شمال شرقی
یمن حفظ کردند. این قسمت از جنوب
عربستان در دهه ۱۳۰۰ ش/ ۱۹۳۰، جزو خاک کشور عربستان سعودی شد.
داعی مطلق فعلی سلیمانیها، که در ۱۳۵۵ ش به عنوان چهل و نهمین داعی به مقام رهبری اسماعیلیان سلیمانی رسید،
شرفی حسین بن حسن مکرمی نام دارد.
کل جمعیت سلیمانیها در حال حاضر از ۰۰۰، ۷۰ تن تجاوز نمیکند، که عمدتاً در یمن اقامت دارند. بهرههای سلیمانی
شبه قاره هند چند هزار نفرند که عمدتاً در بمبئی،
بارودا،
احمدآباد و
حیدرآباد دکن سکنا دارند؛ گروه کوچکی از سلیمانیها نیز مقیم پاکستاناند. داعیان سلیمانی، بر خلاف داعیان داودی، القاب و تشریفاتی ندارند و دراین تشکیلات ساده، داعی مطلق سلیمانی بر پیروان خود در سه منطقه هند، سند (
پاکستان) و یمن نظارت میکند.
در هند، زبان رسمی دعوت سلیمانی اردو، یعنی زبان مشترک بیشتر مسلمانان هند، است، ولی در مکاتبات بین بهرههای سلیمانی و داعی آنها عربی به کار میرود.
سلیمانیان، در یمن و هند، از هر گونه
نفاق داخلی و انشعاب دوری جستهاند، ولی بهرههای سلیمانی علاوه بر
آزار دیدن از حکمرانان سنی مذهب، با دشمنی جامعه بسیار بزرگتر بهرههای داودی نیز مواجه بودهاند.
در حال حاضر، بهرههای سلیمانی بهطور روزافزون، به ایجاد مناسبات دوستانه با سایر
فرقههای مسلمان تمایل نشان میدهند و برخلاف بهرههای داودی، قرابت بیشتری با دیگر مسلمانان، از جهت زبان و لباس و آداب اجتماعی، پیدا کردهاند. آنان بهطور کلی، گروه ترقی خواه کوچکی را تشکیل میدهند که با تغییرات اجتماعی و
آموزش و پرورش مدنی موافقت دارند. بهرههای داودی و سلیمانی آثار مکتوب اسماعیلی متعلق به دورههای پیش از فاطمی و فاطمی و آثار اسماعیلی طیبی ـ مستعلوی را تا زمان انشقاق داودی ـ سلیمانی مشترکاً قبول دارند و پس از آن هر یک آثار خاص خود را به وجود آوردهاند که عمدتاً در باب مسائل جَدلی و اثبات یا ردّ ادعاهای داعیان مختلف است.
(۱) قطب الدین برهانپوری، منتزع الاخبار فی اخبار الدعاة الاخیار (تاریخ اسماعیلیان طیبّی یمن و هند تا سال ۱۲۴۰ منتشر نشده).
(۲) فرهاد دفتری، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه فریدون بدرهای، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۳) محمدعلی رامپوری، موسم بهار فی أخبار الطاهرین الاخیار، بمبئی ۱۳۰۱ـ۱۳۱۱ (گجراتی).
(۴) زاهدعلی، هماری اسماعیلی مذهب کی حقیقت اوراس کانظام، حیدرآباد ۱۳۷۳/۱۹۵۴.
(۵) معد بن علی مستنصربالله، السجلات المستنصریة، چاپ عبدالمنعم ماجد، قاهره ۱۹۵۴.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بهرهها»، شماره۲۲۶۶.