• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بهشتی شدن با ایمان (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در قرآن کریم به افرادی که ایمان آورده‌اند بهشت را بشارت داده و یکی از شرایط دخول در بهشت را ایمان ذکر می‌کند.



«و بشر الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت ان لهم جنت تجری من تحتها الانهـر...» «و کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته انجام داده‌اند مژده ده که ایشان را باغهایی خواهد بود که از زیر (درختان) آنها جویها روان است...»
«و الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت اولـئک اصحـب الجنة هم فیها خــلدون.» «و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند آنان اهل بهشتند و در آن جاودان خواهند ماند.»


«و الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت سندخلهم جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیهآ ابدا لهم فیهآ ازوج مطهرة و ندخلهم ظلا ظـلیلا.» «و به زودی کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند در باغهایی که از زیر (درختان) آن نهرها روان است درآوریم برای همیشه در آن جاودانند و در آنجا همسرانی پاکیزه دارند و آنان را در سایه‌ای پایدار درآوریم.»
" به افرادی که ایمان و عمل صالح دارند وعده می‌دهد که بزودی در باغهای بهشت که نهرها از پای درختانش جریان دارد زندگی خواهند داشت، یک زندگی جاویدان و ابدی علاوه بر این، همسران پاکیزه‌ای به آنها می‌دهد که مایه آرامش روح و جسم آنها است و در زیر سایه درختانی زندگی خواهند کرد که بر خلاف سایه‌های ناپایدار این جهان همیشگی است و هیچگاه بادهای داغ و سوز سرما، به آن راه ندارد".
«و الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت سندخلهم جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیهآ ابدا...» «و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند به زودی آنان را در بوستانهایی که از زیر (درختان) آن نهرها روان است درآوریم همیشه در آن جاودانند وعده خدا راست است و چه کسی در سخن از خدا راستگوتر است.»


«و من یعمل من الصـلحـت من ذکر او انثی و هو مؤمن فاولـئک یدخلون الجنة و لایظـلمون نقیرا.» «و کسانی که کارهای شایسته کنند چه مرد باشند یا آن در حالی که مؤمن باشند آنان داخل بهشت می‌شوند و به قدر گودی پشت هسته خرمایی مورد ستم قرار نمی‌گیرند.»
(این آیه) پاداش کسانی را خاطرنشان می‌سازد که اعمال صالح می‌کنند و آن پاداش عبارت است از بهشت، چیزی که هست خدای تعالی در این آیه از یک جهت رسیدن به بهشت را توسعه و تعمیم داده و از سوی دیگر فعلیت آن را مقید کرده به قیدی که آن فعلیت را تضییق می‌کند.
از یک سو شرط کرده که صاحب عمل صالح اگر بخواهد به پاداش خود یعنی بهشت برسد، باید که دارای ایمان باشد، چون هر چند پاداش در برابر عمل است و لیکن آنکه کافر است کفرش برای او عملی باقی نمی‌گذارد و هر عمل صالحی بکند آن را حبط و بی اجر می‌نماید.


«و الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت لانکلف نفسا الا وسعهآ اولـئک اصحـب الجنة هم فیها خــلدون... و نودوا ان تلکم الجنة اورثتموها بما کنتم تعملون.» «و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند هیچ کسی را جز به قدر توانش تکلیف نمی‌کنیم آنان همدم بهشتند (که) در آن جاودانند... به آنان ندا داده می‌شود که این همان بهشتی است که آن را به (پاداش) آنچه انجام می‌دادید میراث یافته‌اید.»
جمله" لا نکلف نفسا الا وسعها" برای تقویت دل‌های مؤمنین و امیدوار ساختن آنان است، چون قبلا ایمان را مقید به عمل صالح کرده بود و معلوم است کمتر کسی از مؤمنین موفق می‌شود جمیع اعمال صالح را انجام داده و به مقتضای کلمه" الصالحات" که جمع با الف و لام و مفید استغراق است هیچ یک از اعمال صالح را ترک نکند و این خود باعث نومیدی بیشتر مؤمنین است، لذا در جمله مورد بحث بخاطر رفع این نگرانی می‌فرماید: تکلیف هر کس به قدر وسع و استطاعت او است، پس هر کس اعمال صالح به قدر طاقت خود انجام دهد و لو خود را به مشقت هم نیندازد باز از اهل این آیه و از اصحاب بهشت جاودان خواهد بود.
" و نودوا ان تلکم الجنة اورثتموها بما کنتم تعملون" اسم اشاره" تلکم" که مخصوص اشاره به دور است در اینجا رفعت قدر و علو شان بهشت را می‌رساند نه دوری آن را، زیرا از ظاهر سیاق به طوری که دیگران هم گفته‌اند چنین بر می‌آید که این ندا وقتی به آنان می‌شود که خود در بهشت منزل گرفته‌اند و با این حال اشاره برای افاده دوری مسافت نخواهد بود.
در اینجا سؤالی پیش می‌آید و آن اینکه چرا این آیه بهشت را در مقابل اعمال صالحشان ارث آنان قرار داده؟ و حال آنکه معنای ارث تملک مال و یا هر چیز قابل انتفاعی است از کسی که قبلا او مالک بوده و با زوال، ملک او به دیگری منتقل شده، مانند فرزند که از پدر ارث می‌برد یعنی پدر می‌میرد و مالی باقی می‌گذارد و فرزند آن را ارث می‌برد و یا انبیا که از دنیا می‌روند و علم را برای بازماندگان و ورثه خود یعنی علما به ارث باقی می‌گذارند و یا مردم می‌میرند و زمین و آنچه را که در آن است برای مالک اصلیش خدای تعالی به ارث باقی می‌گذارند. در همه این موارد معنای انتقال از غیر در کلمه ارث نهفته است. جواب این سؤال این است که در آیه مورد بحث نیز می‌توان این معنا را اعتبار کرد، برای اینکه خدای تعالی بهشت را آفرید تا تمامی بندگانش با سرمایه عمل صالح آن را بدست آورند، ولی کفار با ارتکاب شرک و معاصی، خود را از آن محروم ساختند در نتیجه بهشت به ارث مؤمنین در آمد، پس در حقیقت مؤمنین با عمل صالح خود آن را از دیگران ارث برده‌اند چنان که می‌فرماید:
" اولئک هم الوارثون الذین یرثون الفردوس" و از قول اهل جنت می‌فرماید: " الحمد لله الذی صدقنا وعده و اورثنا الارض نتبوا من الجنة حیث نشاء".

«ان الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت یهدیهم ربهم بایمـنهم تجری من تحتهم الانهـر فی جنت النعیم.» «کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند پروردگارشان به پاس ایمانشان آنان را هدایت می‌کند به باغهای (پر ناز و) نعمت که از زیر (پای) آنان نهرها روان خواهد بود (در خواهند آمد). »
«ان الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت و اخبتوا الی ربهم او لـئک اصحـب الجنة هم فیها خــلدون.» «بی گمان کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده و (با فروتنی) به سوی پروردگارشان آرام یافتند آنان اهل بهشتند و در آن جاودانه خواهند بود.»
بیان این سه وصف یعنی" ایمان" و" عمل صالح" و"تسلیم و خضوع در برابر دعوت حق" در حقیقت بیان سه واقعیت مرتبط با یکدیگر است، چرا که عمل صالح میوه درخت ایمان است، ایمانی که چنین ثمری نداشته باشد، ایمان سست و بی ارزشی است که نمی‌توان آن را به حساب آورد، همچنین مساله تسلیم و خضوع و اطمینان به وعده‌های پروردگار از آثار ایمان و عمل صالح می‌باشد، چرا که اعتقاد صحیح و عمل پاک سرچشمه پیدایش این صفات و ملکات عالی در درون جان انسان است.
«و ادخل الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها باذن ربهم تحیتهم فیها سلـم.» «و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند به بهشتهایی درآورده می‌شوند که از زیر (درختان) آن جویبارها روان است که به اذن پروردگارشان در آنجا جاودانه به سر می‌برند و درودشان در آنجا سلام است.»
«ان الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت... اولـئک لهم جنت عدن تجری من تحتهم الانهـر...» «کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند... آنانند که بهشتهای عدن به ایشان اختصاص دارد که از زیر (قصرها) شان جویبارها روان است...»
«ان الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت کانت لهم جنت الفردوس نزلا.» «بی گمان کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند باغهای فردوس جایگاه پذیرایی آنان است.»
«و من یاته مؤمنا قد عمل الصـلحـت فاولـئک لهم الدرجـت العلی جنت عدن تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها و ذلک جزاء من تزکی.» «و هر که مؤمن به نزد او رود در حالی که کارهای شایسته انجام داده باشد برای آنان درجات والا خواهد بود بهشتهای عدن که از زیر (درختان) آن جویبارها روان است جاودانه در آن می‌مانند و این است پاداش کسی که به پاکی گراید.»
«ان الله یدخل الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت جنت تجری من تحتها الانهـر ان الله یفعل ما یرید.» «بی گمان خدا کسانی را که گرویده و کارهای شایسته کرده‌اند به باغهایی درمی آورد که از زیر (درختان) آن رودبارها روان است خدا هر چه بخواهد انجام می‌دهد.»
«ان الله یدخل الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت جنت تجری من تحتها الانهـر...» «خدا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند در باغهایی که از زیر (درختان) آن نهرها روان است درمی آورد...»
«فالذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت لهم مغفرة و رزق کریم.» «پس آنان که گرویده و کارهای شایسته کرده‌اند آمرزش و روزی نیکو برای ایشان خواهد بود.»
«... فالذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت فی جنت النعیم.» «... کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند در باغهای پرناز و نعمت خواهند بود.»
«و الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت لنبوئنهم من الجنة غرفا تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها نعم اجر العـملین.» «و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند قطعا آنان را در غرفه‌هایی از بهشت جای می‌دهیم که از زیر آنها جویها روان است جاودان در آنجا خواهند بود چه نیکوست پاداش عمل کنندگان.»
«فاما الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت فهم فی روضة یحبرون.» «اما کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند در گلستانی شادمان می‌گردند.»
«ان الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت لهم جنت النعیم خــلدین فیها...» «در حقیقت کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند باغهای پر نعمت خواهند داشت که در آن جاودان می‌مانند...»
«اما الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت فلهم جنت الماوی نزلا بما کانوا یعملون.» «اما کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند به (پاداش) آنچه انجام می‌دادند در باغهایی که در آن جایگزین می‌شوند پذیرایی می‌گردند.»


«الا من تاب و ءامن و عمل صــلحا فاولـئک یدخلون الجنة و لایظـلمون شیـا جنت عدن التی وعد الرحمـن عباده بالغیب انه کان وعده ماتیا.» «مگر آنان که توبه کرده و ایمان آورده و کار شایسته انجام دادند که آنان به بهشت درمی آیند و ستمی بر ایشان نخواهد رفت باغهای جاودانی که (خدای) رحمان به بندگانش در جهان ناپیدا وعده داده است در حقیقت وعده او انجام شدنی است.»
از آنجا که برنامه قرآن در همه جا این است که راه بازگشت به سوی ایمان و حق را باز بگذارد در اینجا نیز بعد از ذکر سرنوشت نسلهای ناخلف چنین می‌گوید: " مگر آنها که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، آنها داخل بهشت می‌شوند و کمترین ظلمی به آنها نخواهد شد" (الا من تاب و آمن و عمل صالحا فاولئک یدخلون الجنة و لا یظلمون شیئا).
بنا بر این چنان نیست که اگر کسی یک روز در شهوات غوطه ور شود برای همیشه مهر یاس و نومیدی از رحمت خدا بر پیشانی او کوفته شود، بلکه تا نفسی باقی است و انسان در قید حیات دنیا است، راه بازگشت و توبه باز است.
می‌فرماید: کسانی که از این راه شیطانی برگردند و ایمان آورده عمل صالح کنند داخل بهشت گشته و به هیچ وجه ظلم نمی‌شوند بلکه به همان طبقه گذشته که مورد انعام خدا بودند ملحق می‌گردند البته با آنان، نه اینکه از آنان باشند هم چنان که در آیه" و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا" نیز فرمود: کسانی که خدا و رسول را اطاعت می‌کنند با کسانی (نه از کسانی) خواهند بود که خدا به ایشان انعام فرموده، که عبارتند از انبیاء و صدیقین و شهداء و صالحین، که نیکو رفقایی هستند.


«و ما امولکم و لا اولـدکم بالتی تقربکم عندنا زلفی الا من ءامن و عمل صــلحا فاولـئک لهم جزاء الضعف بما عملوا و هم فی الغرفـت ءامنون.» «و اموال و فرزندانتان چیزی نیست که شما را به پیشگاه ما نزدیک گرداند مگر کسانی که ایمان آورده و کار شایسته کرده باشند پس برای آنان دو برابر آنچه انجام داده‌اند پاداش است و آنها در غرفه‌ها (ی بهشتی) آسوده خاطر خواهند بود.»
گفتند: " نحن اکثر اموالا و اولادا و ما نحن بمعذبین" و حاصل آن این است که نبودن عذاب نتیجه تقرب به خدا است، نه اینکه نتیجه داشتن اموال و اولاد بیشتر باشد، چون اموال و اولاد باعث تقرب به خدا نمی‌شود تا با بودن آن عذابی نباشد و بنا بر این در آیه شریفه مقرب بودن مال، در جای نبودن عذاب به کار رفته و این از قبیل به کار بردن سبب در جای مسبب است.
و همین معنا معنای جمله" و ما اموالکم و لا اولادکم" نیز هست، چون می‌فرماید:
" و ما اموالکم و لا اولادکم" اموال و اولاد شما که بدان در سعادت خود اعتماد می‌کنید و آن را دلیل بر نداشتن عذاب خدا می‌دانید" بالتی تقربکم عندنا زلفی " چیزی نیست که شما را نزد ما نزدیک سازد.
" الا من آمن و عمل صالحا" مگر آن کس که ایمان آورد و با مال و فرزندان خود عمل صالح کند، مال خود را در راه خدا انفاق نموده و با آن ایمان و عمل صالح را ترویج و تبلیغ کرده، در سایرین نیز منتشر سازد.
می‌گوید: " هرگز چنان نیست که اموال و اولادتان شما را نزد ما مقرب سازد" (و ما اموالکم و لا اولادکم بالتی تقربکم عندنا زلفی).
این اشتباه بزرگی است که دامنگیر گروهی از عوام شده است که تصور می‌کنند آنها که در این جهان از نظر مادی گرفتار محرومیتند مغضوب و مطرود درگاه خدا هستند و آنها که در رفاه نعمت غوطه ورند محبوب و مقبول او می‌باشند.
چه بسیار افراد محرومی که با این وسیله آزمایش می‌شوند و به برترین مقامات می‌رسند و چه بسیار افراد متنعمی که اموال و ثروتشان بلای جانشان و مقدمه مجازاتشان است.
«... من عمل صــلحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فاولـئک یدخلون الجنة یرزقون فیها بغیر حساب.» «... و هر که کار شایسته کند چه مرد باشد یا زن در حالی که ایمان داشته باشد در نتیجه آنان داخل بهشت می‌شوند و در آنجا بی حساب روزی می‌یابند.»


«... والذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت فی روضـات الجنات لهم ما یشاءون عند ربهم ذلک هو الفضل الکبیر.» «... کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند در باغهای بهشتند آنچه را بخواهند نزد پروردگارشان خواهند داشت این است همان فضل عظیم.»
«فاما الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت فیدخلهم ربهم فی رحمته ذلک هو الفوز المبین.» «و اما کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند پس پروردگارشان آنان را در جوار رحمت خویش داخل می‌گرداند این همان کامیابی آشکار است.» مقصود از «فی رحمته» بهشت و ثواب الهی است.
«ان الله یدخل الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت جنت تجری من تحتها الانهر....» «خدا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند در باغهایی که از زیر (درختان) آنها نهرها روان است درمی آورد....»
«... و من یؤمن بالله و یعمل صــلحا یکفر عنه سیـاته و یدخله جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها ابدا.....» «... و هر کس به خدا ایمان آورده و کار شایسته‌ای کرده باشد بدیهایش را از او بسترد و او را در بهشتهایی که از زیر (درختان) آن جویبارها روان است درآورد در آنجا بمانند....»
«... و من یؤمن بالله و یعمل صــلحا یدخله جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها ابدا...» «... و هر کس به خدا بگرود و کار شایسته کند او را در باغهایی که از زیر (درختان) آن جویبارها روان است درمی آورد جاودانه در آن می‌مانند قطعا خدا روزی را برای او خوش کرده است...»
«ان الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت لهم جنت تجری من تحتها الانهـر...» «کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند برای آنان باغهایی است که از زیر (درختان) آن جویها روان است...»
«ان الذین ءامنوا و عملوا الصـلحـت اولـئک هم خیر البریة جزاؤهم عند ربهم جنت عدن تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها ابدا...» «در حقیقت کسانی که گرویده و کارهای شایسته کرده‌اند آنانند که بهترین آفریدگانند پاداش آنان نزد پروردگارشان باغهای همیشگی است که از زیر (درختان) آن نهرها روان است جاودانه در آن همی مانند...»


۱. بقره/سوره۲، آیه۲۵.    
۲. بقره/سوره۲، آیه۸۲.    
۳. نساء/سوره۴، آیه۵۷.    
۴. تفسیر نمونه، آیت‌الله مکارم شیرازی، ج۳، ص۴۷۲.    
۵. نساء/سوره۴، آیه۱۲۲.    
۶. نساء/سوره۴، آیه۱۲۴.    
۷. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۵، ص۱۴۱.    
۸. اعراف/سوره۷، آیه۴۲.    
۹. اعراف/سوره۷، آیه۴۳.    
۱۰. اعراف/سوره۷، آیه۴۲..    
۱۱. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۸، ص۱۴۴.    
۱۲. اعراف/سوره۷، آیه۴۳.    
۱۳. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۱.    
۱۴. زمر/سوره۳۹، آیه۷۴.    
۱۵. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۸، ص۱۴۶.    
۱۶. یونس/سوره۱۰، آیه۹.    
۱۷. هود/سوره۱۱، آیه۲۳.    
۱۸. تفسیر نمونه، آیت‌الله مکارم شیرازی، ج۹، ص۶۵.    
۱۹. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲۳.    
۲۰. کهف/سوره۱۸، آیه۳۰.    
۲۱. کهف/سوره۱۸، آیه۳۱.    
۲۲. کهف/سوره۱۸، آیه۱۰۷.    
۲۳. طه/سوره۲۰، آیه۷۵.    
۲۴. طه/سوره۲۰، آیه۷۶.    
۲۵. حج/سوره۲۲، آیه۱۴.    
۲۶. حج/سوره۲۲، آیه۲۳.    
۲۷. حج/سوره۲۲، آیه۵۰.    
۲۸. حج/سوره۲۲، آیه۵۶.    
۲۹. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۵۸.    
۳۰. روم/سوره۳۰، آیه۱۵.    
۳۱. لقمان/سوره۳۱، آیه۸.    
۳۲. لقمان/سوره۳۱، آیه۹.    
۳۳. سجده/سوره۳۲، آیه۱۹.    
۳۴. مریم/سوره۱۹، آیه۶۰.    
۳۵. مریم/سوره۱۹، آیه۶۱.    
۳۶. مریم/سوره۱۹، آیه۶۰.    
۳۷. تفسیر نمونه، آیت‌الله مکارم شیرازی، ج۱۳، ص۱۰۲.    
۳۸. نساء/سوره۴، آیه۶۹.    
۳۹. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۴، ص۱۰۵.    
۴۰. سبا/سوره۳۴، آیه۳۷.    
۴۱. سبا/سوره۳۴، آیه۳۵.    
۴۲. سبا/سوره۳۴، آیه۳۷.    
۴۳. سبا/سوره۳۴، آیه۳۷.    
۴۴. سبا/سوره۳۴، آیه۳۷.    
۴۵. سبا/سوره۳۴، آیه۳۷.    
۴۶. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج۱۶، ص۵۷۹.    
۴۷. سبا/سوره۳۴، آیه۳۷.    
۴۸. تفسیر نمونه، آیت‌الله مکارم شیرازی، ج۱۸، ص۱۰۸.    
۴۹. غافر/سوره۴۰، آیه۴۰.    
۵۰. شوری/سوره۴۲، آیه۲۲.    
۵۱. جاثیه/سوره۴۵، آیه۳۰.    
۵۲. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۹، ص۱۳۳.    
۵۳. محمد/سوره۴۷، آیه۱۲.    
۵۴. تغابن/سوره۶۴، آیه۹.    
۵۵. طلاق/سوره۶۵، آیه۱۱.    
۵۶. بروج/سوره۸۵، آیه۱۱.    
۵۷. بینه/سوره۹۸، آیه۷.    
۵۸. بینه/سوره۹۸، آیه۸.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «بهشتی شدن با ایمان».    



جعبه ابزار